بَحیره (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَحیره: (مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحیرَةٍ)«بَحیره» به حیوانی میگفتند که پنج بار زاییده بود و پنجمین آنها ماده- و به روایتی نر- بود؛ گوش چنین حیوانی را شکاف وسیعی میدادند، و آن را به حال خود آزاد میگذاشتند و از کشتن آن صرفنظر میکردند.
«بحیره» از مادّه
«بحر» به معنای وسعت و گسترش است، و این که
عرب دریا را بحر میگوید، به خاطر وسعت آن است. و این که
«بحیره» را به این نام مینامیدند به خاطر شکاف وسیعی بود که در گوش آن ایجاد میکردند.
ترجمه و تفسیر آیات مربوط با بَحیره:
(مَا جَعَلَ اللّهُ مِن بَحِيرَةٍ وَلاَ سَآئِبَةٍ وَلاَ وَصِيلَةٍ وَلاَ حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ) (
خداوند هیچگونه «
بحیره» و «
سائبه» و «
وصیله» و «
حام» قرار نداده است [
اشاره به چهار نوع از حیوانات اهلی که در زمان جاهلیّت، استفاده از آنها را به عللی حرام میدانستند؛ و این بدعت، در اسلام ممنوع شد.
] ولی کسانی که
کافر شدند، بر خدا
دروغ میبندند؛ و بیشتر آنها درک نمیکنند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: بحیره: در
مجمع البیان از
زجاج نقل کرده که او گفته است بحیره ماده شتری بوده که پنج شکم زائیده باشد، و شکم پنجم آن نر باشد. و چون رسم چنین بوده که گوشهای این بچه شتر را پاره کرده و شکاف فراخی به آن میدادند از این جهت آن را بحیره مینامیدهاند. و نیز رسمشان این بوده که بر پشت آن سوار نمیشدند، و آن را نمیکشتند، و از باب احترام از هیچ آب و علفی منعش نمینمودند و پیادگان هرچه هم خسته میشدند بر پشت آن سوار نمیشدند.
از
ابن عباس نقل شده که گفته است: رسم عرب این بود اگر ماده شتری پنج شکم میزایید، شکم پنجمش اگر نر بود آن را میکشتند و همگی از
مرد و
زن از گوشتش میخوردند، و اما اگر ماده بود گوشش را میشکافتند و این همان بحیره است، و اگر هم آن را میکشتند
مو و
کرک آن را از پوستش نمیکندند، و در هنگام کشتن هم اسم خدای را بر آن نمیبردند، و بار بر پشتش نمیبستند، چشیدن
شیر آن را و همچنین سایر انتفاعات آن را بر زنان حرام شمرده و همه انتفاعات از زنده آن را مخصوص مردان میدانستند ولی خوردن گوشت آن را برای هر دو طایفه تجویز میکردند: و نیز از
محمد بن اسحاق نقل شده که گفته: بحیره ماده شتری است که از سائبه تولد یافته باشد.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ لَكُم مِّن رِّزْقٍ فَجَعَلْتُم مِّنْهُ حَرَامًا وَحَلاَلًا قُلْ آللّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللّهِ تَفْتَرُونَ) (بگو: «به من خبر بدهید چرا روزیهایی را که خداوند بر شما نازل کرده، بعضی از آن را حرام، و بعضی را
حلال قرار دادهاید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه چنین کاری داده، یا بر خدا افترا میبندید و از پیش خود، حلال و حرام درست میکنید)؟!»)
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «بَحیره»، ص۹۷.