تفاسیر کلامی شیعه امامیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیعه امامیه معتقدان به امامت بلافصل و منصوص امیرمؤمنان
علی (علیهالسلام) و ۱۱ امام
معصوم پس از ایشاناند.
در اندیشه کلامی شیعه و بر اساس
حدیث متواتر ثقلین و سایر ادلهای که مرجعیت
فکری و سیاسی معصومان (علیهمالسلام) را ثابت میکنند چنگ زدن به
قرآن و
عترت (علیهمالسلام) مایه نجات از گمراهی است،
بر این اساس مفسر امامی اصول و روشهای فهم قرآن را که معصومان (علیهمالسلام) عرضه کردهاند
در تفسیر خویش به کار میبندد
و خطوط کلی اعتقادی وی نیز بر اساس چنین اصولی از قرآن استخراج میشود. شیوه معصومان (علیهمالسلام)
در تفسیر آیات به ویژه آیات اعتقادی و
متشابه ارجاع متشابهات قرآن به محکمات آن است. برخلاف تأویلگرایانی که برای عقلانی کردن مفاهیم آیات به توجیهاتی متوسل میشوند که با ظواهر آیات سازگاری ندارند و به انکار پارهای از حقایق دینی میانجامند و نیز برخلاف فرقههایی که لوازم
تشبیه را از آیات متشابه حذف کردهاند؛ امّا به اثبات
حقیقت آیه نپرداخته و علم به آن را به خدا وامیگذارند،
اهل بیت (علیهمالسلام) به شیوه نفی و اثبات
در تفسیر آیات به ویژه آیات ناظر به صفات خدا معتقد بودند. بر اساس این شیوه آیات بیانگر اسما و صفات و
افعال خدا و... را به آیات محکم ارجاع میدهند و آنچه را که آیات محکم از خدا نفی میکنند از مدلول آیات متشابه حذف میکنند و اصل معنا را گرفته، شوائب نقص و امکان را که ظاهر آیات متشابه متضمن آن است حذف میکنند، بر این اساس همه آیات صفات خبری،
جبر و
اختیار ، رؤیت خداوند
در قیامت و... تفسیر میشوند؛ به طور مثال استوای خداوند بر عرش
در آیه «اَلرَّحمـنُ عَلَی العَرشِ استَوی»
و عرش عظیم داشتن خداوند: «رَبُّ العَرشِ العَظیم»
در آغاز موهم تجسیم خداوند میشوند؛ ولی آیات «لَیسَ کمِثلِهِ شَیءٌ»
و «سُبحـانَ اللّهِ عَمّا یصِفون»
هرگونه شائبه همانندی خدا با دیگران را میزدایند، از این رو از معنای آیه چنین برمیآید که عرش الهی جایگاه مادی نیست، بلکه مقامی است که احکام جاری
در نظام
خلقت از آن مقام سرمیزند و مرتبهای از
علم الهی است.
همچنین مفسر امامی از
نظریه بدیع «نفی جبر و تفویض و اثبات امر بین الامرین»
استفاده میکند و بر اساس قاعده نفی و اثبات برای رفع
تعارض ظاهری آیاتی که گاه کاری را به خدا نسبت میدهند و گاه به
انسان به تفسیر آیات میپردازد، از این رو
در تفسیر این آیات معتقد است که
انسان با اختیار و آزادی کاری را انجام میدهد یا ترک میکند؛ ولی
قدرت اختیاری آن از جانب خداوند به او داده میشود.
از میان
اهل سنت دانشمندانی چون محمد عبده و شیخ شلتوت نیز این تفسیر را برگزیدهاند.
امام خمینی نظریه امر بین الامرین را
در دو مرحله موردتوجه قرار داده است، یکی آنکه ابعاد
انسان، انتساب حقیقی به خود و خدا دارند و دوم اینکه
افعال نیک بالذات و اعمال ناپسند بالعرض به خدا نسبت داده میشوند. امام خمینی آیات الهی را نیز باتوجهبه این دو امر تقسیم کرده است:
الف) آیاتی که بهنوعی انتساب حقیقی
افعال را به خدا و
انسان، ثابت میکنند که خود این آیات دو دستهاند:
۱- آیاتی که
در عین انتساب
فعلی خاص به
فاعل امکانی، آن را از او نفی میکنند نظیر
(وَمَا رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللّهَ رَمَی).
به اعتقاد امام خمینی این اثبات و نفی اشاره به مقام امر بین الامرین است؛ یعنی تو رمی کردی و درعینحال تو رمی نکردی به انانیت و استقلال خود، بلکه به ظهور قدرت حق
در مرآت تو و نفوذ قدرت او پس تو رامی هستی درعینحال که خدا نیز رامی است.
همچنین نظیر آیه
(یُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِینَ) که موضوع گمراه کردن به خداوند، شیطان
(اِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِین) و خود بندگان
(وَاَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ) نسبت داده شده است.
همچنین نظیر آیه
(یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ) که استناد هدایت را به خداوند و پیامبران نسبت داده است.
۲- آیاتی که
در عین انتساب
فعلی خاص به
فاعل امکانی، آن را به خداوند نیز نسبت میدهند نظیر آیه
مشیت که به خدا و
انسان نسبت میدهد.
ب) آیاتی که دال بر انتساب بالذات خیرات و بالعرض
شرور به خداوند میباشند این آیات خود دو دسته هستند:
دسته اول مربوط به آیاتی میشود که با تفکیک میان
افعال حسن و قبیح،
افعال حسن را به خدا و
افعال قبیح را به بندگان نسبت میدهند نظیر آیه
(مَّا اَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا اَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ) در این آیه با تفکیک میان نعمتها و مصیبتها، یکی به خداوند و دیگری به
فاعل امکانی نسبت داده شده است.
دسته دوم به آیاتی نظر دارد که همه نیکیها را
در خدا منحصر میکند نظیر الحمدلله ربالعالمین که حصر جمیع محامد به حقتعالی است و نظیر آیه
(كُلٌّ مِنْ عِنْدِ) که به انتساب همه خیرات به حقتعالی اشاره دارد.
متکلمان امامیه از دیرباز پنج اصل،
توحید ، عدل،
نبوت ،
امامت و
معاد را با محوریت توحید و عدل که برپایه احادیث اساس دیناند
به عنوان اصول
دین برگزیدهاند که نشان اهمیت آنهاست نه انحصار مسائل عقیدتی
در آنها.
شیعه با دو اصل توحید و عدل از فرق غیر
عدلیه و با اصل امامت بهطور کلی از
معتزله متمایز میشود. عقیده امامیه درباره توحید و توحید صفاتی عینیت صفات خدا با ذات او
و
در بحث توحید
افعالی و
جبر و
اختیار ، ردّ جبر
در افعال انسان (دیدگاه اشاعره) و نیز ردّ
فاعلیت مستقل
انسان (دیدگاه معتزله) بلکه حدی میان آن دو (امر بین الامرین) است.
تأویل آیات صفات خبری
و نفی رؤیت خداوند،
پذیرش
حسن و قبح عقلی و
در نتیجه عدالت الهی
در معنای منزه بودن خدا از ارتکاب
افعال قبیح و اخلال به واجبات و لزوم انجام کارهای نیکو،
از دیگر اعتقادات کلامی امامیهاند. امامت
در منظومه
فکری شیعه براساس عقیده منصوص بودن امر
ولایت تفسیر خاصی دارد، از این رو از اصول دین و شأنی فراتر از رهبری دینی یا اجتماعی است که لازمه آن
عصمت از
گناه و خطاست،
زیرا براساس آیات
قرآن امامت عهد خداست و عهد خدا به ستمگران نمیرسد
و
انسان غیر معصوم ستمگر است یا به خود یا به دیگران.
افزون بر این، مفسر شیعی ذیل آیات ۵۵ و ۶۷ مائده،
۵۹ نساء
و ۳۳ احزاب
مستندات قرآنی، عقلی و روایی
امامت را مطرح میکند.
اعتقاد به حدوث قرآن
و
شفاعت درباره مرتکب گناه کبیره
از دیگر معتقدات کلامی امامیه است.
شیخ طوسی با استناد به آیه ۲ و ۵۰ انبیاء
بحث حدوث قرآن
و
در تفسیر آیات ۴۸ بقره
و ۵۳ زمر
مسئله شفاعت را
مطرح میکند. مهدویت با تفسیر خاص آن،
رجعت ، بدا و
تقیه نیز از دیگر معتقدات امامیهاند که بر آیات
قرآن و ارشادات معصومان (علیهمالسلام) مبتنیاند و مفسر امامی
در تفسیر آیات مربوط آنها را تبیین میکند.
برخی محققان
اهل سنت و به تبع آنان بعضی از مستشرقان
مکتب کلامی تفسیری
شیعه را متأثر از اندیشه معتزلی دانستهاند. این پندار ظاهراً ناشی از
تشابه برخی عقاید آنان نظیر تأویل صفات خبری، نفی رؤیت الهی، حسن و قبح عقلی و عدل است؛ امّا
حقیقت این است که منشأ این مشابهت همان رویکرد عقلانی دو فرقه
در فهم قرآن و أثرپذیری پیشوایان عقیدتی
معتزله از ارشادات معصومان (علیهمالسلام)
در فهم قرآن است، چنان که برخی دانشمندان معتزلی خود به این حقیقت اقرار کردهاند.
معصومان (علیهمالسلام) نخستین مفسرانی بودند که با استناد به آیات
قرآن و
در پرتو استدلالهای عمیق عقلی مبانی کلامی
شیعه را پیریزی کردند و روایات فراوانی از خود برجای گذاشتند که بیشتر صبغه تفسیر کلامی دارند.
هرچند این روایات بعدها
در کتب روایی شیعه ثبت شدند؛ امّا مفسران و متکلمان شیعه براساس این روایات که عمدتاً از
امام علی و
امام رضا (علیهماالسلام) است
به تفسیر کلامی آیات و شرح و بسط آن پرداختند.
مهمترین تفاسیر کلامی امامیه عبارتاند از:
۱. غررالفوائد و دررالقلائد معروف به امالی اثر ابوالقاسم علی بن طاهر معروف به
سید مرتضی (م. ۴۳۶ ق.).
۲. التبیان فی تفسیر القرآن اثر ابوجعفر
محمد بن حسن طوسی (م. ۴۶۰ ق.).
۳. روض الجنان و روح الجنان (تفسیر ابوالفتوح) اثر
حسین بن علی خزاعی (م. ۵۵۲ ق.).
۴. مجمع البیان فی تفسیر القرآن اثر ابوعلی
فضل بن حسن طبرسی (م ۵۴۸ ق.).
۵ـ. منهج الصادقین فی الزام المخالفین معروف به تفسیر ملافتح الله کاشانی اثر
ملافتح الله کاشانی (م. ۹۸۸ ق.).
۶. نفحات الرحمان فی تفسیر القرآن و تبیین الفرقان اثر
محمد بن عبدالرحیم نهاوندی (م. ۱۳۷۰ ق.).
۷. اطیب البیان فی تفسیر القرآن اثر
سید عبدالحسین طیب (م. ۱۴۱۱ ق.).
۸. المیزان فی تفسیر القرآن اثر
محمد حسین طباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.).
۹. الکاشف اثر
محمد جواد مغنیه (م ۱۴۰۰ ق.).
۱۰. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسنه اثر
محمد صادقی تهرانی (ت. ۱۳۴۶ ق.).
۱۱. تفسیر نمونه اثر
ناصر مکارم شیرازی و همکاران (ت. ۱۳۴۷ ق.).
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تفسیر کلامی»، شماره۴۹. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.