• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیداری جامعه اسلامی پس از واقعه کربلا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




بیداری جامعه اسلامی، یکی از بازتاب‌های اجتماعی واقعه کربلا است. پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، جامعه اسلامی به رهبری اصحاب سقیفه، مسیر انحراف و بدعت را در پیش گرفت و اعضای آن در مقابل انحراف آشکار و غضب حقوق اهل بیت پیامبر لب فرو بستند. اوضاع اجتماعی و سیاسیِ امت اسلامی به جایی رسید که امام حسن (علیه‌السّلام)، مجبور به صلح و واگذاری خلافت به معاویه گشت و فرمانروایی مسلمانان پس از معاویه به دوش فردی همچون یزید گذاشته شد.
وضعیت جامعه اسلامی به جایی رسید که امام حسین (علیه‌السّلام) به همراه یاران باوفایش مظلومانه در کربلا به شهادت رسیدند و کوفیان از یاری فرزند زهرا (سلام‌الله‌علیها) دریغ نمودند. اما این وضعیت پس از واقعه کربلا دگرگون گردید و عاشورا امواجی پرتلاطم ایجاد کرد که کوفه و شام را در نوردید و غلغله عجیبی در جامعه به پا کرد بگونه‌ای که پس از نهضت عاشورا، حرکت‌ها و جنبش‌های فراوانی به تاسّی از آن واقعه، علیه حاکمان اموی و ستمگران صورت گرفت.



پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با تکیه بر اصل نهی از منکر و نظارت اجتماعی توانست کژی‌ها و انحرافات را از جامعه بزداید و جامعه‌ای بیدار و خودآگاه بنیان نهد که ارزش‌های معنوی همچون، ایثار و شهادت، عدالت و رستگاری و... جایگزین ارزش‌های جاهلی همچون شقاوت و عصبیت و پلیدی‌ها گردد.


پس از رحلت پیامبر، جامعه اسلامی به رهبری اصحاب سقیفه، مسیر انحراف را در پیش گرفت و افراد و اعضای آن در مقابل آن انحراف آشکار لب فرو بستند تا زمانه و زمینه در اختیار حکّام ناشایست قرار گیرد و آنان نیز با خانه نشین کردن حجّت حق، باب انحراف و بدعت را در دین گشوده و راه هدایت را مسدود سازند و کار دین و دنیای امت را به جایی رساندند که معاویه یکه تاز میدان بدعت و انحرافات شد و جامعه اسلامی را به سوی بی دینی سوق داد.
پس از پیمان صلحی که بر امام حسن (علیه‌السّلام) تحمیل شد، در مدت بیست سال حکومت معاویه، هیچ گونه انتقاد و اعتراض دسته جمعی در برابر جنایات امویان و قتـل و غارتهای عمالشان صورت نگرفت؛ در حالی که مفاسد و بدعتها، بـه مراتب بیش از زمان عثمان بود. اگر حجر بن عدی، جنبشی در کوفه به راه‌انداخت، بسیار محدود بود، و آنهم به سرعت و با بی رحمی سرکوب شد. تنها مخالفتی که طی بیست سال، گاهی امویان با آن دست به گریبان بودند، مخالفت خوارج بود، که آنهم به دلیل تندروی‌ها و خشونتهای بسیار ناموجه، به شکست منتهی می‌شد.


با به قدرت رسیدن معاویه، ارزش‌های معنوی و الهی کم رنگ، دنیا و دنیاگرایی ترویج و انباشت ثروت، ارزش گشت و دنیاطلبان و زراندوزان بر بیت المال مسلمانان مسلط شدند. واکنش بزرگان جامعه اسلامی در برابر جنایات بنی امیه، یافتن توجیهی دینی و سیاسی برای این اعمال بود و مردم نیز چاره‌ای جز تسلیم و تحمل نداشتند؛ زیرا روح مبارزه در جامعه مرده بود. چنین ملتی به راحتی در مقابل زمامداران تسلیم می‌شود و حاکمان، با خیال آسوده مرتکب هر جنایتی می‌شوند. در چنین احوالی است که امام حسین (علیه‌السّلام) خود را مکلف به قیام می‌داند؛ چرا که از پیامبراکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیده است: «هرکس چنین اوضاع و احوالی را ببیند و درصدد دگرگونی آن برنیاید و با قول و فعلش اعتراض نکند، شایسته است که خدا چنین کسی را به آن جایی که ظالمان و تغییردهندگان دین خدا را می‌برد، ببرد.»
از این روست که امام حسین (علیه‌السّلام) اراده اصلاح جامعه نبوی و امر به معروف و نهی از منکر می‌کند و می‌فرماید: «إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ النَّجاحِ وَ الصَّلاحِ فى اُمَّةِ جَدّى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، اُريدُ أن آمُرَ بِالمَعروفِ وَ أنهى عَنِ المُنكَرِ ، وَ أسيرَ بِسيرَةِ جَدّى مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله ، وَ سيرَةِ أبى عَلىِّ بنِ أبى طالِبٍ ...»
«همانا من براى تحقّق رستگارى و صلاح در امّت جدّم محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قيام كرده‌ام مى‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر نمايم و به سيره جدّم محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و پدرم علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) رفتار كنم». امام حسین (علیه‌السّلام) با این هدف، راه دشت نینوا را پیش می‌گیرد و در سرزمین تفتیده طف، خون پاک خویش را برای آبیاری درخت نوپای اسلام هدیه می‌کند تا بدین وسیله جامعه اسلامی را از دست نااهلان نجات داده و راه انحراف را مسدود و مسیر حق را به بندگان خدا نشان دهد.


با شهادت سالار شهیدان و یارانش در کربلا، خفتگان بیدار گشته و عوام فریبی‌های دستگاه بنی امیه آشکار گردیدند. مردمی که بر اثر تبلیغات و عوام فریبی معاویه روزگار می‌گذراندند، از جهالت وگمراهی رهایی یافته و متوجه شدند که از چه چشمه زلالی بی بهره بودند. در حقیقت واقعه کربلا امواجی پرتلاطم ایجاد کرد که کوفه و شام را در نوردید و در جامعه اسلامی غلغله عجیبی به پا کرد. به همین سبب قیـام هـا و شـورش هـای ضدطاغوتی متعددی به وجود آمد؛ به طوری که هرگاه کسی در برابر امویـان قـد علـم می‌کرد، مردم گرد او جمع می‌شدند و او را یاری می‌کردند و بدین ترتیب انقلابی جدید، ضد حکومت اموی به وقوع می‌پیوست. علت این جنبش‌ها و انقلابها، بیداری جامعه اسلامی بود، که آن نیز خود، یکی از ثمرات قیام خونین کربلا به شمار می‌رفت؛ گرچه در این میان حتی دشمنان اهـل بـیـت مانند ابن زبیر و دیگرانی که قیامشان از نوع انقلاب امام حسین (علیه‌السّلام) و برای ادامه آن نبـود، از این فرصت بهره بردند. بنابراین قیـام‌ امـام حـسین و شهادت آن حضرت و یارانش بود که روح مبارزه در برابـر سـتمگران را از نو در کالبـد مسلمانان دمید تا در برابـر طاغوتهـا و زمامداران خودسر، پرچم مخالفت برافرازند و با آنها مبارزه کنند و در این راه مقاومت نمایند. ‌
یکی از ثمرات این بیداری، انقلابها و شورشهایی بود که در سراسر جهان اسلام برای برانداختن حکومت امویان برپا شد. هر یک از‌ایـن شـورش هـا عـوامـل متعـددی داشت؛ اما عاملی که در همه آنها مشترک بود و بیش از هر چیز مردم را برای مبارزه و انقلاب، تهییج و تحریک می‌کرد، قیام برای خونخواهی امام حسین و انتقام گرفتن از بنی امیه بود. خون خواهی امام حسین (علیه‌السّلام) شعاری بود که همه طرف دار آن بودند و به سرعت زیر پرچمی که با این شعار برافراشته می‌شد، گرد آمدند؛ هرچند رهبران‌ ایـن نهضتها و انگیزه‌های سیاسی آنان و جریانات سیاسی زمان نیز، در جهت بخشی به این قیامها تاثیر گذار بودند.


۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۱۸۸.    
۲. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۱۸.    
۳. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۱۹.    
۴. ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۱، ص۳۸۶.    
۵. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۰.    
۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص٢٥٣.    
۷. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۷.    
۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۱۶۵ به بعد.    
۹. ابن‌کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۸ ص٢٤.    
۱۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۴۰۳.    
۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۳، ص۳۱۲.    
۱۲. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۱۳، ص۳۱۳.    
۱۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۵۳.    
۱۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام حسین (علیه‌السلام) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۳۵۴.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۵.






جعبه ابزار