تفسیر فلسفی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر فلسفی یعنی
تفسیر قرآن مطابق با آرا و اندیشههای فلسفی است.
برخی قرآن پژوهان
تفسیر فلسفی را گرایشی
تفسیری میدانند
، در حالی که بعضی دیگر آن را منهج و روشی در
تفسیر شمردهاند.
تفسیر فلسفی چندگونه تعریف شده است: ذهبی در تعریف این روش گوید: دو روش به نام
تفسیر فلسفی شناخته شدهاند: ۱. تأویل کردن نصوص دینی به گونهای که با آرای فلسفی موافق شوند. ۲. شرح نصوص
دینی طبق آرا و دیدگاههای فلسفی.
برخی دیگر گفتهاند: روش
تفسیر فلسفی تطبیق آیات قرآن بر آرای فیلسوفان
یونان است.
بعضی دیگر از قرآن پژوهان نیز دو روش ذیل را برای
تفسیر فلسفی بیان کردهاند: ۱. تلاش صرفاً عقلی در تأویل آیات برای استخراج مقاصد اساسی آیات با هدف تطبیق نظریات فلسفی یونان با قرآن کریم و مستند ساختن آرای فلسفی به آیات قرآنی. ۲. ژرفاندیشی و دقت زیاد عقلی در استخراج معانی آیات و ادراک مقاصد اساسی قرآن، مطابق با اصول و قواعد
تفسیر.
به طور کلی با ملاحظه دیدگاههای مختلف میتوان گفت
تفسیر فلسفی به سه معنا به کار میرود:
۱.
تفسیر فلسفی از قرآن، به معنای تطبیق آموزههای فلسفی بر قرآن مجید، با هدف جمع میان فلسفه و آموزههای دینی و ایجاد هماهنگی میان آن دو.
۲. فلسفی
تفسیر کردن قرآن، به معنای آنکه آیات
قرآن بر
فلسفه تطبیق داده شوند. در این قسم
مفسّر میکوشد آیات قرآن را مطابق با
آرا و اندیشههای فلسفی
تفسیر کند، از این رو تأویل به نحوی چشمگیر و گسترده به
تفسیر آیات راه مییابد.
۳. روش فلسفی در
تفسیر قرآن؛ یعنی به کار گرفتن نهایت دقت عقلی برای فهم آیات قرآن؛ به عبارت دیگر روش فلسفه را در
تفسیر قرآن به کار بگیریم و
تفسیر را که جزو علوم نقلی و عقلایی است به روش عقلی و استدلال و
برهان ریاضی بیان و در استخراج معارف آن ژرفاندیشی کنیم. ریشه این نوع
تفسیر فلسفی را کم و بیش در بسیاری از
تفاسیری که فلاسفه از آیات قرآن ارائه دادهاند، به ویژه در
تفسیر القرآن الکریم صدرالمتألهین شیرازی میتوان جست و جو کرد.
بسیاری از نکات دقیق و ظریف موجود در
تفسیر ملاصدرا ناشی از دقت نظر و ژرفاندیشی این
مفسر بوده است؛
وی در
تفسیر آیه ۲۴ واقعه
: «جَزاءً بِما کانوا یَعمَلون» درباره تناسب پاداش با عمل و تنوع پاداش های اخروی میگوید: لذت هرکس تابع ادراک اوست.
انسان نیروها و غریزههایی دارد که هریک لذتی را میطلبد. همان گونه که شهوت های گوناگون
آدمی هریک جویای لذتی است، دل آدمی که جایگاه انوار ملکوتی است لذت هایی را میطلبد که از جنس لذت های جسمانی نیستند.
لذت دل در ادراک حقایق و رسیدن به کنه صفات جمال و جلال پروردگار است.
البته وجود این روش
تفسیر فلسفی در
تفسیر ملاصدرا وجود دو روش پیشین را در این
تفسیر نفی نمیکند.
المیزان طباطبایی،
تسنیم جوادی آملی، مباحث
تفسیری شهید مطهری در مجموعه آشنایی با قرآن و معارف قرآن
مصباح یزدی را نیز میتوان نمونههایی مشتمل بر این نوع روش
تفسیر فلسفی دانست، با این حال در کتاب های روش شناسی
تفسیر به ندرت ازاین روش به عنوان روش
تفسیر فلسفی یاد میشود.
در قسم سوم، روش، فلسفی است هر چند خود آن مباحث فلسفی نباشند؛ ولی در قسم اول و دوم مباحث فلسفی بوده گرچه روش آن ها روش فلسفی نیست؛ مثلا استدلال عقلی برگزارههای دینی داخل در قسم سوم و خارج از اول و دوم است؛ اما غالباً در کتاب های روش شناسی
تفاسیر از جمله این مقاله، «روش فلسفی» به معنای قسم اول و دوم به ویژه قسم دوم به کار میرود.
امام خمینی در
تفسیر برخی آیات الهی نگاه فلسفی دارد و نقش عقل را در
تفسیر آیات الهی مهم میداند؛ ازاینرو دعوت به تفکر و تحسین آن در قرآن یکی از ادله استفاده از عقل در
تفسیر میباشد و با استناد به آیه
(وَ اَنْزَلْنا اِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ) توجه قرآن را به تفکر و استدلال میداند.
ایشان تدبر و تفکر فلسفی در آیات و اجتهاد برای فهم معارف و حکمتها نوعی وظیفه است و استنباط عقلی از نصوص و آیات الهی
تفسیر به رای نیست
ازاینروی از دیدگاه امام خمینی آیات مربوط به معارف و علوم عقلی و اعتقادات، حق طلق عقل و از مختصات آن است لذا تاکید میکند که در حیطهای غیر از آیات الاحکام که باید مطابق با براهین متین عقلی یا اعتبارات واضحه عقلیه باشد، اگر ظاهری بر خلاف آنها باشد، لازم است آن را از ظاهر به باطن تاویل کرد زیرا فهم عرفی در برخی آیات نظیر
(الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی) مخالف برهان است. و ردّ این ظاهر و
تفسیر آن، مطابق با برهان بوده و هیچ محذوری را به دنبال ندارد.
ایشان در مواردی که احتمالات گوناگون برای
تفسیر یک آیه نقل شده و یک معنا با ظاهر آیه همخوانی ندارد، با تعبیراتی چون «شاید، محتمل است، ممکن است»، آن معنی را به قرآن نسبت میدهد.
امام خمینی گاهی از براهین عقلی و فلسفی در جهت شرح آیه و برداشتهای فلسفی آن استفاده میکند، مباحث مهم فلسفی امام در
تفسیر به طور عمده بر محور اصالت وجود، حرکت جوهری،
حدوث عالم جسمانی، تجرد نفس، اثبات جسمانی بودن نفس در آغاز پیدایش و روحانیت البقاء آن،
اثبات تجرد برزخی قوه خیال،
تناسخ، اثبات معاد و مباحثی ازاینقبیل است. نمونههایی از این نوع
تفسیر ذیل آیه
(تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ) درباره تجرد ملائکه و همچنین
تفسیر (وَ وَجَدوا ما عَمِلوا حاضِراً) درباره موضوع تجسم اعمال و همچنین ذیل آیه
(لَا یُسْاَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْاَلُونَ) مباحث عقلی و فلسفی مطرح شده است.
در مورد صحت و سقم
تفسیر فلسفی دیدگاههای متفاوتی بیان شده است. ذهبی این روش را با تأویلات باطنیه متحد دانسته، هدف از آن را نابودی قرآن و اهداف کتاب
الهی میداند.
خالد عبدالرحمن العَک نیز روش
تفسیر فلسفی را از جمله روش های منحرف در
تفسیر معرفی کرده است.
علامه طباطبایی نیز در نقد
تفسیر فلسفی معتقد است فلاسفه به ویژه مشائیین در
تفسیر به ورطه تطبیق و تأویل آیاتی افتادند که در ظاهر با مسلمات فلسفه مخالف بودند و در مورد حقایق ماورای طبیعت و پیدایش آسمان ها و زمین و برزخ همه آیات معارض با فلسفه به معنای اعم را به طور گسترده تأویل کردند.
برخی نیز آن را روشن ترین مصداق
تفسیر به رأی و مورد مذمت
ائمه (علیهمالسلام) میدانند.
از سوی دیگر
شیخ حر عاملی ادله عقلی و نقلی فراوانی آورده بر آنکه
تفسیر قرآن به غیر مأثور جایز نیست
؛ ولی صدرالمتألهین معتقد است کسانی که احکام ظاهر بر آنان غلبه کرده و به باطن و اسرار آیات شریفه پی نبردهاند
تفسیر فلسفی را
تفسیر به رأی میدانند. سپس شواهد و مؤیدات فراوانی بر این روش
تفسیری ذکر کرده است.
تاکنون هیچ
تفسیر کاملی از قرآن مجید به روش
تفسیر فلسفی تدوین نشده و در آثار فیلسوفان، تنها برخی از آیات مانند
آیه الکرسی، آیه نور و بعضی از سورهها مانند
سوره توحید،
اعلی و
حدید با این روش
تفسیر شدهاند. مفصل ترین
تفسیر فلسفی موجود
تفسیر القرآن الکریم از
صدرالمتألهین شیرازی است که در ۷
جلد تنظیم شده و به
تفسیر سورههای
فاتحه،
بقره (تا آیه ۶۵)
یس،
سجده،
حدید،
واقعه،
جمعه،
طارق، اعلی و
زلزال و آیة الکرسی و آیه نور اختصاص دارد؛ نیز از دو
تفسیر تحفة الابرار فی تفسیر القرآن اثر محمد ملایکه (
قرن ۱۲) و
تفسیر رضوان اثر میرزا عبدالوهاب (م. ۱۲۹۴ق.) به عنوان دو
تفسیر فلسفی یاد شده است.
(۱) ابن سینا (م ۴۲۸ق)، الاشارات والتنبیهات، شرح نصیرالدین الطوسی و قطب الدین الرازی، قم، البلاغة، ۱۳۷۵ش.
(۲) خالد عبدالرحمن العک، اصول
التفسیر و قواعده، دارالنفائس، ۱۴۰۶ق.
(۳) المجلسی (م ۱۱۱۰ق)، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۴) الجنابذی (م ۱۳۲۷ق)، بیان السعاده، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۸ق.
(۵) فاطمه آرانی، تأویل قرآن از دیدگاه سید حیدر آملی و ملاصدرا، دارالهدی، ۱۳۸۲ش.
(۶) محمد شریف، تاریخ فلسفه در اسلام، ترجمه: پورجوادی، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲ش.
(۷) حنا الفاخوری، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، خلیل الجر، ترجمه: آیتی، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۷۳ش.
(۸) به اشراف محمد علی مهدوی راد، تراث الشیعة القرآنی، قم، مکتبة علوم القرآن، ۱۴۲۷ق.
(۹) صدرالمتالهین (م ۱۰۵۰ق)،
تفسیر القرآن الکریم، به کوشش خواجوی، قم، بیدار، ۱۳۶۶ش.
(۱۰) سید حیدر آملی (م ۷۸۲ق)،
تفسیر المحیط الاعظم، به کوشش موسوی تبریزی، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ق.
(۱۱) جوادی آملی،
تفسیر موضوعی قرآن کریم، تهران، اسراء، ۱۳۷۳ش.
(۱۲) معرفت،
تفسیر و
مفسران، قم، التمهید، ۱۳۷۳ش.
(۱۳) محمد حسین الذهبی،
التفسیر والمفسرون، قاهرة، دارالکتب الحدیثة، ۱۳۹۶ق.
(۱۴) ابن الترکه، تمهید القواعد، (قرن ۹)، به کوشش آشتیانی، تهران، انجمن اسلامی حکمت، ۱۳۶۰ش.
(۱۵) صدرالمتألهین (م۱۰۵۰ق)، الحکمة المتعالیه (الاسفار)، به کوشش گروهی از محققان، حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۸۱ش.
(۱۶) خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان، ۱۳۷۷ش.
(۱۷) زیر نظر سید جوادی و دیگران، دایرة المعارف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۷۵ق.
(۱۸) المقدسی، رسائل اخوان الصفا، الزنجانی، المهرجانی، العوفی، بیروت، الدار الاسلامیة، ۱۴۱۲ق.
(۱۹) صدرالمتألهین (م ۱۰۵۰ق)، رسائل فلسفی، به کوشش آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۲ش.
(۲۰) صدرالمتألهین (م ۱۰۵۰ق)، رسالة فی الحدوث، به کوشش موسویان، حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۷۸ش.
(۲۱) محمد کاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۶ش.
(۲۲) محمد مدرسی زنجانی، سرگذشت و عقاید فلسفی خواجه نصیرالدین الطوسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۳ش.
(۲۳) ماجد الفخری، سیر فلسفه در جهان اسلام، ترجمه: پورجوادی، تهران، مرکز دانشگاهی، ۱۳۷۲ش.
(۲۴) قیصری (م ۷۵۱ق)، شرح فصوص الحکم، به کوشش آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
(۲۵) سید علی کمالی دزفولی، شناخت قرآن، قم، اسوه، ۱۳۷۰ش.
(۲۶) الحر العاملی (م ۱۱۰۴ق)، الفوائد الطوسیه، به کوشش لاجوردی، قم، العلمیة، ۱۴۰۳ق.
(۲۷) میبدی (م ۵۲۰ق)، کشف الاسرار، به کوشش حکمت، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش.
(۲۸) سهروردی (م ۵۸۷ق)، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
(۲۹) حسن زاده آملی، مجموعه مقالات، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۵ش.
(۳۰) صدرالمتألهین (م ۱۰۵ق)، مفاتیح الغیب، به کوشش خواجوی، فرهنگی، ۱۳۶۳ش.
(۳۱) سید محمد علی ایازی، المفسرون حیاتهم ومنهجهم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ق.
(۳۲) سید محمد خامنهای، ملاصدرا و هرمنوتیک و فهم کلام الهی، تهران، حکمت اسلامی، ۱۳۸۵ش.
(۳۳) الطباطبایی (م ۱۴۰۲ق)، المیزان، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۳۴) حسن زاده آملی، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، تهران، رجاء، ۱۳۷۵ش.
•
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «تفسیر فلسفی»، جلد ۸، صفحه ۳۰۸. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.