بواده
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بواده اصطلاحی عرفانی برای گونه ای از
واردات غیبی میباشد.
بواده به معنای
الهاماتی است که بداهتاً و بدون سابقه پیشین بر
قلب سالک وارد میشود. این واژه از ریشه «ب ـ د ـ ه» به معنای نخستین برخورد ناگهانی با کسی یا چیزی و جمع «
بادهه» است.
احتمالاً قشیری
برای نخستین بار این واژه را مطرح کرده، و بعدها ابن
عربی،
عبدالرزاق کاشی،
شارح مکتب ابن
عربی و
شمس الدین ابرقوهی به شرح آن پرداخته اند. ظاهراً در آثار عرفانی بعدی سخنی از آن به میان نیامده است.
بواده همچون دیگر «واردات» به حکم «وقت » بر قلب سالک وارد میشود، ازینرو زمان مشخصی ندارد و موجب پدید آمدن احوالی میشود که سریعاً محو میشوند.
ابن عربی شرط ورود واردات را استعداد قلوب برشمرده و عمل سالک را در کسب آنها مؤثر نمیداند. بواده در مراحل نخستین سلوک موجب تغییر احوال،
قبض و بسط، اندوه یا شادی، گریه یا خنده میگردد، اما عارفانی که به «حال عظمت» ارتقا یافته و «
سادات وقت» نام گرفتهاند از این عوارض ظاهری به دورند.
از نظر ابن
عربی در فتوحات، واردات برای سالکانی که به مقام محو و فنا نرسیده و برای خود نفسانیت و عینیتی میپندارند، و خود را موصوف به وصف (یا صفتی) می دانند، معنا و مصداق مییابد و بر غیر ایشان «بدیهه» ای عارض نمیشود. گذشته از این، بواده با امور فی البداهة رایج در میان مردم این تفاوت را دارد که لزوماً موجب شادی یا غم نمیگردد.
ابن
عربی قائل است که بواده در ورود به قلبِ اهل طریقت بر صواب است و به خطا نمیرود، ازینرو مشایخ در آموزش «
اخذالهی» به سالک، هر آنچه را که بر او گذشته، بدون تأمل، جویا میشوند تا فکر و استدلال بر آن «وارد» تأثیر نگذارد و تنها آنچه را بر قلبش گذشته بیان کند. او تأکید میکند که مقتضیات و احوال هر وارد غیبی باید موافق با میزان شرع باشد، چرا که
شرع ضامن
سعادت است، و اگر این احوال موافق با شرع نباشد،
تنبّه و تذکری برای
سالک است.
ابن
عربی وارداتی همچون
هجوم،
صحو،
سُکر،
ذوق،
شُرب،
طوارق،
بوادی،
باده،
طوالع،
لوامع و
لوایح را همراه با بواده بر شمرده و معتقد است که این اصطلاحات معانی نزدیک به هم دارند و در نهایت به مفهوم واحدی باز میگردند.
همچنین هجوم را، به طور خاص، همراه با بواده ذکر کرده که مانند آن یکباره و بدون اراده سالک عارض میشود، با این تفاوت که بواده تنبیهی است برای سالکی که فوت «
وقت» کرده و از حکم آن غفلت ورزیده و آداب «
حضور» را به جا نیاورده است.
(۱) شمس الدین ابراهیم ابرقوهی، مجمع البحرین، چاپ نجیب مایل هروی، تهران ۱۳۶۴ش.
(۲) ابن
عربی، الفتوحات المکّیّه، بیروت (بی تا).
(۳) ابن فارس،
معجم المقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
(۴) خلیل جر، لاروس:
المعجم العربی الحدیث، پاریس ۱۹۷۳.
(۵) جعفر سجادی، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، تهران ۱۳۷۰ش.
(۶) عمر بن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة
العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست تهران ۱۳۷۷.
(۸) عبدالرزاق کاشی، اصطلاحات الصوفیة، چاپ محمد کمال ابراهیم جعفر، مصر ۱۹۸۱.
(۹) عبدالکریم بن هوازن قشیری، ترجمه رساله قشیریه، چاپ بدیع الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۶۱ش.
(۱۰) صادق گوهرین، شرح اصطلاحات تصوف، تهران ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بواده»، شماره۲۰۰۰.