تدوین درایة الحدیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تدوین علم
درایه در بین علمای
شیعه و
اهل سنت، به شرح زیر است:
اولین مدون علم
درایه به تصریح
حافظ شهاب الدین احمد بن حجر عسقلانی (۸۵۲ ه . ق.) و استاد
فرید وجدی (۱۳۷۳ ه . ق.) ـ قاضی
ابومحمد رامهرمزی (۳۶۰ ه . ق.) نگارنده کتاب
المحدث الفاصل بین الراوی و الواعی است. انتشار این کتاب، دیدگاه آن دسته از دانشمندانی را که حاکم ابو عبدالله
محمد بن عبدالله نیشابوری (۴۰۵ ه . ق.) را اولین
مؤلف در این
علم پنداشتهاند، رد میکند.
حاجی خلیفه (۱۰۱۷-۱۰۶۷ ه . ق.) به این مطلب اخیر تصریح کرده
؛ و به عبدالرحمن
محمد بن خلدون (با توجه به ترجمه
محمد پروین گنابادی از متن العبر (
مقدمه ابن خلدون) چنین نسبتی درست است، اما با مراجعه به متن عربی آن این نسبت درست نیست، زیرا متن عربی چنین است «و من هو فحول علمائهم و ائمتهم ابو عبدالله الحاکم، و تالیفه مشهورة، و هو الذی هذبه و اظهر محاسنه»
، آقای
محمد پروین گنابادی، عبارت را این گونه ترجمه کرده: و نخستین کسی که این
قانون را وضع کرد، ابو عبدالله حاکم است، که از بزرگان و ائمه
حدیث به شمار میرود.
(۷۳۴- ۷۸۰ ه . ق.)) نیز نسبت داده شده است که این نسبت درست نیست.
شخصیتهایی همچون حاکم
ابو عبدالله نیشابوری (۴۰۵ ه . ق.) و
ابو نعیم اصفهانی (۴۳۰ ه . ق.) و خطیب
ابوبکر بغدادی (۴۶۳ ه . ق.) و
قاضی عیاض (۵۴۴ ه . ق.) به ترتیب پس از قاضی در این موضوع کتاب نگاشتهاند؛
پس از این دوره، کتاب
علوم الحدیث، مقدمة ابن الصلاح تالیف ابو عمرو عثمان
بن عبدالرحمان شهرزوری (۶۴۳ ه . ق.) محور علم درایه قرار گرفت و توجه دانشمندان را به خود جلب کرد.
علامه
سید حسن صدر میگوید: اولین کسی که در این
فن، کتاب نگاشته، حاکم ابو عبدالله نیشابوری است، بسیاری از علمای
عامه، او را به
رفض و
تشیع نسبت دادهاند
؛ برخی ـ از جمله سید حسن صدر ـ بر
شیعه بودن او پای میفشارند؛ این مطلب درباره حاکم نیشابوری بدیهی است، که علاقه و تمایل شدیدی به
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) داشته است، و همین امر باعث شده است، روایات مربوط به فضایل
اهل بیت را که بخاری و مسلم در کتابهای خود نیاوردهاند، در کتاب
المستدرک علی الصحیحین، تدارک کند. آنچه برای ما مشخص نیست، «دوازده امامی» بودن اوست.
گسترش علم درایه از دیدگاه عالمان شیعه به زمان
علامه حلی (۶۴۸ـ۷۲۶ ه . ق.) و استادش
احمد بن طاووس حلی (۶۷۳ ه . ق.) بر میگردد.
پس از آن دو
محمد بن جمال الدین مکی عاملی (۷۳۴ـ۷۸۶ ه . ق.) در مقدمه
ذکری الشیعة به بررسی پارهای از مباحث
درایة الحدیث پرداخته است.
بعد از او
احمد بن فهد حلی (۷۵۷-۸۴۱ ه . ق.) نیز در مقدمة
المهذب البارع برخی اصطلاحات این
فن را بیان کرده است.
آن چه مهم است این است، که
شهید ثانی (۹۱۱-۹۶۵ ه . ق.) با تالیف سه کتاب در این زمینه و به کارگیری آن مباحث در کتابهای فقهی، گوی سبقت را از همه ربوده است. (بعضی از اصطلاحات شیهد ثانی در کتاب
الروضة: صحیح:
؛ ضعیف:
؛ مرسل:
؛ مجهول:
؛ حسنة:
؛ مقطوعة:
؛ مرفوع:
بنا بر این علامة حلی و
احمد بن طاووس حلی از پیشگامان تالیف در این فن بودهاند؛ ولی متاسفانه این تالیفات به دست ما نرسیده است.
علامه خواجوئی (۱۱۷۳ه . ق.) عقیدهای بر خلاف این ابراز میدارد، و میگوید اصطلاحات نه تنها پیش از علامة حلی، بلکه در احادیث نیز وجود داشته است.
در این مجال، اصطلاحاتی را که برخی از عالمان متقدم، ذکر کردهاند، بیان میکنیم: «
شیخ مفید» (۳۳۶-۴۱۳ ه . ق.) در رسالهای که موضوع آن،
ماه رمضان است، در ذیل حدیثی چنین مینگارد: «این
حدیث،
شاذ و نادر است؛ چرا که در سندش «
محمدبن سنان» قرار گرفته و او به
اجماع عصابه، مطعون است.»
در مکتوبات «
شیخ صدوق» (متوفای ۳۸۱ ه. ق.) نیز این اصطلاحات به چشم میخورد: متفرد، غریب، اضطراب در حدیث، مرسل، مسند و مرفوعة.
در آثار «
شیخ طوسی» (متوفای ۴۶۰ ه. ق.) نیز بعضی از عناوین و اصطلاحات دیده میشود: مرسلة، مقطوعة، مضطرب الاسناد و المتن، مرفوعة.
«
ابن ادریس» (متوفای ۵۹۸ ه. ق.) نیز این اصطلاحات را به کار برده است: شاذ. نادر،
خبر واحد،
متواتر و
مرسل.
«
محقق حلی» (۶۰۲-۶۷۶ ه . ق.) ، استاد علامه حلی در کتاب
المختصر النافع گفته است: «ولو تزوجهما (یعنی الاختین) فی عقد بطل و قیل یتخیر و الروایة مقطوعة».
«
سید محمد عاملی» شارح مختصر فرموده است: «روایتی که بر تخییر دلالت میکند، مرسله است؛ در حالی که مصنف، آن را مقطوعه شمرده و این خلاف مصطلح است.»
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اصطلاحات برونحدیثی».