بهلول (فرمانروا)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُهْلول، یا
بَهلول، نام ۳ تن از فرمانروایان برجستۀ کُرد میباشد.
بهلول، فرزند امیرجمشید، یکی از امرای طایفۀ
دُنبلی، خاندانی که چند
سده در نقاطی از
آذربایجان و
کردستان فرمانروایی داشتند
(دربارۀ
دنبلیها به اینجا رجوع کنید
). پدر
بهلول نیز از فرمانروایان کرد بود که پیشتر با غازانخان (حک ۶۹۴-۷۰۴ق/۱۲۹۵-۱۳۰۴م)، به ستیز برخاسته، و بعدها در ۷۲۵ق/۱۳۲۵م در نبردی با سپاهیان
مغول در کوه چلهخانه کشته شده بود.
بهلول پس از پدر،
تبریز را مرکز فرمانروایی خود قرار داد.
از رویدادهای دورۀ
حکومت این فرمانروای کرد، آگاهی چندانی در دست نیست، جز آنکه در ۷۶۰ق/۱۳۵۹م درگذشت و در قلعۀ بای، در کنار آرامگاه نیای بزرگش امیراحمد مدفون گردید.
بهلول، مشهور به حاجیبیک، فرزند امیرفریدون (امیرقلیچ). پدر
بهلول بر آذربایجان، کردستان و
ارمنستان فرمانروایی میکرد و مرکز حکومت خود را شهر خوی قرار داده بود.
امیرفریدون در ۸۶۰ق/۱۴۵۶م درگذشت. امیربهلول بجز سرزمینهای موروثی،
طبرستان و داغستان را نیز در اختیار داشت.
بهلول معاصر سلطان حیدر (د ۸۹۳ق/۱۴۸۸م)، پدر
شاه اسماعیل اول، بنیانگذار
سلسله صفوی بود و از روی اعتقاد و ارادت سرسپردۀ او گردید
به دنبال این سرسپردگی دیگر سران طایفۀ
دنبلی نیز از شاهان صفوی
اطاعت میکردند و آنها را در برابر دشمنانشان یاری میدادند.
بهلول نه تنها از نظر سیاسی به خدمت خاندان صفوی کمربسته بود، از نظر اعتقادی نیز باطناً به
مذهب این خاندان (
تشیع) گرایش داشت.
این چرخش سیاسی و مذهبی فرمانروایان کرد
دنبلی در سرنوشت آنان بسیار مؤثر افتاد. آنها پس از این رویداد، استقلال سیاسی خود را از دست دادند و قلمرو فرمانروایایی آنان به قلمرو شاهان صفوی پیوست و همچنین آنها که پیش از این،
مذهب تسنن داشتند، به پیروی از فرمانروای خود به تشیع گرویدند.
بهلول در ۸۸۰ق/۱۴۷۵م در
جنگ سلطان حیدر و شاه خلیل آققویونلو جان سپرد و در دامنۀ کوهی که آرامگاه خانوادگی آنها بود، به خاک سپرده شد. برای مزار او گنبد ویژهای ساختند و آن کوه بعدها به نام او به حاجیبیگ معروف شد و امروزه آن را حاجی بیگلو مینامند.
بهلول، فرزند الوند بیگ فرزند شیخ احمد از خاندان کرد سلیمانیه که در دورۀ پادشاهی سلطان سلیم (یاووز) (سل ۹۱۸-۹۲۶ق/۱۵۱۲-۱۵۲۰م)، بر میافارقین (شهری در ۱۲فرسنگی شمال دیاربکر)
امارت داشت.
او در آغاز کار به اتفاق برادرش عمرشاه، مدتی طولانی در خدمت اسکندرپاشا، والی دیاربکر به سر برد. اسکندرپاشا او را به حراست از دژ اسکندریه (که آن را میان راه
حله و
بغداد به نام خود ساخته بود)
مأمور کرد
بهلول یک بار شخصاً به دیدار سلطان سلیم رفت، سلطان او را ارج نهاد و میافارقین و توابع آن را به اقطاع تملیک (ه د، اقطاع) او داد و نیز دریافت مالیات زمینِ برخی از طوایف منطقه را به وی سپرد، تا آن که برخی از طوایف سلیمانیه، نیز بر سر پرداخت
مالیات بر
بهلول شوریدند و سرانجام در نبردی که میان او و شهسواربیگ از طایفۀ بسیان و فرمانده دژ بایزید (از بخشهای ایروان) درگرفت، کشته شد.
او را مردی دلیر و بزرگوار دانستهاند.
(۱) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران، به کوشش هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۲) شرفخان بدلیسی، شرف نامه، به کوشش محمدعلی عونی، قاهره، الازهر.
(۳) عبدالعزیز جواهرکلام، آثار الشیعة الامامیه، ج۳، تهران، ۱۳۴۸ش، ج۴، ترجمۀ علی جواهر کلام، تهران، ۱۳۰۷ش.
(۴) محمدامین زکی، تحقیقی تاریخی دربارۀ کرد و کردستان، ترجمۀ حبیبالله تابانی، تبریز، ۱۳۷۷ش.
(۵) محمدامین زکی، کورد و کوردستان، بغداد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
(۶) محمدامین زکی، مشاهیر الکرد و کردستان فیالدور الاسلامی، بغداد، ۱۳۶۴ق/۱۹۴۵م.
(۷) بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، به کوشش ماجد مردوخ روحانی، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۸) EI۲.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهلول»، شماره۵۲۷۷.