تضمین (علم بدیع)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از اصطلاحات ادبی که در عربی و فارسی مشترک است،
تضمین میباشد، که در لغت به معنای گنجاندن و نهادن چیزی در جایی است و در
علم بدیع، آوردن یک
مصراع یا یک
بیت یا ابیاتی از
شعر دیگران در ضمن شعر خود است.
رادویانی تضمین را آوردن بیتی
شعر از
شاعر دیگر در میان
قصیده به عنوان «مهمان»، نه سرقت، دانسته و گفته است که رسم، آن است که شاعر نخست بگوید که بیت
تضمین شده از چه کسی است.
رشیدالدین وطواط تضمین را اینگونه تعریف میکند که: آوردن مصراعی یا بیتی یا دو
بیت از آنِ دیگری در میان
شعر خود در جایی مناسب به عنوان
تمثّل و
عاریت، نه سرقت، دانسته و تأکید کرده است که آنچه
تضمین میشود باید مشهور باشد.
به عبارت بهتر صنعت
تضمین آن است که کسی سخنی از
قرآن مجید،
حدیث یا شعر شاعر دیگری را در
نظم یا
نثر خود بیاورد. مانند این سخن از
سعدی که میگوید: «گفتم گل بستان را چنانکه دانی بقایی و عهد گلستان را وفایی نباشد و حکما گفتهاند هر چه نپاید دلبستگی را نشاید»؛ و در جای دیگر میگوید: «درویش بیمعرفت نیارامد تا فقرش به کفر انجامد، کاد الفقر ان یکون کفراً».
به بیانی دیگر، صنعت
تضمین آن است که در پارهای از
کلام، مصراعی، بیتی یا چند بیت از شاعر دیگری را به
وام میگیرند و معمولا برای آنکه گمان
سرقت ادبی به حساب نیاید، نام کسی را که از او مطلبی به قرض گرفتهاند ذکر میکنند.
در تعریف
تضمین سخنی دیگر نیز ذکر کردهاند که با تعریف
موقوف المعانی و
شعر مدرّج تطبیق میکند؛ یعنی اینکه معنای یک بیت با بیتی دیگر کامل شود.
شمس قیس رازی پس از ذکر تعریف موقوف المعانی برای
تضمین، اینگونه ابیات را مضمّن نامیده است.
به نوشته
شمس قیس رازی ، اگر
تضمین بجا و مناسب باشد، بر رونق شعر میافزاید.
واعظ کاشفی سبزواری تضمین را به «مصرّح» و «مبهم» تقسیم کرده، مصرّح را تضمینی دانسته است که شاعر در اثنای شعر به اشاره یا تصریح بگوید که شعر از دیگری است و مبهم را تضمینی که به نام شاعر یا گرفتن شعر از دیگری اشاره نکند، با این شرط که شعر
تضمین شده مشهور باشد تا تهمت سرقت به او نزنند.
گاهی شاعر یکی از اشعار خود را در شعر دیگرش
تضمین میکند، مثلاً انوری سه
بیت از یک
قصیده خود را در قصیده دیگرش
تضمین کرده است.
۱) به نُدرت اتفاق افتاده است که شاعری بیتی از دیگری را، بدون اشاره به نام شاعر یا
تضمین شعر او،
تضمین کند و شاعر دیگر با این تصور که بیتِ شاعر دوم است، با تصریح به نام شاعر دوم، بیت را دوباره
تضمین کند؛ چنانکه
کمال الدین اسماعیل این بیت
مسعود سعد سلمان را:
«گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر •••• آن مهر بر که افکنم آن دل کجا کنم»
به صورتی که در
کلیله ودمنه با تبدیل کلمه «کجا کنم» به «کجا برم» آمده است،
تضمین کرده و
حافظ با تصور اینکه بیت از کمال الدین اسماعیل است گفته است :
«ور باورت نمیشود از بنده این حدیث •••• از گفته کمال دلیلی بیاورم
گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر •••• آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم».
۲) ممکن است شاعر در شعری که
تضمین میکند، اندک تغییری دهد تا آن را با مقصود خود متناسب کند،برای نمونه حافظ در بیت:
«باشد ای دل که در میکدهها بگشایند •••• گره از کار فروبسته ما بگشایند»
مصراع دوم را از
فخرالدین عراقی گرفته که گفته است : «گره از کار فروبسته من بگشایی».
مثالی دیگر که
سعدی در
تضمین زیر چنین کرده است:
زن بد در سرای مرد نکو •••• هم در این عالم است دوزخ او
زینهار از قرین بد زنهار ••••و قنا ربٌنا عذاب النٌار
حافظ نیز در اینگونه
تضمین چنین کرده است:
چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت ••••شیوهی جنات تجری تحتها الانهار داشت
۳) شاید شاعر غزلی را
تضمین کند و آن را به صورت مربع یا مخمس یا مسدس و مانند آن در آورد، مثلاً
عماد فقیه کرمانی شعری از
فخرالدین عراق ی را به صورت مخمس
تضمین کرده است.
تضمین شیخ بهائی از
غزل خیالی بخارایی و
تضمین ملک الشعرای بهار از غزل
سعدی بسیار مشهور است.
۱)
کمالالدین اسماعیل بدینگونه بیتی از
ابوشکور بلخی را در شعر خود
تضمین کرده است:
ز گفتهی قدما بیتی از رهی بشنو ••••که هست
تضمین، بر آستین شعر، تراز:
«ادب مگیر و فصاحت مگیر و شعر مگیر •••• نه من غریبم و شاه جهان غریب نواز؟»
۲) مثالی از
سعدی:
گفت عالم به گوش جان بشنو •••• ور نماند به گفتنش کردار
باطل است آنکه مدعی گوید •••• «خفته را خفته کی کند بیدار»؟
مرد باید که گیرداندر گوش •••• ور نبشته است پند بر دیوار
در مثال بالا از سعدی، در بیت دوم آرایهی
تضمین بهکار برده است زیرا
مصراع دوم، بیتی است از
حکیم سنائی که در قصیدهی معروف خود میگوید:
طلبای عاشقان خوش رفتار •••• طرب ای نیکوان شیرین کار...
عالمت خفته است و تو خفته •••• خفته را خفته کی کند بیدار؟
۳)
حافظ هم بیتی را که مطلع غزلی از سعدی است، در غزلی از خود
تضمین کرده و گفته است:
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم •••• ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
«من از آن روز که در بند توام آزادم •••• پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم»
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی •••• من از آن روز که در بند توام آزادم
۴) حافظ همچنین بیتی از کمالالدین اسماعیل را در غزلی
تضمین کرده و گفته است:
ور باورت نمیکند از بنده این
حدیث •••• از گفتهی کمال دلیلی بیاورم
گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر •••• آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم
۵)
فرخی سیستانی هم بیتی از
رودکی را در
شعر خود
تضمین کرده و گفته است:
یک
بیت شعر یاد کنم من، که رودکی •••• گرچه تو را نگفت سزاوار آن تویی
جز برتری ندانی گویی که آتشی •••• جز راستی نجویی مانا ترازویی
۶)
آیت الله غروی اصفهانی در
مدح امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میگوید:
گوهری را از صدف آورده طبعم در کنار •••• یا که از خاک
نجف تابنده دری آبدار
صورت زیبای او یا طلعت الله نور •••• معنی والای او یا سر لم تمسسه نار
برد تا حد عدم تا قاب قوسین وجود •••• رفرف طبع مرا یک غمزه زان دلدل سوار
شاهباز اوج او ادنی به هنگام عروج •••• یکه تاز عرصهی ایجاد گاه گیر و دار
گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار •••• لافتی الاٌ علی لا سیف الا ذو الفقار
۷) مثالی دیگر از صنعت
تضمین در شعر
انوری:
در این مقابله یک
بیت ازرقی بشنو •••• نه از طریق تنحل به وجه استدلال:
«زمرٌد و کیه سبز هر دو هم رنگاند ••••ولیکن آن به نگیندان برند و این به جوال»
و در جای دیگر چند بیت از شعر خویش را
تضمین کرده است:
از گفتههای خویش سه بیت از قصیدهیی •••• کانجا نه معتبر بود، اینجا نه مستعار
آوردهام به صورت
تضمین در این مدیح •••• نز بهر آنکه بر سخنم نیست اقتدار
لیکن چو سنٌتیست قدیمی روا بود •••• احیای سنٌت شعرای بزرگوار:
«ای فکرت تو مشکل امروز دیده دی •••• وی همٌت تو حاصل امسال داده پار
قادر به حکم بر همه کس آسمان صفت •••• فایض به جود بر همه کس آفتاب وار
در ابر اگر ز دست تو یک خاصیٌت نهند •••• دست تهی برون ندمد هرگز از چنار»
تضمین در
نهجالبلاغه و احادیث دیگر فراوان است.
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) میفرماید: «هیهات (وای بر من) که
هوای نفس بر من چیره گردد، و
حرص و
طمع مرا وادارد که طعامهای لذیذ برگزینم، در حالیکه در
حجاز یا
یمامه کسی باشد که به قرص نانی نرسد، و یا هرگز شکمی سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی که از گرسنگی به پشت چسبیده، و جگرهای سوخته وجود داشته باشد، یا چنان باشم که
شاعر گفت: «این درد تو را بس که شب را با شکم سیر بخوابی و در اطراف تو شکمهایی گرسنه و به پشت چسبیده باشند.»
اگر
تضمین بیشتر از یک
بیت باشد آن را «استعانت» و اگر کمتر از یک بیت باشد آن را « ایداع » (
ودیعه نهادن) می گویند.
گاهی مَثَلِ سایر در شعر
تضمین میشود که به این کار
ارسال المثل میگویند.
فرق
تضمین و
اقتباس، در این است که در
تضمین مصراع و یا بیتی از شاعری را در
شعر خویش جای میدهند بهصورتی که واضح و آشکار باشد و بوی سرقت از آن نیاید ولی در صنعت اقتباس،
شاعر و
نویسنده در ضمن
کلام و شعر خویش
حدیث،
آیه،
مثل و یا گفته مشهوری را بیاورد و بهگونهای نشان دهد که ماخذ گفتارش کجاست.
(۱) انوری، محمد بن محمد (علی)، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۲) بهار، محمدتقی، دیوان، چاپ مهرداد بهار، تهران ۱۳۶۸ش.
(۳) محمدحافظ، شمس الدین، دیوان، چاپ پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۶۲ش.
(۴) رادویانی، محمد بن عمر، ترجمان البلاغة، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ش.
(۵) رشید وطواط، محمد بن محمد، حدایق السحر فی دقایق الشعر، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ش.
(۶) شمس قیس، محمد بن قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمد بن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
(۷) شیخ بهائی، محمد بن حسین، دیوان کامل شیخ بهائی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۸) بزرگمهر عراقی، ابراهیم، مجموعه آثار فخرالدین عراقی، چاپ نسرین محتشم، تهران ۱۳۷۲ش.
(۹) کاشفی، حسین بن علی، بدایع الافکار فی صنایع الاشعار، چاپ میرجلال الدین کزّازی، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۰) کلیله ودمنه، ترجمه کلیله و دمنه، انشای ابوالمعالی نصراللّه منشی، چاپ مجتبی مینوی، تهران ۱۳۴۳ش.
(۱۱) اسماعیل، اسماعیل بن محمد، دیوان، چاپ حسین بحرالعلومی، تهران ۱۳۴۸ش.
(۱۲) سلمان، مسعود سعد، دیوان، چاپ غلامرضا رشید یاسمی، تهران ۱۳۶۲ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تضمین»، شماره۳۶۰۰، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۱۶. سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تضمین»، تاریخ بازایابی ۱۳۹۷/۰۷/۱۶.