تخمه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تُخَمَه (جمع آن: تُخَم و تُخَمات)، سوءهضم یا
سوء هاضمه میباشد.
اصل این واژه عربی، وُخَمَه از ریشه وخم است، که واژههای وَخیم و وَخامت نیز از آن مشتق شده است
(چه بسا
گرسنگی بدتر از تخمه باشد).
این واژه، با تلفظ تُخْمه نیز در
شعر فارسی به ضرورت وزن به کار رفته است.
واژه تخمه در
ایران تا دوره معاصر به کار میرفته است،
ولی اکنون از آن استفاده نمیشود. مترادف دانستن تخمه با هیضَة (
وبا )
و بَرَدَة (در واقع «ثقلِ سرد»، که ممکن است از عوارض وبا نیز باشد)
نیز نادرست و ناشی از خلط یکی از عوارض وبا (سوءهضم، شکمروش) با خود آن
بیماری است. این واژه نه در قدیمترین پزشکینامه فارسی (سده چهارم)، هدایة المتعلمین فی الطب اخوینی بخاری، به کار رفته است (وی این بیماری را با عنوان «سوءالهضم» و «ناگواریدن
طعام » وصف کرده است)
و نه در قدیمترین دارونامه فارسی، یعنی الابنیة عن حقائق الادویة موفق هروی (سده چهارم).
برخی مؤلفان علتهای تخمه را چنین دانسته اند:
پُرخوری،
بدی کیفیت
غذا ، خوردن غذاهایی که به آن عادت ندارند، خوردن غذاهای سنگین و سفت، رعایت نکردن ترتیبِ خوردن (اول غذای لطیف و پس از آن غذای سفت)، ناتوانی
معده در اینکه
طعام را کاملاً «به گوهر خویش گرداند» (هضم کند)، آماس یا
زخم معده ، آمیختن طعامهای مختلف باهم، خوردن طعام «بادناک»، نوشیدن
آب پس از طعام، کارهای سنگین جسمانی پس از طعام، گرمابه رفتن پیش یا پس از طعام، «به کار ناداشتن سببها و تحلیل کننده (ها) چون
استفراغ »، سستی و
خواب زیاد (ارخیگنس/ ارجنجانس؛ نیمه اول سده دوم میلادی).
به نظر غیاث الدین علی حسینی اصفهانی (زنده در ۸۷۱) علت ناگوارده ماندن (هضم نشدن) طعام، نبودن «خَمْل» (پُرز) و درشتی ای است که باید در معده باشد تا «طعام درو آویزد و بماند تا آن دَم که کیلوس (= شیره معده که با طعام آمیخته شود) گردد».
به نوشته
اخوینی بخاری ،
بسته به گرم یا سرد بودن طعام، سوءهضم ممکن است همراه با
تب ،
آروغ ترش و
باد معده باشد.
تخمه را از علایم بروز هیضه
و از علتهای دُبَیْلَه (دُمّل)
و کری
دانسته اند.
برای پیشگیری و علاج عموماً راههای مفصّل و مشترک ذکر کردهاند که مفصّلترین آنها از اخوینی بخاری
است، از جمله: پرهیز از کارهای منجر به
بیماری دفع طعام از
معده با روشهایی چون
قی کردن به وسیله آب گرم و سکنجبین یا
آب گرم و
عسل یا آب وِلَرم و
گلاب ، و خوردن
جَوارشنات (جمع جَوارِش/ جوارشْن، معرَّب گُوارش/ گوارشن) یعنی داروهایی که به گوارش کمک میکنند
و در صورتیکه قی کردن میسر نباشد، خوردن جوارشنات مُسْهِله از قبیل جوارش شهریاران، جوارش سَفَرجَل (به)، جوارش کَمّون (زیره)، گوارش نانخواه، گوارش تُربُد، یا خوردن آب گرم با روغن
بادام شیرین، و نیز به وسیله گرم کردن معده با پوشیدن جامه گرم یا با گذاشتن پارچه ای گرم بر
شکم ، خوردن حَبّ تخَمه و
مالیدن روغن قُسط بر شکم.
در
یواقیت العلوم برای درمان تخمه ناشی از رطوبات، خوردن شونیز با عسل، و جوارش ریمِ (دُرْدِ) آهن توصیه شده است
جمالی یزدی (متوفی ۵۸۰) خوردن سِپندان (خردل) خیسانده در
شیر را برای پاک کردن تخمه تجویز کرده است.
دیگر راههای پیشگیری از تخمه یا درمان آن را چنین ذکر کرده اند: رعایت تقدم خوردنیهای لطیفتر بر غیرلطیف
و در صورت بروز بیماری در
تابستان ، آب تنی در
آب سرد برای کم کردن حرارت درون
بدن و تقویت
هضم .
تخمه در
روایات نیز ذکر شده است، از جمله: روایتی منسوب به
امام جعفر صادق علیهالسلام : «کُلُّ داءٍ من التخمه ما خَلا الحُمّی» (تمام بیماریها از تخمه است بجز تب).
نیز
مجلسی نقل کرده است که چون
حارث بن مُغیره نزد امام صادق علیهالسلام از تخمه شکایت کرد، امام فرمودند: «تَناوَلْ من هذا الرمّانِ الحُلْوِ، و کُلْهُ بشَحْمِهِ فانّه یدبَغُ المعدةَ دبغاً، و یشفیِ التخَمة» (از این
انار شیرین تناول کن، و آن را با پیه (زرد رنگ درونش) بخور زیرا معده را دباغی و تخمه را درمان میکند).
در کتاب
طب الائمّه تألیف حسین بن بسطام نیسابوری و برادرش عبداللّه نیز نقل شده که شخصی نزد امام صادق علیهالسلام از درد و تخمه شکایت کرد، ایشان توصیه فرمود: «تَغَدَّ أو تَعَشَّ، و لا تأکلْ فیما بینهما شیئاً فإن فیه فسادَ البدنِ» (چاشت یا شام بخور و چیزی بین اینها نخور که باعث فساد بدن میشود).
(۱)
ابن بسطام (حسین بن بسطام) و
ابن بسطام (عبداللّه بن بسطام)، طب الائمّة، چاپ محسن عقیل، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴.
(۲)
ابن منظور.
(۳) اخوینی بخاری.
(۴) ابراهیم بن عبدالرحمان ازرق، تسهیل المنافع فی الطب و الحکمة، بیروت: المکتبة الشعبیّة، (بی تا).
(۵) محمد حسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۱ش.
(۶) محمد بن سعید بوصیری، قصیدة البرءة، در ثلاثیة البردة فی مدح رسول اللّه صلی اللّه علیه وسلم، چاپ عبدالناصر ابوهارون، دمشق ۱۹۹۵.
(۷) محمد اعلی بن علی تهانوی، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم، چاپ رفیق العجم و علی دحروج، بیروت ۱۹۹۶.
(۸) اسماعیل بن حسن جرجانی، کتاب الاغراض الطبیة و المباحث العلائیة، عکس نسخة مکتوب در سال ۷۸۹ هجری محفوظ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، تهران ۱۳۴۵ش.
(۹) حسین بن حسن جمال الدین انجو، فرهنگ جهانگیری، چاپ رحیم عفیفی، مشهد ۱۳۵۱ـ۱۳۵۴ش.
(۱۰) مطهر بن محمد جمالی یزدی، فرّخ نامه: دائرة المعارف علوم و فنون و عقائد، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۴۶ش.
(۱۱) غیاث الدین علی حسینی اصفهانی، دانش نامه جهان، چاپ سنگی بمبئی ۱۲۹۱.
(۱۲) حکیم میسری، دانشنامه در علم پزشکی، چاپ برات زنجانی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۳) علی اکبر دهخدا، مقالات دهخدا، چاپ محمد دبیر سیاقی، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۴ش.
(۱۴) محمد بن زکریا رازی، تقاسیم العلل: کتاب التقسیم و التشجیر، تحقیق و ترجمه صبحی محمود حمامی، حلب ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۱۵) محمد بن زکریا رازی، کتاب الحاوی فی الطب، حیدرآباد دکن ۱۳۷۴ـ۱۳۹۰/ ۱۹۵۵ـ۱۹۷۱.
(۱۶) محمودبن عمر زمخشری، الفائق فی غریب الحدیث، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و علی محمد بجاوی، (قاهره ۱۹۷۱).
(۱۷) عبدالرحمان بن
ابی بکر سیوطی، المنهج السّوی و المنهل الرّوی فی الطّب النبوی، چاپ حسن محمد مقبولی اهدل، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶.
(۱۸) احمد شاملو، کتاب کوچه، حرف ت، دفتر اول، تهران ۱۳۷۹ش.
(۱۹) محمدبن محمود شمس الدین آملی، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج ۳، چاپ ابوالحسن شعرانی، تهران ۱۳۷۹.
(۲۰) علی بن سهل طبری، فردوس الحکمة فی الطب، چاپ محمد زبیر صدیقی، برلین ۱۹۲۸.
(۲۱) محمد بن عمر فخر رازی، جامع العلوم، بمبئی ۱۳۲۳.
(۲۲) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط، چاپ طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۹۹/ ۱۹۷۹.
(۲۳) علامه مجلسی، بحارالانوار.
(۲۴) علی بن عباس مجوسی، کامل الصناعة الطبیّـة، بولاق ۱۲۹۴.
(۲۵) جلال الدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی، (بی تا).
(۲۶) یواقیت العلوم و دراری النجوم، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۴۵ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تخمه»، شماره۳۳۷۶.