بهشتی شدن با وفای به عهد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از صفات برجسته
مؤمنان حفظ و
ادای امانت و پايبند بودن به
عهد و
پیمان در برابر
خالق و
خلق است، و
پاداش آنان ورود در
بهشت برین است.
وفای به عهد، از عوامل بهشتی شدن است.
و الذین هم لامـنـتهم و عهدهم رعون «و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مى كنند.» اولـئک هم الورثون «(آرى،) آنها وارثانند.» الذین یرثون الفردوس هم فیها خــلدون. «(وارثانى) كه بهشت برين را
ارث مى برند، و جاودانه در آن خواهند ماند.»
و الذین هم لامـنـتهم و عهدهم رعون «و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مى كنند.» اولـئک فی جنت مکرمون. «آنان در باغهاى بهشتى (پذيرايى و) گرامى داشته مى شوند.»
پنجمين و ششمين صفت برجسته
مؤمنان اشاره كرده، مى گويد:" آنها كسانى هستند كه امانتها و عهد خود را مراعات مى كنند" (وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ). حفظ و
ادای امانت- به معنى وسيع كلمه- و همچنين پايبند بودن به
عهد و
پیمان در برابر
خالق و
خلق از صفات بارز مؤمنان است.
در مفهوم وسيع
امانت، امانتهاى
خدا و
پیامبران الهى و همچنين امانتهاى مردم جمع است، نعمتهاى مختلف
خدا هر يك امانتى از امانات او هستند،
آئین حق،
کتب آسمانی، دستور العملهاى پيشوايان راه
حق و همچنين
اموال و فرزندان و پستها و مقامها، همه امانتهاى اويند كه مؤمنان در حفظ و اداى
حق آنها مى كوشند تا در حياتند از آن پاسدارى مى كنند و به هنگام ترك
دنیا آنها را به نسلهاى برومند آينده خود مى سپارند، و چنين نسلى را براى پاسدارى آن
تربیت مى كنند.
«وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون»
آیه مورد بحث
مؤمنین را به
حفظ امانت و خيانت نكردن به آن و حفظ عهد و نشكستن آن، توصيف مى كند و
حق ایمان هم همين است كه
مؤمن را به رعايت عهد و امانت وادار سازد، چون در ايمان معناى سكون و استقرار و اطمينان نهفته، وقتى
انسان كسى را
امین دانست و
یقین كرد كه هرگز
خیانت ننموده پيمان نمى شكند، قهرا دلش بر آنچه يقين يافته مستقر و ساكن و مطمئن مى شود و ديگر تزلزلى به خود راه نمى دهد.
وفای به پیمانهای الهی، از موجبات بهشتی شدن است.
الذین یوفون بعهد الله ولاینقضون المیثـق «آنها كه به عهد الهى
وفا مى كنند، و پيمان را نمى شكنند.» ... اولـئک لهم عقبی الدار «.....پايان نيك سراى ديگر، از آن آنهاست.» جنت عدن یدخلونها... «(همان) باغهاى جاويدان بهشتى كه وارد آن مى شوند....»
"الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ". از ظاهر سياق برمى آيد كه جمله دومى، يعنى جمله "لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ" عطف تفسيرى جمله اولى است، و بنا بر اين، منظور از (ميثاقى كه آن را نقض نمى كنند، همان عهدى است كه به آن وفا مى كنند، و منظور از اين عهد و ميثاق هم بقرينه آيه قبلى كه تذكر ايشان را ذكر مى كرد، آن عهدى است كه به زبان
فطرت خود با
پروردگار خود بستند كه او را يگانه بدانند، و بر اساس
توحید و يكتايى او عمل نموده آثار توحيد را از خود نشان دهند. آرى، آدمى بر فطرت توحيد خداى تعالى و نيز بر فطرت لوازم توحيد خلق شده، اين عهدى است كه انسان در فطرت خود با خداى تعالى بسته است.
و عهد و ميثاقى هم كه به وسيله
انبیاء و
رسل و به دستور خداى سبحان از بشر گرفته شده، و خلاصه آن
احکام و شرايعى هم كه انبياء آورده اند همه از فروع اين ميثاق فطرى است، چون
ادیان همه فطريند.
در پايان آيه پس از ذكر برنامه هاى مختلف گذشته، اشاره به عاقبت كار "اولوا الالباب" و انديشمندان و طرفداران
حق و عاملان به اين برنامه ها كرده مى فرمايد:
"عاقبت نيك سراى ديگر از آن آنهاست" (أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ): آيه بعد توضيحى است براى اين سرانجام نيك و
عاقبت خير مى گويد: "سرانجام كار آنها باغهاى جاويدان بهشت است كه هم خودشان وارد آن مى شوند و هم پدران و همسران و فرزندان صالح آنها.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۵۵۴، برگرفته از مقاله «وفای به عهد».