تقوا در احادیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آنچه در
منابع روایی شیعه و
سنّی در خصوص تقوا آمده، توصیه مؤکد و موعظه به تقواست.
پیامبراکرم تقوا را در رأس تمام امور میدانست
و از ایشان و حضرت علی و امام صادق علیهمالسلام نقل شده که تقوا جمع تمام نیکیهاست.
توصیه به تقوا در صدر وصایای ائمه شیعه بوده است.
در حدیثی از
امام صادق علیهالسلام آمده که تقوا «وصیت اهل بیت» است.
در روایات تأکید شده است که خود و کسان خویش را به تقوا توصیه کنید.
امام صادق در حدیث دیگری، با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، فرموده که خداوند هر چه را که قابل توصیه است در امری واحد جمع آورده و آن تقواست.
همین مضمون در بیانات
حضرت علی علیهالسلام نیز آمده است.
بخش عمده ای از احادیث و روایات مربوط به تقوا، تکرار و بیان مؤکد و گاه بسط و تفسیر مضامین قرآنی در خصوص آن است؛ مثلاً، تقوا به معنای
اطاعت از
اوامر و نواهی الاهی به صورتی دیگر در حدیثی از امام صادق نقل شده است: تقوا یعنی در کاری که خداوند بدان امر کرده، غایب نباشی و در کاری که خداوند از آن نهی کرده است، حاضر نباشی.
مضمون آیه ۱۳ سوره حجرات، که مفهوم «کَرَم» (عزت و ارجمندی) را به مفهوم تقوا پیوند زده، بارها در سخنان
پیامبر اکرم و ائمه علیهمالسلام آمده است.
تقابل قرآنی فجور با تقوا و
تقی با شقی در احادیث نیز ذکر شده است.
در سخنان حضرت علی علیهالسلام و نیز در حدیثی از امام صادق علیهالسلام آمده است که نسبت به خداوند تقوا پیشه کنید، اگرچه اندک باشد.
به نظر میرسد این حدیث، مضمون آیه «فَـاتَّقُوا اللّهَ مَااسْتَطَعْتُم...»
یا دست کم تفسیری از آن را در خود دارد. در قرآن کریم،
در ذکر داستان پذیرفته شدن قربانی
هابیل، آمده است که «
خدا (عمل و
قربانی را) فقط از تقواپیشگان میپذیرد». در احادیثی که میتوان آنها را تفسیر این آیه تلقی کرد، بر رابطه تقوا و قبول عمل تأکید شده است. در این احادیث سفارش شده که اهتمام
مؤمنان به قبول عمل باید بیش از نفس عمل باشد، زیرا عمل اندک و مقبول بهتر از عمل بسیار اما نامقبول است و شرط قبولی عمل، تقواست.
در احادیث، همچون
قرآن کریم، تقوا با
ایمان هم سنخ
و حتی از حیث مرتبت بالاتر است.
تقوا از جهتی مقدّم بر ایمان و از جهت دیگر مؤخر بر آن است؛ حصول و تقویت ایمان به سبب تقواست، زیرا هر آنچه تقوا را افزون کند، سبب فزونی ایمان است، اما اصل ایمان مقدّم بر تقواست و قوّت و ضعف ایمان در فزونی و کاستی تقوا مؤثر است.
بدین ترتیب میان تقوا و ایمان رابطه ای دوسویه برقرار است.
اشارات تلویحی قرآن کریم به نسبت میان تقوا و
قلب، در احادیث تصریح یافته و به صورتهای گوناگون آمده است. محل تقوا قلب آدمی است
و قلوب عارفان معدن تقواست.
در روایتی نقل شده است که پیامبراکرم با اشاره به سینه خویش (قلب آدمی) آنجا را محل تقوا معرفی کرد.
رسول اکرم در حدیث دیگری به
صحابه میفرماید آیه ای سراغ دارم که اگر مردم بدان توسل جویند، کفایتشان میکند و سپس این آیه را تلاوت میکند: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً».
همچنین در حدیثی، که در بسیاری از منابع روایی شیعه و سنّی آمده است، تقوا و
حُسن خُلق صفاتی هستند که بیش از هر چیز موجب رسیدن به
بهشت میشوند.
در توضیح این حدیث گفته شده است که تقوا همان حُسن معامله با خداوند، و حُسن خُلق، حُسن معامله با خَلق است.
وجه اخلاقی تقوا در
احادیث و روایات آشکار است. در سخنان
امام علی علیهالسلام تقوا در رأس خُلقهای نیکوست.
در بیان ائمه علیهمالسلام صبر و حلم، صله رحم، امانتداری، دوری از حسد، حقگویی ولو به زیان گوینده، و عدالت از جمله لوازم تقواست.
در باب آثار تقوا در حیات دنیوی و اخروی
انسان، از پیامبر اکرم نقل شده است که هرکس تقوا پیشه کند، قدرتمندانه میزید و حتی در سرزمین دشمنان خویش ایمن خواهد بود.
این حدیث در کنار حدیث دیگری از امام صادق علیهالسلام که در ذکر آثار تقواست، معنا و مفهوم روشنتری مییابد که اگر انسان از خدا بترسد، همه از او میترسند و اگر از
خدا نترسد، از هر چیزی خواهد ترسید
در همین حدیث آمده است که خداوند هرکس را از ذلت معاصی به عزت تقوا برساند، بدون ثروت غنی اش میکند، بدون خاندان و عشیره عزتش میبخشد و بدون انیس و هم نشین او را از وحشت تنهایی به در میآورد
از امام علی علیهالسلام نقل شده است که تقوا حق خداوند بر آدمیان است و رعایت آن موجب حق آدمیان بر خداوند. برای کسب تقوا از خداوند یاری بجویید و از تقوا در برابر عقاب خداوند مدد بطلبید.
در
احادیث شیعه، یکی از معانی تعبیر قرآنیِ «کَلِمَةَ التَّقْوی '»، اهل بیت علیهمالسلام و پیامبراکرم و
ولایت ایشان است. از پیامبراکرم نقل شده است که خداوند به من فرمود علی کلمهای است که متقین به دوست داشتن او و اطاعت از او ملزم اند.
شاید بتوان این حدیث را تأویل آیه ۲۶ سوره فتح دانست : «... فَاَنْزَلَ اللّهُ سَکینَتَهُ عَلی رسُولِه وَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ وَ اَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوی '...». در حدیث دیگری از امام رضا علیهالسلام آمده است که «نحن کلمه التّقوی».
در شرح این حدیث گفته شده است که ایشان (ائمه تقوا/ اهل تقوا) کلمات خداوندند که مرادِ خداوند را بیان میکنند و پذیرفتن ولایتشان سبب مصون ماندن از آتش جهنم است.
رابطه مفهوم ولایت با تقوا، به معنای اتّقاء از
آتش جهنم، تلویحاً در این حدیث آمده است: ولایت علی بن ابی طالب، حصن و حصار خداوند است که هرکس در آن در آید، از آتش در امان خواهد بود.
در منابع رواییِ اهل سنّت آمده است که پیامبراکرم، آخرین آیه سوره مُدّثّر (... هُوَ اَهْلُ التَّقْوی وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ) را خواندند و گفتند: پروردگارتان فرمود من سزاوار (اهل) آنم که نسبت به من تقوا پیشه کنید و شرک نورزید، پس اگر کسی از شرک پروا کرد، من سزاوار (اهل) آن نیز هستم که از
گناهان او در گذرم.
این حدیث، گذشته از اینکه از نسبت تقوا و مغفرت الاهی خبر میدهد، مراد از «اَهْلُالتَّقْوی '» را خداوند میداند. در یکی از منابع روایی شیعه، در باب آیه مذکور، همین مضمون با اندکی تفاوت آمده است که خداوند فرمود من سزاوار آنم که بنده ام نسبت به من تقوا پیشه کند و حتی اگر چنین نکرد، سزاوار آن هستم که او را بیامرزم.
در احادیث شیعه، تعبیر «اَهْلُ التَّقوی '» در اشاره به متقین نیز به کار رفته که با این نشانهها شناخته میشوند: صدق گفتار،
امانتداری،
وفا به عهد، دوری از
بخل و
تفاخر،
صله رحم، مهربانی با ضعیفان، معاشرت اندک با
زنان، بخشش نیکو، حُسن خُلق،
حلم بسیار و پیروی از علمی که موجب
تقرب به خداوند شود
اهل تقوا کمترین بهره مندی را از دنیا دارند و بیشترین بهره و فایده را به دیگران میرسانند.
محاسبه نفس از دیگر صفات متقین است که در احادیث بارها بر آن تأکید شده است
سخنان
حضرت علی علیهالسلام در نهج البلاغه
در وصف متقین اهمیت خاصی دارد. طبق آنچه
سیدرضی نقل کرده است، یکی از صحابیانِ حضرت، به نام
هَمّام، از ایشان خواست که
متقین را چنان برایش وصف کند که گویی آنها را میبیند. امام ابتدا در دادن پاسخ درنگ کرد و همّام را به تقوا و
احسان سفارش فرمود، اما نهایتاً با اصرار او به بیان احوال و اوصاف متقین پرداخت: متقین در دنیا اهل فضیلت اند، سخن به صواب میگویند، شیوه شان
اعتدال و مشی آنان
تواضع است، دیده بر
حرام میبندند و گوش به
علم نافع میسپارند، در سختی و
بلا چناناند که در آسایش و راحتی، خدا چنان در نظرشان بزرگ است که غیر او را کوچک میبینند، تَنِشان نحیف و نیازهایشان اندک و نفسشان عفیف است، بیننده آنان را بیمار و گیج و دیوانه میپندارد و حال آنکه
بیمار یا
دیوانه نیستند بلکه امر عظیمی با جانشان آمیخته و
عقل و هوش از ایشان ربوده است، از اعمال اندک خویش خرسند نیستند و عمل بسیار خود را بسیار نمیپندارند، نفس را متهم میدارند و به رغم نیکوکاریشان نگران اعمال خویشند، اگر در ستایش ایشان چیزی گفته شود از آن سخن میترسند و با خود میگویند «من به خویش از دیگری آگاهترم و خداوند به من از من آگاهتر است»، به آنچه باقی و زوال ناپذیر است امیدوارند و از آنچه فانی است دل بریده اند، آرزوهایشان کوتاه و خطاهایشان اندک و نفسشان قانع و خوراکشان مختصر و خشمشان خاموش و شهوتشان مرده است، بی تکلف و آسانگیرند و همواره به نیکیشان امید هست، به سبب دشمنی با کسانی ستم و به سبب دوستی با کسانی دیگر گناه نمیکنند، از دست خویش در رنج و مردم از ایشان آسوده اند، اگر از کسی دوری کنند از سر کبر نیست و اگر به کسی رو کنند از روی مکر و خدعه نیست.
در میان احادیث مربوط به تقوا، این خطبه از حیث بیانِ بلیغ و مفصّل و دقیقِ فضائل دینی و اخلاقیِ متقین کاملاً ممتاز است.
این سخنان حضرت علی، از حیث به کار بردن استعارات و تشبیهات گوناگون در وصف تقوا نیز اهمیت دارد. در نهج البلاغه در فقرات متعددی وصف تقوا آمده
که در اغلب این فقرات امام به ذکر تشبیهاتی در باب تقوا پرداخته است، از جمله اینکه تقوا کلید هدایت و ذخیره آخرت،
درمان بیماری دلها و بینایی کوری قلبهاست،
شتر رام و فرمانبرداری است که مهارش در دست سوار اوست.
در جایی دیگر گفته است که تقوا رشکِ جوینده امیدوار و ملجأ معتمد گریزنده پناهجوست.
تخصیص و استعلا یافتن مفهوم تقوا، که بعدها در سخنان
عرفا به نحو صریحتری پدیدار شد، اول بار در احادیث پیامبر و ائمه آمده است. در منابع شیعه و سنّی، به طور یکسان، از پیامبراکرم نقل شده است که هیچ بندهای در زمره متقین نمی آید مگر اینکه کاری را که اشکالی (گناهی) در آن نیست، از ترس آنکه مبادا اشکالی در آن باشد، فرو گذارد.
همین مضمون در احادیث دیگری، در سخنان پیامبراکرم و ائمه، در تعبیر «دوری از شبهات» دیده میشود.
به نظر میرسد دامنه معنایی تقوا که در کتاب به معنای «عمل به
واجبات و ترک
محرّمات» بوده در سنّت بسط یافته، «ترک شبهات» را نیز شامل شده است. درهمین زمینه در حدیثی از
امام صادق مراتب تقوا ذکر شده است: اول، تقوای عام، تقوا به سبب خوف از عذاب جهنم و آن ترک محرّمات است؛ دوم، تقوای خاص یا «
تَقْوی مِنَ اللّه» که عبارت است از اینکه شخص نه تنها محرّمات بلکه شبهات را نیز ترک کند؛ و سوم، تقوای خاص الخاص یا «
تَقْوی بِاللّهِ فیِ اللّه»، مرتبهای است که شخص نه تنها شبهات بلکه (بعضی از) امور
حلال را نیز ترک میکند.
به این ترتیب، مفهوم تقوا به مفهوم
وَرَع پیوند میخورد: «اِتَّقُوا اللّهَ وَ صُونُوا دِینَکُمْ بِالْوَرَعِ»، نیز «کُنْ تَقِیَّاً تَکُنْ اَوْرَعَ النّاسِ».
(۱) قرآن.
(۲) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ ش.
(۳) ابن بابویه، معانی الاخبار، چاپ علی اکبر غفاری، قم ۱۳۶۱ ش.
(۴) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۵) ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، بیروت ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴.
(۶) ابن ماجه، سنن ابن ماجه، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۷) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۸) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۹) حرّعاملی، وسایل الشیعه.
(۱۰) عبداللّه بن عبدالرحمان دارمی، سنن الدارمی، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
(۱۱) حسن بن محمد دیلمی، ارشادالقلوب، بیروت ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
(۱۲) عبدالکریم سروش، اوصاف پارسایان، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۳) علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/ ۱۹۹۱.
(۱۴) کلینی، الکافی.
(۱۵) مجلسی، بحارالانوار.
(۱۶) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸.
(۱۷) مسعودبن عیسی ورّام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف: بمجموعة ورّام، (چاپ علی اصغر حامد)، تهران (۱۳۷۶)
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تقوای روایی»، شماره۳۷۵۶.