تجیبیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تُجیبیان، از خاندانهای عرب حاکم در شمال
اندلس از قرن سوم تا پنجم.
این خاندان اصیل عربِ یمنی خود را به تُجیب، دختر ثوبان
بن سُلَیم
بن ذُهل مَذحِجی سَکونی کِندی، نسبت می دهند.
تجیب مادر عَدی و سعد، پسران اَشرَس
بن شبیب سکونی، بود.
نیای تجیبیان اندلس، عُمَیرَة
بن مُهاجربن نجده بود که نسبش به عدی
بن اشرس
بن شبیب می رسید و ازینرو به آنان بنی مُهاجر نیز گفته می شد.
عُمیره در سال ۹۲ همراه سپاهیان موسی
بن نُصَیر وارد اندلس شد و مدتی در منطقة ثَغْراعلی (سَرَقُسطه / ساراگوسا) اقامت گزید و دو سال حاکم ولایت برشلونه (بارسلون) شد.
ظاهراً عربهای بنی تجیب طی یک قرن و نیم اقامت در سرقسطه، توانستند نفوذ بسیار و جایگاه ویژه ای به دست آورند.
ظهور رسمی تجیبیان در صحنة سیاسی سرقسطه
مرهون سیاستهای دوراندیشانة امیر اموی اندلس، محمدبن عبدالرحمان دوم (حک : ۲۳۸ـ۲۷۳)، در مقابل خاندان دو رگه (مُوَلَّدون)
و شورشی بنی قَسی در نواحی شمالی اندلس بود.
او از عربهای بنی تجیب ساکن در سرقسطه برای سرکوبی بنی قسی که بر منطقه چیره شده بودند، استفاده کرد
و بدین منظور، در ۲۴۸ شهر «قلعة ایوب» را در نزدیکی سرقسطه بنا کرد و عبدالرحمان
بن عبدالعزیز تجیبی را حاکم آن سامان گردانید و آنگاه قلعه های شُمیط و دَرَوْقَه و فُرِتش را برای تجیبیان ساخت تا آنان بتوانند بنی قسی را سرکوب و از تجاوزاتشان جلوگیری کنند.
عبدالرحمان
بن عبدالعزیز تجیبی به عنوان نخستین کارگزار امویان ابتدا در قلعة دروقه اقامت گزید و پس از مستحکم ساختن شهر قلعة ایوب به آنجا نقل مکان کرد و پسرش عبدالعزیز را بر دروقه گماشت.
عبدالعزیزبن عبدالرحمان تجیبی با منذربن محمد اموی، ولیعهدِ فرمانروای اندلس، دوستی دیرینه داشت و در لشکرکشیهای وی برای سرکوبی مخالفان دولت اموی شرکت می کرد.
، لذا در ۲۷۳ که منذر به امارت اندلس رسید عبدالعزیز همراه هیئتی برای گفتن تبریک به قرطبه رفت و جزو ندیمان امیر اموی گردید
عبدالرحمان
بن عبدالعزیز تجیبی، سرسلسلة خاندان تجیبیان اندلس، از آغاز حکومت تا زمان مرگش در ۲۷۷ به نبرد با بنی قسی و سرکوب آنان پرداخت.
در ۲۶۱.
و بنا به برخی قراین تاریخی در ۲۷۱
، سرقسطه به امیر قرطبه، محمدبن عبدالرحمان دوم، فروخته شد و او حکومت آنجا را به احمدبن براء پسر وزیر امویان، البراء
بن مالک قرشی، سپرد
احمدبن براء تا ۲۷۵ بر سرقسطه حکومت راند و نفوذ و قدرت بسیاری در منطقة ثغر (مرز) یافت تا حدی که عبداللّه
بن محمدبن عبدالرحمان اموی (حک : ۲۷۵ـ۳۰۰)، امیر قرطبه، از توانمندی او و نفوذ پدرش در دربار امویان احساس خطر کرد.
عبداللّه اموی برای سرکوبی احمدبن براء و پدرش، از تجیبیان مدد جست و پنهانی با عبدالرحمان
بن عبدالعزیز توافق کرد که در مقابل کشتن احمدبن براء حکومت سرقسطه را به عبدالرحمان
بن عبدالعزیز بسپارد.
در پی این توافق، تجیبیان چندین بار کوشیدند سرقسطه را تصرف کنند، اما به علت استحکامات شهر موفق نشدند و در یکی از این نبردها عبدالعزیز، پسر عبدالرحمان
بن عبدالعزیز کشته شد.
تجیبیان که با لشکرکشی موفق به تصرف سرقسطه نشده بودند، راه نیرنگ و فریب در پیش گرفتند؛ ابویحیی محمدبن عبدالرحمان تجیبی معروف به اَنقَر (اَعوَر) وانمود کرد که از پدرش، حاکم قلعة ایوب، خشمگین و ناراضی است و به احمدبن براء، کارگزار سرقسطه، پیوست و بعد تعدادی از یارانش نیز به همین بهانه به وی پیوستند و او در فرصتی مناسب احمدبن براء را به قتل رساند و در هجدهم رمضان ۲۷۶ حکومت سرقسطه به چنگ تجیبیان افتاد.
محمدبن لُبّ قَسَوی و پسرش لبّ از ۲۷۶ تا ۲۹۴ سعی کردند با محاصره و لشکرکشیهای پی درپی، سرقسطه را از دست تجیبیان در آورند، اما موفق نشدند.
محمد در۲۸۵ و لبّ در ۲۹۴ کشته شدند و تجیبیان با قدرت بیشتری به حکومت خود ادامه دادند.
عبدالرحمان سوم اموی در ۳۱۲ بنی قسی را از سرقسطه کوچ داد و حکومت آن منطقه را به طور کامل مجدداً به ابویحیی محمدبن عبدالرحمان تجیبی (حک : ۲۷۶ـ۳۱۲) و فرزندان او سپرد.
ابویحیی در ۳۰۰ منشور ولایت سرقسطه را از امیر جدید قرطبه، عبدالرحمان ناصر، دریافت کرد.
و در اواخر ۳۰۱ تجیبیان قلعة قَلَهُرَّه را از مسیحیان گرفتند
در ۳۰۳ تجیبیان با استفاده از آشوبهایی که در شمال اندلس رخ داده بود، دو قلعه از قلاع شهر وِشقه (هوئسکا) را تصرف کردند.
ابویحیی در لشکرکشیهای عبدالرحمان ناصر در ۳۰۸ و ۳۱۲ شرکت کرد.
وی در نیمة شوال ۳۱۲ در سرقسطه درگذشت.
پس از مرگ ابویحیی، عبدالرحمان ناصر حکومت سرقسطه را به فرزند او، هاشم
بن محمدبن عبدالرحمان تجیبی سپرد و تجیبیان منسوب به وی، بنی هاشم نامیده شدند.
در مدت حکومت هاشم، سرقسطه در آرامش و امنیت به سر برد.
وی در سیزدهم رمضان ۳۱۸ درگذشت.
امیر قرطبه در هجدهم رجب ۳۱۹ حکومت سرقسطه را به محمدبن هاشم تجیبی واگذار کرد.
محمد در ۳۲۲ از همراهیِ خلیفة اموی، عبدالرحمان ناصر، در جنگ خودداری نمود و شورش کرد، اما وقتی دید تاب مقاومت ندارد، تقاضای بخشش کرد و خلیفه پذیرفت.
پس از بازگشت عبدالرحمان ناصر از سرقسطه، محمد دوباره شورش کرد، خلیفة اموی با سپاهیانش به سرقسطه رفت و آنجا را تا محرّم ۳۲۶ محاصره کرد.
در ۳۲۵ عبدالرحمان ناصر برای سامان دادن به اوضاع سرقسطه و شمال اندلس راهی این منطقه شد و پس از تصرف چند قلعه، در برابر قلعة ایوب ــ که مُطَرِّف
بن مُنذَر تجیبی معروف به ابن شُوَیرِب آن را اداره می کرد ــ اردو زد.
تجیبیان دیگر مناطق، چون یونس
بن عبدالعزیز تجیبی فرمانروای دروقه و حَکَم
بن منذر تجیبی حاکم تورش، نیز ناگزیر شهرها را تخلیه و همگی برای یاری رساندن به تجیبیان شهر قلعة ایوب شتافتند
، اما با وجود تمام این امدادها در هفدهم رمضان ۳۲۵ سپاهیان خلیفة اموی قلعة ایوب را گرفتند.
در این واقعه مطرّف
بن منذر تجیبی و تعدادی از بزرگان خاندان تجیبی و سرداران مدافع قلعة ایوب کشته شدند و تنها حکم
بن منذر، برادر مطرّف، و تنی چند از تجیبیان که قبلاً از عبدالرحمان اموی امان نامه دریافت کرده بودند، از مرگ رهایی یافتند و به قرطبه منتقل شدند.
پس از تسخیر قلعة ایوب و سرکوب کردن مخالفان، عبدالرحمان راهی سرقسطه شد و از دوازدهم شوال ۳۲۵ محمدبن هاشم تجیبی را محاصره کرد تا اینکه در محرّم ۳۲۶ محمد تسلیم شد و امان نامه ای از عبدالرحمان اموی دریافت کرد که طبق آن می بایست با یارانش از سرقسطه خارج می شد و فرمانروایی تطیله (تودلا) را به عهده می گرفت و یک ماه نیز در قرطبه اقامت می کرد و دوباره با شرایطی، کارگزار سرقسطه و منطقة ثغراعلی می شد.
محمد طبق امان نامه به دربار قرطبه رفت و مدتی تحت حمایت خلیفة اموی با شکوه زیست و آنگاه در رجب ۳۲۶ کارگزار سرقسطه و سپهسالار نواحی شمالی اندلس شد.
او به دستگاه خلافت اموی وفادار ماند و در کنار دیگر سپاهیان عبدالرحمان ناصر در نبرد معروف خندق یا سیمالقه (شمنقه / سیمانکاس) که در شوال ۳۲۷ رخ داد، شرکت کرد و مسیحیان منطقه او را اسیر کردند.
با تلاشهای عبدالرحمان ناصر اموی و پرداخت سَربَهایی سنگین، محمد در ششم صفر ۳۳۰ آزاد شد و به قرطبه بازگشت.
علاوه بر سمتهای قبلی وزارت عبدالرحمان را به عهده گرفت.
وی در ۲۲ محرّم ۳۳۸ در سرقسطه وفات یافت.
یحیی
بن محمدبن هاشم تجیبی از زمان اسارت و بعد وزارت پدرش، عملاً از سوی خلیفة اموی، عبدالرحمان ناصر، کارگزار سرقسطه و مناطق اطرافش بود و پس از مرگ پدرش مجدداً فرمان حکومت سرقسطه به نام او صادر گردید.
یحیی در ۳۵۴ در لشکرکشی امویان به فرماندهی امیرْغالب به اراضی قشتاله شرکت کرد و در تصرف گرماج / غرماج حضور داشت.
او که سردار و وزیر الحکم المستنصر اموی (حک : ۳۵۰ـ۳۶۶) بود، در محرّم ۳۶۳ همراه برادرانش با سپاهی انبوه و اموال فراوان به سوی مغرب شتافت تا به غالب و سپاهیان امویِ تحت فرماندهی او کمک کند.
یحیی در سرکوبی ادریسیان مغرب سهم بسزایی داشت.
در اواخر ذیحجّة ۳۶۳ که غالب به اندلس بازگشت، فرماندهی لشکر اموی مستقر در مغرب به یحیی سپرده شد.
در ۳۶۵ یحیی به سرقسطه بازگشت.
از این زمان تا ۳۷۹ ذکری از خاندان تجیبیان در منابع تاریخی نیست.
در ۳۷۹ فرمانروای سرقسطه، عبدالرحمان مطرّف تجیبی، از نارضایتی عبداللّه فرزند منصوربن ابی عامر (منصور فرمانروای واقعی اندلس بود) بهره برد و با وی دسیسه چید که منصور را به قتل برسانند، اما منصور مطّلع شد و عبدالرحمان را به قرطبه فراخواند و او را در صفر ۳۷۹ از حکومت سرقسطه عزل کرد و یک ماه بعد به قتل رساند.
منصور برای دلجویی از تجیبیان، حکومت سرقسطه و نواحی شمالی اندلس را به یحیی
بن عبدالرحمان
بن مطرّف تجیبی ملقب به سماحه / سماجه.
و به روایت ابن عذاری به برادرزادة او، عبدالرحمان
بن یحیی تجیبی سپرد
یحیی
بن عبدالرحمان
بن مطرّف تجیبی (حک : ۳۷۹ـ ۴۰۸) تا زمان وفاتش با اقتدار فرمانروای سرقسطه ماند.
در دوران حکومت او خلافت امویان سقوط کرد و اندلس میان ملوک الطوایف تجزیه شد و شورشهای متعددی صورت گرفت.
منذر پسر یحیی
بن عبدالرحمان
بن مطرّف تجیبی پس از مرگ پدرش، در ۴۰۸ به حکومت سرقسطه رسید و خود را «حاجب ذوالریاستین» نامید و لقب المنصور را برای خویش برگزید.
منذر را می توان نخستین امیر تجیبی سرقسطه در دورة ملوک الطوایف اندلس دانست.
او از اینکه علی
بن محمد، قرطبه را تصرف کرده بود، ناراضی بود، ازینرو در ۴۰۹ با دیگر سپاهیان اندلسی مخالف به مصاف سپاه بربری علی
بن حمود رفت، اما در این نبرد سپاه اندلسی در نزدیکی غرناطه شکست خورد و خلیفة پیشنهادی آنان نیز به قتل رسید.
منذر در ۴۱۱ به دعوت مردمِ بلنسیه (والنسیا) راهی آن شهر شد و با لشکریان مجاهد عامری، حاکم دانیه که بر بلنسیه چیره شده بودند، جنگید و مجاهد عامری به دانیه عقب نشینی کرد.
منذر پس از اینکه مردم بلنسیه برای خود کارگزار تعیین کردند، به سرقسطه بازگشت.
او تا زمان وفاتش در ۴۱۴ حاکم سرقسطه ماند و بر اثر سیاست دوستانه و روابط حسنة وی با امیران مسیحیِ هم جوار، در قلمروِ او چندین سال آرامش و رونق حاکم بود.
پس از مرگ منذر، پسرش یحیی به حکومت سرقسطه رسید و لقب المظفر را برای خود برگزید.
وی در ۴۲۰ درگذشت و حکومت به پسرش منذر رسید.
منذربن یحیی، آخرین حاکم سرقسطه، خود را به حاجب معزالدوله ملقب ساخت.
او ده سال بر نواحی شمالی
اندلس حکومت راند، اما مورخان کوچکترین اشاره ای به این موضوع نکرده اند.
در اول ذیحجّة ۴۳۰ یکی از پسرعموهای منذر، عبداللّه
بن حکیم (حَکَم)، او را به قتل رساند و بدین ترتیب، حکومت تجیبیان بر سرقسطه منقرض گردید.
(۱) ابناثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) ابن حزم، جمهرة انساب العرب، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
(۳) ابن حیّان، المقتبس، ج ۳، چاپ ملچور آنتونیا، پاریس ۱۹۳۷، ج ۵، چاپ چالمتا، مادرید ۱۹۷۹.
(۴) ابن خطیب، تاریخ اسبانیة الاسلامیة، او، کتاب اعمال الاعلام، چاپ لوی ـ پرووانسال، بیروت ۱۹۵۶.
(۵) ابن خلدون.
(۶) ابن دلائی، نصوص عن الاندلس من کتاب ترصیع الاخبار، و تنویع الا´ثار و البستان فی غرائب البلدان و المسالک الی جمیع الممالک، چاپ عبدالعزیز اهوانی، مادرید ۱۹۶۵.
(۷) ابن عبدالبر، الابناه علی قبائل الرواة، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۸) ابن عذاری، البیان المغرب فی اخبار الاندلس و المغرب، ج ۲ و ۳، چاپ لوی ـ پرووانسال، بیروت ۱۹۸۳.
(۹) ابن فَرَضی، تاریخ علماء الاندلس، چاپ روحیه عبدالرحمان سویفی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۷.
(۱۰) ابن قوطیه، تاریخ افتتاح الاندلس، چاپ ابراهیم ابیاری، قاهره ۱۴۱۰/ ۱۹۸۹.
(۱۱) ابن
کلبی، نسَب مَعَدّ و الیمن الکبیر، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
(۱۲) مصطفی ابوضیف احمد، القبائل العربیة فی الاندلس حتی سقوط الخلافة الامویة، دارالبیضاء (۱۹۸۳).
(۱۳) محمدبن احمد حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن و قبائلها، چاپ اسماعیل
بن علی اکوع، صنعاء ۱۴۱۶/ ۱۹۹۶.
(۱۴) سیدعبدالعزیز سالم، فی تاریخ و حضارة الاسلام فی الاندلس، اسکندریه ۱۹۸۵.
(۱۵) خلیل ابراهیم صالح سامرائی، الثغرالاعلی الاندلسی، بغداد ۱۹۷۶.
(۱۶) احمدبن یحیی ضبّی، کتاب بغیة الملتمس فی تاریخ رجال اهل الاندلس، مادرید ۱۸۸۴.
(۱۷) محمدعبداللّه عنان، دولة الاسلام فی الاندلس، عصر اول، قسم ۲، عصر دوم، قاهره ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸؛
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی،برگرفته از مقاله «تجیبیان»، شماره۳۳۱۴.