تاریخنگاری عثمانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سیر تحول
تاریخ نگاری در
امپراتوری عثمانی و ترکیه امروزی به طور تقریبی به چهار دوره اصلی تقسیم میشود:
الف) از آغاز تا حدود ۹۰۵؛
ب) مرحله دودمانی/ حکومتی تاحدود ۱۱۱۲؛
ج) مرحله اواخر امپراتوری که تاریخ نگاری در سیطره وقعه نویس (مورخ رسمی) بود؛
د) تاریخ نگاری معاصر از حدود ۱۳۲۷/۱۹۰۹ به بعد.
اولین مرحله، از آغاز
امپراتوری عثمانی تا حدود ۹۰۵ میباشد.
نخستین گزارش تاریخی به جا مانده در باره عثمانیها
داستان است که قطعهای است کوتاه و منظوم در
ستایش این
دودمان از احمدی شاعر (متوفی ۸۱۵) که آن را در سالهای ۷۹۳ـ۸۰۲ سروده است.
بعدها این قطعه به شعر مفصّلتر آموزشی او اسکندرنامه ضمیمه شد.
باقی ماندن این اشعار امری اتفاقی بوده، زیرا هیچ تاریخ دیگری از
قرن نهم و نیمه نخست
سده دهم باقی نمانده است.
دلیل آن، احتمالاً بی ثباتی سیاسی دیرپای
دولت در نتیجه جنگ داخلی میان پسران بایزید اول (حک: ۷۹۱ـ۸۰۴) بوده است.
با وجود این، از اواخر سلطنت مراد دوم (۸۲۴ ـ ۸۴۸، ۸۵۰ ـ ۸۵۵) به بعد، سه نوع اصلی
تاریخ نگار ی پدیدار شد:
سال نامههای ساده، گاه شماریهای توصیفیتر و سرگرم کنندهتر و تاریخهای عالمانهتر سرشار از صناعات لفظی که به سفارش بایزید دوم (حک: ۸۸۶ ـ ۹۱۸) تدوین میشد.
از اواسط قرن دهم به بعد آثاری تاریخی به جا مانده است که از مهمترین آنهاست: به
زبان ترکی عثمانی آثار عاشق پاشازاده، روحی، نِشری، اُروج و تواریخ آل عثمان (به اصطلاح تواریخ مجهول المؤلف)؛ به
زبان فارسی، تاریخ عمومی نوشته شکراللّه که بخش پایانی آن در باره عثمانیهاست؛ و به
زبان عربی، گزارش کوتاهی از تاریخ آل عثمان تألیف محمدپاشا نِشانجی.
اطلاعات چنین آثاری از
تقویمها،
مَناقبنامهها و
غزانامهها و خاطرات شخصی برگرفته میشد.
قدیمترین تقویم بر جای مانده
عثمانی متعلق به سال ۸۲۴ است، اما مبنای آن فهرستهای قدیمتر است.
مناقب
نامهها و غزانامهها مکتوب یا شفاهی بودند.
مناقب «یَخشی فقیه»، یکی از قدیمترین نمونههای مناقب
نامههای عثمانی است که در اواخر
سده هشتم و اوایل سده نهم تألیف شده و به طور مستقیم یا غیرمستقیم مورد استفاده شماری از وقایع
نامه نویسان بوده است.
امروزه اثری از این متن بر جا نمانده است.
هر چند غزانامهها در آغاز به سبب ماهیتشان شفاهی بودند، با افزایش تأکید بر تداوم موفقیتهای نظامی و تداوم نقش رهبری سلطان در دوران سلطان محمد دوم (سده نهم) و بعدها در دوران سلطان سلیم اول (نیمه نخست سده دهم) و سلیمان قانونی (سده دهم) تألیف غزانامهها به یک گونه تثبیت شده ادبی ـ تاریخی در آمد.
یکی از نخستین متون شاخص در این زمینه کتاب مجهول المؤلف غزوات سلطان مراد بن محمد خان است که گزارشی مستند از نبرد مراد دوم در وارناست.
تألیف کتابهای ادبی ـ تاریخی در زمان سلطنت محمد دوم رونق گرفت.
نویسندگان این دوره که تحت تأثیر
زبان و
ادبیات فارسی بودند، آثاری به سیاق
شاهنامه فردوسی و در مدح
سلطان تدوین کردند.
زبان فارسی و نیز تاریخهایی همچون تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ وصاف، تا
قرن دهم بشدت بر تاریخ نگاران دربار عثمانی نفوذ داشت.
در اواخر قرن نهم نثر نویسی پر از لفاظی عثمانی به نام «انشاء» جایگزین زبان فارسی شد.
طورسون بیگ مؤلف کتاب تاریخی در باره زندگی محمد دوم، نماینده این شیوه
تاریخ نگاری است.
تاریخ نگاری در دوره حکومت بایزید دوم رونق تازهای گرفت.
در این زمان به دستور وی متونی به زبان ترکی و به نثری روان برای توده مردم و متونی نیز به نثر پیچیدهتر به منظور استفاده نخبگانِ دربار نوشته شد؛ همچنین به فرمان وی، ادریس بدلیسی کتاب هشت بهشت را به فارسی تألیف کرد که مورخان بعدی از آن استفاده کردند.
شیخ الاسلام کمال پاشازاده نیز کتابی به نثر «
انشای عثمانی» نوشت که با اقبال مواجه نشد.
دومین مرحله، مرحله دودمانی / حکومتی تا حدود ۱۱۱۲ میباشد.
در این دوره تاریخ نگاری رونقی تازه گرفت و ادبیاتی متنوع و غنی پدید آمد که از برجستهترین دستاوردهای فرهنگی عثمانی است.
از مشهورترین
تاریخهای عمومی این دوره کنه الاخبار مصطفی عالی است که برای مورخان بعدی منبع اصلی به شمار میآمد؛ همچنین صحائف الاخبار منجم باشی (متوفی ۱۱۱۴) که به عربی نوشته شده بود، اما در همان زمان به ترکی ترجمه شد.
جنابی (متوفی ۹۹۸) کتابی در تاریخ عمومی به عربی تدوین کرد که اثر تاریخی کاتب چلبی معروف به
حاجی خلیفه (متوفی ۱۰۶۷) (با عنوان تقویم التواریخ) مبتنی بر کتاب اوست.
از کتابهایی که به زبان ترکی تألیف شده است زبدة التواریخ لقمان (متوفی ۱۰۱۰) و آثار محمد بن محمد (متوفی ۱۰۵۰) و قره چلبی زاده عبدالعزیز (متوفی ۱۰۶۸) و حسین هزار فنّ (متوفی ۱۱۰۲) و به زبان فارسی آثار لاری (متوفی ۹۸۰) شایان ذکرند.
پیروزیهای نظامی و سیاسی سلطان سلیم اول و سلطان سلیمان دستمایه تازهای برای تألیفات تاریخی به وجود آورد؛ رواج تاریخچههای این
سلسله، از عثمان تا دوران خود مؤلف، نظیر آنچه به لطفی پاشا (متوفی ۹۷۱) نسبت داده میشد و نیز، آنهایی که رمضان زاده (متوفی ۹۷۹) و صولاق زاده (متوفی ۱۰۶۸) تألیف کردند، ادامه یافت.
تاج التواریخ تألیف خواجه سعدالدین (متوفی ۱۰۰۸) که به سبب سبک تألیف تحسین شده، بازنویسی
تاریخ عثمانی تا آخر حکومت سلطان سلیم اول است.
طبقات الممالک و درجات المسالک نوشته جلال زاده مصطفی چلبی (متوفی ۹۷۵)، «نشانجی» در دوره حکومت سلطان سلیمان، به شیوه نثر «انشای عثمانی» تألیف شد و از معتبرترین و مشروحترین گزارشها از دوران ۹۲۶ تا ۹۶۴ است.
مجموعهای از آثار تاریخی در باره سلطان سلیم اول، معروف به «سلیم
نامه»، در دست است که به طور عمده به فرمان سلیمان تدوین شده و هدف آنها
تبرئه سلیم اول از اتهامات خودکامگی و بی کفایتی در
حکومت است.
در زمان حکومت سلیمان کتابهایی به شیوه غزانامهها و در
مدح فتوحات نظامی وی تألیف شد.
بیان منازل سفر عراقین تألیف مَطراقچی نصوح (متوفی ح ۹۷۱) حاوی گزارش تفصیلی
جنگ عراق در ۹۴۲ـ۹۴۴، از مشهورترین کتابهای این دوره است.
همچنین است سلیمان
نامه عارف (یا عارفی، متوفی ۹۶۹) که به نظم فارسی و بر اساس
شاهنامه و در مدح سلطان سروده شده است، و سلیمان
نامه تألیف شیخ الاسلام قره چلبی که به مراد چهارم (حک: ۱۰۳۲ـ۱۰۴۹) تقدیم شده است.
در سده دهم حمایت سلطان سلیمان و سلیم دوم و مراد سوم (حک: ۹۸۲ـ۱۰۰۳) از تاریخ نگاران، به تدوین آثاری به شیوهای مطنطن در مدح سلاطین و وابستگی تاریخ نگاری به دربار انجامید.
از ۹۵۷ تا ۹۶۷ سلیمان، منصبی به نام شاه
نامه جی، «کاتب شاه
نامهها»، ایجاد کرد.
از مورخانی که این منصب را داشتند عارف، لقمان و تعلیقی زاده درخور یادآوریاند که به شرح رویدادهای ۹۲۶ـ۱۰۰۳ پرداختهاند.
این آثار با ارزش، به ویژه
شاهنشاه نامه لقمان که اثری مصور در سه جلد و به نظم فارسی است، سزاوار بررسی جدّیاند.
در دوران پیش از معاصر که بسیاری از «مورخان»
شعر نیز میسرودند، غالباً تاریخ نگاری تحت الشعاع سبک ادبی قرار داشت و تاریخهای
منظوم و
نثر «انشاء» نیز رایج بود.
بسیاری از تاریخهای درباری به نقاشیهای مینیاتور مزیّن بودند.
تألیف تاریخهای عمومی و سلسلهها مرسوم بود، در عین حال مؤلفان به ذکر رویدادهایی که خود شاهد بودند، میپرداختند.
از اواخر سده دهم به بعد تغییرات مهمی در شیوه تاریخ نگاری به وجود آمد.
نابسامانیهای سیاسی اواخر سده دهم و اوایل سده یازدهم که به کاهش حمایت سلاطین از تاریخ نگاران انجامید رویکرد آنان را به اوضاع دگرگون کرد و رویکردی «حکومتی» جایگزین نگرش «دودمانی» شد.
مورخان بیشتر به شرح کارهای مقامات نظامی و قضایی پرداختند و سلطان چندان مورد توجه آنان نبود؛ مؤلفان متعدد، بویژه مصطفی عالی و تعلیقی زاده، آثاری به صورت نصیحت
نامه نوشتند که انتقادات صریح سیاسی داشت.
برخی از تاریخهای درباری سده یازدهم از دگرگونی و تغییراتی که در عثمانی روی میداد و از ناامنی سلطان نشین حکایت میکند.
از این دوره کتاب نصرت
نامه تألیف فِنْدِقْلیلی محمدآغا سلاحدار (متوفی ۱۱۳۵) باقی مانده که در باره دوران سلطنت پرآشوب مصطفی دوم (۱۱۰۶ـ ۱۱۱۵) و دوره پس از اوست.
همچنین باید از اثر طوغی در باره خلع عثمان دوم (۱۰۲۷ـ۱۰۳۱) یاد کرد.
بخش عمده تاریخ نگاریهای سده یازدهم از آنِ طبقه متوسط کاتبان است.
در تاریخ سِلانیکی (متوفی ۱۰۰۸) که در باره دیوانِ همایون است، ارجاعات متعدد به افراد رده پایین دیده میشود.
کنه الاخبار مصطفی عالی راجع به شرح حال وزرا و علما و شیوخ و شعراست.
ابراهیم پَچَوی و حسن بیگ زاده تاریخ عثمانی را از ۹۲۶ نوشتهاند که به ویژه به دلیل ضبط مشاهدات شخصی آن دو از ۱۰۱۰ به بعد باارزش است.
پَچَوی، نخستین مورخ عثمانی بود که با دید انتقادی از منابع غیرعثمانی استفاده کرد.
وجیهی رویدادهای ۱۰۴۸ تا ۱۰۷۱ را
وقایع نگاری کرد.
فذلکه کاتب چلبی (شامل شرح رخدادهای ۹۹۹ تا ۱۰۶۶) و تاریخی که سلاحدار نوشت (مشتمل بر رویدادهای ۱۰۶۵ تا ۱۱۰۶) بر روی هم شرح وقایع قرن یازدهم/ هفدهماند و وقایع
نامه نشانجی عبدی پاشا که به وقایع ۱۰۵۸ تا ۱۰۹۳ پرداخته، مکمل این کتابهاست.
از آثاری که از ۹۰۶ تا ۱۱۱۲ رایج بود میتوان از انواع غزانامهها و سورنامهها نام برد.
سورنامهها شرح عروسیها و ختنه سوریهای دربار بود و سورنامه همایون در باره
ولیعهد، سلطان محمد سوم، از مشهورترین آنهاست.
آثاری که منحصراً به تاریخ غیرعثمانی پرداخته باشند نادرند، به استثنای آثاری که از عربی یا فارسی ترجمه شده و به دوران اولیه
تاریخ اسلام پرداختهاند.
آثار جغرافیایی، مانند کتاب بحریه تألیف پیری رئیس و تألیفات جغرافیایی و دریایی کاتب چلبی از برخی منابع غیراسلامی استفاده کرده و فراتر از
جهان اسلام را کانون توجه خود قرار دادهاند.
سیاحت
نامه اولیا چلبی، مجموعهای غنی از مطالب و حکایات متفرقه از منابع عثمانی و غیرعثمانی است.
سیفی (متوفی پس از ۹۹۸) شرح مبسوطی از حکام سده دهم آسیای مرکزی و هند آورده است.
از سالهای ۹۸۸ ـ ۹۹۸، دو ترجمه از تاریخ هند غربی و تاریخی از فرانسه در دست است.
حسین هزار فنّ برای تألیف تاریخ جهان خود از منابع یونانی و لاتینی استفاده کرد.
به جز این موارد، توجه جدّی تاریخی به جهان غیراسلام فقط از سده دوازدهم به بعد ظاهر شد.
در این مرحله از تکامل تاریخ نگاری در عثمانی، برخی از مؤلفان به تدوین کتابهای
تذکره و
مرجع مانند پرداختند؛ تذکره شعرای سهی (تألیف در ۹۴۵) و شقایق نعمانیـّه تألیف طاش کوپری زاده در ۹۶۵، در باره زندگی علمای عثمانی، از دستاوردهای دوران سلطنت سلیمان است و آثار بسیاری بر پایه آنها تألیف شده است.
کتاب مناقب هنروران تألیف مصطفی عالی در باره نقاشان و خوش نویسان است.
منبع اصلی کتاب شناسی عثمانی، کشف الظنون کاتب چلبی (حاجی خلیفه) است که حدود ۵۰۰، ۱۴ اثر عربی و فارسی و ترکی را به زبان عربی فهرست کرده است.
منشآت السلاطین تألیف فریدون بیگ، مجموعهای از مکاتبات و فرمانهای سلاطین عثمانی تا زمان سلطان سلیم دوم، از کتابهای مهم و مرجع تاریخی است.
در اواخر قرن یازدهم بیشتر آثار تاریخی، تاریخ محلی بود.
انیس المُسامرین تألیف حِبری (متوفی ۱۰۸۷) به توصیف شهر ادرنه، بناهای اصلی آن و شهروندان برجسته آن در
دوره عثمانی (۷۶۰ـ۱۰۴۳) پرداخته است.
کتاب گلشن خلفاء، تألیف نظمی زاده (متوفی ح۱۱۳۵) در باره
تاریخ بغداد تا ۱۱۳۰ است که برای بررسی دوران حکومت عثمانی ارزشمند است.
مرحله اواخر امپراتوری، مرحله دیگر تاریخ نگاری عثمانی میباشد.
در اوایل سده دوازدهم/ پایان سده هفدهم، ناکامیهای عثمانی در اروپا و شکست محاصره وین در ۱۰۹۴/۱۶۸۳ و نیاز به تدوین تاریخی معتبر از
امپراتوری عثمانی پس از هزاره
هجرت، به ظهور
منصب وقعه نویسی (مورخ رسمی) انجامید که تا ۱۳۰۱ش /۱۹۲۲ وجود داشت.
نعیما (متوفی ۱۱۲۸) را نخستین وقعه نویس دانستهاند، و آثار جانشینان او راشد (متوفی ۱۱۴۸) و کوچوک چلبی زاده اسماعیل عاصم افندی (متوفی ۱۱۷۳) از معدود انتشارات اولیه مطبوعات متفرقه (چاپ و چاپخانه) به شمار میآیند.
سامی (متوفی ۱۱۴۶)، شاکر (متوفی ۱۱۵۷)، صبحی (متوفی ۱۱۸۳) و عزّی (متوفی ۱۱۶۸) در تداوم تاریخ نگاری رسمی تا ۱۱۶۵ سهم بسزایی داشتند.
نعیما، تاریخش را «راهنمای عمل» برای دولتمردان عثمانی میدانست و در مقدمه اثرش به بحث در ماهیت تاریخ نگاری پرداخت؛ لیکن برخی از جانشینان او در قرن دوازدهم صرفاً به گردآوری شواهد مستند اهتمام داشتند.
در زمان سلطان سلیم سوم (۱۲۰۳ـ۱۲۲۲)، منصب وقعه نویسی اعتبارش را از دست داد.
حاج سعداللّه انوری (متوفی ۱۲۰۸) و احمد واصف (متوفی ۱۲۲۱) از مورخان رسمی بودند که رویدادهای ۱۱۶۵ تا ۱۲۲۰ را تدوین کردند.
در اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم، تاریخ نگاران رسمی مانند عاصم (متوفی ۱۲۳۴)، شانی زاده (متوفی ۱۲۴۲) و اسعد افندی به تألیف تاریخهای رایج و متعارف پرداختند.
اسعد افندی به درخواست محمود دوم (حک: ۱۲۲۳ـ ۱۲۵۵) اُس ظفر را تألیف کرد که گزارش رسمی از نابودی سپاه ینی چریها در ۱۲۴۱ است.
مهمترین تاریخ عثمانی سده سیزدهم، تاریخ احمد جِوْدَت پاشا (متوفی ۱۳۱۳)، وقعه نویس ۱۲۷۱ـ۱۲۸۳، است که در دوازده جلد تدوین شده و رویدادهای ۱۱۸۸ـ۱۲۴۰ را بررسی میکند.
جودت پاشا کتاب خود را با استفاده از منابع متنوع از جمله تاریخهای رسمی پیش از وی و برخی منابع غربی با رویکردی انتقادی و غیرمتعارف تألیف کرد و در فاصله سالهای ۱۲۷۱ تا ۱۳۰۱ آن را به چاپ رساند (دانشگاه استانبول، دانشکده ادبیات، ۱۹۸۶).
لطفی افندی (متوفی ۱۳۲۵)، جانشین او که رویدادهای ۱۲۴۲ـ۱۲۹۶ را بررسی کرد، به دلیل فقدان بررسی تحلیلی و اتکا به مطالب نشریه رسمی تقویم وقایع در معرض انتقاد قرار گرفت.
عبدالرحمان شرف، آخرین تاریخ نگار رسمی عثمانی (متوفی ۱۳۴۴)، تاریخ مهمی منتشر نساخت، اما در رواج علم تاریخ، از طریق تألیف متون درسی پرمغز، و در امروزی کردن پژوهشهای تاریخی دانشگاهی در ترکیه سهم بسزایی داشت.
تاریخ نگاران غیررسمی سدههای دوازدهم و سیزدهم، پیش از دوره تنظیمات، گرایشی به نوشتن تاریخهای حکایت گونه به ویژه تاریخ معاصر نداشتند، اما در این مورد استثناهایی وجود داشت: تاریخهای عمومی تألیف شمعدانی زاده (متوفی ۱۱۹۳) و فرائضی زاده (فرائضجی زاده) (متوفی ۱۲۵۱)؛ غزانامه عمر نوویلی (اهل نووی) در باره نبردهای ۱۱۴۹ـ۱۱۵۲ حکیم اوغلی علی پاشا با بوسنیاییها؛ گزارش احمد رسمی (متوفی ۱۱۹۷) از جنگ روسیه و عثمانی در ۱۱۸۲ـ ۱۱۸۸/ ۱۷۶۸ـ۱۷۷۴؛ تاریخهای خانات کریمه نوشته سید محمدرضا (متوفی ۱۱۶۹) و حلیم گرای (متوفی ۱۲۳۸)؛ و سورنامه وهْبی (متوفی ۱۱۴۹).
از این دوره، مجموعه تذکرههایی در باره
شعرا موجود است.
عشاقی زاده (متوفی ۱۱۳۵) و مستقیم زاده (متوفی ۱۲۰۱) تذکره ای در باره
علما دارند؛ افزون بر این آثار، عثمان زاده احمد تائب (متوفی ۱۱۳۶) در حدیقة الوزراء به شرح حال وزیران اعظم پرداخته و احمد جاوید (متوفی ۱۲۱۸) ذیلی بر آن نوشته است.
احمد رسمی کتابی به نام سفینة الرؤسا در باره «رئیس الکتّاب» ها نوشت و مصطفی ثاقب (متوفی ۱۱۴۸) در سفینه مولویه به شرح شیوخ مولوی پرداخت.
محمد اسعد (متوفی ۱۱۴۸) در تذکره خوانندگان به شرح حال موسیقیدانان و جمال الدین محمد قارْصلی زاده (متوفی ۱۲۶۲) در آیینه ظرفاء به شرح حال تاریخ نگاران پرداختند (این اثر به نام عثمانلی تاریخ و مورّخلَری (= تاریخ و مورخان عثمانی) و با تکمله جودت پاشا در ۱۳۱۴/ ۱۸۹۶ تجدید چاپ شد).
حدیقة الجوامعِ حسین بن اسماعیل (ایوانسرایی) (متوفی ۱۲۰۱)، در باره تاریخ معماری مساجد و دیگر بناهای مذهبی استانبول و اطراف آن، اثر مهم دیگر از اینگونه است.
در این دوره، پیری زاده محمدصاحب افندی (متوفی ۱۱۶۲) برای نخستین بار به ترجمه قسمتی از مقدمه
ابن خلدون همت گماشت که بعدها جودت پاشا آن را تکمیل کرد و در ۱۲۷۴ـ۱۲۷۶ به چاپ رساند.
در اوایل قرن چهاردهم، دو مجموعه تذکره پدیدار شد: سجلّ عثمانی (چاپ ۱۳۰۷ـ۱۳۱۷) تألیف محمد ثریا و عثمانلی مؤلفلری (چاپ ۱۳۳۴ـ۱۳۴۲) نوشته بروسه لی محمد طاهر.
در دوره جمهوری، ابن الامین محمود کمال اینال (۱۲۴۹ـ۱۳۳۶ ش)، آثاری به نام صون عصر ترک شاعرلری (= شعرای قرن اخیر) (چاپ ۱۳۰۹ـ۱۳۲۰ ش) و عثمانلی دولتینده صون صدر اعظم لر (= صدراعظمهای متأخر دولت عثمانی) (چاپ ۱۳۱۹ـ۱۳۳۲ ش) نوشت که در واقع ذیلهایی بر آثار پیشین در باره شعرا و صدر اعظمها به شمار میآمدند.
از اواسط
سده سیزدهم، بر اثر اصلاحات داخلی در عثمانی و امکان سفر به اروپا و یادگیری زبانهای خارجی، عثمانیان توانستند مجموعهای از آثار تاریخی، از متون درسی گرفته تا داستانهای تاریخی و متنهای تحقیقی، پدید آورند.
از معروفترین آثاری که از متون اروپایی ترجمه و اقتباس شده، تاریخ عمومی شش جلدی احمد حلمی (متوفی ۱۲۹۵) است که در ۱۲۸۳ آن را بر اساس تاریخ عمومی چمبرز تدوین کرده است؛ همچنین است کتاب چهارده جلدی تاریخ کشورهای اروپایی که احمد مِدحَت (۱۲۶۰ـ۱۳۳۱) از متن فرانسه برگرفته و
تلخیص کرده است.
نویسندگان اواخر دوره عثمانی از روش
تاریخ نگاری غرب متأثر بودند.
اثر تاریخی خیراللّه (متوفی ۱۲۸۳) متأثر از تاریخ امپراتوری عثمانی نوشته هامر ـ پورگشتال است (پست، ۱۲۴۳ـ۱۲۵۱؛ بعدها محمد عطا آن را به ترکی ترجمه کرد که در ده مجلد از ۱۳۳۰ به بعد منتشر شد).
وی در این اثر کوشیده است تا قالب
گاه شماری را درهم بشکند.
مصطفی نوری پاشا (۱۲۳۹ـ۱۳۰۷) در نتائج الوقوعات، تاریخ عثمانی را به پنج دوره تقسیم کرده که هر بخش شامل مطالبی در باره نهادهای نظامی، مالی و دیگر نهادهای دولتی است.
در این دوره توجه به جای مضامین ادبی و اسناد، به شواهد تاریخی از قبیل
سکهها و
مهرها و تهیه نمایههایی از این مجموعهها معطوف شد.
با تأکید محققان ترک شناس اروپایی بر میراث تاریخی و زبانی ترکها پیش و پس از امپراتوری عثمانی، مطالعات تاریخی عثمانی به مرحله جدیدی وارد شد.
ترک تاریخی (= تاریخ ترک) ترجمه نجیب عاصم (متوفی ۱۳۱۴ ش) در باره تاریخ ترکهای آسیای مرکزی است، که اصل آن به زبان فرانسه بود و در تاریخ نگاری ملی گرای ترک جایگاه خاصی یافت.
مرحله دوره معاصر، مرحله دیگری از تاریخ نگاری عثمانی و ترکیه است.
تأسیس «انجمن تاریخ عثمانی» در ۱۳۲۷/ ۱۹۰۹، برچیده شدن بساط ممیّزیِ دوره حکومت عبدالحمید، انتشار نخستین مجله تاریخ ترکی ـ عثمانی، تاریخ عثمانی انجمنی مجموعه سی (= مجله انجمن تاریخ عثمانی) در هجده مجلد از ۱۲۸۹ تا ۱۳۱۰ ش، رونق تازهای به تاریخ نگاری ترکی معاصر بخشید.
در جریان جنگ جهانی اول و در دهه ۱۳۰۰ ش/ دهه ۱۹۲۰ توجه به تاریخ پیش از عثمانی ترکها افزایش یافت و آتاتورک نیز به عنوان عامل تقویت
هویت ملی جدید برای ترکها، این توجه را ترویج کرد.
وی تاریخ نویسان را به بررسی تاریخ پیش از عثمانی آناطولی تشویق کرد.
در اواخر این دوره «انجمن تاریخ عثمانی» (از ۱۳۰۲ ش/ ۱۹۲۳ به نام «انجمن تاریخ ترک») به دلایل سیاسی برچیده شد و در ۱۳۱۱ ش/ ۱۹۳۲ «ترک تاریخ کورومو» (= نهاد تاریخ ترک) با تأکید بر باستان شناسی آناطولی (مجله بَلَّتَن، ۱۹۳۷ـ) و آناطولی در دوره
سلجوقیان که از حمایت آتاتورک برخوردار بود، تأسیس شد.
خلیل ادهم الدم (۱۲۴۰ـ۱۳۱۷ ش)، رئیس موزه باستان شناسی استانبول، با انتشار مطالب بسیاری در باره سکهها و مهرها و نقوش معماری پیش از عثمانی، سهم مهمی در روند تاریخ نگاری این دوره داشت.
آرای محمد فؤاد کوپرولو/ کوپْریلی (۱۲۶۹ـ ۱۳۴۵ ش/ ۱۸۹۰ـ ۱۹۶۹)، مورخ برجسته، در باره ماهیت جامعه آناطولی در قرون وسطا مشوق و راهنمای جدیدی برای مورخان ترک در دوره جمهوری بود.
او در خاستگاه امپراتوری عثمانی (پاریس ۱۹۳۵؛ ترجمه ترکی، آنکارا ۱۹۵۴؛ ترجمه انگلیسی، نیویورک ۱۹۹۲) امیرنشینهای ترک آناطولی را عامل اصلی موفقیت عثمانی در اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی سدههای هفتم و هشتم دانست و بدین طریق به مقابله شدید با نظریه غرب پرداخت که قدرت عثمانیها را به طور عمده به دلیل تسلط آنان بر بالکان میدانستند.
مورخانی که از موضوعات راجع به «عصر آتاتورک» الهام گرفتهاند عبارتاند از: مُکرمین خلیل اینانچ (۱۲۷۷ـ۱۳۴۰ ش/ ۱۸۹۸ـ۱۹۶۱)، عثمان توران (۱۲۹۳ـ۱۳۵۶ ش /۱۹۱۴ـ۱۹۷۷)، ابراهیم قفس اوغلو (۱۲۹۳ـ۱۳۶۳ ش/ ۱۹۱۴ـ۱۹۸۴) که در باره سلجوقیان روم و دیگر ترکهای آناطولی به تحقیق پرداختند؛ و زکی ولیدی طوغان که آثاری در باره تاریخ ترکهای آسیای مرکزی و روش تاریخی نوشته است.
عبدالحق عدنان آدیوار (۱۲۶۱ـ ۱۳۳۴ ش/ ۱۸۸۲ـ۱۹۵۵) کتاب علم در میان ترکان عثمانی را در باره تاریخ تفکر عثمانی در ۱۳۱۹ ش/ ۱۹۴۰ منتشر کرد.
وی نخستین سر ویراستار چاپ ترکی اسلام آنسیکلوپدیسی بود.
پس از درگذشت آتاتورک، تأکید بر
ملی گرایی ترکی و تاریخ آناطولی کاهش یافت و مورخان به موضوعات تاریخی دیگر پرداختند.
اسماعیل حقی اوزون چارشیلی (۱۲۶۷ـ۱۳۵۶ ش/ ۱۸۸۸ـ ۱۹۷۷) در عثمانلی تاریخی، به نهادهای اداری عثمانی (از نیمه دهه ۱۳۲۰ ش/ ۱۹۴۰ به بعد) پرداخت.
با آزادتر شدن فضای سیاسی در دهه ۱۳۴۰ ش/ ۱۹۶۰، محققان توانستند با رویکردی انتقادی به نوشتههای تاریخی بپردازند.
استفاده بیشتر از بایگانیهای عثمانی و توجه روزافزون پژوهشگران غربی این امر را تقویت کرد.
در دهه ۱۳۷۰ ش/ ۱۹۹۰ بررسی تاریخ «قرون تاریک» یازدهم و دوازدهم/ هفدهم و هجدهم رایج شد.
بیشتر نوشتههای تاریخی ترکی معاصر در باره موضوعات عثمانی ـ ترکی ـ اسلامی است.
عمر لطفی بارکان (۱۲۸۱ـ ۱۳۵۸ ش/ ۱۲۶۰ـ۱۳۳۷ ش) از پیشگامان مطالعات جدید در باره تاریخ اجتماعی ـ اقتصادی عثمانی است.
این نوع تاریخ نگاری بر تاریخ نگاریهای اخیر در ترکیه غلبه یافت و منجر به بررسی ماهیت «فئودالیسم» عثمانی شد.
بارکان در باره مجموعه قوانین،
قانون زمین، نظام تیمار، نظام استعماری،
وقف و مانند آن به تحقیق پرداخت.
وی کتابی دو جلدی در باره احداث
مسجد سلیمانیه نوشت که از ارزش خاصی برخوردار است و بین ۱۳۵۱ ش /۱۹۷۲ تا ۱۳۵۸ ش/ ۱۹۷۹ در آنکارا انتشار یافته است.
از دیگر محققان بنام سده چهاردهم/ بیستم، خلیل اینالجق (متولد ۱۳۳۵/ ۱۹۱۶) است.
وی در کلیه زمینهها و دورههای تاریخ عثمانی، بویژه در مسائل اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی امپراتوری عثمانی پیش از سده چهاردهم/ بیستم، پژوهش کرده است.
بیشتر آثار او به زبان انگلیسی منتشر شده و نفوذ و اعتبار ویژهای دارد.
اثر برجسته او به نام امپراتوری عثمانی: عصر کلاسیک، ۱۳۰۰ـ ۱۶۰۰ در ۱۳۵۲ ش /۱۹۷۳ در لندن چاپ شده است.
اکثر آثار متأخر او در بخش اول کتابِ تاریخ اقتصادی و اجتماعی امپراتوری عثمانی، ۱۳۰۰ـ۱۹۱۴ جای دارد.
مورخان برجستهای که در باره اوایل امپراتوری تحقیق کردهاند عبارتاند از: م. ج. شهاب الدین تکین داغ (۱۲۹۷ـ ۱۳۶۲ ش/ ۱۹۱۸ـ۱۹۸۳)، م. طیّب گوک بیلگین (۱۲۸۶ـ ۱۳۶۰ ش/ ۱۹۰۷ـ۱۹۸۱)، و چنگیز اورخونلو (۱۳۰۶ـ ۱۳۵۴ ش/ ۱۹۲۷ـ۱۹۷۵).
محققان صاحب نامی که به بررسی رویدادهای سده سیزدهم/ نوزدهم پرداختهاند عبارتاند از: م. جاوید بایسون (۱۲۷۸ـ۱۳۴۶ ش/ ۱۸۹۹ـ ۱۹۶۸) و منیر آق تپه. بکر کوتوک اوغلو در زمینه تاریخ نگاری عثمانی و سماوی اییجه در تاریخ معماری متخصص بودند.
شریف ماردین، جامعه شناس و مورخ ترک، تاریخ تفکر اواخر دوره عثمانی و اوایل
جمهوری و کمال کارپات
تاریخ سیاسی و
اجتماعی پس از ۱۲۱۵ را نوشتهاند.
(۱) غزوات سلطان مراد بن محمد خان، چاپ اینالجق و اُغز، آنکارا ۱۹۷۸.
(۲) سامی، تاریخ، استانبول ۱۱۹۸/۱۷۸۳.
(۳) شاکر، تاریخ، استانبول ۱۱۹۸/۱۷۸۳.
(۴) صبحی، تاریخ، استانبول ۱۱۹۸/۱۷۸۳.
(۵) عزّی، تاریخ، استانبول ۱۱۹۹/۱۷۸۴.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تاریخ نگاری عثمانی و ترکیه»، شماره۳۰۶۰.