تفسیر عقلی کلامی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر عقلی ـ کلامی، یکی از گرایشهای
تفسیری که در آن
مفسر در
تفسیر آیات به جای اتکا به روایات به اجتهاد و رأی خود اتکا میکند و با بهرهگیری از
کلام و
فلسفه به
تفسیر آیات و احیاناً به اثبات دیدگاههای کلامی خود یا رد آرای کلامی مخالفان خود میپردازد.
در پژوهشهای
تفسیری از این گرایش با عناوین
تفسیر اجتهادی و
تفسیر به رأی نیز یاد شده است.
پیدایش و شکلگیری
تفاسیر عقلی ـ کلامی، بیش از هر چیز به وجود آیات نسبتاً زیادی در
قرآن باز میگردد که متضمن دادههای عقلی و نظری است، مثل آیاتی که دعوت به تعقل و
تدبر میکند
یا آیاتی که خود صبغه استدلالی دارند، مانند آیاتِ نفی
شرک. علاوه بر این در قرآن آیاتی هست که
تفسیر و تبیین آنها بدون توضیح و تأویل عقلی و صرفاً با اتکا به ظاهر لفظ ناممکن است یا با آموزههای صریح قرآن همخوانی ندارد.
از این قبیل است آیاتی که در آنها به
خدا «ید» (دست) و «وجه «(صورت) نسبت داده شده است.
و از استوای خدا بر عرش
و رؤیت خدا سخن به میان آمده است.
این آیات، که با مفاهیم کلامی نظیر تشبیه و تنزیه پیوند دارد، سبب طرح مباحث کلامی در
تفسیر این آیات میشده است.
علاوه بر این در قرآن آیاتی هست که در ظاهر غیرقابل جمع می نماید، مثلاً در آیاتی آمده که خداوند هرکس را که بخواهد هدایت می کند و هرکس را که بخواهد گمراه می سازد.
و از سوی دیگر در آیاتی گفته شده است که کفر نورزید و ایمان بیاورید.
در
تفسیر این آیات نیز مباحث مختلفی، که بیشتر جنبه کلامی ـ فلسفی دارد، مطرح گردیده است، مثل مباحثی در باره جبر و اختیار، کسب، افعال بندگان و حسن و قبحِ افعال.
این قبیل آیات و برخی عوامل دیگر، موجب شکلگیری مباحث و مناقشاتی میان مسلمانان در قرون اولیه اسلام شد و بتدریج به تأسیس علم کلام انجامید و بر
تفسیر قرآن، که در آغاز متکی بر منقولاتی از پیامبر اکرم و آرای صحابیان بود، تأثیر مستقیم گذاشت.
تفسیر عقلی ـ کلامی حداقل در حوزه آثار
مکتوب، نسبت به
تفسیر مأثور، متأخر است، هرچند که ریشه آن را به
عصر تابعین رسانده
و از
مکتب عراقی سخن گفتهاند که در مقابل
مکتب مکی و مدنی، رویکردی مبتنی بر رأی و اجتهاد بوده است.
در
قرن سوم و چهارم با بسط و اشاعه علم کلام،
تفسیر کلامی نیز رواج یافت و در این میان،
تفاسیر معتزلی را میتوان نقطه عطفی بهحساب آورد.
معتزله بر اساس مشرب کلامی خود، که مبتنی بر عقلگرایی بود، به
تفسیر عقلی آیات پرداختند و آیاتی را که معنای ظاهری آن موافق آرا و نظریاتشان بود «محکم» و آیاتی را که با اصول فکری آنان ناسازگار بود «متشابه» مینامیدند و در
تفسیر آیاتی که با مبانی عقلی ایشان ناسازگار بود به تأویل روی میآوردند.
معتزله از نخستین کسانی بودند که به اهمیت
عقل و رأی در
تفسیر آیات تأکید کرده آن را در
تفاسیر خود بهکار بردند.
بدینجهت مخالفان فکری آنان، اینگونه عمل
تفسیری را
تفسیر به رأی خواندهاند که بنا بر چندین حدیث نبوی از آن نهی شده است.
بعدها بسیاری از
مفسران و متکلمان غیرمعتزلی، مثل ابوالحسن
اشعری و
ماتریدی و
فخررازی، از
مفسران اشعری نیز برای رد آرای کلامی معتزله در
تفاسیر خود از عقل و رأی بهره بردند که خود منشأ تقسیمبندی جدیدی شد.
تفسیر پژوهان و عالمان اشعری در دورههای بعد در ارزیابی
تفاسیر، این
تفسیرها را «
تفسیر به رأی ممدوح» یا «جایز» و
تفاسیر اهل اعتزال و دیگر مذاهب و فرق را «
تفسیر به رأی مذموم» خواندند.
در عین حال، به این نکته باید توجه داشت که دامنه
تفسیر به رأی از
تفسیر عقلی و کلامی وسیعتر است و شامل
تفاسیر عرفانی هم میشود.
بنا به تعریفی که از
تفسیر عقلی ـ کلامی داده شد،
تفاسیر بسیاری در این گروه جای میگیرند.
از شماری از این
تفاسیر فقط نامی در
کتابها باقی مانده، از برخی دیگر فقراتی در دیگر
کتب نقل شده یا فقط بخشهایی باقی مانده است.
برخی از آنها هم بهصورت کامل در دست است و بعضاً بهچاپ رسیده است.
برخی از مهمترین
تفاسیر کلامی به ترتیب تاریخی عبارتاند از:
تفسیر ابوبکر عبدالرحمانبن
کیسان الاصمّ (متوفی ۲۰۰ یا ۲۰۱)، عالم و
مفسر معتزلی، که به جهت تمایل به
شیعه، معتزله او را طرد کردند،
قاضی عبدالجبار
همدانی (فضلالاعتزال، ص ۲۶۷) نیز
تفسیر او را
تفسیری عجیب دانسته است؛
کتابهای تفسیر القرآن و تأویل القرآن، هر دو اثر ضِراربن عمرو
معتزلی، معاصر احمدبن
حنبل، که میان آن دو کینه و عداوتی وجود داشت.
تفسیر ابوعلی
جبّائی (متکلم معتزلی، متوفی ۳۰۳)،
شیخ طوسی در مقدمه تفسیرش، التبیان، آن را
تفسیری کلامی دانسته و از آن بسیار نقل کرده است.
ابنطاووس نیز بخشهایی از آن را آورده است.
دانیل
ژیماره این
تفسیر را در ۱۳۷۳ ش/ ۱۹۹۴ بازسازی کرده است.
همچنین ابوعلی
فارسی (متوفی ۳۷۷)، نحوی و لغوی ایرانی، بر این
تفسیر شرحی نوشته با نام التتبع لکلام ابیعلی الجبّائی فی
التفسیر که حدود صد برگ بوده است.
فرزند او ابوهاشم
جبّائی (متوفی ۳۲۱) نیز ظاهراً
تفسیری داشته که
سیوطی جزئی از آن را دیده اما در دیگر منابع نامی از آن نیامده است.
تفسیر ابوالقاسم عبداللّهبن احمد
کعبی بلخی (متوفی ۳۱۹)، متکلم معتزلی، با نام
التفسیر الکبیر للقرآن
نیز از
تفاسیر کلامی است.
بهگفته ابنطاووس
نام این
تفسیر، جامع علمالقرآن بوده و
صَفَدی آن را دوازده جلد دانسته است.
ابنطاووس
و طوسی
بخشهایی از این
تفسیر را نقل کرده و به نقد دیدگاههای او پرداختهاند.
از این منقولات میتوان به روش عقلی او در
تفسیر همچون دیگر معتزله پی برد.
از دیگر
تفاسیر کلامی
تفسیر ابومسلممحمدبن بحر
اصفهانی (متوفی ۳۲۲)، ادیب و متکلم و
مفسر معتزلی، با عنوان جامع التأویل لمحکم التنزیل است که آن را بر اساس عقاید معتزله نوشته
و به گفته یاقوتحموی
و طوسی
ضمن ستودن این
تفسیر به طولانی بودن آن خرده گرفته است.
همچنین یکی از عالمان هندی به نام سعید الانصاری منقولات
تفسیر ابومسلم اصفهانی را از
کتابهای مختلف گردآوری کرده و به نام ملتقط جامع التأویل لمحکم التنزیل (۱۳۴۰/۱۹۲۱) در کلکته
هند بهچاپ رسانده است.
ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی ۳۲۴)، متکلم و بنیانگذار
مکتب کلامی اشاعره و شاگرد
ابوعلی جبّائی، نیز
تفسیری بزرگ بر قرآن نوشته است با نام
کتاب فی تفسیرالقرآن و الرد علی من خالف البیان من اهل الافک و البهتان که بعدها با نام المختزن شهرت یافت.
وی در این
تفسیر به رد
تفاسیر معتزله مانند
تفسیر جبّائی و
ابوالقاسم بلخی پرداخته است.
ابنعساکر
مقدمه این
تفسیر را نقل کرده است.
ابومنصور محمدبن محمد
ماتریدی سمرقندی (متوفی ۳۳۳)، متکلم و
مفسر و پیشوای
مکتب کلامی
ماتریدیه، نیز
تفسیری نوشته است با نام تأویلات اهلالسنه که در آن به
تفسیر آیات قرآن بر طبق عقاید و دیدگاههای کلامی خویش پرداخته و در
تفسیر برخی آیات به رد دیدگاههای مخالفان خود پرداخته است.
برای نمونه در
تفسیر آیه ۸ سوره
بقره به رد دیدگاه کرامیه در باره ایمان
و در
تفسیر آیه ۲۴ سوره بقره به رد دیدگاه معتزله در باره جاودان بودن صاحب گناه کبیره در آتش جهنم میپردازد.
از دیگر
تفاسیر کلامی میتوان به
تفسیر علی بن عیسی
رمانی (متوفی ۳۸۴)، نحوی و مفسرمعتزلی، اشاره کرد که شیخطوسی
در مقدمه تفسیرش آن را ستوده و به طولانی بودن آن خرده گرفته و ابنطاووس
بخشهایی از آن را آورده و در مواردی به رد عقاید رمانی پرداخته است.
نسخههایی از این
تفسیر در کتابخانههای دنیا موجود است.
قاضی عبدالجبار همدانی (متوفی ۴۱۵)، متکلم و
مفسر معتزلی، علاوه بر آرای
تفسیری در کتابهایش، از جمله المغنی،
کتابی در
تفسیر دارد با عنوان تنزیهالقرآن عن المطاعن که در آن به
تفسیر عقلی ـ کلامی بعضی آیات که از او در باره آنها سؤال کردهاند، پرداخته و در ذیل آیات شبهههایی را که ممکن است مخالفان معتزله بر آنها وارد کنند، پاسخ داده یا آنها را تأویل کرده است
مثلاً در
تفسیر آیه ۲۶ سوره بقره به توجیه دیدگاه معتزله در باره گمراهی و ضلالت پرداخته
یا در
تفسیر آیه ۳۰ سوره قصص
حادث بودن کلام خدا را توضیح داده است.
از دیگر کتابهایی که میتوان آن را در شمار
تفاسیر عقلی ـ کلامی ذکر کرد، امالی شریف مرتضی علمالهدی (متوفی ۴۳۶)، متکلم و فقیه امامی، با نام غررالفوائد و درر القلائد است شامل هشتاد مجلس بحث و مذاکره علمی در باره
تفسیر و حدیث و ادب که در مواضع گوناگون آن به
تفسیر کلامی برخی آیات پرداخته است.
یکی از شاگردان قاضی عبدالجبار همدانی، ابویوسف عبدالسلامبن محمدبن یوسفبن بندار قزوینی (متوفی ۴۸۳) است.
وی
تفسیر مفصّلی بر قرآن نوشته با نام حدائق ذات بهجه فی تفسیرالقرآن الکریم که به اختلاف آن را بین سیصد تا هفتصد جزء دانستهاند به گونهای که
تفسیر وی بر سوره فاتحه
الکتاب در هفت مجلد و
تفسیر آیه ۱۰۲ بقره در یک جلد بوده است.
وی در این
تفسیر به شیوه معتزلیان پیش از خود قرآن را
تفسیر کرده است.
سلیمانبن حسن
صهرشتی، فقیه و متکلم امامی معاصرِ وی، در
کتابی با نام النضیر فی نقض کلام صاحب
التفسیر مواردی از آن را رد کرده است.
ابوسعد
محسنبن محمد مشهور به
حاکم جشمی، عالم و متکلم زیدی، نیز
تفسیری بر قرآن نوشته به نام التهذیب فی
تفسیر القرآن.
اهمیت کلامی این
تفسیر در نقلقولهایی از معتزله است
از
قرن پنجم به بعد
تفاسیر بیشتری بر جای مانده و بنابراین بهتر میتوان در باره گرایش
مفسران و روش
تفسیری آنان داوری کرد.
یکی از
تفاسیر مهم این قرن، التبیان فی تفسیرالقرآن اثر
شیخطوسی (متوفی ۴۶۰)، فقیه و
مفسر و متکلم امامی، است که اولین
تفسیر کامل شیعی از
قرآن کریم است و اگرچه در آن مباحث ادبی و فقهی و اصولی نیز بهوفور وجود دارد، چون صبغه اصلی آن کلامی است، میتوان آن را تفسیرکلامی دانست.
طوسی در التبیان مباحثکلامی بسیاری در
تفسیر آیات آورده و در
تفسیر برخی آیات به دفاع از عقاید امامیه پرداخته است.
برای نمونه، او در
تفسیر آیه ۵۵ سوره مائده،
علی علیهالسلام را جانشین بلافصل پیامبر اکرم دانسته و در
تفسیر آیه ۲۸ سوره آلعمران، بهوجوب تقیه، در صورت خوف جانی، نزد امامیه اشاره کرده است.
از دیگر ویژگیهای کلامی این
تفسیر، نقل آرای کلامی مخالفان مثل معتزله و
اشاعره است که در هر مورد بهطور مستدل و با رویکردی عقلی بهآنها پاسخ داده است.
یکی دیگر از
تفاسیر مهم کلامی،
تفسیر الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقأویل فی وجوه التأویل اثر جاراللّه محمودبن عمر
زمخشری (متوفی ۵۲۸)، ادیب و
مفسر و متکلم معتزلی، است.
بهگفته ابنخلدون
زمخشری در
تفسیر آیات قرآن به عقاید معتزله اشاره کرده و لذا محققان اهل سنّت (اشاعره) از آن
تفسیر دوری میکنند ولی اگر کسی که آن را میخواند کاملاً به
مذهب اهلسنّت آگاه باشد و راه استدلال خوب را بداند از عقاید معتزلی آن در امان خواهد ماند.
از این قبیل طعن و انتقادها بر کشّاف بسیار است.
با این حال حتی مخالفان آن هم از محاسن بسیار این
تفسیر سخن گفتهاند
از ویژگیهای
تفسیر کشاف ارائه دیدگاههای کلامی معتزلی است که زمخشری به مناسبتهای گوناگون به آنها اشاره کرده است.
زمخشری در
تفسیر آیه ۱۰ سوره فتح، که در آن از دست خدا (یداللّه) سخن گفته شد، به نفی تشبیه پرداخته و در
تفسیر آیه ۲۲ سوره ابراهیم به نفی جبر و در
تفسیر آیات ۳ سوره بقره، ۱۷۳ سوره آلعمران و ۳۳ سوره نجم به عقیده معتزلی منزلت بین منزلتین اشاره کرده است.
بر
تفسیر الکشاف شروح و حواشی بسیاری نوشتهاند که از جمله حواشی آن الانصاف فیماتضمّنه الکشاف من الاعتزال اثر ابوالعباس احمدبن منصور
جذامی جَرمی معروف به
ابنمنیّر (متوفی ۶۸۳)،
مفسر و فقیه مالکی مصری، است که بارها در حاشیه الکشاف بهچاپ رسیده است.
،
؛
یکی از مهمترین
تفاسیر کلامی، مفاتیحالغیب، معروف به
تفسیر کبیر، اثر فخرالدین محمدبن
عمر رازی (متوفی ۶۰۴)، متکلم و
مفسر اشعری، است که به سبب طرح مباحث کلامی فراوان در آن، برخی آن را دایره المعارفی در علم کلام دانستهاند.
فخرالدین رازی در این
تفسیر با رویکردی عقلی به
تفسیر آیات پرداخته و در
تفسیر آیات بسیاری از معارف و علوم عصر خویش را به مناسبت ذکر کرده است.
بنابراین،
تفسیر او مشحون از اقوال حکیمان و فیلسوفان و نزاعهای عقلی است.
فخررازی در
تفسیر آیات مباحث مربوط به آیه را بهطور منظم دستهبندی کرده و برای رد کردن آرای مخالفان خود (مثل معتزله و کرامیه) مطالب آنان را بتفصیل ذکر نموده است.
چنانکه گفته شد یکی از ویژگیهای
تفسیر کبیر فخررازی نقل نگرشها و استدلالهای عقلی فلاسفه است، مثلاً در
تفسیر آیه ۴۸ سوره بقره، تأویل فلاسفه در باره شفاعت را ذکر کرده و بهتبیین آن پرداخته است.
در دوران معاصر نیز
تفاسیر عقلی ـ کلامی بسیاری نوشته شده که برخی از مهمترین آنها عبارت است از:
تفسیر روح المعانی، تألیف شهابالدین محمود
آلوسی بغدادی (متوفی ۱۲۷۰)؛
تفسیر القرآن الحکیم معروف به
تفسیر الخفاجی، تألیف محمد عبدالمنعم
خفاجی (متوفی ۱۳۲۸ ش)؛ تحریر المعنی السدید و تنویرالعقل الجدید معروف به التحریر و التنویر تألیف
محمدطاهربن عاشور (متوفی ۱۳۵۲ ش)، عالم مالکی تونسی؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، تألیف محمدحسین
طباطبائی (متوفی ۱۳۶۱ ش)،
مفسر و فیلسوف امامی، که در
تفسیر خود ضمن دفاع کلامی از معتقدات شیعه امامیه به بحثهای فلسفی و اجتماعی نیز پرداخته است؛ آلاءالرحمن فی
تفسیر القرآن، اثر شیخ محمدجواد
بلاغی (متوفی ۱۳۵۲)
مفسر، متکلم و ادیب امامی؛ اطیب البیان فی
تفسیر القرآن، تألیف سیدعبدالحسین طیب
اصفهانی (متوفی ۱۳۶۹ ش)، عالم و متکلم امامی.
نوع دیگری از
تفاسیر کلامی،
تفاسیری است که پیروان فرق و مذاهب مختلف نوشته و دیدگاههای کلامی خود را مطرح کردهاند؛ مثلاً اباضیه (یکی از فرق خوارج)
تفاسیری بر قرآن نوشتهاند که مهمترین آنها
تفسیر کتاب اللّه العزیز (بیروت ۱۹۹۰)، اثر هودبن محکّم
هُواری،
مفسر اباضی قرن سوم، است که گرچه در اصل
تفسیری مأثور است،
مفسر برخی از مسائل مثل کفر و ایمان، ارتکاب کبیره و شفاعت و دیگر دیدگاههای کلامی خویش را در
تفسیر آیات وارد کرده است.
به
تفسیر هَمْیان الزاد الی دارالمعاد (عمان، ۱۴۰۱ـ۱۴۱۱) و تیسیرالتفسیر (عمان، ۱۴۰۷ـ۱۴۰۹)، هر دو اثر محمدبن یوسف
اطفیش (متوفی ۱۳۳۲)، نیز میتوان اشاره کرد.
در نزد زیدیه نیز علاوه بر
تفسیر غریبالقرآن (قم ۱۴۱۴) منسوب به زیدبن علی و
تفسیر مقاتلبن سلیمان (قاهره ۱۹۷۹ـ۱۹۸۹) ــ که آن را در شمار
تفاسیر زیدیه آوردهاند
ــ به
تفسیر فتح القدیر الجامع بین فَنَّیِ الروایه و الدرایه من علم
التفسیر (بیروت، بیتا.)، اثر محمدبن علیبن عبداللّه
شوکانی (متوفی ۱۲۵۰)، میتوان اشاره کرد.
از اسماعیلیه هم اگرچه
تفسیر کامل و جامعی از قرآن گزارش نشده است،
قاضی نعمان (متوفی ۳۶۳) در آثارش از جمله در
کتاب المجالس و المسایرات (تونس ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸) و مؤید فی الدین هبه
اللّه شیرازی در المجالس المؤیدیه (بیروت ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴) به
تفسیر برخی آیات به مناسبت مباحث مختلف کتابهایشان پرداختهاند.
همچنین اگر نظر کسانی که محمدبن عبدالکریم
شهرستانی (متوفی ۵۴۸)، صاحب الملل و النحل، را اسماعیلی میدانند، پذیرفته شود.
میتوان
تفسیر او به نام مفاتیح الاسرار و مصابیحالابرار (تهران ۱۳۷۶ ش) را در شمار
تفاسیر اسماعیلی آورد.
برخی از فیلسوفان مسلمان نیز با بهکارگیری عنصر عقل و معلومات فلسفی،
تفاسیری فلسفی نوشتهاند؛ مانند
تفاسیر سورههای توحید، فلق، ناس و اعلی از ابوعلی سینا (متوفی ۴۲۸؛
تفسیر برخی آیات در آثار شهابالدین
سهروردی (متوفی ۵۸۷) بویژه در التلویحات اللوحیّه و العرشیه
تفسیر القرآنالکریم (قم ۱۳۷۹ ش) و مفاتیحالغیب (تهران ۱۳۶۳ ش) هر دو اثر محمدبن
ابراهیم شیرازی مشهور به
ملاصدرا (متوفی ۱۰۵۰)، که هریک با گرایش خاص خود در فلسفه به
تفسیر آیات و سورههای قرآن پرداختهاند.
(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) آقابزرگ طهرانی.
(۳) ابنتیمیّه، مقدمه فی اصول
التفسیر، بیروت: دارمکتبه الحیاه.
(۴) ابن حجرعسقلانی، لسانالمیزان، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
(۵) ابنخلدون.
(۶) ابنشهر آشوب، معالمالعلماء، نجف ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۷) ابنطاووس، سعدالسعودللنفوس، قم ۱۳۸۰ ش.
(۸) ابن عساکر، تبیین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابیالحسن الاشعری، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۹) ابنفرحون، الدیباج المذهب فی معرفه اعیان علماءالمذهب، چاپ محمد احمدی ابوالنور، قاهره ۱۳۹۴/ ۱۹۷۴.
(۱۰) ابن ندیم.
(۱۱) نصر حامد ابوزید، الاتجاه العقلی فی
التفسیر: دراسه فی قضیه المجاز فی القرآن عندالمعتزله، دارالبیضاء ۱۹۹۸.
(۱۲) محمدعلی ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجهم، تهران ۱۴۱۴.
(۱۳) محمدعلی ایازی، نگاهی به
تفاسیر اباضیه، بینات، سال ۲، ش ۳ (پاییز ۱۳۷۴).
(۱۴) محمد بلتاجی، مدخل الی علم
التفسیر، قاهره ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۱۴) محمد بهرامی، «گرایش مذهبی شهرستانی: صاحب
تفسیر مفاتیحالاسرار»، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، سال ۶، ش ۲۱ـ۲۲ (بهار و تابستان ۱۳۷۹).
(۱۵) حاجی خلیفه.
(۱۵) علیاصغر حکمت، «
تفاسیر ابوعلی سینا از قرآن مجید»، در جشننامه ابنسینا، ج ۲، تهران: انجمن آثار ملی، ۱۳۳۴ ش.
(۱۶) احمد محمد حوفی، الزمخشری، مصر: الهیئه المصریه العامه
للکتاب،) بیتا (.
(۱۶) محمد خضیری، تفسیرالتابعین: عرض و دراسه مقارنه، ریاض ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
(۱۷) محمدبن احمد ذهبی.
(۱۸) محمد حسین ذهبی،
التفسیر و المفسّرون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۹) عبدالکریمبن محمد رافعی قزوینی، التدوین فی اخبار قزوین، چاپ عزیزاللّه عطاردی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۲۰) فهدبن عبدالرحمان رومی، بحوث فی اصول
التفسیر و مناهجه، ریاض ۱۴۱۹.
(۲۱) عدنان محمد زرزور، الحاکمالجشمی و منهجه فی تفسیرالقرآن، بیروت) ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
(۲۲) محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علومالقرآن، قاهره) ۱۹۸۰.
(۲۳) زمخشری.
(۲۴) محمود سرمدی، «ابومسلم اصفهانی
مفسّری گمنام»، مقالات و بررسیها، سال ۳۰، ش ۶۲ (زمستان ۱۳۷۶ ش).
(۲۵) یحیی بن حبش سهروردی، مجموعه مصنّفات شیخ اشراق، ج ۱، چاپ هانری کوربن، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۲۶) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علومالقرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۶۷، چاپ افست قم ۱۳۶۳ ش.
(۲۷) عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی،
کتاب طبقات المفسرین، چاپ مورسینگ، لیدن ۱۸۳۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۰.
(۲۸) عبداللّه محمود شحاته، تاریخالقرآن و
التفسیر، مصر ۱۳۹۲/ ۱۹۷۲.
(۲۹) علی اشرف صادقی، «زبان
تفسیر ابوعلی جبائی چه بوده است؟»، در هفتاد مقاله: ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی، ج ۲، گردآورده یحیی مهدوی و ایرج افشار، تهران: اساطیر، ۱۳۷۱ ش.
(۳۰) مصطفی صاوی جوینی، مناهج فی
التفسیر، اسکندریه: منشأه لمعارف.
(۳۱) صفدی.
(۳۲) محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۳۳) طوسی.
(۳۴) علی بن حسین علم الهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد و درر القلائد، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۴.
(۳۵) محمود فاضل، «آراءالزمخشری الکلامیه فی
تفسیر الکشاف»، در یادنامه ادیب نیشابوری: زندگانی استاد و مجموعه مقالات در مباحث علمی و ادبی، به اهتمام مهدی محقق، تهران: مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل (شعبه تهران)، با همکاری دانشگاه تهران، ۱۳۶۵ ش.
(۳۶) محمدبن عمر فخررازی، التفسیرالکبیر، او، مفاتیحالغیب، بیروت ۱۴۲۱/ ۲۰۰۰.
(۳۷) قاضی عبدالجباربن احمد، تنزیه القرآن عنالمطاعن، بیروت: دارالنهضه الحدیثه.
(۳۸) قاضی عبدالجباربن احمد، فضل الاعتزال و طبقات المعتزله، چاپ فؤاد سید، تونس.
(۳۹) محمدبن محمد ماتریدی، تفسیرالماتریدی المسمی تأویلات اهلالسنه، ج ۱، چاپ ابراهیم عوضین و سید عوضین، قاهره ۱۳۹۱/۱۹۷۱.
(۴۰) محمدهادی معرفت،
التفسیر و المفسّرون فی ثوبهالقشیب، مشهد ۱۴۱۸ـ۱۴۱۹.
(۴۱) یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تفسیر عقلی کلامی»، شماره۵۰۱۲.