تاتی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تاتی، یکی از زبان
های مهم ایرانی نو که در سرزمین
های وسیعی از ناحیۀ
ساوه در
ایران تا منطقۀ نخجوان در
جمهوری آذربایجان گسترده است، ولی بهطور مشخص در استان
های قزوین،
زنجان و
آذربایجان شرقی و نیز در بخشهایی از جمهوری آذربایجان و ناحیۀ خودمختار
داغستان بدان
تکلم میشود.
«تات» واژهای ترکی و به معنی «عناصر خارجی ساکن سرزمین ترکان» است.
قبایل صحرانشین ــ که بیشتر آنان ترک بودند ــ مردم زراعت ـ پیشه و ایرانی تبار
قفقاز را که به اطاعت خود درآورده بودند، تات میخواندند.
مولوی نیز در اشعار ترکی خود، این نام را برای
ایرانیان به کار برده است.
در دورۀ
صفویه به تمامی مردم ایرانی تبار، در مقابل قزلباشان ترک، تات گفته میشد
و هنوز هم ترک زبانان منطقۀ وَفْس در استان مرکزی و منطقۀ
تفرش، به گویش وَفسی «تات دیلِ» (زبان تات) میگویند.
لرها نیز به ایرانیان غیرِ خود، «تات» گفتهاند،
و خود تاتزبانها نیز دربارۀ وجه تسمیۀ تاتی افسانهای را نقل میکنند.
نکتۀ قابل توجه دیگر در مورد این گویش، نظر گویشوران آن دربارۀ گویش خود است. مثلاً «مراغی» که از گویش
های رایج در منطقۀ رودبار الموت است و میتوان آن را در شمار گویش
های تاتی طبقهبندی کرد، از نظر گویشورانش گویشی از تاتی نیست. مراغیان گویش خود را «مراغی»، و سایر گویش
های اطراف خود را «تاتی» مینامند و نزدیکی گویش خود به تاتی تاکستان و بویینزهرا را بیشتر از ارتباطشان با تاتی رودبار و الموت میدانند.
شاید بهتر باشد که تاتی «مجموعه گویش
های تاتی» نامیده شود؛ چرا که تنوع قابل توجهی در آنها دیده میشود. با توجه به پراکندگی جغرافیایی وسیع تاتی و دستهبندی گویش
های آن به گروه
های ایرانی شمال غربی و جنوب غربی، میتوان تاتی را در اولین بررسی به دو گروه تاتی قفقازی و تاتی ایرانی تقسیم کرد.
تات
های آسیای مرکزی در
جمهوری آذربایجان و ناحیۀ خودمختار داغستان زندگی میکنند. بخشی از ساکنان شبه جزیرۀ آبشوران (ناحیۀ
باکو، سوراخانی و بالاخانی) و نواحی شماخی و گوبا و قوناخکند و دیویچی و خیری و دیگر بخش
های جمهوری آذربایجان و همچنین ناحیۀ دربند و برخی دیگر از نواحی داغستان (کاتیاگو و طبسران) به زبان تاتی سخن میگویند. علاوه بر این، یهودیان کوهستانی که خود را «داغ ـ جفود» مینامند و در نقاط مختلف جمهوری آذربایجان (بیشتر در گوبا و شماخی و باکو) و داغستان در شهرهای دربند و مهاج قلعه و بویناکسک و برخی نواحی کوهستانی (مانند مناطق کوهستانی مجالس و ممراج و خانژال قلعه) و همچنین در شهر گروزنی زندگی میکنند، نیز به زبان تاتی سخن میگویند.
این گویش که به «تاتی یهودی» نیز معروف است، به اعتقاد یارشاطر
از
فارسی یا یکی از گویش
های نزدیک به آن اشتقاق یافته است. ارانسکی نیز بر آن است که تاتی در نظام آوایی و دستوری خود به فارسی نزدیک است و تا حدی نیز در نظام آوایی و نحوی تحت تأثیر ترکی آذری قرار دارد.
بنابر یک روایت کهن، احتمال میرود که این زبان توسط سپاه
ساسانیان به قفقاز منتقل شده باشد. (
نیز برای مطالعۀ ویژگی
های دستوری این گروه، نک
)
پس میتوان گفت که گویش
های تاتی قفقازی به دو شاخۀ عمده تقسیم میشوند:
۱. تاتی شمالی که یهودیان داغستان (دربند) و منتهیٰالیه شمال شرقی جمهوری آذربایجان (گوبا و وارتاشِن) بدان سخن میگویند.
۲. تاتی جنوبی که
مسلمانان و شماری از
مسیحیان شمال شرقی جمهوری آذربایجان (دیویچی، لاخیج، و شبه جزیرۀ آبشوران در شرق باکو) بدان سخن میگویند.
از نظر زبانشناسی، این دو شاخه از گویش
های تاتی از زبان
های ایرانی جنوب غربی هستند. در این گویشها برخلاف تاتی ایرانی، تمایز جنس دستوی مشاهده نمیشود.
گویش
های تاتی
ایران به دستۀ زبان
های ایرانی شمال غربی تعلق دارند و در این نواحی بدانها سخن گفته میشود: ۱. جنوب غربی
قزوین، از تاکستان تا اشتهارد؛ ۲. خوئین در ۶۰ کیلومتری جنوب غربی
زنجان؛ ۳.
خلخال و طارم؛ ۴. هَرزَند و دیزمار؛ ۵. شرق و شمال شرق قزوین در کوهپایۀ رودبار و الموت.
یار شاطر این گویشها را به دو دستۀ شمالی و جنوبی تقسیم میکند
مهمترین نمونه
های تاتی شمالی، تاتی کَرینگان، تاتی گَلین قَیه و تاتی هرزنی است؛ و مهمترین گویش
های تاتی جنوبی عبارتاند از تاتی بلوک زهرا و تاتی مناطق ابراهیم آباد، سَگزآباد، اشتهارد و تاکستان. ولی اگر بخواهیم دستهبندی دقیقتری به دست دهیم، میتوانیم گویش
های تاتی موجود در ایران امروز را در این ۵ گروه دستهبندی کنیم.
۱. گویش
های شمال غربی رایج در هرزند و دیزمار (هرزندی و کرینگانی).
۲. گویش
های شمال شرقی رایج در خلخال و طارم (شالی، کجلی، هزاررودی و جز آن).
۳. گویش
های جنوبی رایج در جنوب قزوین (تاکستانی، چالی، سگزآبادی، اشتهاردی و جز آن).
۴. گویش
های جنوب غربی رایج در جنوب غربی زنجان (خوئینی و جز آن).
۵. گویش
های جنوب شرقی رایج در شمال شرق قزوین (رودباری، الموتی و جز آن).
از این میان، گویش
های خلخال و طارم نیز خود به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که در آنها تمایز جنس دستوری وجود دارد (مثل کَرَنی، کَرنَقی، لِردی، دیزی، کَجَلی و گَندُمابی در خلخال، و نوکیانی، سیاوَرودی، هَزاررودی، جمالآبادی و باکُلوری در طارم علیا) و گروه دیگری که در آنها چنین تمایزی دیده نمیشود (مثل اَشکِستانی، سَبویی، دِرَوی، کُلوری، شالی، طَهارُمی، گِیلَوانی و کَهَلی در خلخال، و کَلَسَری، شاوائی و چَرزهای در طارم علیا).
چنانکه گفته شد، گویش
های تاتی ایرانی به دستۀ زبان
های ایرانی شمال غربی تعلق دارند که شامل خانوادۀ گویش
های مرکزی ایران نیز میشود. از اینرو، تأثیر آنها بر برخی از گویش
های مرکزی (مانند الویری، وفسی و ویدَری) بسیار، و اجتنابناپذیر بوده، و در برخی منابع از این گویش
های مرکزی نیز با عنوان گویش
های تاتی یاد شده است، چنانکه استیلو آنها را تا ۱۰ گروه دستهبندی کرده است.
گفته میشود که این گویش، زبان قدیم مردم آذربایجان، و یکی از گویش
های شمال غربی ایران بوده، و «آذری» نامیده میشده است. از این زبان جز رسالۀ روحی انارجانی و بعضی اشعار که «فهلویات» نامیده میشده است و برخی واژه
های پراکنده، چیز دیگری در دست نیست. البته گویش
های هرزنی و کرینگانی و گلین قیهای و جز آنها که تا
زمان ما باقیمانده است و متعلق به دورۀ معاصرند، از این بحث بیروناند. از زبان قدیم مردم اران و شروان (جمهوری آذربایجان) نیز ظاهراً هیچ نمونهای باقی نمانده است و اگر گویش
های تاتی باقیمانده در این منطقه را دنبالۀ زبان قدیم ارانی و شروانی بدانیم، باید بگوییم که این زبان نیز با زبان قدیم آذربایجان خویشاوندی نزدیکی داشته است. در برخی از منابع نیز از این گویشها با نام «آذری» یاد شده است.
از سوی دیگر، برخی تاتی و انواع آن را شاخهای از زبان مادی میدانند و معتقدند که بقایای زبان مادی هنوز در تاتی به چشم میخورد.
به لحاظ روابط تاریخی و زبانی، پیوند تاتی با تالشی (و سمنانی) قابل توجه است و شباهت
های جالبی میان آنها دیده میشود.
نظر به تنوع گویش
های تاتی، در این بخش بیشتر به تاتی تاکستان و تاتی کلوری میپردازیم.
واج
های تاتی تقریباً همان واج
های فارسی هستند، با این تفاوت که مصوت
های پیشین متوسط نیم باز /ε/ و /ö/ را هم میتوان در این گویشها دید. علاوه بر این، برخلاف فارسی صامت
های /t/ و /d/ نیز در جایگاه دندانی تولید میشوند نه لثوی.
از ویژگی
های آوایی گویش
های تاتی (به ویژه در قیاس با تالشی)، این نکات قابل توجهاند:
۱. v آغازی ایرانی باستان و میانه در این گویشها باقیمانده است، مانند ویندن (دیدن)، ویوه (بیوه)، وهار (بهار)، وینه (بینی) و امثال آنها. (برای نمونه
های تاتی بلوک زهرا، نک
)
۲. در مقابل d در کلماتی مانند داماد، دانستن و دریدن در گویش
های ایرانی جنوب غربی،
در این گویشها z به کار رفته است: زاما، زانسن و زارنسن در تاتی، و زما، زونسته و زارینه در تالشی.
۳. j ایرانی باستان در کلمات زن و زدن در تاتی به صورت z و در تالشی به صورت ž درآمده است.
۴. x قدیم در اکثر گویش
های تاتی به صورت h درآمده است (ولی در تاتی کلوری نیست)، حال آنکه در تالشی مشاهده نمیشود، مانند کلمات تالشی هندوانه < «xendona» و هرّا (آواز مهیب) < «xarây» (
برای نکاتی دربارۀ نظام آوایی تاتی کلوری، نک :
برای مقایسۀ تغییرات واجی تاتی با فارسی معیار، نک
)
تکیه در
ماضی مطلق روی آخرین هجای ستاک فعل قرار میگیرد، مانند «âníšt-im» (نشستم) و در ماضی استمراری روی هجای دوم «mešεymε» (میرفتم)، اما در ماضی نقلی روی هجای پیش از آخر مانند «âništíndє». در
ماضی بعید دو تکیه وجود دارد که یکی روی هجای آخر صفت مفعولی و دیگری روی هجای اول فعل کمکی «viyan» قرار میگیرد، مانند «bexendє vim» (خوانده بودم). ماضی التزامی نیز الگویی مشابه ماضی بعید دارد، مانند «bexendє bim» (خوانده باشم). در افعال
مضارع اخباری و التزامی تکیه بر هجای آخر و در فعل امر بر هجای اول است. در دو مقولۀ اسم و صفت، تکیه بر هجای آخر قرار میگیرد و در برخی از موارد ممیز معناست، مانند «mâýє» (ماده، مقابل نر) و «âyє» (مادر) (برای نمونه
های دیگر از تاتی تاکستان، نک
)
اسم: در جمع میان عدد و معدود مطابقه وجود ندارد و علامت جمع برای نشان دادن اسامی جمع به صورت پسوند به کلمه افزوده میشود، مانند «turon» (دیوانهها) از «tur» (دیوانه) و «berâyon» (برادران) از «berâ» (برادر) در تاتی تاکستانی.
علامت تأنیث در تاتی، واج /є/ است که البته در مواردی استثنایی در انتهای کلمات مذکر هم میآید، مانند «asbє» (سگ)، «tâkenє» (کوزۀ بزرگ) و «xanє» (خانه).
آل احمد این علامت را به صورت /a/ آورده است: «gowa» (گاو ماده) در مقابل «gow» (گاو نر).
اسم فاعل در تاتی با افزودن پسوند âr- به آخر مادۀ
مضارع ساخته میشود، مانند «dojâr» (دوزنده)، «vrijâr» (دونده) و «vâjâr» (گوینده) (برخلاف تالشی که در آن افزایش پیشوند -a به مادۀ
مضارع چنین ساختی را ایجاد میکند).
فعل:
فعل در
زمان
های ماضی دارای ۴ دسته شناسه است، مانند این نمونهها از تاتی کلوری:
ماضی مطلق:
«bedote-mân» (دوختیم)، «bedote-rân» (دوختید)، «bedote-šân» (دوختند).
ماضی استمراری:
«doj imân» (میدوختیم)، «doj-irân» (میدوختید)، «doj-ind» (میدوختند).
ماضی نقلی:
«dote-mânē» (دوختهایم)، «dote-rânē» (دوختهاید)، «dote-šânē» (دوختهاند).
صورت مجهول ماضی مطلق:
«bedojisimânē» (دوخته شدیم)، «bedojisirânē» (دوخته شدید)، «bedojisindē» (دوخته شدند).
در حالی که شناسه
های فعل مضارع چنین تنوعی ندارند، مانند «zanem» (میزنیم)، «zana» (میزنید)، «zanend» (میزنند).
در تاتی ۴ پیشوند فعلی وجود دارد که ظاهراً بیشتر افعال میتوانند با آنها به کار روند و بر معانی تازه دلالت کنند، مانند «pidotan» (فرادوختن، دوختن به بالا)، «idotan» (فرو دوختن، دوختن به سطح)، «âdotan» (بردوختن، تکه چسباندن) و «dadotan» (به هم دوختن، دوختن به پهلو».
در تاتی مضافٌالیه پیش از مضاف و صفت پیش از موصوف میآید، مانند نمونه
های تاکستانی: «hasane-raz» (باغ حسن)، «taqi-šâbon» (تقی شعبان = شعبان پسر تقی)، «mamude-fer» (پسر محمود).
علامت حالت اضافی -e است و هنگامی که مضافٌالیه به یک همخوان (صامت) ختم شده باشد، ظاهر میشود:
«xar-e-jel» (پالان خر)، «pört-e-sar» (سر پل)، «esmâl-e-tєtє» (دختر اسماعیل). این قانون دربارۀ ضمایر تاتی هم صادق است (برای نمونه
های ابراهیمآبادی و سگزآبادی، نک
)
دیگر حالت
های این گویش با حروف اضافه نمایانده میشوند. در این گویش عملکرد پس اضافهها بیشتر از پیش اضافهها است.
برخی از پس اضافهها:
dε و xo به معنی «از»، مانند «roxonє dε vuyє mâyє» (از رودخانه آب میآید) و «čomâ xo čiyon moqo» (از ما چه میخواهید؟).
râ به معنی «به» و «برای»، مانند «mârem râ mâjem» (به مادرم میگویم) و «ferâreš râ zєyniyâšon agerdi» (برای پسرش زن گرفتهاند).
biبه معنی «با»، مانند «berârem bi bišindє raz» (با برادرم به باغ رفتند).
dєبه معنی «در»، مانند «kiyє dє keye» (در خانه کیست؟).
چنانکه گفته شد، در تاتی صفت نیز چون مضافٌالیه پیش از موصوف قرار میگیرد. گروه وصفی (صفت و
موصوف) تابع شرایط زیر است:
۱. هرگاه صفت به یک صامت ختم شده باشد، به جای کسرۀ اضافه، تکواژ/є/ ظاهر میگردد، مانند «sörxє-asifє» (سیب سرخ)، «xorє mardak» (مرد خوب)، «qašang-є titiyє») دختر قشنگ).
۲. هنگامی که صفت به مصوت
های /i/ یا /u/ ختم شده باشد، بین نشانۀ /є/ و مصوت پایانی صفت، صامت میانجی y ظاهر میشود، مانند «isib-y-є-šєy» (پیراهنسفید)، «nu-y-є-jurab» (جوراب نو).
۳. هنگامی که صفت به مصوت
های /â/ یا /o/ ختم شده باشد، بدون هیچ نشانهای پیش از موصوف قرار میگیرد، مانند «siyâ-tölpe» (ترب سیاه)، «ko-serfє» (سفرۀ آبی).
به لحاظ نحوی، تاتی گویشی «ارگتیو» با ویژگی «ارگتیو گسسته» است. به این معنی که در این گویش، ضمایر متصل در نقش فاعلی، هنگامی در نقش فاعل به کار میروند که
زمان فعل، گذشته باشد. در ضمن اگر فعل ماضی متعدی باشد، ضمایر متصل به مفعول میپیوندند. مثال از تاتی تاکستانی:
«gandem-em-bekerd» (گندم را کاشتم).
«bezon-eson-bidust» (بزها را دوشیدند).
و اگر فعل لازم باشد، این ضمایر حکم شناسه را دارند و به فعل میپیوندند:
«ama axot imon» (ما خوابیدیم).
نیز در صورت مرکب بودن فعل لازم، ضمایر فاعلی به جزء غیرصرفی فعل متصل میشوند: «ama vaze mon boxa» (ما فریب خوردیم).
مثال از تاتی اشتهاردی:
«ħasan-e fur-eš beza» (حسن پسرش را زد).
«ħasan-e etia-š bezia» (حسن دخترش را زد).
«ħasan-e azakehā bazandi» (حسن بچهها را زد).
و مثال از صرف فعل مرکب ماضی در تاتی بلوک زهرا:
«lia-m bezi» (اردنگی زدم)، «lia-i bezi» (اردنگی زدی)، «lia-š bezi» (اردنگی زد)، «lia-mun bezi» (اردنگی زدیم)، «lia- () bezi» (اردنگی زدید)، «lia-šun bezi» (اردنگی زدند).
تاتی از زبانهایی است که به شدت در خطر انقراض قرار دارد، چنانکه در شبه جزیرۀ آبشوران (به ویژه در پیرشاگی و مردکان و بیلگا) در حدود سال ۱۹۲۰م فقط سالخوردگان زبان تاتی را به یاد داشتند و در نقاط دیگر (مثل سوراخانی) فقط در زندگی خصوصی خانوادگی از زبان تاتی استفاده میشده است.
در ایران نیز گویش
های تاتی آذربایجان به سرعت در حال نابودی است و در نسل
های جدید تاتزبان به تدریج ترکی، به عنوان زبان اول جانشین آن میشود.
احتمالاً نخستینبار قزوینی، محمد و کسروی، احمد باب بحث و تحقیق دربارۀ تاتی (جنوبی) و گویش
های آن را گشودهاند. کسروی تصریح کرده است که در مناطقی از آذربایجان مانند گلینقیه و زنوز و خلخال و مانند آنها، «زبان باستان» باقی مانده است و هنوز به آن سخن گفته میشود و نمونههایی از آنها را هم آورده است.
قزوینی هم در یادداشت
های خود، از هرزند یاد میکند و جملهای از گویش آنجا را به عنوان مثال میآورد،
ولی نخستین کسی که به تحقیق علمی، زبانشناختی و نوین گویش
های تاتی همت گماشته است، بیگمان احسان یارشاطر است که به تشویق استادش و. ب. هنینگ، گویش
های تاتی جنوبی را شناسایی، و وصف کرده است. مجموعاً میتوان تمامی منابعی را که درمورد «آذری» یا زبان
های پیشین آذربایجان وجود دارد، از منابع مطالعۀ گویش
های مختلف تاتی دانست.
(۱) آل احمد، جلال، تات نشین
های بلوک زهرا، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۲) ارانسکی، یم، زبان
های ایرانی، ترجمۀ علیاشرف صادقی، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۳) ارانسکی، یم، مقدمۀ فقه اللغۀ ایرانی، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۴) پرمون، یدالله، «گوناگونی
های زبانی در اجتماع مراغی
های رودبار و الموت»، نامۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی، تهران، ۱۳۸۲ش، شم ۲.
(۵) پورمحمدی املشی، نصرالله، «بررسی تاریخی معنا و کاربرد واژۀ تات»، مجموعۀ مقالات نخستین همایش ملی ایرانشناسی، تهران، ۱۳۸۳ش، ج ۱.
(۶) دانشنامه.
(۷) دایرة المعارف فارسی.
(۸) دیاکونف، ام، تاریخ ماد، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۹) اشرف صادقی، علی، نگاهی به گویشنامه
های ایرانی، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۱۰) صفوی، کورش، نکاتی دربارۀ نظام آوایی تاتی کلوری، گفتارهایی در زبانشناسی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۱) طاهری، عباس، گویش تاتی تاکستان، مجلۀ زبانشناسی، تهران، ۱۳۷۱ش/۱۹۹۲م، ج ۹، شم ۱.
(۱۲) قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۱۳) کسروی، احمد، کاروند، به کوشش یحییٰ ذکاء، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۱۴) لغتنامۀ دهخدا.
(۱۵) لکوک، پیر، گویش
های کرانۀ دریای خزر، راهنمای زبان
های ایرانی، ترجمۀ حسن رضایی باغبیدی ودیگران، تهران، ۱۳۸۲-۱۳۸۳ش.
(۱۶) معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۱۷) مقدم، محمد، گویش
های وفس و آشتیان و تفرش، تهران، ۱۳۳۸ش.
(۱۸) CampbellT GLT Compendium of the World's LanguagesT LondonT ۱۹۹۱.
(۱۹) Iranica.
(۲۰) : StiloT DLT» The Tati Language Group in the Sociolinguistic Context of Northwestern Iran and Transcaucasia «T Iranian StudiesT ۱۹۸۱T vol XIV.
(۲۱) YarshaterT ET A Grammar of Southern Tati DialectsT ParisT ۱۹۶۹.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تاتی»، شماره۵۶۴۴.