تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق» کتابی با موضوع
سفرنامه، نوشته
خالد بن عیسی بَلَوی از علمای
قرن هشتم قمری
اندلس است. او در این کتاب از
قاهره،
مکه،
مدینه،
مسجد الحرام، مزار
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، خانه یا
قبر فاطمه (سلاماللهعلیها)،
خانه علی (علیهالسلام)، قبور
صحابه و دیدارهایش را با علما با بیان ادبی به همراه اشعار خود گزارش نموده است.
کتاب بلوی، خالد
بن عیسی، تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق از منابع و سفرنامههای مغربی و اندلسی قرن هشتم ق. است. « تاج المفرق» به معنای تاج سر است. نویسنده در این سفرنامه، دیدههایش را یادداشت کرده و شرح دیدارش با دانشوران اسلامی در شهرهای مختلف را بازگو نموده و از مباحثات علمی با آنان گزارش داده است.
ابوالبقاء خالد
بن عیسی بَلْوی/بَلَوی فقیه و قاضی
از
قبیله بَلویین اندلس است که از
طائفه قُضاعه یمن منشعب شده است.
او در
قَتوریه/قَنتوریه از مناطق مُریه اندلس در سال
۷۱۳ق زاده شد.
گویا در جوانی به سال
۷۳۶ق به سفر پرداخت. از پدرش که قاضی قتوریه بود، دانشهای مختلف را فراگرفت. سپس به
غَرناطه رفت و از دانشوران آنجا بود و آنگاه از محدثان فاس علوم مختلف را آموخت و به قتوریه بازگشت. بیشتر روایاتش را از جد مادریاش
عبدالمنعم سماک و
ابواسحق بن جابر دریافت نموده است. نیز مشایخ متعدد در شهرهای اندلس،
تونس، قاهره و
اسکندریه داشت.
در تونس مدتی نویسنده و کاتب امیر بود.
پس از بازگشت به اندلس، از مشاهیر علم و
فقه و
ادب به شمار میرفت
و از اینرو، قاضی قتوریه گشت. سپس قضاوت
برشانه، از شهرهای اندلس، را عهدهدار شد. برخی سال وفاتش را
۷۶۵ق دانستهاند که گویا صحیح نیست؛ زیرا خالد بلوی نگارش سفرنامه را در روز آخر
ربیع الاول ۷۶۷ق به پایان رسانده و از سویی،
ابن خطیب که کتابش را در
۷۸۰ق نگاشته، با عبارت (رحمةاللهعلیه) از او یاد کرده است. بنابراین، وی میبایست در میانه این دو تاریخ رحلت کرده باشد.
از مشاهیر خاندان بَلْوی اندلس، از
ابومحمد بلوی طَرطُوشی صاحب کتاب
الشفاء فی الطب، ادیب مشهور
ابویحیی بلوی غَرناطی،
ابوالحسن علی بلوی (م
۲۲۳ق)، و
ابومحمد عبدالمحمد بلوی (م
۶۱۹ق) میتوان یاد کرد.
از خانواده خالد
بن عیسی بلوی، برادرش قاضی
محمد بن عیسی بلوی و نوادهاش قاضی
علی بن احمد بن خالد شناخته شده هستند.
علی بن احمد با کوشش فراوان به نسخهپردازی همین رحله پرداخت و در نگهداری آن کوشید.
خالد بلوی افزون بر این سفرنامه،
برنامج روایت،
دیوان شعر،
تخریجی در حدیث الرحمه، کتابی در اسانید ثلاثیات
صحیح بخاری، و گزیدهای از اشعار معاصران داشته است.
در سفرنامه بلوی، به دانشوران و ادیبان روزگار و مراودات و محاورات مؤلف با آنها بسیار اشاره شده که میتواند توضیحگر قصد مؤلف از نامگذاری کتاب به « تاج المفرق...» باشد. وی پیش از اشاره به نام کتاب، فشرده و چکیدهای از مطالب آن به دست داده است.
مقری هم نام کتاب را به همینگونه آورده و آن را ستوده و مشتمل بر نکات سودمند دانسته است.
در بررسی سفرنامههای اندلسی و مغربی، بر تاثیر ادبیات شرق اسلامی بر این منطقه و نیز نحوه شکلگیری
نثر و اسلوب بلاغی بلوی تاکید شده است.
از ویژگیهای سفرنامه بلوی، گزارش تاریخ فرهنگی شهرها در قالب دیدار با ادیبان و دانشوران و محدثان در سرزمینهای گوناگون است. این سنت فرهنگی ـ آموزشی در میان سفرنامهنویسان مغربی رواج داشت و کسانی مانند
عَبْدَری و
ابن رُشَید فِهری نیز به بازگویی چنین گزارشهایی میپرداختند.
گزارشهای بلوی در باره مکانها و شهرها ساختاری یکنواخت دارد. این ساختار حاوی
وصف وضع عمومی شهر، آمارها و گزارشهایی از اقتصاد و تجارت و زراعت، مساجد و مزارها و مکانهای مقدس، دیدار نویسنده با عالمان و ادیبان و محدثان، و نقل اجازات و اشعار است. هنگام گذر نویسنده از تونس به اسکندریه، قاهره،
بیت المقدس و دیگر شهرهای بزرگ، همینگونه گزارش به کار رفته است. دغدغههای صوفیانه خالد بلوی، از شرح خِرقهای که از یکی از دانشوران
اهل تصوف گرفته و نیز اجازه روایت کتب عرفانی
آشکار است.
بلوی در آغاز میگوید که به قصد
حج و در طلب علم از شهر قَتوریه خارج شده است.
او حرکت خود را در روز
شنبه ۱۸
صفر ۷۳۶ق با وداع از خانواده و دوستان آغاز میکند؛ وداعی که از هر عذابی سختتر بوده است.
از همان آغاز، استناد به قطعات و اشعار در این اثر شکل میگیرد و نثر آهنگین و مسجع، بر گزارشهای آن سایهای سنگین میافکند؛ به گونهای که شناخت جاهایی را که بلوی از آن جا گذر کرده
و حوادثی را که دیده و حتی فهم عواطف و احساسات شخصی او را دشوار میگرداند.
ویژگی دیگر این سفرنامه، افزون بر بیان سرگذشت نامآوران، آوردن گزارشهایی از حیات اجتماعی و فکری و علمی روزگار مؤلف است. از اینرو، این اثر آمیزهای از
شعر، تاریخ، فقه و تراجم است. صرفنظر از نثر خاص اثر،
وصفهای بلوی گاه تیزبینانه و دقیق است.
وی هنگامی که از
شهر عُبّاد در
تِلِمْسان گذر میکند، از
ابوالحسن مَرینی سلطان
بنیمرینی (حک: ۷۳۱-۷۴۹ق) به نیکی یاد مینماید.
حضور بَلْوی در
نماز جمعه شهر تلمسان
دیدارش با ادیبان آن جا و نقل اشعار ایشان
گذشتن از بیابانهای متعدد تا رسیدن به
الجزائر که از حسن سلوک مردمانش یاد میکند
و گذر از
بِجایه که در آن به سختیها و ناملایمات بسیار دچار میشود
از دیگر مطالب سفرنامه است.
نکات طنزپردازانه در سفرنامه بلوی بسیار است و از روحیه شاد و محضر نیکوی او حکایت دارد.
معمولاً در هر شهر، نخستین دغدغه او دیدار با فضلا و مباحثات علمی است.
تبرک جستن از علما و اولیا، از دیگر مشخصات رفتار بلوی است که بعدها رواج بیشتر مییابد و مشرب صوفیانه زیارت مزارها از جانب سفرنامهنویسان مغربی میشود.
بلوی در هر موضوع به منابع تاریخی و حدیثی کهن استناد میکند و گفتهها و نظرهای خود را با یادکرد
حدیث نبوی، مجاز و مطلوب جلوه میدهد.
اشاره وی به قرائت حزنانگیز و پرشور یکی از علمای قاری
قرآن و یادکرد او از مشایخی که به او قرائات مختلف را آموختهاند و گزارش از تونس و مباحثات با دانشوران آن سرزمین و اجازاتی که دریافت کرده، از بخشهای چشمگیر کتاب در زمینه تاریخ فرهنگی شهرها است.
گرفتار شدن کاروان در طوفان دریایی و
توسل مؤلف و گروه همراه به
قرائت قرآن نجات شادیآفرین و رسیدن به ساحل اسکندریه و
وصف ادیبانه او از این تضاد روحی که از
ترس و
اضطراب به
لذت و
شادی تبدیل شده است
وصف مناره اسکندریه و معماری و نقشهای شگفتانگیز آن، از مباحث بعدی کتاب است. یکی از مایههای شگفتی در اسکندریه، آینهای بوده که بر نوک این مناره نصب کردهاند. دیگر مایه شگفتی، استحکام بناهای آن بوده که به گفته نویسنده، ساختمانهای زیرزمین آن استوارتر از دیگر بناهای مشابه در روی زمین است.
بلوی گزارشی شگفتانگیزتر از یکی از دانشوران به نام
هروی آورده که شهر اسکندریه در آن زمان ۱۲۰۰۰ مسجد داشته است. سپس نامه
عمرو بن عاص به
خلیفه دوم در
وصف اسکندریه را آورده که در آن از وجود ۴۰۰۰ حمام و ۴۰۰۰۰
یهودی جزیهپرداز در اسکندریه خبر داده است.
بلوی
مسجد جامع ابن طولون را معرفی کرده و معتقد است که این مسجد با الگوی
مسجد الحرام ساخته شده است.
او از کارشناسان نقل میکند که کشتیهای بزرگ نیل به بیش از ۱۰۰ هزار فروند میرسند و زورقهای کوچک فراوان در دریا به فعالیت و
صید مشغولند.
وی تعداد شتران آبکش روزانه قاهره را بیشتر از دویست هزار میداند و مغازههای قاهره را ۶۰ هزار دکان به شمار میآورد.
وصف او از
اهرام مصر مرقد راس الحسین در قاهره
و تبرک به آن،
مرقد سیده نفیسه از نوادگان
زید بن حسن بن علی (علیهالسلام)، و
مرقد زینب و معرفی کتیبه نگاشته شده بر درِ آن که نام
حضرت زینب بر آن کتابت شده بوده، بخشی دیگر از آگاهیهای این سفرنامه است.
بلوی با دیدن
مدینه، گریان میشود و به بداهه، قصیدهای در معنویت مدینه میسراید.
او
مسجد النبی را
توصیف میکند او
وصف مسجد النبی را با اشاره به تعمیر و گسترش آن در دوران
ملک منصور قلاوون صالحی در
۷۰۱ق آغاز میکند و برای او لقب خادم الحرمین الشریفین را به کار میبرد.
او انحراف قبله مسجدالنبی را که ظریف و بدیع میشمرد، به
عمر بن عبدالعزیز نسبت میدهد و سپس قبور سهگانه و روضه مطهره را با شرح نقوش تزئینی، مرمرها، مشخصات دیوارها، و رنگها به دقت
وصف میکند.
یکی از نکات بدیع این گزارش، اشاره به حوضچه کوچک مرمرینی است که داخل
مرقد نبوی به شکل محراب قرار داشته و
خانه فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) یا قبر وی بوده است.
اشاره به جِذْع حَنانه (
ستون حنانه)،
منبر نبوی و تبرک با لمس و مسح آن
مساحت و طول و عرض مسجدالنبی، و ۸۰۰ ستون مسجدالنبی در گزارش نویسنده آمده است. او اشاره میکند که صحن مسجد دارای قُبهای سفیدرنگ است که ۱۵ نخل روبهروی آن قرار دارند.
نیز چهار باب مسجدالنبی را با نام
باب الرحمه،
باب جبرئیل،
باب الخشیه و
باب الرخاء وصف میکند.
به بیان وی، روبهروی باب الرحمه مدرسهای بوده که در معماری و ساخت نظیر نداشته است.
او
مسجد قبا را در دو مایلی مدینه در جهت
قبله معرفی میکند
و به تعمیر آن و کتبیه تاریخ این تعمیر در
۶۷۱ق اشاره مینماید. نیز شرح میدهد که روبهروی درِ مسجد، چاهی بزرگ است
که آبی گوارا دارد و آب مدینه از آن تامین میشود.
سپس از خانه
ابوایوب انصاری، خانه
عایشه، خانه
فاطمه (سلاماللهعلیها)، خانه
ابوبکر، و خانه
عمر که در جنوب مسجد قبا بوده، نام برده و
قبا را شهری بزرگ دانسته که به مدینه متصل بوده است.
نیز از
مسجد فتح،
مشهد حمزه، مشاهد
شهدای احد،
مسجد علی، و مسجد
سلمان فارسی در بیرون مدینه یاد کرده است.
. سپس از بِقاع بقیع گزارش داده و به
مرقد عباس که
قبر امام حسن (علیهالسلام) در کنار آن قرار داشته و دارای گنبدی بزرگ و دو قبر برآمده و مرتفع از سطح زمین با الواح و ورقهای تزئینی بوده، پرداخته است.
گزارش بلوی از عین النبی (
عین الزرقاء) از اغراق مبرا نیست.
به گزارش وی، این چشمه نه تنها مردم مدینه، بلکه همه اهل زمین را کفاف میدهد. البته شاید مقصود وی، مسافران و زائران باشد. بلوی،
مدینه را با لقب مکرمه و کریمه یاد میکند و پس از
وصفی عاطفی از معنویت مدینه، از شنیدهها و آموزشها و دیدارهایش با دانشوران مجاور حرم، گزارشی علمی و فرهنگی به دست میدهد.
او در پی دریافت
اجازه حدیث از برخی دانشوران آنجا، با کاروان شامی در بیست و سوم
ذیقعده از مدینه خارج میشود.
در پنجم
ذیحجه به
مکه میرسد.
گزارشهای بعدی بلوی در
وصف ارکان و فضیلتها و معماری
کعبه قبة الشراب یا سقایه عباس
دروازههای
مکانهای مقدس مکه
و
منا و محل جَمْرهها
است. جلد دوم این
سفرنامه به
وصف جاهایی که نویسنده در پی خروج از مکه، دیدار نموده و نیز زیارت
بیت المقدس و دیدار با بزرگان و دانشوران هر سرزمین و وضع فرهنگی آن جا اختصاص دارد.
مصحح سفرنامه، حسن
بن محمد السائح است که به تفصیل، در باره زندگی، محیط فرهنگی، استادان، مناصب و ارتباطات خالد
بن عیسی بلوی و نیز وضع سفرنامهنویسی در
مغرب و
اندلس و مهمترین سفرنامههای مغربی گزارش داده است.
نسخههای متعدد از سفرنامه بلوی در دسترس است. نسخ مغربی آن، شامل چهار نسخه در الخزانة العامه رباط است که چاپ حاضر از روی آنها صورت گرفته است.
نسخههای نگهداری شده در کتابخانه جامعة القرویین و جاهای دیگر نیز مورد استفاده مصحح قرار گرفته است. سفرنامه بلوی، خالد
بن عیسی، تاج المفرق با مقدمه و تصحیح حسن السائح در دو جلد (جلد اول: ۳۱۸ صفحه و جلد دوم: ۲۵۴ صفحه) بدون اشاره به نام ناشر و محل و تاریخ نشر چاپ شده است.
دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «تاج المفرق فی تحلیة علماء المشرق»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۱/۰۷.