تعمید اطفال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
به
اعتقاد مسیحیت، تعمید اطفال همانند تعمید بالغان، دارای حجیت و سر آغاز رهایی کودک از سرشت
هبوط یافته انسانی است. و این عمل مختص به مسیحیت نبوده و قبل از ظهور
حضرت عیسی نیز به منظور
توبه از
گناه مرسوم بوده است.
به
اعتقاد اولین گروههای کلیسایی (
کاتولیک و
ارتودوکس)، تعمید اطفال همانند تعمید بالغان، دارای حجیت و سر آغاز رهایی کودک از سرشت
هبوط یافته انسانی، تشرف او به جمع فرزندان
خدا، غسل تولد تازه و احیا به واسطه
روح القدس است.
کتکیزم کاتولیک در این باره مینویسد: "کودکان در حالی که با سرشت هبوط یافته انسانی متولد میشوند و به
گناه اولیه آلودهاند، احتیاج به تولد دوباره در مراسم
غسل تعمید دارند تا از قدرت
ظلمت رها شوند و به قلمرو آزادی فرزندان خدا وارد شوند، قلمرویی که همه انسانها به آن فرا خوانده شدهاند.
لذا این عمل همانند تعمید بالغان، در زمره اولین راز از هفت راز مقدس (Seven Sacrament) کلیسایی محسوب میگردد؛ هر چند تعمید که از زبان یونان باستان به معنای "غوطهور کردن" و "فرو بردن" اخذ شده،
مختص به
مسیحیت نبوده و قبل از ظهور
حضرت عیسی نیز به منظور توبه از گناه مرسوم بوده است. بنابر این
مسیحیت ادامهدهنده این سنت محسوب میگردد؛
چنانکه در
در این وقت اورشلیم و تمام یهودیه و جمیع حوالی اُردُنّ نزد او بیرون میآمدند و به گناهان خود اعتراف کرده در اُردُن از وی تعمید مییافتند. و
یحیی تعمیددهنده در بیابان ظاهر شد و بجهت آمرزش گناهان به تعمید
توبه موعظه مینمود. و تمامی مرز و بوم یهودیه و جمیع سکنه اورشلیم نزد وی بیرون شدند و به گناهان خود معترف گردیده در رود اُردُن از او تعمید مییافتند. صراحتا به وجود چنین عملی به منظور آمرزش از گناه در میان
یهود اشاره شده است.
این آیین که اولین گزارشها در خصوص آن در نوشتههای اوریجن و ترتولیان مشاهد میشود، طی قرون و بر حسب شرایط، دستخوش تحولات فراوانی گشت؛ و اوج این تغییرات در طول
قرون وسطی تا شورای دوم واتیکان صورت پذیرفت.
تعمید در مؤثرترین روش، با سه بار فرو رفتن فرد داوطلب در آبی که برای تعمید آماده شده (کشیش با گذاشتن کف دست خود بر
آب و خواندن
دعا و دمیدن بر آن، آب را برای انجام غسل تعمید آماده میسازد. البته در صورت اضطرار میتوان از این کار صرف نظر کرد.) صورت میگیرد اما در پی تغییری از گذشته، با سه بار ریختن آب بر سر فرد تعمید گیرنده، این
آیین انجام میشود.
در هر بار ریختن آب، تعمید دهنده که میتواند در صورت لزوم، فردی غیر کشیش باشد، این جملات را بر زبان جاری میسازد: «ای (فلانی)، من تو را به نام
پدر،
پسر و روح القدس تعمید میدهم.»
و کشیش با نشاندادن
صلیب و گفتن جملاتی سعی میکند شریر را از درون طفل خارج و او را از گناه پاک کند.
در طول مراسم تعمید، مواقعی را که باید تعمیدگیرنده پاسخی بدهد و یا جملاتی را به زبان براند، کشیش با کمک والدین طفل یا پدر و
مادر تعمیدی (. Godfather And Godmother، or Godparent) این مراسم را اجرا میکند و از آنها میخواهد که جملات را تکرار کنند. در کلیسای ارتودوکس، تعمید برای کودکانی که قادر به فرو رفتن به زیر آب هستند به همان شکل انجام میگیرد. اما برای کودکان کوچکتر که توان سر به زیر آب بردن را دارند، فرد تعمیددهنده با گذاشتن دست بر صورت طفل مانع ورود آب به ریههای طفل میشود.
در صورت اضطرار و عدم توانایی غوطهور شدن در آب، به سه بار ریختن آب بر سر کودک و تکرار جملات مربوط به این آیین بسنده میگردد.
یکی از تفاوتهای میان کلیسای کاتولیک و ارتودوکس در تعمید اطفال، آن است که در کلیسای ارتودوکس، دو آیین تایید و تعمید پشت سر هم انجام میشود اما در کلیسای کاتولیک این آیین با فاصله و به دست اسقف انجام میگیرد.
کلیسا برای خود، والدین، و "پدر و مادر تعمیدی" نقش مؤثری را در اجرای تعمید، و حمایت و آموزش بعد تعمید در نظر گرفته است. "یاری والدین برای بالندگی و شکوفایی فیض تعمید اهمیت دارد و همچنین است نقش "پدر تعمیدی" و "مادر تعمیدی"، که باید از مؤمنان راسخ و شایستهای برای کمک به تعمید یافتهگان جدید (کودکان و یا بالغان) باشند، که در مسیر حیات مسیحی حرکت میکنند. وظیفه آنها واقعاً وظیفهای کلیسایی است. کل جماعت کلیسایی مسئولیت رشد و محافظت از فیض تعمید را بر عهد دارد.
والدین موظفند فرزندشان را بعد از گرفتن تعمید، در جهت رشد و بالندگی در امور مسیحی حمایت کنند و کلیسا که عهدهدار رشد جامعه مسیحی میباشد، یاریدهنده والدین در امر پرورش اطفال محسوب میگردد. هر چند این یاری، بیشتر در حد همان برنامههای عمومی کلیسایی است، و عمده مسئولیت این مسیر متوجه والدین میباشد.
اما نقش والدین تعمیدی یا همان پدر و مادر تعمیدی که در حال حاضر بیشتر به یک جایگاه سمبولیک میماند، به عنوان حامی رشد و نمو دینی طفل، و ناظر بر عملکرد والدین در تربیت مسیحی کودکان محسوب میشود. البته طبق سنت کلیسایی، نقش والدین تعمیدی تنها محدود به آنچه کلیسا تعیین کرده نمیشود و گاهی فراتر از آن نیز میرود؛ مانند نگهداری فرزند در صورتی که والدین او فوت کرده باشند و غیره.
اولین اشارهها به واژه کفیل یا حامی (Sponsor) را میتوان در نوشتههای ترتولیان در قرن دوم مشاهد کرد؛ که بطور رسمی در شورای مانیز (۸۱۳. م)، شورای ترنت (۱۵۴۵-۱۵۶۳) و شورای دوم واتیکان در قرن بیستم مطرح گردید و در برخی از این شوراها محدودیتهایی برای مشارکت در آثار این پیوند قائل شدند.
البته در بعضی از جوامع مسیحی، این رسم کلیسایی مورد سوء استفاده قرار گرفته و برخی از خانوادهها برای در امان بودن از شر قدرتهای منطقهای و قبیلهای،
امنیت خود را با انتخاب والدین تعمیدی فرزندانشان از میان افراد خاص و صاحب قدرت ایجاد میکنند.
در بین معتقدان به تعمید اطفال این عقیده حاکم است که، اگر کلیسا و والدین در مدت کوتاهی (در یهود فرزند در روز هشتم تولدش
ختنه و نامگذاری میگردد. و از آنجا که عمل تعمید در مسیحیت جانشین ختنه در یهود گشته، لذا کلیسای کاتولیک والدین را موظف به تعمید طفل در روز هشتم میداند. و برای تایید این دستور به ادعای پولس در
کولسیان اشاره میکند: " و در وی مختون شدهاید به ختنه ناساخته به دست یعنی بیرون کردن بدن جسمانی بوسیله اختتان مسیح. و با وی در تعمید مدفون گشتید که در آن هم برخیزانیده شدید به
ایمان بر عمل خدا که او را از مردگان برخیزانید)
بعد از تولد کودک او را تعمید ندهند، طفل را از فیض فرزند خواندگی خدا محروم میکنند؛
و در صورت مرگ کودک، او بدون رستگاری و با همراه داشتن "گناه اصلی (Original Sin) " که گناهی متمایز از گناه شخصی است، از این
دنیا میرود؛،
و در آن صورت کلیسا فقط میتواند آنها را به
رحمت خدا واگذار کند و برای آنان مراسم تدفین را اجرا نماید.
اما در طول سالیان متمادی و تا زمان حاضر، پرسشی بدون پاسخ مشخص، در زمینه جایگاه بعد موت کودکان تعمید نگرفته مطرح میگردد.
به راستی عاقبت این اطفال چگونه است؟ آیا همانگونه که برخی مانند آگوستین ادعاء میکنند، این کودکان به
جهنم میروند؟ آیا فرضیه مکانی به نام "
لیمبو" (Limbo) یا همان
برزخ، برای زندگی پس از مرگ اطفال تعمید نیافته پذیرفتنی است؟ چگونه میتوان پذیرفت، کودکی که نه به میل خود، بلکه به
تقدیر الهی از این دنیا رفته و فرصت گرفتن تعمید را نداشته، سزاوار جهنم باشد؟ و پرسشهایی از این دست که سالهاست اذهان را به خود مشغول کرده است.
طبق تعالیم کلیسایی، این گناه از
حضرت آدم به
انسان به
ارث رسیده و متمایز از گناه شخصی است. از آنجا که کودک، توانایی انجام گناه شخصی و تبرئه شدن از گناه اصلی را ندارد، تنها از طریق گرفتن غسل تعمید بخشیده میشود؛ و در غیر این صورت، راه نجات برای کودکی که از خود ارادهای در جهت رفع این گناه موروثی ادعایی ندارد مسدود است.
در گذشته بسیاری از متکلمان کلیسای کاتولیک اینگونه تعلیم میدادند که، اطفال تعمید نیافته بعد از مرگ به علت نداشتن گناه شخصی به مکانی با نام برزخ یا
لیمبو که مرز بین
بهشت و جهنم است منتقل میشوند. البته این اطفال از شادی
آسمان محروم میگردند، ولی از عذاب جهنم هم ایمن میباشند.
دیری نپایید که این پاسخ توسط آگوستین، با تکیه بر آثار گناه اصلی در نسل
بشر و
فطرت آلوده و هبوط کرده اش به چالش کشیده شد، و بعدها متکلمان مسیحی به دنبال آگوستین به انکار هر مکانی به عنوان حد وسط و مرز بهشت و جهنم که جایگاه اطفال تعمید نیافته باشد بر آمدند.
البته امروزه به جای تبلیغ هراس از تعمید نیافتن و مباحث مرتبط با آن، بیشتر به این میپردازند که با تعمید، اطفال به ملکوت آسمان و فرزند خواندگی خدا راه مییابند.
البته کلیسا تا کنون هیچ تعریف مشخصی از برزخ برای پاسخ به ابهامات این موضوع ارائه نداده است.
تاریخ مناقشه بر سر حجیت و صحت تعمید را میتوان به قرن سوم میلادی، و فاصلهای که در قرن چهارم میلادی در انجام این عمل ایجاد شد برگرداند.
اما آنچه مسلم است، در سالهای قرون وسطی، به یک ثبات نسبی بر سر پذیرش این مساله رسیدند تا اینکه اصلاحات و نهضت پروتستان آغاز گردید و برخی از مبانی کلیسایی مانند "مسئله حجیت" (در طی روند اصلاحات، اطلاح طلبان رادیکال تنها کتاب مقدس را به عنوان حجت مطلق در عالم مسیحی پذیرفتند، و اعلام داشتند تنها به آموزههایی که صحت و وجود آنها از کتاب مقدس استنباط میگردد پایبندند و به آن عمل میکنند. لذا به علت نیافتن عملی به عنوان تعمید اطفال در کتاب مقدسشان به نفی آیین تعمید در مورد اطفال پرداختند.) دستخوش تغییر گشتن که منجر به پیدایش تفکرات
آنابابتیستی (AnaBaptist) گردید و به شدت با غسل تعمید اطفال مخالفت شد.
مخالفان تعمید اطفال معتقدند، توبه و پذیرش آن باید همراه با فهم و قبول از سوی شخص تعمید گیرنده باشد؛ حال آنکه این امر در اطفال محقق نمیشود،
علاوه بر این، در هیچ جای
کتاب مقدس از تعمید اطفال سخن به میان نیامده استدر حالی که به تعمید بالغان و حتی خود حضرت عیسی اشاره شده است.
هر چند موافقان تعمید اطفال، در مقابل در تایید خود به آیاتی از کتاب مقدس همچون
(عیسی گفت: بچههای کوچک را بگذارید و از آمدن نزد من ایشان را منع مکنید زیرا ملکوت آسمان از مثل اینها است.)
(ولی عیسی ایشان را خوانده گفت: بچهها را واگذارید تا نزد من آیند و ایشان را ممانعت مکنید زیرا ملکوت خدا برای مثل اینها است.) و
(عیسی در جواب گفت: "آمین آمین به تو میگویم اگر کسی از آب و روح مولود نگردد ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.) اشاره میکنند، ولی این
آیات، هیچ تصریحی در تعمید اطفال ندارد و برای مخالفان، قانعکننده نیست.
آنان در پاسخ به آیاتی مانند:
(و چون او و اهل خانهاش تعمید یافتند خواهش نمود.)
(و خود و همه کسانش فیالفور تعمید یافتند.) میگویند: کلمه "اهل خانه" تنها شامل افراد بالغ است و اطفال را در بر نمیگیرد و تعمیم آن به تمام اهل خانه صحیح نیست.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تعمید اطفال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۵/۱۷.