تصریع (ادبیات فارسی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تصریع در ادبیات فارسی لفظی است که به دو معنای عام (مصرّعبودن مطلع
قصیده،
غزل،
رباعی،
دوبیتی و ابیات مثنوی) و خاص (مصرعسازی در اثنای قصیده یا تمام قصیده و غزل) به کار میرود.
تصریع لفظی است مشترک میان دو معنا: الف ـ معنای عام و آن مصرّع بودن مطلع قصیده، غزل، رباعی و دوبیتی است و نیز یکایک ابیات مثنوی. ب ـ معنای خاص و آن دو گونه است:
۱. شاعر در اثنای قصیده و یا احیاناً در اثنای غزل، بیت و یا ابیاتی را مصرّع سازد.
۲. شاعر تمام ابیات قصیده و یا غزل را مصرّع سازد.
چنانکه
ناصرخسرو (د ۴۸۱ق) قصیدهای ۲۶ بیتی را به مطلع «نگذاشت خواهد ایدرش بر رغم او صورتگرش»
و
منوچهری دامغانی (د ۴۳۲ق) قصیدهای ۳۳ بیتی را به مطلع «ساقی بیا که امشب ساقی به کار باشد»
تمام
مرصّع آوردهاند.
برخی از بدیعنویسان، تصریع را گونهای از
سجع دانستهاند که به شعر اختصاص دارد.
صالح مازندرانی (سدۀ ۱۱ق) و به تأسی از او
نشاط و
آهنی از قول
ابناثیر،
ترصیع را ۷گونه گفتهاند
و از شعرای عرب مثال آوردهاند.
تردیدی نیست که مصرّع داشتن اشعار، قالب خاصی نیست، بلکه خود نوعی اعنات و التزام و از تفننات شاعرانه است که از قدرت و ذوق گوینده حکایت میکند و اگر شاعر نیک از عهده برآید، بیشک بر رونق کلام افزوده میگردد.
کاشفی مصرّع ابیات را لازمه
ترصیع کامل دانسته، و گفته است تا بیتی مصرّع نباشد، تمام
مرصّع نبود.
(۱) دایرةالمعارف فارسی.
(۲) صالح مازندرانی، محمدهادی، انوارالبلاغه، به کوشش محمدعلی غلامینژاد، تهران، ۱۳۷۵ش.
(۳) کاشفی، حسین، بدایعالافکار فی صنایع الاشعار، به کوشش جلالالدین کزازی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۴) منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمـد دبیرسیاقـی، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۵) میرصادقـی، میمنت، واژهنامۀ هنـر شاعـری، تهـران، ۱۳۷۳ش.
(۶) ناصرخسـرو، دیوان، به کـوشش مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۷) نشاط، محمود، زیب سخن یا علم بدیع پارسی، تهران، ۱۳۴۶ش.
(۸) همایی، جلالالدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۹) آهنی، غلامحسین، معانی بیان، تهران، ۱۳۶۰ش؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تصریع»، شماره۵۹۵۰.