تذکرهنویسی فارسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تا پیش از سده هفتم، سرگذشت شاعران و نمونه
شعر آنان بهطور پراکنده در برخی آثار تاریخی و جغرافیایی و ادبی، نظیر چهارمقاله
نظامی عروضی (تألیف ح۵۵۰) و آثارالبلاد و اخبارالعباد
زکریای قزوینی (متوفی ۶۸۲)، ذکر میشد.
در اوایل سده هفتم،
محمد عوفی لباب الالباب را تألیف کرد که قدیمترین تذکره، مشتمل بر شرح حال شاعران، است.
نخستین کتابهای فارسی که در عنوان آنها کلمه تذکره ذکر شده ــ از جمله تذکرة الاولیاء عطار در شرح احوال اولیا و مشایخ تصوف و رساله آغاز وانجام معروف به تذکره تألیف
نصیرالدین طوسی (متوفی ۶۷۲) در باره معاد ــ «تذکره» به مفهومی که بعدها در ادب فارسی رایج شد (کتابی در شرح حال شاعران)، نبودند.
قزوینی
از کتابی با عنوان مناقب الشعراء تألیف موفق الدین ابوطاهر خاتونی، از رجال دوره محمد بن ملکشاه (متوفی ۵۱۱)، نام برده است که این اثر در دست نیست تا بتوان در باره آن داوری کرد، اما
نجم الدین ابوبکر محمد راوندی ، از نویسندگان اواخر قرن ششم، آن را مرقّع گونهای دانسته است.
اشاره
دولتشاه سمرقندی در تذکرة الشعراء (تألیف ۸۹۲)
به این کتاب، نشان میدهد که مناقب الشعراء دست کم تا قرن نهم شناخته شده بوده است. پس از لباب الالباب، تذکرة الشعراء سرمشق تذکره نویسان شد.
محمدطاهر نصرآبادی برای نخستین بار واژه تذکره را به معنای شرح حال شاعران در عنوان اثر خود، تذکره نصرآبادی (تألیف ۱۰۸۳ـ۱۰۹۰)، به کار برد.
این تذکره مشتمل بر شرح حال شاعران و نمونه اشعار آنان است.
تذکره نویسی در دوره صفوی (ح ۹۰۶ـ ۱۱۳۵) و قاجار (۱۲۱۰ـ۱۳۴۴) رونق یافت. در تذکره های این دو دوره، علاوه بر شرح حال شاعران برجسته، شرح حال سرایندگانی که گاه به تفنن شعر میسرودند نیز آورده میشد. نمونه این تذکره ها، عَرَفات العاشقین
تقی الدین بلیانی (تألیف ۱۰۲۴) و مجمع الفصحا ی هدایت (تألیف ۱۲۸۴) است.
در دوره قاجار تذکره نویسی چنان رواج یافت که حتی شاهزادگان قاجار نیز تذکره نوشتند، از جمله
سیف الدوله سلطان محمد ، پسر فتحعلی شاه، بزم خاقان را در ۱۲۴۵ نوشت و
علیرضا میرزای قاجار کتاب بستان البدایع را در اواسط قرن سیزدهم و بستان العشاق را در ۱۲۴۶ تألیف کرد.
تألیف تذکره هایی که معیار انتخاب شاعران در آنها، ممدوح یا حامی شاعران بود نیز گویای اهمیتی است که دربار قاجار برای این نوع آثار قایل میشد، از جمله اینگونه تذکره هاست: اقبال نامه تألیف
محمدباقر میرزای خسروی کرمانشاهی در ۱۳۱۹ در شرح حال شاعرانِ مداح اقبال الدولة غفاری (حاکم کرمانشاه) و انجمن روشن تألیف صفای زوارهای در ۱۲۶۸ در شرح حال شاعرن مداح
چراغعلی خان زنگنه (حاکم اصفهان)،
ویژگی دیگر تذکره نویسی در دوره قاجار کاربرد انواع تفنن در تذکره نویسی بود، از جمله تألیف تذکره های منظوم همچون تذکره منظوم رَشحه تألیف
میرزا محمدباقر رشحه اصفهانی در ۱۲۵۰
تذکره های مصور مانند انجمن ناصری و تذکره قدسیه، هر دو از
میرزاابراهیم مدایح نگار که در اوایل قرن چهاردهم نگارش یافتهاند و تصاویر سیاه قلم صاحبان تراجم در این دو کتاب کار ابوتراب غفاری است
تلخیص تذکره های مفصّل، مانند اشعه شعاعیه تألیف
محمدحسین شعاع شیرازی در ۱۳۳۶ـ ۱۳۳۷ که منتخبی از تذکره شعاعیه، نوشته خود او در ۱۳۲۰ـ۱۳۲۱ است.
تألیف تذکره های طنزآمیز و تخیلی، مانند تذکره آش کشکیان از تقی دانش (متوفی ۱۳۲۶ ش) در شرح حال شاعران ساختگی و ذکر اشعار هزل آمیز سروده خود مؤلف.
سنّت تذکره نویسی تا دوره معاصر ادامه یافته است. برخی از معروفترین تذکره های معاصر عبارتاند از: سخن و سخنوران بدیع الزمان فروزانفر (چاپ ۱۳۰۸ ش)، تذکره شعرای معاصر از انجمن ادبی فرهنگستان ایران (چاپ ۱۳۲۸ ش)، بهشت سخن تألیف مهدی حمیدی (چاپ ۱۳۳۴ ش)، صدف تألیف داریوش صبور (چاپ ۱۳۳۵ ش)، تذکره طلعت از طلعت عنقا (چاپ ۱۳۳۹ ش) و شعر هزار ساله فارسی از قاسم تویسرکانی و محمدجعفر محجوب (چاپ ۱۳۴۳ ش)،
تذکره سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر از محمداسحاق (چاپ ۱۳۷۱ ش) و سخنوران نامی معاصر ایران از
سیدمحمدباقر برقعی (چاپ ۱۳۷۳ ش) در شش جلد.
در دوره معاصر با ایجاد تحولات اجتماعی، تذکره هایی در شرح حال شاعران زن تألیف شده است، مثل از رابعه تا پروین تألیف کشاورز صدر (چاپ ۱۳۳۴ ش).
از دیگر تذکره های معاصر، تذکره هایی در باره شاعران منطقهای خاص است، مانند شکرستان پارس تألیف محمدحسین شعاع شیرازی در ۱۳۱۳، دانشمندان آذربایجان از
محمدعلی تربیت (چاپ ۱۳۱۴ ش)، تذکره شعرای سمنان از نصرت اللّه نوحیان (چاپ ۱۳۳۷ ش)، بزرگان و سخنسرایان همدان از مهدی درخشان (چاپ ۱۳۴۱ش).
تذکره هایی نیز تألیف شده که اساس انتخاب شاعران در آنها تعلقات فکری و اعتقادی آنان است، مانند تذکره شعرای قرن اول بهایی از
نعمة اللّه ذکایی بیضائی (تألیف ۱۳۱۱ـ۱۳۴۲ش).
تذکره نویسی فارسی در هند نیز رواج داشته است. سیر آن را به پنج دوره تقسیم کرده اند: ۱) از ابتدای سلطنت
مسلمانان در هند در سده هفتم تا تأسیس حکومت تیموریان هند در ۹۳۲؛ ۲) از آغاز سلطنت ظهیرالدین بابر در ۹۳۲ تا پایان حکومت شاهجهان در ۱۰۶۸؛ ۳) از سلطنت اورنگ زیب در ۱۰۶۸ تا آغاز حکومت انگلیس در ۱۲۷۴؛ ۴) دوره تسلط انگلیس در هند از ۱۲۷۴ تا ۱۳۴۹؛ ۵) از ۱۳۴۹ تاکنون.
دوره سوم،
با ۵۹ تذکره در خور توجه، از دوره های دیگر شکوفاتر بوده است. پیدایش تذکره های تخصصی در هند از نخستین تحولات در روند تذکره نویسی بود.
برخی از تذکره های مشهور تخصصی در هند اینهاست: روضه السلاطین تألیف فخری هروی در حدود ۹۶۰، در باره هشتاد تن از سلاطینی که شعر میسرودند.
تذکره میخانه تألیف عبدالنبی قزوینی در ۱۰۲۸ در باره سرایندگان ساقینامه ها
و هفت آسمان تألیف
مولوی احمدعلی در ۱۲۸۵ در باره مثنوی سرایان.
در دوره سوم، برعکس دو دوره پیشین، تقریباً تمام تذکره های فارسیِ تألیف شده در هند را خود مؤلفان هند نوشته اند. سبک انشای بیشتر تذکره نویسان این دوره ساده بود و بعضی از آنان برای اولین بار واژگان اردو و سندی را در تذکره ها به کار بردند.
از جمله این آثار، مقالات الشعرا تألیف میرغلامعلی شیر، متخلص به قانع، است (تألیف ۱۱۷۴).
در افغانستان نیز که فرهنگ ایرانی و ادبیات فارسی بسیار نفوذ داشت، تذکره نویسی فارسی بویژه در سده های سیزدهم و چهاردهم رونق یافت.
برخی از تذکره های تألیف شده در آنجا عبارتاند از: تحفة الاحباب فی تذکرة الاصحاب تألیف قاری
رحمة اللّه واضح بخاری در ۱۲۸۸، افضل التذکار فی ذکرالشعراء و الاشعار تألیف
افضل مخدوم پیرمستی بخاری در ۱۳۲۲، بهار بدخشان تألیف عبدالکریم حسینی در ۱۳۰۲ ش، پرده نشینان سخنگوی تألیف ماگه رحمانی افغانی در ۱۳۲۹ـ۱۳۳۰ ش، و بهار افغانی نوشته ابوالقاسم عبدالحکیم رستاقی (چاپ ۱۳۵۰ ش).
در تاجیکستان نیز تذکره هایی به فارسی نوشته شده است، از جمله تذکار اشعار تألیف شریفجان مخدوم صدر ضیاء در ۱۲۸۴ـ۱۲۸۶ش، و نمونه ادبیات تاجیک تألیف صدرالدین عینی در ۱۳۰۴ش
تذکره ها غالباً از مقدمه و متن اصلی و خاتمه تشکیل میشوند. متن اصلی که در بر دارنده اطلاعات زندگینامهای است، فصل بندیهای متنوع و ویژهای دارد و تذکره نویسان در نامگذاری آنها گاه از تعابیر ادبی و کنایی بهره جسته اند، مثلاً نام فصلهای آتشکده آذر بیگدلی (تألیف ۱۱۷۴)، مجمر، شعله، اخگر و شراره است و فصلهای شبستان تألیف مدرّسی یزدی (متخلص به شهلا) در ۱۲۷۴ـ۱۲۷۷، خلوتخانه، هنگامه، آستانه و ایوان نام دارد.
عنوان مدخل در تذکره، نام یا
تخلص شاعر است و ترتیب مدخلها یا تاریخی است مانند طبقات شاهجهانی تألیف محمدصادق خان دهلوی در ۱۰۴۵ و مرآت الخیال تألیف شیرعلی خان لودی در ۱۱۰۲، یا الفبایی است مانند خزانه عامره تألیف آزاد بلگرامی در ۱۱۷۶. در برخی تذکره ها نیز هیچگونه نظم خاصی وجود ندارد.
در پایان زندگینامه هر شاعر، نمونهای از اشعار او به انتخاب تذکره نویس میآید و بدین ترتیب ذوق ادبی تذکره نویس نمایانده میشود.
در واقع، شهرت و برتری برخی تذکره ها به سبب حُسن انتخاب نمونه های شعری است، مانند بتخانه تألیف
ملامحمد صوفی مازندرانی در ۱۰۱۰، و ریاض الشعراء واله داغستانی.
در مقابل، بعضی تذکره نویسان به سبب انتخاب نمونه های ضعیف، به بی ذوقی معروف شده اند، مانند
حسین نوای همدانی مؤلف تذکره نوا (تألیف ۱۲۵۳).
گزینشهای شعری تذکره نویسان، تذکره ها را به نحوی به نوع دیگری از آثار ادبی، یعنی گلچینها و منتخبات اشعار، شبیه ساخته است، مانند تذکره خاور تألیف
حیدرقلی میرزا در سده سیزدهم، که در واقع منتخبات اشعار است.
این رویکرد خاص در تذکره نویسی به غنای نقد و نظریه پردازیهای ادبی نیز انجامیده است، چنانکه مثلاً در عقد ثریا تألیف
مولوی احسان اللّه ممتاز لکهنوی در ۱۲۶۱، گزیده اشعار با نقد آنها همراه است.
مولوی احمدعلی نیز در هفت آسمان
در باره مثنوی و اوزان آن سخن گفته است.
انتقاد تذکره نویسان از یکدیگر، بابی در تضارب آرای ادیبان در شعرشناسی باز کرد، مثل انتقادهای معتمدالدوله فرهادمیرزا از سلیقه لطفعلی بیگ آذربیگدلی در انتخاب اشعار آتشکده
یا مباحثات آرزو و صهبایی و قاری در باره شعر حزین لاهیجی.
تذکره ها علاوه بر اطلاعات سودمند در حوزه تاریخ ادبیات، در باره وقایع سیاسی و اوضاع اجتماعی نیز اشاره های مهمی دارند که در تدوین کتب تاریخ سیاسی و اجتماعی به کار میآید، چنانکه اشاره سام میرزا در تحفه سامی به پیشه شاعران، مثلاً تاجدوز بودن تزریقی بیارجُمندیو توشمال بودن یوسف بیک توشمال
و قورچی بودن مولانا سوسنی وضع اجتماعی آن دوره را نشان میدهد.
گاه تذکره نویسان، در باره زندگی و آثار خود مطالبی آوردهاند که اینگونه مطالب در تدوین آثار زندگینامهای از منابع مهم به شمار میآیند، مانند اشارات میرزا احمد جهرمی دیوان بیگی به آثار خود در حدیقة الشعراء
و اطلاعاتی که بهگوان داس در سفینه هندی
و نصرآبادی
در باره خود دادهاند. با آنکه اخذ مطلب بدون ذکر منبع ــ که گاه در حد
سرقت ادبی بوده ــ در تذکره نویسی دوره قاجار رواج داشته است،
در برخی تذکره ها نام تذکره هایی آمده که از منابع مؤلف بوده
ولی بعدها از میان رفته است، مانند ذکر نام حیات الشعرای متین کشمیری در تذکره خزانه عامره
، که اینگونه اشاره ها از نظر اطلاعات کتاب شناختی سودمند است.
علاوه بر منابع مکتوب، تذکره نویسان گاه شخصاً در دیدار با شاعر از وی تقاضای زندگینامه و نمونه شعر میکرده اند.
در سالهای اخیر با پیدایش سبکهای جدید نقد و تاریخ نگاری ادبی، از سبک مطنطن و عبارت پردازیهای منشیانه و
افسانه پردازیهای بسیارِ تذکره نویسان، انتقاد شده است. با اینهمه، تذکره ها نمونهای از ادبیات زندگینامهایاند و ازاینرو همواره مهم بوده اند.
(۱) میرغلامعلی بن نوح آزاد بلگرامی، خزانه عامره، چاپ سنگی کانپور ۱۸۷۱.
(۲) احمد علی، هفت آسمان، کلکته ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.
(۳) بهگوان داس هندی، سفینه هندی، چاپ محمد عطاءالرحمان عطاء کاکوی، چاپ سنگی پتنه ۱۳۷۷/ ۱۹۵۸.
(۴) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء دولتشاه سمرقندی، چاپ محمد عباسی، تهران (۱۳۳۷ش).
(۵)
احمدعلی دیوان بیگی، حدیقة الشعراء، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۶ ش.
(۶) محمد بن علی راوندی، کتاب راحة الصدور و آیة السرور در تاریخ آل سلجوق، چاپ محمد اقبال، تهران ۱۳۳۳ ش.
(۷) سام میرزاصفوی، تذکره تحفه سامی، چاپ رکن الدین همایونفرّخ، تهران.
(۸) محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعری درهجوم منتقدان: نقد ادبی در سبک هندی پیرامون شعر حزین لاهیجی، تهران ۱۳۷۵ ش.
(۹) محمدعلی عبرت نائینی، تذکره مدینة الادب، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۰) عوفی.
(۱۱) احمد گلچین معانی، تاریخ تذکره های فارسی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۲) احمد منزوی، فهرست مشترک نسخه های خطی فارسی پاکستان، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش.
(۱۳) محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، چاپ وحید دستگردی، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۱۴) علیرضا نقوی، تذکره نویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران ۱۳۴۳ ش.
(۱۷) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.
(۱۸) حسن بن بشر آمدی، المؤتلف و المختلف فی اسماء الشعراء و کناهم و القابهم و انسابهم و بعض شعرهم، در محمد بن عمران مرزبانی، معجم الشعراء، چاپ ف کرنکو، بیروت ۱۴۰۲/ ۱۹۸۲.
(۱۹) ابن ابی طاهر، کتاب بلاغات النساء، قم، شریف رضی.
(۲۰) ابن انباری، نزهة الالباء فی طبقات الادباء، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۳۸۶/ ۱۹۶۷).
(۲۱) ابن جراح، الورقة، چاپ عبدالوهاب عزام و عبدالستار احمد فراج، قاهره ۱۹۵۳.
(۲۲) ابن حبیب، تذکرة النبیه فی ایام المنصور و بن یه، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۹۷۶ـ۱۹۸۶.
(۲۳) ابن خاقان، قلائدالعقیان فی محاسن الاعیان، چاپ عبده سلیمان جزایری، پاریس ۱۲۷۷/۱۸۶۱، چاپ افست تونس ۱۹۶۶.
(۲۴) ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، أو، طبقات الشعراء، چاپ مفید قمیحة و نعیم زرزور، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۲۵) ابن معتز، طبقات الشعراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، قاهره ۱۳۷۵/ ۱۹۵۶.
(۲۶) ابن منظور، لسان العرب.
(۲۷) ابن ندیم، الفهرست.
(۲۸) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی.
(۲۹) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج ۴، نقله الی العربیة یعقوب بکر و رمضان عبدالتواب، ج ۵، نقله الی العربیة رمضان عبدالتواب، قاهره ۱۹۷۵.
(۳۰) اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، ج ۱ـ۲، در حاجی خلیفه، ج ۳ـ۴.
(۳۱) عبدالملک بن محمد ثعالبی، یتیمة الدهر، چاپ مفید محمد قمیحه، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۳۲) محمد بن سلام جمحی، طبقات فحول الشعراء، چاپ محمود محمدشاکر، (قاهره ۱۹۵۲).
(۳۳) محمد بن یعقوب جندی کندی، السلوک فی طبقات العلماء و الملوک، چاپ محمد بن علی اکوع حوالی، صنعا ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳.
(۳۴) حاجی خلیفه.
(۳۵) محمد عبدالغنی حسن، التراجم و السّیر، قاهره ۱۹۶۹.
(۳۷) دهخدا، فرهنگ دهخدا.
(۳۸) محمد بن حسن زبیدی، طبقات النحویّین و اللغویّین، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴.
(۳۹) زرکلی، ارشادالامة.
(۴۰) جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی، ج ۳، مصر ۱۹۱۸.
(۴۱) سرکیس.
(۴۲) عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج ۲، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
(۴۳) حسن بن عبداللّه سیرافی، اخبار النحویّین البصریّین، چاپ طه محمد زینی و محمد عبدالمنعم خفاجی، قاهره ۱۳۷۴/ ۱۹۵۵.
(۴۴) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویّین و النُّحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
(۴۵) نوراللّه بن شریف الدین شوشتری، مجالس المؤمنین، تهران ۱۳۵۴ش.
(۴۶) محمد بن یحیی صولی، اخبارالشعراء المحدثین، چاپ هیورث دن، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
(۴۷) عبدالرحمان عطبه، موسوعة المصادر و المراجع، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۸.
(۴۸) محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۴۹) علی بن یوسف قفطی، انباه الرواة علی انباه النجاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج ۱، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۵۰) احمد بن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم ۱۴۰۷.
(۵۱) ادوارد ون دایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر ۱۳۱۳/ ۱۸۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۹.
(۵۲) یاقوت حموی، معجم الادباء، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
(۵۳) امیل بدیع یعقوب، المعجم المفصّل فی اللّغویّین العرب، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تذکرهنویسی فارسی»، شماره۳۳۹۰.