ترجمان البلاغه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ترجمان البلاغه، نخستین
کتاب فارسی در باره
فن بدیع به معنای اخصّ
و بلاغت به معنای اعم، متعلق به
قرن پنجم هجری قمری است.
این کتاب نوشته
محمد بن عمر رادویانی است.
ذبیح الله صفا
آن را از جمله کتب معتبری میداند که بعد از تألیفات
بهرامی سرخسی ، از شاعران
و استادان
فن عروض در قرن پنجم،
و یوسف عروضی، شاعر
و عروضی قرن چهارم،
و ابوالعلاء شوشتری، از شعرای عهد سامانی، به زبان فارسی در
علم بلاغت نوشته شده است.
اما آثار آنان درباره عروض است
و رادویانی نخستین کتاب فارسی را در علم
بدیع نوشته
و خود او نیز به این نکته واقف بوده
و تصریح کرده است.
قرنها تصور میشد که مؤلف ترجمان البلاغه
فرخی سیستانی شاعر دوره
غزنویان است؛
لیکن نسخهای معتبر
و منحصر به فرد از آن در کتابخانه فاتح استانبول پیدا شد که در ۵۰۷ به خط «ابوالهیجا اردشیر بن دیلمسپار النجمی القطبی الشاعر»، استنساخ شده
و یک قرن مقدّم بر
معجم الادبای یاقوت حموی است.
کاتب در پشت نسخه آن را تصنیف محمدبن عمر رادویانی دانسته است که اطلاعی از او در دست نیست
و فقط مسلّم است که در نیمه دوم قرن پنجم هجری میزیسته است.
به همین دلیل، حدس زده میشود که ترجمان البلاغه در اواسط
قرن پنجم تألیف شده باشد.
ترجمان البلاغه از قدمت
و اصالت خاصی برخوردار است، اگرچه از بعضی جهات از کتاب محاسن الکلام نصر بن حسن مَرغینانی (۵۳۰ ـ۵۹۳) که در نیمه اول قرن پنجم هجری تألیف شده اثر پذیرفته است.
نویسنده خود به این اثرپذیری
و همچنین تأثر از کتاب زُهره، تصنیف
محمد بن داود اصفهانی (متوفی ۲۹۶)، اذعان کرده است
شواهد
و امثال ترجمان البلاغه همه یافتههای شخصی مؤلف آن است
و تقلید رادویانی از محاسن الکلام فقط در تعریف
و تنظیم کتاب خود بوده نه در محتوا.
ویژگی دیگر این کتاب کوشش در آوردن مثالهای فارسی است،
و این بدین معناست که کتابی در علم
بدیع مخصوص
زبان فارسی نگاشته،
و پیداست که بیشتر قصد خدمت به
فرهنگ ایرانی
و زبان فارسی را داشته است.
ویژگی دیگر اینکه مباحثی از قبیل
استعاره ، تشبیهات مختلف
و کنایات را در لابلای صنایع گنجانده است که این هم متأثر از محاسن الکلام مرغینانی است.
منتها باید گفت که در آن روزگار هنوز مرز دقیقی میان
بدیع و بیان مشخص نبود.
رادویانی بیشتر
مبدع و نوآور بوده نه
مقلد و پیرو، خصوصیتی که کمتر در کتب
بلاغی میتوان یافت.
رادویانی به هر صنعت که میرسد، نخست معنای لغوی آن را بیان میکند
و سپس از شعرای فارسی زبان شواهدی برای آن میآورد
و به شواهد عربی توجهی ندارد.
مباحث
بدیعی فراوان در این کتاب آمده که در ۷۳ فصل تدوین شده است.
برخی از صنایع طرح شده در ترجمان البلاغه نقش بسزایی در زیبایی شناسی
شعر دارند
و دیگران کمتر متذکر آنها شده اند، مانند
تلائم و تنافر و ابداع معانی و مقلوب مجنّح
و مستوی،
و بعض دیگر به گونهای که کمتر مصطلح است آمده، همچون تشبیه مرجوعٌ عنه (به جای تشبیه تفضیل)
و تشبیه مکنی (به جای تشبیه بالکنایه
و در واقع خود
کنایه )
و مطابقه (به جای ردالعجز علی الصدر ).
امثال
و شواهد رادویانی از شعرای سده های نخستین هجری است که از این طریق نیز میتواند در معرفی شاعران نخستین ایرانی
و ضبط کلمات مشکوک
و احیاناً غلط خوانده شده، نقش بسزایی داشته باشد.
از آن شاعران
رودکی ،
مُنجیک،
عبدالجبار زینبی ،
و محمد عبده را میتوان نام برد.
ترجمان البلاغه برکتب
بدیعی پس از خود تأثیر فراوانی گذاشته است،از جمله حدائق السّحر فی دقایق الشّعر رشیدالدین وطواط که به گونه های مختلف ، مثلاً برای آوردن شواهد فارسی ، از اثر رادویانی سود جسته است،
اگرچه خود خلاف این را اظهار میدارد.
ترجمان البلاغه را نخستین بار احمد آتش، ایرانشناس ترک، بر اساس تنها نسخه موجود ۵۰۷ هجری، در ۱۳۲۸ ش /۱۹۴۹، در
استانبول به چاپ رساند.
در همان اوایل،
محمدتقی بهار در مجله یغما سال دوم، شماره های
مهر و آبان و آذر ، تصحیحاتی را در متن پیشنهاد کرد
و در واقع متن مصحح آتش را نقدی استادانه کرد، که بعدها احمد آتش در مجله دانش به پاسخگویی پرداخت.
محمدتقی بهار نیز در مقاله ای با عنوان «ترجمان البلاغه ـ برای اطلاع آقای احمد آتش» به او پاسخ داد.
(۱) محمدتقی بهار، بهار
و ادب فارسی، به کوشش محمد گلبن «ترجمان البلاغه»، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۲) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء دولتشاه سمرقندی، چاپ محمد عباسی، تهران (۱۳۳۷ ش).
(۳) محمد بن عمر رادویانی، ترجمان البلاغه، چاپ احمد آتش، استانبول ۱۹۴۹، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴) محمد بن محمدرشید وطواط، حدائق السّحر فی دقایق الشّعر، چاپ عباس اقبال، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۵) ذبیح الله صفا، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، ج ۱، ۱۳۴۷ ش، ج ۲، ۱۳۶۳ ش.
(۶) محمد فشارکی، «ایستائی
و تقلید
و انتحال در تألیف کتب بلاغی»، آینده، سال ۱۲، ش ۹ـ۱۰ (آذر ـ دی ۱۳۶۵).
(۷) یاقوت حموی، معجم الادباء، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ترجمان البلاغه»، شماره۳۴۳۶.