تجرد عالم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بحث از تجرد عالم یکی از مباحثی است که
فلاسفه اسلامی ، در باب علم به آن پرداختهاند.
آنان معتقدند که چنانچه
علم و صورت علمیه مجرد است، عالم این صور نیز بایستی مجرد باشد وگرنه توانایی اداراک آنها را نخواهد داشت. عاقل و مدرک این صورتها، نفس با مرتبه عقلانی اش است که به تجرد رسیده است و هر قدر وجود نفس، کاملتر و مرتبه تجردش بالاتر باشد آگاهی وی از خودش بیشتر خواهد بود تا به اندازهای که این را با وضوح در مییابد که جوهری است مجرد و مستقل از
بدن مادی.
نفس، جوهر مجردی است که در جاندارانی مانند
انسان و حیوانیات رفتارهای حیاتی مانند تنفس،
تغذیه ، رفتارهای حیاتی،
حرکت ارادی و
تفکر را انجام میدهد.
آگاهی کامل از تجرد قوه مدرکه و عالم، فقط برای انسانهایی محقق میشود که مراحلی از تکامل معنوی را پیموده باشند اما برای غیر این افراد،
فلاسفه ، برهانها و دلایلی را ذکر کردهاند که به چهار دسته تقسیم
میشوند:
برهانهایی که مبتنی بر دستاورهای
علوم تجربی و بخصوص روانشناسی و زیست شناسی است مانند اینکه به واسطه زیست شناسی ثابت میشود که همه اندامها و سلولهای بدن انسان تدریجا عوض میشود در حالی که نفس انسان، وجود ثابتی دارد که در طول سالهای حیات او باقی است و هر انسانی از این
شخصیت واحد و ثابت خودش آگاهی دارد.
دلایلی که با استفاده از رویاها و احضار ارواح، اعمال مرتاضان و
کرامات اولیای خدا و مانند آن اقامه میشود.
دلایلی که نخست، تجرد پدیدههای نفسانی مانند
ادراک ،
اراده و
محبت را ثابت میکند و آنگاه تجرد موضوع این امور که همان نفس است را اثبات مینماید. توضیح اینکه:
با توجه به تعریف علم و اینکه علم عبارتست از حصول معلوم و به علت اینکه معلوم، خواص و لوازم غیر قابل انفکاک ماده را ندارد و مجرد است، حصول علم عبارتست از حضور آن برای عالم. یعنی علم، برای عالم، حاضر و شاهد میباشد. اما این حصول و حضور به هر نحوی نیست بلکه حصول علم برای عالم، عبارتست از حصول یک امر
بالفعل که
فعلیت آن محض است و استعدادی در آن باقی نمانده که به
فعلیت رسیده باشد. زیرا ما به صورت حضوری و وجدانی در خود درمی یابیم که صورت علمی، از آن جهت
صورت علمی است، قوه تبدیل به صورت دیگری را ندارد و همان
فعلیتی را که داراست، همیشه واجد آن است. به علت همین عدم تغییر در صورت علمیه و علم است که میتوان گفت: علم عبارتست از حصول یک امر مجرد از ماده و خالی ازکمبودهای قوه که این نحوه حصول را میتوان حضور نامید.
از سوی دیگر با توجه به اینکه حضور در
فلسفه به معنی حصول یک امر مجرد است و اینکه این امر مجرد باید نزد عالم حاضر باشد و امر مجرد و غیر مادی نمیتواند نزد یک امر مادی حاضر باشد، پس عالم نیز باید مجرد و غیر مادی باشد. یعنی عالم و مدرک صور علمی با این مشخصات باید دارای
فعلیت تام باشد و هیچ نحوه تعلق و وابستگی به ماده نداشته باشد و تمامی کمالات مختص به آن به
فعلیت رسیده باشد.
برهانهایی که به صورت مستقیم به اثبات تجرد نفس پرداختهاند. برای این منظور چند
برهان اقامه شده است:
۱. عدم امکان تقسیم نفس: هر یک از انسانها با دقت در وجود خودشان در مییابند که وجود «من» که درک کننده است، امری
بسیط و غیر قابل تقسیم است در صورتی که اساسیترین خاصیت اجسام، قسمت پذیری انهاست. پس نفس امری مجرد و غیر مادی است.
۲. وقتی که
انسان در محیطی قرار میگیرد که اشیاء خارجی توجه او را جلب نکند و موقعیت
بدن وی هم به گونهای نباشد که موجب توجه به بدن شود، در چنین موقعیت، اگر او توجهش را به متمرکز بر خودش یعنی به "من درک کننده" نماید، به گونهای که توجه به هیچ امر دیگری نداشته باشد، نفس خود را درمی یابد در صورتیکه هیچ یک از اندامهای بدنش را بنابر فرض مساله در نمییابد.
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تجرد عالم».