تشنگی جهنمیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از عذابهای
جهنمیان شدت
تشنگی آنها است، و بر اثر شدت تشنگی از
آب داغ و آب چرکین مینوشند.
[جهنمیان بر اثر تشنگی از آب داغ مینوشند.
... وسقوا ماء حمیمـا فقطع امعاءهم. «.....کسانی هستند که همیشه در
آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده می شوند که اندرونشان را از هم متلاشی می کند.»
فشـربون علیه من الحمیم• فشـربون شرب الهیم. «و روی آن از آب سوزان می نوشید، و همچون شتران مبتلا به
بیماری عطش، از آن می آشامید.»
(کمن هو خالد فی النار و سقوا ماء حمیما فقطع امعاءهم). "امعاء" جمع "معی" (بر وزن سعی) و "معا" (بر وزن غنا) به معنی روده است و گاه به تمام آنچه در درون
شکم وجود دارد نیز گفته می شود و پاره شدن آنها اشاره به شدت سوزندگی و حرارت این نوشابه وحشتناک دوزخی است.
تعبیر به "سقوا" (نوشانیده می شوند) به صورت
فعل مجهول بیانگر این واقعیت است که آب سوزان حمیم را به زور، و نه به دلخواه، به آنها می نوشانند که بجای سیر آب شدن در آن آتش سوزان، امعاء آنها را متلاشی می کند و همانطور که طبیعت
دوزخ است باز به حال اول برمی گردد چرا که در آنجا مرگی نیست!.
کافران در خیمه آتشین دوزخ، با
استغاثه و اظهار تشنگی، از ماموران عذاب یاری میطلبند.
... انا اعتدنا للظــلمین نارا احاط بهم سرادقها وان یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب وساءت مرتفقـا. «... ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپرده اش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای
آب کنند، آبی برای آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان می کند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است.»
(«غوث» یعنی یاری کردن و «غیث» یعنی
باران. مقصود از «استغاثه» میتواند طلب یاری و یا طلب باران (آب) باشد.)
(پاسخی که به
استغاثه دوزخیان داده میشود گویای آن است که یاری خواستن دوزخیان، همان آب خواهی آنان است.)
آنها در این زندگی
دنیا هر گاه تشنه می شدند صدا می زدند، و خدمتکاران انواع نوشابه ها را در برابرشان حاضر می کردند" ولی در جهنم هنگامی که تقاضای آب می کنند آبی برای آنها می آورند همچون فلز گداخته! که اگر نزدیک صورت شود صورتها را بریان می کند.
جهنمیان بر اثر شدت
تشنگی ، به رغم کراهت و بی میلی شدید از آب چرکین مینوشند.
من ورائه جهنم ویسقی من ماء صدید• یتجرعه ولا یکاد یسیغه..
تشنگی دوزخیان،
اصحاب شمال با نوشیدن آب داغ دوزخ رفع نمیشود.
فشـربون علیه من الحمیم• فشـربون شرب الهیم. «به دنبال او جهنم خواهد بود و از آب بد بوی متعفنی نوشانده می شود! بزحمت جرعه جرعه آن را سرمی کشد و هرگز حاضر نیست به میل خود آن را بیاشامد و
مرگ از هر جا به سراغ او می آید ولی با این همه نمی میرد! و بدنبال آن، عذاب شدیدی است.»
(برخی «هیم» (جمع «هیماء») را به معنای ریگ گرفتهاند و زمین ریگ زار، هر چه آب در آن ریخته شود میبلعد و هرگز از آب پر نمیگردد.)
(و تشبیه
دوزخیان تشنه به زمین ریگ زار، حاکی از سیری ناپذیری آنان از آب است.)
تشنگی جهنمیان، سبب درخواست آب از
اهل بهشت میشود.
ونادی اصحـب النار اصحـب الجنة ان افیضوا علینا من الماء او مما رزقکم الله قالوا ان الله حرمهما علی الکـفرین. «و دوزخیان،
بهشتیان را صدا می زنند که: «(محبت کنید) و مقداری آب، یا از آنچه خدا به شما روزی داده، به ما ببخشید!» آنها (در پاسخ) می گویند: «خداوند اینها را بر
کافران حرام کرده است!»
پس از آنکه بهشتیان و دوزخیان هر کدام در محل مناسب خود مستقر شدند گفتگوهایی در میان آنها رد و بدل میشود که نتیجه آن
مجازات و کیفری است روحانی و معنوی برای دوزخیان.
نخست "دوزخیان که در وضع بسیار ناگواری بسر می برند فریاد می زنند و از بهشتیان تمنای آب و ارزاق بهشتی می نمایند" تا
عطش سوزان خود را تسکین بخشند و از آلام خود بکاهند.
تشنگی بسیار شدید بر دوزخیان (اصحاب شمال)، به محض فارغ شدن از خوردن
میوه زقوم عارض میشود.
اذلک خیر نزلاام شجرة الزقوم «آیا این (نعمتهای جاویدان بهشتی) بهتر است یا
درخت (نفرت انگیز) زقوم.» فانهم لاکلون منها فمالـون منها البطون• ثم ان لهم علیها لشوبـا من حمیم. «آنها (مجرمان) از آن می خورند و شکمها را از آن پر می کنند! سپس روی آن آب داغ متعفنی می نوشند!»
لاکلون من شجر من زقوم «قطعا از درخت زقوم می خورید.» فشـربون علیه من الحمیم• فشـربون شرب الهیم. «و روی آن از آب سوزان می نوشید، و همچون شتران مبتلا به
بیماری عطش ، از آن می آشامید.»
(به کارگیری «فا» در «فشاربون» و نیز قید «علیه» میفهماند که نوشیدن آب بعد از خوردن زقوم، بی درنگ انجام میگیرد و این حکایت از تشنگی شدید دوزخیان دارد که با خوردن زقوم برایشان عارض میگردد.)
جهنمیان، بر اثر گرمای
جهنم شدیدا تشنه میشوند.
... انا اعتدنا للظــلمین نارا احاط بهم سرادقها وان یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب وساءت مرتفقـا. «بگو: «این حق است از سوی پروردگارتان! هر کس می خواهد
ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد
کافر گردد!» ما برای ستمگران آتشی آماده کردیم که سراپرده اش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضای آب کنند، آبی برای آنان میاورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان می کند! چه بد نوشیدنی، و چه بد محل اجتماعی است!»
(«استغاثه» به سبب شدت
عطش و گرمای آتش است.)
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۱۶۲، برگرفته از مقاله «تشنگی جهنمیان».