• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بیانیه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَیانیّه، فرقه ای از غالیان شیعی پیرو بیان (بنان) بن سَمعان تمیمی نَهدی است.




به عقیده این فرقه، ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه به امامت بیان بن سمعان تصریح کرده و او را پس از خود امام خوانده است. بدین قرار، بیانیه از جمله کسانی هستند که امامت را از خاندان بنی هاشم و آل علی علیهم‌السلام خارج ساخته و کس دیگری را به امامت برگزیده اند. اینان در دسته بندی فرق شیعه، از جمله کَیْسانیه محسوب می‌شوند که پس از حضرت علی علیه‌السلام، به امامت محمد بن حنفیه و پس از او به امامت ابوهاشم معتقد بوده اند.
[۱] علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۳، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.




به نوشته طبری،
[۲] محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ذیل حوادث سال ۱۱۹، ج۷، ص۱۲۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
بیان و مُغیره بن سعید خروج کردند و خالد بن عبدالله قسری، حاکم کوفه در زمان هشام بن عبدالملک، آنان را کشت. بنا به یکی از روایات طبری خالد، مغیره و بیان را گرفت و کشت. در روایت دیگرِ طبری
[۳] محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۲۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
که مفصلتر است خالد آنان را با شش یا هفت تن دیگر که خروج کرده بودند، گرفت و‌ به‌طور وحشتناکی آتش زد. روایت اول که ذکری از خروج بیان و مغیره نمی‌کند، نسبت به روایت بعدی ترجیح دارد، زیرا بسیار بعید است که تنها شش یا هفت نفر بتوانند در زمان حاکم مقتدری چون خالدبن عبدالله و خلیفه جباری مانند هشام بن عبدالملک خروج کنند. ابن قتیب ه نیز در عیون الاخبار،
[۴] ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، ج۲، ص۱۴۸، بیروت (بی تا).
هنگام سخن گفتن از کشته شدن آن دو، به خروج آنان اشاره ای نکرده است. سعد بن عبدالله اشعری
[۵] سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۷۷، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
نیز می‌نویسد که خالد، مغیره را خواند و خواست تا توبه کند ولی مغیره نپذیرفت و خالد او را کشت. در اغانی
[۶] علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، ج۱۷، ص۲۰، ج ۱۷، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰).
روایتی هست که به موجب آن «جعفریه» با شعار «لبّیکَ جعفر» (ظاهراً مرادشان امام صادق علیه‌السلام بوده است) بر خالدبن عبدالله خروج کردند. خالد که در حال خطابه بر منبر بود به وحشت افتاد، مردم نیز نزد آنان گرد آمدند و سرانجام این خروج کنندگان دستگیر شدند. ادامه روایت همان است که در روایت طبری هست. مشابهت این دو روایت ـ و خصوصاً تعبیر «خَرَجوا فی التّبابین» یا اَلْبَیانیّین ـ این نکته را متبادر می‌کند که بیان و مغیره سردمدار این شورش بودند، درحالیکه بیان و مغیره از اتباع امام صادق نبوده اند. از طرفی، واقدی
[۷] واقدی، العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق: من خلافه الولیدبن عبدالملک الی خلافه المعتصم، چاپ دخویه، ج۱، ص۲۳۰، لیدن ۱۸۷۱، چاپ افست بغداد.
خروج بیان بر خالد قسری را به نام محمدبن عبدالله دانسته و حال آن‌که قیام محمدبن عبدالله در سال ۱۴۵ بر منصور عباسی بوده است.
[۸] محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۵۵۲ به بعد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).




بیان را از غلات شمرده اند، زیرا او به الوهیت حضرت علی علیه‌السلام معتقد بود و می‌گفت که در وجود علی علیه‌السلام جزئی الهی حلول کرده و با جسد او یکی شده است؛ نیز بر آن بود که علی علیه‌السلام از غیب خبر می‌داده و با همین علمِ غیب در جنگها شرکت می‌کرده و پیروز می‌شده است. او این سخن حضرت علی علیه‌السلام را که «در خیبر را نه با نیروی جسمانی، بلکه به قدرت ملکوتی از جای کندم» شاهد بر ادعای خود گرفته است.
[۹] ابن بابویه، امالی الصدوق، ج۱، ص۴۱۵، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
به نظر بیان، آن نیروی ملکوتی در نفس علی علیه‌السلام مانند چراغ در چراغدان بوده و نور الهی نیز مانند روشنایی چراغ است. بیان می‌گفت که جزئی از خداوند به گونه ای از تناسخ به او منتقل شده، ازینرو شایستگی امامت و خلافت را یافته است و، این جزء الهی همان است که در آدم بود و به جهت آن شایستگی پیدا کرد تا فرشتگان بر او سجده برند. او همچنین مراد از آیه «هل یَنْظُرُون الاّ اَنْ یَأتِیَهُمُ اللهُ فی ظُلَلٍ من الغَمامِ» را حضرت علی علیه‌السلام می‌دانست که در توده‌هایی از ابر خواهد آمد در حالیکه رَعْدْ بانگ او و برق تبسّم اوست.
[۱۲] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۲۴۶، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.


۳.۱ - بیان بن سمعان یکی از مُشبّهه


بیان بن سمعان از مُشبّهه بود و خداوند را دارای صورت و وجه می‌دانست و قائل بود که جسم خداوند از میان می‌رود و تنها صورتش بر جای می‌ماند، و به دو آیه «... کُلُّ شَی ءٍ هالِک اِلاّ وَجَههُ...» و «وَیَبقی ' وَجهُ رَبَّکَ ذوالجَلالِ وَ الاْ ِکرامِ» استناد می‌کرد.
[۱۵] سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۷ـ۳۸، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
به نوشته بغدادی،
[۱۶] عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۳۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت (بی تا).
بیان معتقد بود که خداوند مردی ازلی و از نور است. او بر آن بود که اسم اعظم را می‌داند و می‌تواند با آن، سپاهیان را شکست دهد و نیز با آن ستاره زهره را خطاب می‌کند و زهره به او جواب می‌دهد.
[۱۷] عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۳۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت (بی تا).
به گفته نشوان حمیری
[۱۸] نشوان بن سعید میری، الحور العین، ج۱، ص۱۶۱، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲.
[۱۹] نشوان بن سعید میری، الحور العین، ج۱، ص۲۶۰، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲.
نیز بیان معتقد بود که معبودش به صورت انسان است و ستارگان را می‌خواند و آنان به او پاسخ می‌دهند. به نوشته ابن اثیر،
[۲۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ذیل حوادث سال ۱۱۹، ج۴، ص۲۳۱، بیروت ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
بیان، علی و حسن و حسین علیهم‌السلام و محمدبن حنفیه و پس از او پسرش ابوهاشم را خدا می‌دانست.

۳.۲ - اعتقاد بیانیه در مورد غیبت


بیانیه معتقد بودند که پس از غیبت محمدبن حنفیه، وصیت به پسر او، ابوهاشم عبدالله بن محمد، می رسد و این وصیت، وصیت پس از مرگ نیست بلکه وصیت در حال حیات است، چنانکه رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، علی علیه‌السلام و دیگران را در غزوات خود در مدینه جانشین می‌ساخت. بدین ترتیب، او حجت خدا بر خلق است و مردم باید از او اطاعت کنند.
[۲۱] سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۴، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
به گفته سعدبن عبدالله اشعری
[۲۲] سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۷، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
گروهی از بیانیه می‌گویند که ابوهاشم همان امام قائم است که مرده است ولی باز خواهد گشت و امامت را به عهده خواهد گرفت و مالک روی زمین خواهد شد و پس از او وصی دیگری نخواهد بود. به نوشته نوبختی،
[۲۳] حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ج۱، ص۳۴، چاپ محمد صادق آل بحر العلوم، نجف ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
بیان پس از فوت ابوهاشم دعوی نبوت کرد. بیانیه نیز معتقد بودند که ابوهاشم، بیان را «نبی» ساخت و آیه «ه'ذا بَیانٌ للِنّاس...» دلالت بر نبوت بیان دارد.
[۲۵] سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۴، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
بر اساس روایات، بیان، نامه ای به امام باقر علیه‌السلام نوشت و او را دعوت کرد تا به نبوتش اقرار کند. امام باقر علیه‌السلام آورنده نامه، عمربن عفیف اَزدی، را توبیخ کرد.
[۲۶] حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ج۱، ص۳۴، چاپ محمد صادق آل بحر العلوم، نجف ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
[۲۷] سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۷، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
[۲۸] محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۲۴۶ـ ۲۴۷، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.




اخبار مذکور در رجال کشی دلالت بر مطرود بودن بیان از نظر ائمه شیعه دارد. در روایتی از امام رضا علیه‌السلام آمده است : «بیان بر علی بن حسین دروغ می‌بست و خداوند طعم گرمی آهن را به او چشانید».
[۲۹] محمدبن عمر کشی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۳۰۲، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.




(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
(۳) ابن بابویه، امالی الصدوق، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۴) ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، بیروت (بی تا).
(۵) علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، ج ۱۷، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰).
(۶) سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۷) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۸) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت (بی تا).
(۹) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.
(۱۰) محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
(۱۱) العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق: من خلافه الولیدبن عبدالملک الی خلافه المعتصم، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۱، چاپ افست بغداد.
(۱۲) محمدبن عمر کشی، اختیار معرفه الرجال، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.
(۱۳) محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۴) نشوان بن سعید میری، الحور العین، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲.
(۱۵) حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، چاپ محمد صادق آل بحر العلوم، نجف ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶؛


 
۱. علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۳، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۲. محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ذیل حوادث سال ۱۱۹، ج۷، ص۱۲۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۳. محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۲۹، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۴. ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، ج۲، ص۱۴۸، بیروت (بی تا).
۵. سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۷۷، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
۶. علی بن حسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، ج۱۷، ص۲۰، ج ۱۷، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۸۹/۱۹۷۰).
۷. واقدی، العیون و الحدائق فی اخبار الحقائق: من خلافه الولیدبن عبدالملک الی خلافه المعتصم، چاپ دخویه، ج۱، ص۲۳۰، لیدن ۱۸۷۱، چاپ افست بغداد.
۸. محمدبن جریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۵۵۲ به بعد، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲ـ۱۳۸۷/۱۹۶۲ـ۱۹۶۷).
۹. ابن بابویه، امالی الصدوق، ج۱، ص۴۱۵، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۰. محمدباقربن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۲۱، ص۲۶، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۱۱. بقره /سوره۲، آیه۲۱۰.    
۱۲. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۲۴۶، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.
۱۳. قصص/سوره۲۸، آیه۸۸.    
۱۴. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۷.    
۱۵. سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۷ـ۳۸، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
۱۶. عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۳۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت (بی تا).
۱۷. عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۲۳۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت (بی تا).
۱۸. نشوان بن سعید میری، الحور العین، ج۱، ص۱۶۱، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲.
۱۹. نشوان بن سعید میری، الحور العین، ج۱، ص۲۶۰، چاپ کمال مصطفی، چاپ افست تهران ۱۹۷۲.
۲۰. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ذیل حوادث سال ۱۱۹، ج۴، ص۲۳۱، بیروت ۱۳۹۸/ ۱۹۷۸.
۲۱. سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۴، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۲. سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۷، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۳. حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ج۱، ص۳۴، چاپ محمد صادق آل بحر العلوم، نجف ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
۲۴. آل عمران/سوره۳، آیه۱۳۸.    
۲۵. سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۴، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۶. حسن بن موسی نوبختی، فرق الشیعه، ج۱، ص۳۴، چاپ محمد صادق آل بحر العلوم، نجف ۱۳۵۵/ ۱۹۳۶.
۲۷. سعدبن عبدالله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ج۱، ص۳۷، چاپ محمد جواد مشکور، تهران ۱۳۶۱ ش.
۲۸. محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل، ج۱، ص۲۴۶ـ ۲۴۷، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸/ ۱۹۴۸ـ۱۹۴۹، چاپ افست بیروت.
۲۹. محمدبن عمر کشی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۳۰۲، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد ۱۳۴۸ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بیانیّه»، شماره۲۳۴۹.    


رده‌های این صفحه : غلات | فرق و مذاهب




جعبه ابزار