تصدیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تصدیه به معنای کف زدن می باشد که این کار را
مشرکان در کنار
کعبه انجام دادند.
تصدیه یک بار در
قرآن کریم در مقام ابطال رفتار مشرکان کنار کعبه آمده است: (و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیة...) در این
آیه،اشاره شده که عبادت مشرکان در جوار کعبه، جز «مکاء» و «تصدیه» نیست. مکاء برگرفته از «م ـ ک ـ و» به معنای سوت زدن با دهان است.
وجه نام گذاری سوت زدن به مکاء این است که لحن آن همانند لحن مرغی سپید رنگ در
حجاز است
که در پارسی آن را «شبان فریب» میگویند. اما مصدر «تصدیه» بر وزن تفعله
برگرفته از «ص ـ دـ ی» به معنای کف زدن است.
بیشتر مفسران تصدیه در این آیه را از ریشه «ص ـ دـ ی» دانسته و آن را به کف زدن تفسیر کردهاند.
در دو
روایت از
امام صادق و
امام رضا نیز این واژه به همین معنا تفسیر شده است. در این میان، شماری از مفسران، تصدیه در این
آیه را از ریشه «ص ـ دـ د» دانسته و آن را به بازداشتن مردم از زیارت
بیت الله الحرام و راه
خدا و نماز
و
طواف تفسیر کردهاند. برخی بر آنند که مقصود از مکاء، کف زدن و مراد از تصدیه، سوت زدن است.
با عنایت به سیاق آیه و همراه شدن تصدیه با واژه «مکاء» به معنای سوت زدن و نیز گزارشهای تاریخی، تفسیر آن به «کف زدن» رجحان دارد.
از عادتهای
عرب جاهلی در مناسبتهای گوناگون، سوت کشیدن و کف زدن بوده است.
آوردهاند که شماری از مردان و زنان
مشرک قریش با بدن عریان در حالی که دست در دست یکدیگر حلقه میکردند، به
طواف خانه خدا میپرداختند و به جای
دعا و
نماز ، سوت و کف میزدند.
پس از بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مشرکان
مکه با انگیزههای گوناگون این کار را میکردند. گاهی به قصد
تمسخر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و گاه به انگیزه ابراز شادمانی و در حال طواف کعبه و به عنوان بخشی از عبادت به درگاه خدا، این کار را انجام میدادند. در برخی گزارشها آمده است آن گاه که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به
نماز یا طواف میپرداخت، مشرکان با هدف به اشتباه انداختن وی، سوت و کف میزدند.
بر پایه یکی از این نقلها، آن گاه که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میان
حجرالاسود و
رکن یمانی به نماز مشغول بود، در دو سوی راست و چپ ایشان میایستادند. یکی فریاد میکشید و دیگری کف میزد تا مانع نماز ایشان شوند.
در گزارشی دیگر آمده است که آن گاه که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در
مسجدالحرام به نماز میایستاد، این کار را میکردند.
بر پایه شان نزولی که ذیل آیه ۳۰
انفال آمده است، هنگامی که
قریش بر قتل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم همداستان شدند، مشرکان به نشانه شادمانی، به مسجدالحرام آمدند و با سوت و کف به طواف پرداختند و سپس آن آیه نازل شد.
با توجه به مدنی بودن سوره انفال، پذیرش این شان نزول دشوار است، مگر این که آیه (و اذ یمکر بک الذین کفروا...) و شش آیه پس از آن را مکی بدانیم؛ چنان که برخی بر همین باورند.
بعضی شان نزول این آیه را مربوط به فردی به نام قیس بن مخرمه میدانند که صدای سوت او از
کوه حراء شنیده میشد.
به نظر میرسد آن چه به عنوان شان نزول آیه گزارش شده، از باب «تطبیق» باشد. در اصل، این آیه در مقام ابطال یک رفتار جاهلی است. بر خی
مشرکان گمان میکردند از آن جا که اهل
عبادت و
استغفار هستند،
خداوند آنان را
عذاب نمیکند. خداوند در این دو آیه
به آنان هشدار میدهد که به دو دلیل سزاوار عذاب هستند؛ یکی از این رو که مانع عبادت دیگران در مسجدالحرام میشوند و دیگر این که عبادتشان جز سوت و کف زدن نیست.
این از آن رو است که طواف آنان به گرد کعبه همراه با سوت کشیدن و کف زدن بوده است
و آنها این کار را جایگزین عبادت خدا کرده بودند.
اطلاق صلاة بر سوت و کف مشرکان در این آیه یا از آن رو است که مشرکان به جای نماز و دعا و تسبیح، سوت میزدند
و حتی در جایی مخصوص نزدیک کعبه، کنار کوه
ابوقبیس به سوت زدن میپرداختند
و یا عبادتی شبیه نماز به جا میآوردند، ولی از آن جا که همراه با سوت و کف بود،
کارشان به گونه مجازی
صلاة خوانده شده است. شاید نیز از آن روی باشد که آنان به قصد تمسخر، قرائت و عبادت مسلمانان را واگویه میکردند.
در هر حال، نفی شایستگی ولایت مشرکان بر مسجدالحرام که در آیه ۳۴ انفال
آمده، جای اعتر اض نیست؛ زیرا ولایت بر این مکان شریف از آن کسانی است که اهل
تقوا باشند و مشرکان با کاری از جنس
لهو و لعب ، همانند سوت و کف زدن در کنار مسجدالحرام، به جای
عبادت خدا ، شایسته این جایگاه نبودند.
(۱) انساب الاشراف ، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۲) البحر المحیط ، ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق.
(۳) البرهان فی تفسیر القرآن ، البحرانی (م.
۱۱۰۷ق.) ، قم، البعثه، ۱۴۱۵ق.
(۴) البرصان و العرجان ، الجاحظ (م. ۲۵۵ق.) ، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۰ق.
(۵) تاج العروس ، الزبیدی (م. ۱۲۰۵ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
(۶) تاریخ شبه الجزیرة العربیه فی عصورها ، عبدالعزیز صالح، مصر، مکتبة الانجلو.
(۷) التبیان ، الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۸) التحریر و التنویر ، ابن عاشور (م. ۱۳۹۳ق.) ، مؤسسة التاریخ.
(۹) تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم) ، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
(۱۰) تفسیر القمی ، القمی (م. ۳۰۷ق.) ، به کوشش الجزائری، قم، دار الکتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۱) التفسیر الکبیر ، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۱۲) تفسیر بغوی (معالم التنزیل) ، البغوی (م. ۵۱۰ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
(۱۳) تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان) ، الثعالبی (م. ۸۷۵ق.) ، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
(۱۴) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن) ، القرطبی (م. ۶۷۱ق.) ، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۱۵) تفسیر مقاتل بن سلیمان ، (م. ۱۵۰ق.) ، به کوشش عبدالله محمود شحاته، بیروت، التاریخ العربی، ۱۴۲۳ق.
(۱۶) جامع البیان ، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۱۲ق.
(۱۷) الدر المنثور ، السیوطی (م. ۹۱۱ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
(۱۸) روح المعانی ، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ق.) ، به کوشش عبدالباری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۱۹) روض الجنان ، ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ق.) ، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
(۲۰) زاد المسیر ، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش عبدالرزاق، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۲۲ق.
(۲۱) السیرة النبویه ، ابن هشام (م. ۲۱۳ق./۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، المکتبة العلمیه.
(۲۲) الصحاح ، الجوهری (م. ۳۹۳ق.) ، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۲۳) علل الشرائع ، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۸۵ق.
(۲۴) العین ، خلیل (م. ۱۷۵ق.) ، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۲۵) فتح القدیر ، الشوکانی (م. ۱۲۵۰ق.) ، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۱۴ق.
(۲۶) الکشاف ، الزمخشری (م. ۵۳۸ق.) ، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۲۷) لسان العرب ، ابن منظور (م. ۷۱۱ق.) ، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق.
(۲۸) مجمع البحرین ، الطریحی (م. ۱۰۸۵ق.) ، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق.
(۲۹) مجمع البیان ، الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۰) معانی الاخبار ، الصدوق (م. ۳۸۱ق.) ، به کوشش غفاری، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۱ش.
(۳۱) المفصل ، جواد علی، دار الساقی، ۱۴۲۴ق.
(۳۲) المیزان ، الطباطبائی (م. ۱۴۰۲ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۳۳) نور الثقلین ، العروسی الحویزی (م. ۱۱۱۲ق.) ، به کوشش رسولی محلاتی، اسماعیلیان، ۱۳۷۳ش.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«تصدیه».