• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تشنگی جنایتکاران کربلا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تشنگی جنایتکاران کربلا، از مباحث مرتبط به پیامدهای تکوینی و حوادث خارق‌العاده پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) است. از جمله نشانه‌های عظمت حادثه عاشورا، رخدادهای شگفتی است که غالباً آنها شکل خرق عادت داشته و در پی شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به وقوع پیوست. بنابر گزارشات متعدد در منابع تاریخی و روایی و مقاتل از شیعه و اهل سنت، یکی از رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، عقوبت‌های عجیب دنیوی و ابتلای جنایت‌کاران کربلا به بیماری‌های لاعلاجی همچون مرض استسقا و مرگ در اثر تشنگی بوده است.



از روایات متعدد منابع تاریخی و روایی برمی آید که کسانی که در جنگ با امام حسین (علیه‌السّلام) همکاری کردند و در جریان منع آب از کاروان امام نقـش مستقیم داشتند و یا زبان به شماتت گشوده بودند، با نفرین امام، گرفتار مرض استسقا (تشنگی) شدند.


زُرعة بن ابان بن دارم، از قبیله بنی ابان بن دارِم، قاتل محمّد فرزند امام علی (علیه‌السّلام) بوده است. همچنین مشارکت در شهادت فرزند دیگر امام علی (علیه‌السّلام) به نام عثمان، به زُرعه نسبت داده شده که احتمالاً همین شخص است. زُرعه از کسانی بود که دیگران را به بستن آب بر روی امام حسین (علیه‌السّلام) ترغیب می‌کردند. بنابر گزارشی، امام حسین (علیه‌السّلام)، در طلب آب به سوی فرات حرکت کرد. در این هنگام زرعه فریاد زد تا میان امام (علیه‌السّلام) و آب فاصله بیندازند. حضرت (علیه‌السّلام) فرمود: «اللّهُمَّ ظَمِئهُ»؛ «خداوندا! او را تشنه بدار.» زرعه به خشم آمد و تیری به سوی امام (علیه‌السّلام) پرتاب کرد. تیر به چانه حضرت (علیه‌السّلام) اصابت کرد و امام (علیه‌السّلام) دیگر نتوانست آب بنوشد. سرانجام، وی به چنان عطش و حرارت درونی‌ای مبتلا شد که با وجود آب و یخ در نزدش، فریادش از سوختن جگر، به آسمان می‌رسید.
برخی منابع سرانجام کار او چنین گزارش کرده‌اند: «زُرعه از داغی شکم و سردی پشتش، در حالی که در برابرش خنکی و یخ بود و در پشت سرش، آتشِ شعله ور، فریاد می‌زد و می‌گفت: به من، آب بدهید که تشنگی، مرا کُشت! برایش ظرف بزرگی آوردند که اگر از آن، پنج نفر هم می‌آشامیدند، سیرابشان می‌کرد. او به تکرار می‌آشامید و می‌گفت: به من، آب بدهید که تشنگی، مرا کشت! وی گفت: شکمش، همانند پاره شدن شکم شتر، پاره شد.»


تمیم بن حُصَین، از قبیله فَزار و جزو سوارانی بود که از سپاه عمر بن سعد برای جنگ تن به تن، گامْ جلو نهاد و با لحنی شماتت آمیز، آب فرات و تلالؤ آن را به رخ سپاه تشنه امام حسین (علیه‌السّلام) کشید. از این رو، امام حسین (علیه‌السّلام) او را نکوهید و وی را از اهل دوزخ شمرد و نفرین کرد که تشنه کشته شود. بر اثر دعای امام (علیه‌السّلام)، بلافاصله چنان عطشی بر او مسلّط شد که از اسب افتاد و زیر سُم سواران، له شد و مُرد.
امالی صدوق در روایتی از امام صادق (علیه‌السّلام) چنین آورده است: «ثُمَّ بَرَزَ مِن عَسکَرِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ رَجُلٌ آخَرُ یُقالُ لَهُ: تَمیمُ بنُ حُصَینٍ الفَزارِیُّ، فَنادی: یا حُسَینُ! ویا اصحابَ حُسَینٍ! اما تَرَونَ الی ماءِ الفُراتِ یَلوحُ کَاَنَّهُ بُطونُ الحَیّاتِ؟ وَاللّه ِ، لا ذُقتُم مِنهُ قَطرَةً حَتّی تَذوقُوا المَوتَ جُرَعا! فَقالَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام): مَنِ الرَّجُلُ؟ فَقیلَ: تَمیمُ بنُ حُصَینٍ. فَقالَ الحُسَینُ (علیه‌السّلام): هذا وابوهُ مِن اهلِ النّارِ، اللّهُمَّ اقتُل هذا عَطَشا فی هذَا الیَومِ. قالَ: فَخَنَقَهُ العَطَشُ حَتّی سَقَطَ عَن فَرَسِهِ، فَوَطِئَتهُ الخَیلُ بِسَنابِکِها، فَماتَ»؛«آن گاه مرد دیگری از لشکر عمر بن سعد به نام تمیم بن حُصَین فَزاری برای مبارزه بیرون آمد و بانگ برآورد: ‌ای حسین! ‌ای یاران حسین! آیا نمی‌بینید که آب فرات، همانند شکم ماهیان می‌درخشد؟ به خدا سوگند، از آن، قطره‌ای نخواهید نوشید تا جرعه مرگ را سر کشید! امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «آن مرد کیست؟». گفتند: تمیم بن حُصَین. امام حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «این و پدرش، جهنّمی‌اند. خداوندا! او را همین امروز، تشنه بمیران». تشنگی بر او چیره شد تا این که از اسبش سقوط کرد و اسبان با سُم‌هایشان او را لگد کردند تا مُرد.»


عمرو بن حجاج بن عبد اللّه بن عبد العزیز بن کعب مَذحِجی زُبَیدی، از سران کوفه و شوهر خواهر‌ هانی بن عروه بود. او از کسانی بود که به دستور عبیدالله،‌ هانی بن عروه را به قصر کشاند و موجبات اسارت و بعد شهادت او را فراهم آورد. وی همچنین در پراکنده کردن یاران مسلم بن عقیل تلاش بسیار کرد. وی از جمله کسانی بود که برای امام حسین (علیه‌السّلام) نامه نوشت و ایشان را به کوفه دعوت کرد؛ ولی پس از‌اندک زمانی، تغییر موضع داد و از یاران ابن زیاد شد، تا جایی که ابن زیاد، او را به فرماندهی جناح راست سپاه عمر بن سعد در کربلا برگزید.او در کربلا با سوارانش، آب را بر امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش بست و با عبّاس (علیه‌السّلام) جنگیدو در روز عاشورا سپاهش را بر ضدّ امام حسین (علیه‌السّلام) تحریک کرد. او راه چیره شدن بر یاران دلیر و جنگجوی امام حسین (علیه‌السّلام) را سنگباران کردن آنان و تاختن یکباره بر آنها، و نه مبارزه و درگیریِ تن به تن دانست و این نقشه را با موافقت عمر بن سعد، عملی ساختو خود با لشکرش بر جناح چپ لشکر امام (علیه‌السّلام) ـ که فرماندهی آن با مسلم بن عوسجه بود ـ یورش برد و مسلم در این یورش، به شهادت رسید.عمرو بن حَجّاج در روز عاشورا به امام حسین (علیه‌السّلام) توهین کرد و ایشان را «خارجی» (خارج شده از دین) نامید. او پس از واقعه عاشورا، از جمله حاملان سرهای شهدا به کوفه بود. عمرو، سرانجام، در قیام مختار، فرار کرد و بنا به گزارشی، به نفرین امام حسین (علیه‌السّلام) گرفتار شد و از شدّت تشنگی، در بیابان، هلاک گردید. برخی منابع ماجرای هلاکت او را چنین گزارش کرده‌اند: عمرو بن حَجّاج که از سران قاتلان حسین (علیه‌السّلام) بود، پس از قیام مختار از کوفه گریخت و قصد عزیمت به بصره را داشت که از سرزنش بصریان ترسید و راهش را به سوی سَراف، کج کرد. ساحل نشینان، به وی گفتند: از پیش ما برو که ما از مختار، بیمناکیم. او هم از پیش آنها رفت و آنان خود را سرزنش کردند و گفتند: کار بدی کردیم! پس عدّه‌ای از آنها سوار بر مرکب‌هایشان در جستجوی وی برآمدند تا وی را برگردانند؛ ولی او وقتی آنها را از دور دید، گمان کرد که یاران مختارند. پس به بی راهه‌ای در ریگستان، به جایی به نام بُیَیضه روی آورد و این، در هوایی بسیار داغ بود. بُیَیضه در میان آبادی‌های بنی کلب و بنی طَی قرار داشت. او در آن جا‌ اندکی خوابید و تشنگی، او و همراهانش را از پای در آورد.


عبداللّه بن ابی حصین اَزدی بجلی، از سواران تحت فرمان عمرو بن حَجّاج و جزو کسانی بود که آب را بر امام حسین (علیه‌السّلام) و یارانش بستند. او با بی شرمی به امام (علیه‌السّلام) گفت: ‌ای حسین!. .. به خدا سوگند، جرعه‌ای آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری. امام حسین (علیه‌السّلام) نیز او را نفرین نمود و فرمود: «خداوندا! او را تشنه بمیران» و چنین هم شد. وی به بیماری استسقا (عطش) گرفتار شد و هر چه آب می‌نوشید، تشنگی اش برطرف نمی‌شد تا این که هلاک شد.
تاریخ طبری به نقل از حمید بن مسلم ماجرای تشنگی او را چنین روایت می‌کند: «فَقالَ: یا حُسَینُ، الا تَنظُرُ الَی الماءِ کَاَنَّهُ کَبِدُ السَّماءِ! وَاللّه ِ، لا تَذوقُ مِنهُ قَطرَةً حَتّی تَموتَ عَطَشا. فَقالَ حُسَینٌ (علیه‌السّلام): اللّهُمَّ اقتُلهُ عَطَشا، ولا تَغفِر لَهُ ابَدا! قالَ حُمَیدُ بنُ مُسلِمٍ: وَاللّه ِ، لَعُدتُهُ بَعدَ ذلِکَ فی مَرَضِهِ، فَوَاللّه ِ الَّذی لا الهَ الّا هُوَ، لَقَد رَاَیتُهُ یَشرَبُ حَتّی بَغِرَ، ثُمَّ یَقیءُ، ثُمَّ یَعودُ، فَیَشرَبُ حَتّی یَبغَرَ فَما یَروی، فَما زالَ ذلِکَ دَابَهُ حَتّی لَفَظَ عَصَبَهُ؛ یَعنی نَفسَهُ»؛«عبد اللّه بن ابی حُصَین ازدی با حسین (علیه‌السّلام) رو در رو شد و گفت: ‌ای حسین! آیا به آب نگاه نمی‌کنی که همچون سینه آسمان صاف و بی کران است؟ به خدا سوگند، جرعه‌ای از آن را نخواهی چشید تا تشنه بمیری. حسین (علیه‌السّلام) فرمود: «خداوندا! او را تشنه بمیران و هرگز او را نیامرز!». به خدا سوگند، پس از آن، او را در حال بیماری، عیادت کردم. به خدایی که معبودی جز او نیست، دیدم که بی مهابا آب می‌خورد و سپس بر می‌گرداند و دوباره می‌خورد، و می‌خورد، بدون این که سیراب شود و همچنان ادامه داد تا جانش در رفت.»

۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص٤١٢.    
۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۱.    
۳. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۷.    
۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۰.    
۵. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۲.    
۶. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۹۱-۹۲.    
۷. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۳.    
۸. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۸۹.    
۹. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۷۱.    
۱۰. طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی، ص١٤٤.    
۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۰۱.    
۱۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۴۵.    
۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۴۵.    
۱۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۴۵.    
۱۵. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۴۷.    
۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۳۱۱.    
۱۷. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۱۴، ص۲۲۳.    
۱۸. گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایه الطالب، ص۴۳۵.    
۱۹. حلی، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۷۱.    
۲۰. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۲۷.    
۲۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۲۶.    
۲۲. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۱.    
۲۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۲۷.    
۲۴. ابن ‌سعد بغدادی، محمد، الطبقات الکبری، ص۴۶۲.    
۲۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۶۴.    
۲۶. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۴۷.    
۲۷. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۴۴.    
۲۸. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۳۸.    
۲۹. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۴۰.    
۳۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۳۵۳.    
۳۱. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۳۸.    
۳۲. کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۳۰.    
۳۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۷.    
۳۴. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۵۶.    
۳۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۲۲.    
۳۶. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۹۵.    
۳۷. دینوری، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص۲۵۵.    
۳۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۲.    
۳۹. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۸۶.    
۴۰. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۷۰.    
۴۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۵.    
۴۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۲.    
۴۳. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۳.    
۴۴. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۷۷.    
۴۵. ابن‌ اثیر، علی بن ابی‌ الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۷.    
۴۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۲.    
۴۷. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۰.    
۴۸. ابن‌ اثیر، علی بن ابی‌ الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۶.    
۴۹. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۰۲.    
۵۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۳۵.    
۵۱. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۶.    
۵۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۵۶.    
۵۳. مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۱۱۳.    
۵۴. ابن‌ اثیر، علی بن ابی‌ الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۱.    
۵۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۶، ص۵۲.    
۵۶. مسکویه، ابوعلی، تجارب الامم، ج۲، ص۱۷۵.    
۵۷. ابن ‌اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۳۶.    
۵۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۱۲.    
۵۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۱۳.    
۶۰. دینوری، ابو‌حنیفه، الاخبار الطوال، ص۳۰۳.    
۶۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۱۲.    
۶۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۱۳.    
۶۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۶، ص۴۵۰.    
۶۴. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۲.    
۶۵. ابن اعثم، احمد، کتاب الفتوح، ج۵، ص۹۱-۹۲.    
۶۶. سبط ابن جوزی، یوسف، تذکرة الخواص، ج۱، ص۲۲۳.    
۶۷. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۱۸۹.    
۶۸. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۶۱.    
۶۹. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۶۰    
۷۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۱۲.    
۷۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۹، ص۲۶۱.    
۷۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص٤١٢.    
۷۳. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۱.    
۷۴. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۸۷.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۲۱۸-۲۲۰.






جعبه ابزار