تحصن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پناه بردن به جای مورد احترام مانند
مزار امام و
امامزاده، و نیز نوعی اقامت یا
توقف دسته جمعی در یک مکان مهم مانند خانه
شاه یا
وزیر یا
عالم، به نشانه
اعتراض سیاسی را تحصن گویند.
این
واژه در
لغت به معنای پناه گرفتن در
قلعه و در حصارشدن است.
تحصن با مفاهیم بست و بست نشینی قرابت معنایی دارد و گاه به معنای بَست و
بست نشینی آمده است.
تحصن ابتدا به مفهوم بست نشینی بود
، اما به مرور زمان مفهوم متمایزی پیدا کرد و بیشتر در قالب اعتراض سیاسی ظاهر شد، هرچند که بست نشینی نیز گاه همین کارکرد را داشت.
بست نشینی در ابتدا به مفهوم پناه بردن افراد
مجرم یا
مغضوب یا
مظلوم به مکان محترم و غالباً مقدّس، برای
دادخواهی یا مصون ماندن از
تعرض بود.
بتدریج در مکانهای خاص دیگری، همچون زرادخانه
ها و اصطبلها و طویله های شاهان و اعیان و
سفارتخانه ها و تلگرافخانه
ها، نیز بست نشینی می شد.
در طی زمان از مفهوم بست نشینی مفاهیم دیگری، همچون تحت الحمایگی و مصونیت و اعتصاب و امان و کاپیتولاسیون و بیمه و تحصن، پدیدار شد که شکل رسمیتر و قانونیتر یافتند.
تحت الحمایگی و
کاپیتولاسیون در چارچوب
حقوق بین الملل و
اعتصاب و
بیمه و تحصن در
قوانین اساسی داخلی، حدود قانونی دارند.
تا اواسط
دوره قاجار غالباً برای دادخواهی بست نشینی می شد، اما با تحولات سریع و رشد آگاهیهای سیاسی و اجتماعی ــ که عمدتاً بر اثر تماس با
غرب صورت گرفت ــ مکانهای امن و خاص، محل اعتراضهای سیاسی علیه
دولت شد.
علاوه بر این، برخی از مراکز همچون
سفارتخانه ها و تلگرافخانه
ها ــ که از طریق امتیازات اقتصادی به کشورهای خارجی واگذار شده بود ــ بتدریج به عنوان مراکز تبلیغاتی آن کشورها به محل تحصن مخالفان دولت تبدیل شد.
نفوذ اندیشه های
تجددطلبی از کشورهای اروپایی و
قفقاز ، زمینه ساز ایجاد و گسترش تشکلها و اتحادیه های سیاسی و اقتصادی شد که از آن به بعد هسته اصلی مبارزات سیاسی را در قالب اعتصاب و تحصن شکل دادند.
در ۱۲۶۴/ ۱۸۴۸ اعیان و بزرگان کشور از ظلم حاجی میرزا آقاسی، وزیر محمدشاه، به سفارت انگلیس و روس پناهنده شدند و در آنجا بست نشستند و خواستار عزل او از محمدشاه شدند.
از آن زمان تحصن در
سفارتخانه ها برای اعتراض به دولت رایج گردید.
از دوره
ناصرالدین شاه (۱۲۶۴ـ۱۳۱۳) اعتراضات سیاسی در قالب تحصن بیشتر شد.
استبداد مقامات پایینتر و فشار حکام بر رعایا و فقدان عدالتخانه و نهادهای قانونی، بر میزان تحصنها افزود.
قدرتهای خارجی نیز گاهی برای فشار آوردن به شاهان قاجار، مردم را به تحصن برمی انگیختند.
رشد آگاهی سیاسی مردم نیز، تشکلها و گروههای اجتماعی و اقتصادی و مذهبی ــ همچون اصناف و روحانیان ــ را وارد
سیاست کرد که سهم مهمی در ایجاد تحصنها داشتند.
مهمترین تحصنهای سیاسی، در
دوره قاجار و قبل از
مشروطیت بود که در
پیروزی نهضت مشروطه اثر مهمی داشت و از جمله آنهاست تحصن
تجار در سفارت
انگلیس به منظور درخواست از
مظفرالدین شاه (حک : ۱۳۱۳ـ۱۳۲۴) برای تأسیس
مجلس و اجرای
احکام شرع و برقراری
عدل و
آزادی .
تحصن در سفارت انگلیس نخستین اقدام دسته جمعی سیاسی
اصناف بود.
و بیش از پانصد صنف مختلف در آنجا تحصن کرده بودند
تحصن در سفارت انگلیس برای درخواست آزادی چنان بود که تعجب فرنگیان را برانگیخت.
انگلیسیها این عمل را به سنّت بست نشینی ایرانیان نسبت می دادند.
از دیگر تحصنهای سیاسی تحصن تجار در
حرم حضرت عبدالعظیم برای
اعتراض به مسیو نوز بلژیکی رئیس گمرک
ایران و تحصن در حرم
حضرت عبدالعظیم پس از
مهاجرت کبرا برای تأسیس عدالتخانه و مخالفت با عین الدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه بود.
پس از انقلاب مشروطه، تحصن رسمیتر شد.
در پی مخالفت
محمدعلی شاه (حک : ۱۳۲۴ـ۱۳۲۷) با
مشروطیت ، مردم در سفارت عثمانی و حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند تا او را به پذیرش مشروطه وادارند.
لیاخوف، فرمانده قزاقان، برای جلوگیری از تحصن مردم در سفارت انگلیس، آنجا را به محاصره درآورد و
شایع کرد که اگر کسی به سفارت انگلیس پناهنده شود،
مجلس و
سفارت را به توپ خواهد بست.
جمعی از مجاهدان
تبریز به رهبری
ستارخان و
باقرخان در شَهبَندَرخانه (گمرک) آن شهر تحصن کردند و خواستار پایان دادن به دخالت روسها شدند.
در پنجم
ربیع الاخر ۱۳۳۳/ یکم
اسفند ۱۲۹۴ عده ای از کارکنان
دولت به علت نرسیدن
حقوق ، به تحریک سفارت روس در محل ییلاقی این سفارت در زرگنده تحصن کردند.
در ششم
شوال ۱۳۳۶/ ۲۵
تیر ۱۲۹۷ عده زیادی از
علما ، از جمله آیت اللّه
سیدحسن مدرس ، در حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند و با تشکیل جلسات و ایراد سخنرانی از
احمدشاه عزل
صمصام السلطنه ، رئیس الوزرا، را خواستند که بر اثر آن صمصام السلطنه
عزل شد.
در هجدهم و نوزدهم اسفند ۱۳۰۰، به دنبال
توقیف مطبوعات، مدیران آن
ها در سفارت
روس و حرم حضرت عبدالعظیم تحصن کردند.
پس از قتل میرزاده عشقی،
شاعر و روزنامه نگار معروف، عده ای از مدیران جراید
پایتخت که مخالف دولت بودند در چهاردهم تیر ۱۳۰۳ در مجلس متحصن شدند.
در ششم
آبان ۱۳۰۴ جمع کثیری از مردم
تهران و تشکلهایی همچون جامعه انتقام ملی، اتحادیه اصناف تهران، کمیته نهضت ملی کرمان، جمعیت آذربایجانیها، هیئت تجار پایتخت، جمعیت زردشتیان، مازندرانیهای مقیم پایتخت و هیئت علمیه تهران، در مدرسه نظام و همچنین در خانه رضاخان ــ که در آن زمان رئیس الوزرا و فرمانده کل قوا بود ــ تحصن کردند و برانداختن سلطنت
قاجار و تشکیل
مجلس مؤسسان را تقاضا نمودند.
در ۲۸
مهر ۱۳۰۴ عده ای از
مردم در تلگرافخانه
تبریز تحصن کردند و عزل احمدشاه و به سلطنت رسیدن
رضاخان را خواستار شدند.
در
حکومت رضاشاه (۱۳۰۴ـ۱۳۲۰ش) تحصن موقوف شد.
در
فروردین ۱۳۰۷ همسر رضاشاه و گروهی از زنان دربار برای حضور در مراسم نوروزی وارد
حرم حضرت معصومه علیهاالسلام شدند و چون در غرفه بالای ایوانِ آیینه بی چادر نشستند، مردم به آنان
اعتراض کردند.
یکی از سادات، مردم را تهییج نمود که به غرفه
ها بریزند و خانواده شاه را از
حرم بیرون کنند.
روز بعد رضاشاه در واکنش به این عمل با چکمه وارد حرم شد و افراد گارد عده ای از زایران را زدند و آیت اللّه
محمدتقی بافقی را، که سهم عمده ای در این اعتراض داشت، دستگیر کردند.
از همین زمان هرگونه تحصن ممنوع شد.
در دوره
محمدرضاشاه (۱۳۲۰ـ۱۳۵۷ش) تا ۱۳۴۲ش تحصنهای گسترده ای در اعتراض به
حکومت او شد، ولی از آن
تاریخ به بعد، اعتراضات بیشتر به صورت تظاهرات و درگیریهای مستقیم
مردم و حکومت درآمد.
در ۲۲
دی ۱۳۲۵ بسیاری از
رجال و معاریف همچون
سیدحسن امامی امام جمعه تهران، آیت اللّه حاج
سیدرضا فیروزآبادی ،
دکتر محمد مصدق ، دکتر احمد متین دفتری، سیدمهدی فرخ و سیدمحمدصادق طباطبایی، در اعتراض به انتخابات دوره پانزدهم
مجلس در دربار تحصن کردند.
در ۲۲
مهر ۱۳۲۸ دکتر مصدق به اتفاق عباس خلیلی مدیر روزنامه اقدام، ابوالحسن عمیدی نوری مدیر روزنامه داد، حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروز، احمد ملکی مدیر روزنامه ستاره، جلالی نایینی مدیر روزنامه کشور، حسین مکی، سیدعلی شایگان، کریم سنجابی، آیت اللّه غروی و ارسلان خلعتبری در اعتراض به انتخابات مجلس شانزدهم در دربار تحصن کردند.
این دو تحصن نتیجه ای نداشت.
در اواخر حکومت دکتر مصدق، در پی اعلام همه پرسی برای انحلال مجلس شورای ملی، شمار زیادی از نمایندگان مجلس برای همراهی با دولت
استعفا کردند، ولی گروهی از مخالفان دولت در مجلس، از جمله
دکتر بقایی و حائری زاده برای خنثی کردن این اقدام با تحصن در
مجلس مجدداً رأی گیری کرده و
آیت اللّه کاشانی را به ریاست مجلس برگزیدند.
با کودتای ۲۸
مرداد ۱۳۳۲ و ایجاد خفقان سیاسی و به دنبال آن با سرکوب
قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲،
مبارزات سیاسی متحول شد و به برخورد مستقیم حکومت با مردم انجامید.
طبعاً در چنین فضایی، اعتراضات سیاسی مسالمت آمیز مانند تحصن ثمری نداشت.
با شروع حرکتهای ضدحکومت و تظاهرات عمومی از ابتدای ۱۳۵۷ ش که به پیروزی
انقلاب اسلامی در بهمن همان
سال انجامید، چند تحصن نیز صورت گرفت؛ در پنجم
دی ۱۳۵۷، ۶۷ تن از استادان دانشگاهها در ساختمان وزارت علوم در
تهران تحصن کردند و در همین واقعه، استاد کامران نجات اللهی، عضو هیئت علمی دانشکده پلی تکنیک (دانشگاه امیرکبیر کنونی)، هدف گلوله سربازان گارد شاهنشاهی قرار گرفت و جان سپرد.
در ۲۱ دی ۱۳۵۷ تعدادی از استادان دانشگاهها در اعتراض به وضع دانشگاه و طرفداری از دانشگاههای مستقل در محوطه دانشگاه تهران تحصن کردند.
همچنین در هشتم بهمن ۱۳۵۷ روحانیان در اعتراض به عملکرد حکومت در جلوگیری از ورود
امام خمینی (ره) به
کشور ، در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند.
این تحصن با آمدن امام خمینی در
دوازدهم بهمن ۱۳۵۷ پایان یافت.
(۱) احمد اشرف، «نظام صنفی، جامعه مدنی و دموکراسی در ایران»، گفتگو، ش ۱۴ (زمستان ۱۳۷۵).
(۲) اسماعیل امیرخیزی، قیام آذربایجان و ستارخان، تبریز ۱۳۳۹ش.
(۳) محمدآقا ایروانی، (منتخبات از) تاریخ مشروطه ایران، در دو رساله در باره انقلاب مشروطیت ایران، چاپ عبدالحسین زرین کوب و روزبه زرین کوب، تهران : سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۸۰ش.
(۴) بریتانیا، وزارت امور خارجه، کتاب آبی : گزارشهای محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس در باره انقلاب مشروطه ایران، چاپ احمد بشیری، تهران ۱۳۶۲ـ۱۳۶۹ش.
(۵) سلیمان بهبودی، «خاطرات سلیمان بهبودی : بیست سال با رضاشاه»، در رضاشاه : خاطرات سلیمان بهبودی، شمس پهلوی، علی ایزدی، چاپ غلامحسین میرزاصالح، تهران ۱۳۷۲ش.
(۶) جمشید بهنام، ایرانیان و اندیشه تجدد، تهران ۱۳۷۵ش.
(۷) رسول جعفریان، بست نشینی مشروطه خواهان در سفارت انگلیس، تهران ۱۳۷۸ش.
(۸) علی اصغر حکمت، سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی، (تهران) ۱۳۵۵ش.
(۹) عباس خالصی، تاریخچه بست و بست نشینی، تهران ۱۳۶۶ش.
(۱۰) اکبر خلیلی، گام به گام با انقلاب، ج۱، تهران ۱۳۷۵ش.
(۱۱) دهخدا، معین.
(۱۲) کورش زعیم و علی اردلان، جبهه ملی ایران : از پیدایش تا کودتای ۲۸ مرداد، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۱۳) غلامحسین صدری افشار، نسرین حکمی، و نسترن حکمی، فرهنگ زبان فارسی امروز، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۴) باقر عاقلی ، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران ۱۳۷۶ش.
(۱۵) احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
(۱۶) گاهنامه پنجاه سال شاهنشاهی پهلوی : فهرست روزبروز وقایع سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی ایران از ۳ اسفند ۲۴۷۹ تا ۳۰ اسفند ۲۵۳۵، (تهران ۱۳۵۵ش).
(۱۷) حبیب لاجوردی، اتحادیه های کارگری و خودکامگی در ایران، ترجمه ضیاء صدقی، تهران ۱۳۶۹ش.
(۱۸) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران ۱۳۷۱ش.
(۱۹) حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج۴، تهران ۱۳۶۲ش.
(۲۰) باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی، تهران.
(۲۱) روزنامه کیهان.
(۲۲) روزنامه اطلاعات.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تحصن»، شماره۳۳۳۰.