• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبیین خاتمیت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خاتمیت، یعنی رسالت، نبوت و شریعت پایانی نه پایان رسالت و نبوت و شریعت. حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آخرین پیامبر و اسلام آخرین دین آسمانی است و پس از او پیامبر و دین الهیِ دیگری نخواهد آمد. مسئله خاتمیت در قرآن و احادیث اسلامی است و علمای مسلمان آن را از ضروریات دین اسلام می‌دانند. در مورد خاتمیت نمی‌توان استدلال عقلی آورد زیرا جنبه معقول‌سازی دارد نه جنبه برهانی و استدلالی. به عبارت دیگر بحث خاتمیت، یک بحث درون دینی و نقلی است.



معنای لغوی واژه ختم بصورت «پایان یک چیز»
[۱] دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا (دانشگاه تهران)، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ج۶، ص۹۵۲۸.
و «اثر برآمده از چیزی که به پایان دلالت بکند.»
[۲] عبدالدائم، احمد بن یوسف، عمده الحفاظ، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی تا، ج۱، ص۴۸۹.
آمده است که به تبع آن، خاتم نیز به دو صورت تفسیر می‌شود؛ نخست «آنچه را که پایان‌بخش چیزی است.» که طبق این تفسیر مراد از خاتم النّبیین یعنی «پایان‌بخش انبیاء» می‌باشد و تفسیر بعدی به معنی «چیزی که به منزله نشانه پایان یافتن شیء یا مُهر پایان چیزی است» می‌باشد.
علاوه بر اینکه در قرآن کریم معنای «ختم نبوت» برای واژه «ختم»، صراحتا بیان شده است، همچنین واژه فوق دارای استعمالات قرآنی دیگری نیز می‌باشد: «مهر نهادن بر دل کافران»، تهدید پیامبر بر «مهر نهادن بر دل او در صورت تخلّف از حق»، «مهر نهادن بر قلب و گوش هواپرستان و گمراهان» «مهر سکوت نهادن بر زبان برای جلوگیری از سخن گفتن شخص و شهادت گرفتن از دست و پاهای او در قیامت».
بدین ترتیب، معنای ختم، «پایان یافتن» می‌باشد که در مقابل شروع و آغاز است. البته تلفظ خاتِم (به کسر تاء) نیز به معنای «پایان‌دهنده» بوده و خاتَم (به فتح تاء) در اصطلاح به معنای کسی است که سلسله نبوت انبیاء با او به پایان می‌رسد و شریعت او تا قیامت برقرار و باقی است. این همان معنایی است که در آیه ۴۰ سوره احزاب «ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین.» ذکر شده است، بنابراین خاتمیت در اصطلاح یعنی رسالت، نبوت و شریعت پایانی نه پایان رسالت و نبوت و شریعت.
بحث ختم نبوت، با مباحث مهمی همچون؛ نیاز فطری بشر به دین،
[۱۷] خمینی، روح‌الله، طلب و اراده، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی «ره»، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۲.
خصوصیات پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)،
[۱۹] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، قم، اسراء، ۱۳۷۹ش، ج۸، ص۵۹-۶۰.
[۲۰] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، قم، اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۱۴۴-۱۴۵.
کمال و خلود اسلام و قرآن
[۲۱] سبحانی، جعفر، الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، ص۴۸۸.

ضرورت ارسال رسولان الهی از طرف خدا برای هدایت عموم بشریت
[۲۳] حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، چاپ دوازدهم، ص۴۷۰.
[۲۴] حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، چاپ دوازدهم، ص۴۷۹.
و غیره. آیاتی که به این معنا تصریح کرده است: و نیز روایاتی مانند این روایت نبوی که: «بعثت الی الاسود و الابیض و الاحمر.» آیات متعدد بر این معنا دلالت دارد: که واژه ناس، به عنوان مخاطب اسلام و قرآن، در آنها ذکر شده است همچنین آیات که در آنها همه عالمین هدف و مخاطب اسلام و قرآن است، مرتبط است.


بنابر تصریح نصوص روایات معصومین (علیه‌السّلام) از جمله پیامبراسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)،
[۴۰] امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹، خطبه ۲۳۵، ص۴۷۲.
یکی از نخستین منابعی ‌که خاتم الانبیاء بودن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به عنوان اصلی از محکمات اعتقادی اسلام بیان کرده است، قرآن کریم می‌باشد. که در این نصوص مراد از خاتمیت، خاتمیت خود آن حضرت (علیه‌السّلام) در میان سایر انبیاء و مرسلین و خاتمیت کتاب ایشان در میان دیگر کتب آسمانی و خاتمیت شریعت ایشان در میان سایر شرایع آسمانی و الاهی می‌باشد.
عقل در بحث خاتمیت میدان‌دار نیست چرا که تشخیص عقل متفرع بر اشراف آن است و حال آنکه عقل چنین سیطره‌ای ندارد فلذا پس از مشخص شدن مصداق بیرونی خاتمیت توسط نقل، دلایل نقلی خاتمیت، آیه۴۰ سوره احزاب و روایاتی بود که برخی از آنها گذشت. نوبت به اثبات و تحکیم مبانی حقیقی و اصول درونی آن بوسیله عقل می‌رسد و عقل این را می‌فهمد که اگر شریعتی جامع و کامل تحقق بیرونی پیدا کند بعد از آن، هیچ شریعت دیگری نخواهد آمد به دلیل اینکه این فعل لغو بوده و از حکیم چنین عمل بیهوده‌ای سر نمی‌زند.
پس درست است که به خاطر درون دینی بودن مبحث خاتمیت، نمی‌توان دلیل و برهان عقلی ارائه کرد ولی راه معقول‌سازی آن باز است، همان‌طوری‌که برخی از متفکران معاصر
[۴۶] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (خورشید دین هرگز غروب نمی‌کند)، تهران، صدرا، بی تا، ج۳، ص۳۸۸-۳۸۴.
معتقدند، جاودانگی و کمال نهایی اسلام، بر خاتمیت پیامبر اسلام دلالت دارد؛ فلذا احتمال بعثت پیامبر بعدی منتفی می‌شود؛ زیرا خاتمیّت و کمال دو امر متلازمند یعنی ممکن نیست که یک دین، خود را خاتم ادیان بداند و داعیه کمال نداشته باشد، و یا آن که داعیه‌ی کمال نهایی داشته باشد و خود را به عنوان دین خاتم معرفی نکند.
[۴۷] مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن (راهنماشناسی)، تدوین محمد سعیدی مهر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۶، ص۱۸۴.



بسیاری از‌ اندیشمندان مسلمان در آثار عرفانی، حکمی، تفسیری و کلامیِ خود، انواع دیدگاه‌ها درباره خاتمیت را تبیین کرده و به اثبات ادله و رفع شبهات وارد بر آن پرداخته‌اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۳.۱ - دیدگاه تفسیری

اکثر مفسران از عامّه و خاصّه، معنای ختم نبوت را در ذیل آیه ۴۰ سوره احزاب مورد تبیین و تفسیر قرار داده‌اند که برای رعایت اختصار، اشاره‌ای اجمالی به نظریات این دو دسته می‌کنیم:

۳.۱.۱ - خاتمیت در تفاسیر عامه

روایتی از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صادر شده است که اکثر مفسران اهل سنت برای توضیح مراد از ختم نبوت به آن استناد کرده‌اند: «انّ مَثَلی و مثل الانبیاء من قبلی کمثل رجل بنی بیتاً فاحسَنه و اجمَله، الّا موضع لبنه من زاویه، فجعل الناس یطوفون و یعجَبون له و یقولون: هلّا وُضعت هذه اللَّبنه؟ قال: فانا اللَّبِنه؛ و انا خاتم النبیّین.» که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مَثَل خود را نسبت به نبوّت، مثل آخرین خشت یک ساختمان دانسته‌اند که با برجای خود نهادن آن، کار عمارت آن ساختمان به پایان و کمال می‌رسد. بدین ترتیب پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آخرین فرستاده از سلسله انبیاء الاهی است.

۳.۱.۲ - خاتمیت در تفاسیر خاصه

تقریبا همان معنایی که در روایت نبوی از تفسیر «ختم نبوت» گذشت به طرق مختلف در میان مفسران شیعه هم به چشم می‌خورد مثلاً حویزی در ذیل آیه ۴۰ سوره احزاب همان معنا را بیان کرده است. علامه طباطبایی درباره مراد از خاتمیت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌گوید: رسالت با ختم نبوت پایان یافته و چون قرآن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را «خاتم النبیین» خوانده، این معنا به دست می‌آید که ایشان خاتم رسولان نیز می‌باشد. زیرا نبوت، شرط مقدم بر رسالت است و با ختم نبوت، رسالت نیز پایان می‌پذیرد. آیه به این نکته لطیف نیز اشاه دارد که ارتباط پیامبر با مسلمانان، رسالت و نبوت است همان شانی که به فرمان خدای تعالی برقرار شده بود.
درباره دلیل ختم نبوت با پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، می‌توان با یک بیان تحلیلی به این نکته رسید که با استناد به دو آیه از قرآن کریم یعنی «تبیاناً لکلّ شیء» و «ما فرّطنا فی‌الکتاب من شیء» دین اسلام، هر چیزی را که در هدایت و سعادت مردم نقش داشته فراهم کرده و از هیچ یک از لوازم رشد و کمال انسان برای رسیدن به آن مقصود غفلت نورزیده است. به عبارت دیگر به دلیل اینکه، دین اسلام و پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دارای برترین صفات کمالی هستند، فلذا برای هدایت، به دین دیگر و مبعوث شدن پیامبر دیگر، نیازی نیست؛ زیرا برای هدایت انسان‌ها هرچه بوده توسط پیامبر اسلام ابلاغ شده است.
[۵۴] مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، بی تا، ج۶، ص۲۲۵-۲۲۶.

دلایلی که مفسران برای ختم نبوت با پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ذکر کرده‌اند بدین صورت است:
اولاً: با استناد به مفاد آیه شریفه «و ما ارسلناک الّا رحمه للعالمین.» می‌توان به این نکته رسید که چون هر پیامبری سهمی از شفقت و نصیحت و هدایت را داراست؛ بنابراین برترین پیامبر، برترین درجه ممکن در نصیحت و مهربانی را بر امت خویش دارد و از آنجا که سهمی از شفقت و ارشاد باقی نمانده چون‌که بنابر «رحمه للعالمین» تمام مهربانی و هدایت توسط ایشان صورت پذیرفته است، بنابراین پیامبر دیگری مبعوث نخواهد شد فلذا ایشان خاتم رسل می‌باشد و با ایشان باب بعثت را مُهر کردند.
[۵۶] رازی، ابوالفتوح، روض ‌الجنان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، بی تا، ج۱۵، ص۴۳۲.

ثانیاً: آنچه که با استفاده از تعبیر «نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَی‌ءٍ» به دست می‌آید این است که چون پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بعد از خداوند تعالی، دارای برترین مرتبه از کمال و فضیلت است به همین خاطر وحی نازل شده بر ایشان نیز کامل‌ترین وحی و حاوی برترین حقایق و معارف است. پس کسی خبری جدیدتر از پیام‌های رسول مکرّم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نخواهد آورد و بعثتی پس از بعثت ایشان اتفاق نخواهد افتاد.
[۵۸] مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، بی تا، ج۶، ص۲۲۵-۲۲۶.


۳.۲ - دیدگاه کلامی

شیخ مفید (رحمة‌الله‌علیه) متکلم نامدار شیعه، دو دلیل را برای خاتمیت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ذکر کرده است. اولاً: آیات و روایات؛ از جمله آیه ۴۰ سوره احزاب و روایت پیش گفته نبوی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم
و ثانیاً: اینکه معتقد است عمومیت نبوت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مستلزم خاتمیت ایشان است و گرنه برای همه مردم و مخلوقات فرستاده نمی‌شدند. گمان می‌رود که سخن ایشان ناظر به این حدیث نبوی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که: «ارسلت الی الناس کافه.»
[۶۱] سبحانی، جعفر، الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۵۰۰.

دلیل دیگری که در آثار سایر متکلمان آورده شده این است که پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برترین کتاب و شریعت و کامل‌ترین دین را آورد تا در هر زمان و هر مکانی به خواسته‌های بشریت پاسخگو باشد؛ بنابراین پس از ایشان نیاز به پیامبر دیگری نیست.

۳.۳ - دیدگاه حکمی

تبیین دیدگاه حکمی خاتمیت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امری ممکن اما نیازمند تفصیلی خارج از حوصله این نوشتار است ولی خلاصه آن بدین صورت است که مراد از خاتمیت، همان صادر اول از واجب تعالی است که بر دو دایره قوس نزول و صعود احاطه دارد و بالاتر از آن در ممکنات متصور نیست.
موجود اول که از واجب تعالی صادر می‌شود، اشرف موجودات ممکن است؛ چون اگر اشرف (شریف تر) از او امکان داشت باید اول، او صادر می‌شد.
[۶۲] شیرازی، صدرالمتالهین، الشواهد الربوبیه، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲، ص۴۳۶.
بنابراین، با تکیه بر آیه پیش‌گفته «وما ارسلناک الا رحمه للعالمین»، پیامبر اسلام در حقیقت، واسطه‌ی فیض وجود و رحمت الهی بر همه کائنات می‌باشد؛ همان شانی که ویژگی منحصر به فرد ایشان است.

۳.۴ - دیدگاه عرفانی

آنچه که از آثار عرفای مسلمان بر می‌آید این است که ختم نبوت و پایان بعثت با ارسال پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، امری حتمی است. ایشان با تکیه بر برخی نصوص قرآنی و روایی و اصطلاحات خاص عرفانی، به تبیین و اثبات ادله خاتمیت پرداخته‌اند.
[۶۴] قیصری رومی، محمدداوود، شرح فصوص الحکم، بکوشش سید جلال الدین آشتیانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵، چاپ اول، ص۱۵۱.
بنابر نظر عرفا، تنها کسی می‌تواند ادعای کمال و خاتمیت دین خود را بکند و کامل‌ترین قوانین را برای هدایت، به بندگان ابلاغ نماید که به لقاء الله نائل گشته باشد.
ایشان معتقدند که پیامبر خاتم یعنی کسی که «خَتَمَ المَراتب باَسرّها» باشد؛ به عبارت دیگر یعنی شخصی که همه مراحل کمال را طی کرده و راه نرفته و نقطه کشف ناشده‌ای را از نظر وحی باقی نگذاشته باشد. بنابراین آخرین حلقه نبوت، مرتفع‌ترین قله آن بوده و با کشف آخرین دستورهای الهی جایی برای کشف جدید و پیامبر جدید باقی نمی‌ماند.
مراتب وجودی انسان برای رسیدن به مقام ختم نبوت چنین است: تصدیق انبیاء به ایمان، پرداختن به عبادت بسیار با آن تصدیق (عابد)، روی گرداندن از لذات و شهوات (زاهد)، مشاهده ملک و ملکوت و جبروت (عارف)، برگزیدن خدا به محبت و الهام (ولیّ)، اعطاء وحی (نبوت)، اعطاء کتاب (رسالت)، ناسخ بودن کتاب (‌اولوالعزم)، ناسخ بودن شریعت (ختم نبوت) که البته این مقامی است اعطایی از جانب حق تعالی.
[۶۷] نسفی، عزیز الدین، الانسان الکامل، تهران، طهوری، ۱۳۷۷ش، ص۹۳.

کسی که به مقام ختم نبوت رسیده است بالاترین علم را در ممکنات داراست و تنها اوست که عالم بر تمام مراتب کلی و جزئی بوده و این مرتبه فقط برای کسی است که به اسم اعظم آگاه است و مرتبه‌ی ختم نبوت از این رو به ایشان داده شده است. از همین روست که پیامبر اسلام «مبعوث الی کافّه النّاس» می‌باشد و نیز دین ایشان، همه‌ی بشریت را کفایت می‌کند: «و ما ارسلناک الّا کافّه للنّاس.»
ابن عربی در این باره می‌گوید: مبعوث بر کافه الناس بودن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یعنی عمومیت رسالت ایشان بر همه‌ انسان‌ها یعنی ویژگی‌ای که به هیچ کس و نبی دیگر اعطا نشده است. به عبارت دیگر ختم نبوت یعنی عمومیت رسالت بر همه‌ خلایق که آیه «نَزَّل الفُرقانَ علی عبدِهِ لِیکونَ للعالمین نذیراً.» به این معنا اشاره دارد.
بنابراین بدلیل اینکه برخی از عرفا، وجود پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را جلوه و مظهر حق‌ تعالی می‌دانند از این رو ایشان را برترین انسان در پهنه هستی و دین و آیین ایشان را برترین دین می‌داند.
[۷۰] خمینی، روح‌الله، آداب الصلوه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی «ره»، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۹.



با دقت در تبیین‌های مختلفی که از «خاتمیت» ارائه شده است این نکته به دست می‌آید که در همه آن دیدگاه‌ها، برای اثبات اصل خاتمیت، به ادله نقلی تمسک شده است و «عقل» در اثبات اصل مساله میدان دار نیست بلکه بعد از تشخیص مصداق بیرونی توسط نقل، عقل وارد عمل شده و به تحکیم مبانی درونی و معقول سازی آن می‌پردازد.


۱. دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، مؤسسه لغتنامه دهخدا (دانشگاه تهران)، ۱۳۷۷، چاپ دوم، ج۶، ص۹۵۲۸.
۲. عبدالدائم، احمد بن یوسف، عمده الحفاظ، بیروت، دارالکتب الاسلامیه، بی تا، ج۱، ص۴۸۹.
۳. اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالشامیه و دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۶ق، ص۲۷۵.    
۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۰.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۷.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۴۶.    
۷. شوری/سوره۴۲، آیه۲۴.    
۸. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۹. یس/سوره۳۶، آیه۶۵.    
۱۰. مصطفوی، سیدحسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد، ۱۴۱۶ق، چاپ اول، ج۳، ص۲۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۸، ص۵۶۲.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۸، ص۵۶۷.    
۱۳. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲، چاپ پنجم، ج۱۶، ص۳۴۵.    
۱۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۰.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶، ص۱۸۲.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، طلب و اراده، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی «ره»، ۱۳۸۳ش، ص۸۷.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، طلب و اراده، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی «ره»، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۲.
۱۸. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (خورشید دین هرگز غروب نمی‌کند)، تهران، صدرا، بی تا، ج۳، ص۱۶۹.    
۱۹. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، قم، اسراء، ۱۳۷۹ش، ج۸، ص۵۹-۶۰.
۲۰. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی (سیره رسول اکرم در قرآن)، قم، اسراء، ۱۳۷۹ش، ص۱۴۴-۱۴۵.
۲۱. سبحانی، جعفر، الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، ص۴۸۸.
۲۲. فصلت/سوره۴۱، آیه۴۲.    
۲۳. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، چاپ دوازدهم، ص۴۷۰.
۲۴. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، چاپ دوازدهم، ص۴۷۹.
۲۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۷.    
۲۶. فرقان/سوره۲۵، آیه۱.    
۲۷. سبا/سوره۳۴، آیه۲۸.    
۲۸. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۱۱۰.    
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۱۳۸.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.    
۳۲. نساء/سوره۴، آیه۷۹.    
۳۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۸.    
۳۴. یونس/سوره۱۰، آیه۲.    
۳۵. حج/سوره۲۲، آیه۵.    
۳۶. قلم/سوره۶۸، آیه۵۲.    
۳۷. قلم/سوره۶۸، آیه۸۷.    
۳۸. انعام/سوره۶، آیه۹۰.    
۳۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، (کتاب الحجه)، ص۱۷۷.    
۴۰. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹، خطبه ۲۳۵، ص۴۷۲.
۴۱. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹، خطبه‌۷۲، ج۱، ص۵۴.    
۴۲. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹، خطبه۸۷، ص۶۹.    
۴۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹، خطبه۱۳۳، ص۱۲۵.    
۴۴. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹، خطبه۱۷۳، ص۱۶۵.    
۴۵. احزاب/سوره۳۳، آیه۴۰.    
۴۶. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (خورشید دین هرگز غروب نمی‌کند)، تهران، صدرا، بی تا، ج۳، ص۳۸۸-۳۸۴.
۴۷. مصباح یزدی، محمدتقی، معارف قرآن (راهنماشناسی)، تدوین محمد سعیدی مهر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۶، ص۱۸۴.
۴۸. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۱۸۶.    
۴۹. نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت، دارالکتب العلمیه، بی‌تا، ج۸، ص۲۱-۲۳.    
۵۰. حویزی، عبد علی جمعه، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، بی تا، ج۴، ص۲۸۴.    
۵۱. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۲، چاپ پنجم، ج۱۶، ص۳۲۵.    
۵۲. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۵۳. انعام/سوره۶، آیه۳۸.    
۵۴. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، بی تا، ج۶، ص۲۲۵-۲۲۶.
۵۵. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۷.    
۵۶. رازی، ابوالفتوح، روض ‌الجنان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، بی تا، ج۱۵، ص۴۳۲.
۵۷. نحل/سوره۱۶، آیه۸۹.    
۵۸. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، بی تا، ج۶، ص۲۲۵-۲۲۶.
۵۹. مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیه (مجموعه مصنفات شیخ مفید «ره»)، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، بی تا، ج۱۰، ص۳۸.    
۶۰. مفید، محمد بن محمد، اوایل المقالات، بیروت، دارالمفید، ۱۴۱۴ق، ص۱۷۵.    
۶۱. سبحانی، جعفر، الالهیات، تلخیص علی ربانی گلپایگانی، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۵۰۰.
۶۲. شیرازی، صدرالمتالهین، الشواهد الربوبیه، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲، ص۴۳۶.
۶۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۷.    
۶۴. قیصری رومی، محمدداوود، شرح فصوص الحکم، بکوشش سید جلال الدین آشتیانی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵، چاپ اول، ص۱۵۱.
۶۵. جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، تهران، نشر رجا، ۱۳۷۲ش، چاپ اول، ص۲۰۹.    
۶۶. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (خورشید دین هرگز غروب نمی‌کند)، تهران، صدرا، بی تا، ج۲، ص۱۹۱.    
۶۷. نسفی، عزیز الدین، الانسان الکامل، تهران، طهوری، ۱۳۷۷ش، ص۹۳.
۶۸. سبا/سوره۳۴، آیه۲۸.    
۶۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۱.    
۷۰. خمینی، روح‌الله، آداب الصلوه، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی «ره»، ۱۳۸۴ش، ص۳۰۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «تبیین خاتمیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۱۰/۰۵.    






جعبه ابزار