تعصب بتپرستان مکه (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صبر و
مقاومت در همه جا
ارزش نیست، بلکه گاهى یكدندگى و
لجاجت است، همچون صبر و مقاومت در گمراهى و
انحراف که موجب انحطاط
انسان می گردد.
تعصب و
لجاجت بت پرستان مکه، بر ادامه
بت پرستی:
•«ان کاد لیضلنا عن ءالهتنا لولا ان صبرنا علیها وسوف یعلمون حین یرون العذاب من اضل سبیلا:اگر ما بر پرستش خدایان مان
استقامت نمىكردیم،
بیم آن مىرفت كه ما را گمراه سازد! امّا هنگامى كه
عذاب الهى را ببینند، بزودى مىفهمند چه كسى گمراه تر بوده است!».
كلمه" ان" مخففه از مثقله است، و كلمه" اضلال" در اینجا بویى از معناى صرف را هم دارد، (صرف این است كه خداى تعالى توجه و
قلب كسى را از
درک چیزى منصرف سازد)، و به همین جهت كلمه مذكور با حرفى متعدى شده كه كلمه صرف با آن متعدى مىشود و آن عبارت است از حرف" عن".در این آیه جواب" لولا" حذف شده چون مطالب گذشته بر آن دلالت مىكرد، و معناى جمله این است كه: نزدیك است این شخص ما را از خدایان مان منصرف كند در حالى كه مردى گمراه كننده است اگر ما بر آلهه خود، یعنى بر
پرستش آنها، خویشتن دارى نمىكردیم ما را از آنها بر مىگردانید." وَ سَوْفَ یعْلَمُونَ حِینَ یرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا"- این جمله تهدیدى است از خداى تعالى به ایشان و تنبیهى است كه متوجه شان مى كند به اینكه از عذابى كه رو به ایشان مى آید در غفلت اند. و نیز نمى دانند كه به زودى به
ضلالت و گیجى خود
یقین پیدا خواهند كرد.
قرآن در آیاتی از
زبان مشرکان چنین نقل مى كند: اگر ما استقامت و پایدارى بر پرستش خدایان مان نكنیم بیم آن مى رود كه این مرد ما را گمراه سازد و ارتباط مان را با آنها قطع كند ولى قرآن از چند راه به آنها پاسخ مى گوید:
نخست با یك جمله كوبنده به این گروه كه اهل
منطق نبودند چنین پاسخ مى دهد: هنگامى كه عذاب الهى را دیدند به زودى مى فهمند چه كسى گمراه بوده است"؟! (وَ سَوْفَ یعْلَمُونَ حِینَ یرَوْنَ الْعَذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا). این
عذاب ممكن است اشاره به عذاب
قیامت باشد چنان كه بعضى از مفسران مانند [[|طبرسى]] در
مجمع البیان گفته اند، و یا عذاب
دنیا همچون شكست دردناك
روز بدر و امثال آن، چنان كه
قرطبی در تفسیر معروف خود گفته است. و نیز ممكن است اشاره به هر دو باشد.
جالب اینكه این گروه گمراه در این سخنان خود به دو كار
ضد و
نقیض دست زدند، از یك سو
پیامبر و دعوتش را به باد
مسخره مى گرفتند، اشاره به اینكه آن قدر ادعاى او بى اساس است كه ارزش برخورد جدى ندارد، و از سوى دیگر معتقد بودند كه اگر دو دستى به آئین نیاكان خود نچسبند، امكان دارد سخنان پیامبر ص آنها را نیز از آن بازگرداند، و این نشان مى دهد كه سخنانش را فوق العاده جدى و مؤثر و حساب شده و داراى برنامه مى دانستند این پریشان گویى از افراد سرگردان و
لجوج بعید نیست.بعلاوه بسیار دیده شده است كه منكران حق هنگامى كه در برابر امواج خروشان منطق رهبران الهى قرار مى گیرند گاهى
استهزاء را به عنوان یك تاكتیك براى كوچك نشان دادن و محو آن،
انتخاب مى كنند در حالى كه در باطن چنین عقیده اى ندارند، و گاه آن را جدى گرفته با تمام وجود با آن مبارزه مى كنند.
دومین پاسخى كه قرآن از سخنان آنها مى گوید در آیه بعد آمده است، روى سخن را به پیامبر كرده به عنوان دلدارى و تسلى خاطر و هم به عنوان بیان
دلیل اصلى عدم پذیرش
دعوت پیامبر از سوى آنان مى فرماید:" آیا دیدى كسى كه معبود خود را
هوای نفس خویش برگزیده"؟! (أَ رَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ).
یعنى اگر آنها در برابر دعوت تو دست به استهزاء و
انکار و انواع مخالفت ها زدند نه به خاطر آن بوده كه
منطق تو ضعیف و دلائل تو غیر قانع كننده و در آئین ات جاى
شک و تردید است بلكه به خاطر این است كه آنها پیرو فرمان
عقل و منطق نیستند، معبود آنها هواى نفس شان است، آیا انتظار دارى چنین كسانى تو را پذیرا شوند، یا بتوانى در آنها نفوذ كنى؟!
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعصب بتپرستان مکه».