بنیغطفان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی غطفان
از
قبایل بزرگ
عدنانی نجد، هم پیمان
یهود و اثرگذار در تحولات مدینه
بنی غطفان از تبار غطفان بن سعد بن قیس از
عرب عدنانی است که نسبشان با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در مضر، از اجداد رسول خدا، مشترک است.
از
بنی سلیم و
هوازن به عنوان قبایل هم عرض و از
بنوفزاره،
اشجع ،
عبس،
ذبیان،
بنی محارب
و بنی ثعلبه
به عنوان زیرشاخههای غطفان یاد شده است.
از قبایل هم نام بنی غطفان میتوان به تبار غطفان بن سعد، شاخهای از
بنی جذام ، اشاره کرد که از
اعراب قحطانی هستند
و با این بنی غطفان تفاوت دارند.
غطفانیان قبایلی بیابان نشین
در همسایگی بنی سلیم بودند
و در مناطقی از
نجد میزیستند که در حدود ۱۰۰ کیلومتری شرق
مدینه قرار داشت.
رمه بزرگترین وادی سرزمین نجد بود
و کوههای رحرحان نزدیک
عکاظ پشت
عرفات،
ضرغد در نجد،
اعیار میان مدینه و فید،
هرمه (چاهی در حزم بنی عوال در کوه غطفان از اکناف حجاز)،
و اکوام از دیگر زیستگاههای غطفانیان به شمار میرفتند.
حضور غطفانیان در
وادی القری،
منطقهای یهودی نشین و نزدیکی آن به
خیبر، میان
مدینه و
شام موجب هم پیمانی تیرههای این قبیله با
یهود خیبر و نیز
بنی قریظه و]]
بنی نضیر در
یثرب شده بود. از مشارکت آنها با
قریش در نبردهای گوناگون بر ضد مسلمانان از جمله نبرد
خندق یاد شده است.
در منابع از نبردهای رقم،
طواله
و سده (میان بنی سده و بنی عامر بن صعصعه از غطفان)،
داحس و غبراء (میان زیرشاخههای غطفانی بنی عبس و بنی ذبیان)
و
نبرد فجار (میان
قریش و
کنانه با بنی عامر از قیس عیلان)
به عنوان مهمترین نبردهای عصر جاهلی غطفانیان یاد شده است.
بنی غطفان در دوران جاهلیت بت «
عزی»
را در «نخله شامیه» در مسیر یمن به مکه)
می پرستیدند.
آنان برای این بت پرستشگاهی ساخته و بر آن نگهبانی گمارده بودند و همانند
کعبه برای تقرب به آن
قربانی و گرد آن
طواف مینمودند.
پس از
فتح مکه (۸ق.)
خالد بن ولید به دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مامور نابودی این بت شد.
به گزارش کلبی، غطفان همراه قبایلی چون
قضاعه و
لخم، بتی به نام
اقیصر در مشارف شام داشت و آن را میپرستید.
بنی غطفان و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
گزارشی از ارتباط بنی غطفان با
پیامبر و مسلمانان در دوران مکی در دست نیست. با
هجرت پیامبر به
یثرب، غطفانیان در نبردهای گوناگون بر ضد پیامبر حضور داشتند. غطفانیان را باید اعرابی بیابان نشین دانست که در وضعیتهای گوناگون به تناسب نیازهای خود با قبایل قدرتمند هم جوار متحد میشدند و نیاز خود را ملاک اصلی روابط با دیگران میدانستند. از این رو، تا پیش از
فتح مکه (۸ق.) در عرصههای گوناگون و با اندک تشویقی از سوی دشمنان اسلام، بر ضد مسلمانان بسیج میشدند.
در بیست و سومین ماه هجرت، پیامبر به قصد رویارویی با گروهی از بنی سلیم و بنی غطفان که برای حمله به
مدینه در
قرقرة الکدر در ۱۷۶کیلومتری مدینه گرد آمده بودند، حرکت کرد.
این قبایل در پی آگاهی از حرکت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به سوی آنها، به بلندیهای پیرامون گریختند. پیامبر در محل گرد آمدن آنها، تنها شترانشان را که نزد شبانان قبیله بود، به
غنیمت گرفت و بدون درگیری به مدینه بازگشت
همچنین پس از گرد آمدن تیرههای بنی ثعلبه و بنی محارب از غطفان در منطقه ذی امر (سرزمینی از آن غطفان در ۶۷ کیلومتری مدینه)
برای حمله به مدینه،
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بر پایه سخن مشهور در محرم
و بر پایه گزارش واقدی، همراه ۴۵۰ تن در ۱۲ ربیع الاول بیست و پنجمین ماه هجرت از مدینه، بیرون شد. ولی قبیله غطفان گریخته بودند و او بدون برخورد با دشمن، اواخر ربیع الاول به مدینه بازگشت.
ز این نبرد با عنوان
غزوه ذی امر یاد شده است.
پس از گرد هم آمدن دیگر تیرههای بنی ثعلبه و بنی محارب برای حمله به مدینه، پیامبر در شب شنبه دهم محرم چهل و هفتمین ماه هجرت، همراه ۴۰۰ یا ۷۰۰ تن
به سوی سرزمین نجد شتافت
و با گروهی بسیار از قبیله غطفان برخورد کرد که به قلهها گریخته و موضع گرفته بودند و بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اشراف داشتند؛ ولی نبردی میان آنها رخ نداد.
این غزوه را از آن رو که کنار کوه
ذات الرقاع با قلههای سرخ و سیاه و سپید
روی داد، بدین نام خواندهاند. همچنین پس از
غارت شتران شیرده پیامبر به دست عیینة بن حصن فزاری با شماری از سواران قبیله غطفان در «
غابه» (بیشهای در شمال مدینه)
پیامبر تا کوه ذی قرد آنها را تعقیب کرد که به همین مناسبت، به
غزوه ذی قرد مشهور شد.
در این تعقیب و گریز، پیامبر بر غطفانیان دست نیافت و تنها برخی از شتران را بازپس گرفت.
در
نبرد احزاب به سال پنجم ق. برخی از تیرههای بنی غطفان همانند
بنی فزاره به رهبری عیینة بن حصن فزاری، بنی مرة بن عوف به رهبری
حارث بن عوف و ۴۰۰ تن از قوم اشجع به فرماندهی مسعود بن رخیلة بن عائذ اشجعی
یا مسعود بن رخیلة بن نویره
در برابر دریافت خرمای یک سال خیبر
با
قریش و یهودیان بر ضد مسلمانان همراهی کردند؛ وضع بحرانی مسلمانان در این نبرد، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را بر آن داشت تا برای در هم شکستن اتحاد مشرکان، سران غطفان را به ترک محاصره در برابر پرداخت یک سوم خرمای مدینه دعوت کند؛ اما در نتیجه زیاده خواهی آنها و طلب نیمی از خرمای مدینه و مشورت پیامبر با بزرگان اوس و خزرج، این پیشنهاد از سوی مسلمانان رد شد.
بر پایه گزارشی، به تدبیر پیامبر، «نعیم بن مسعود اشجعی» از تازه مسلمانان بنی اشجع بن ریث بن غطفان، زمینه دودستگی میان سران قریش و یهود را فراهم کرد.
گزارشهایی از همراهی آنها با مشرکان قریش و یهودیان مدینه و
خیبر بر ضد مسلمانان حکایت دارند.
در غزوه خیبر به سال هفتم ق. یهودیان در پی آگاهی از تصمیم پیامبر برای حمله به یهودیان خیبر، افرادی را نزد بنی غطفان فرستادند و در برابر پرداخت نیمی از خرمای خیبر، حمایت بنی غطفان را جلب کردند. شماری بسیار از بنی غطفان به سرکردگی عیینة بن حصن فزاری، برای همراهی با یهودیان رهسپار خیبر شدند.
پیامبر، برای پیشگیری از اتحاد غطفانیان با یهود خیبر، همراه ۱۶۰۰ تن از اصحاب در ناحیه «رجیع» فرود آمد و میان اهل خیبر و بنی غطفان حایل شد. از این رو، غطفانیها از بیم زنان و فرزندان خویش، از یاری خیبریان دست کشیدند
الف: پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم افزون بر انجام
غزوات ،
سرایایی نیز بر ضد غطفانیان فراهم دید. او در شعبان سال هفتم ق.
ابوبکر را همراه شماری به سوی فزاره و بنی کلاب، دو تیره از غطفان، فرستاد که قصد جان پیامبر را داشتند.
ابوبکر و همراهانش شبانه نزدیک آبهای آنها رسیدند و پس از
نماز صبح به آنان حمله کردند. برخی از آنها را کشتند و تعدادی گوسفند به
غنیمت بردند و زنی را به
اسارت گرفتند که
فدیه آزادی مسلمانانی شد که در دست مشرکان مکه اسیر بودند.
ب: در شوال همان سال، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
بشیر بن سعد را با ۳۰۰ تن به جناب
برای سرکوب گروهی از غطفان فرستاد که همراه عیینة بن حصن، قصد حمله به مدینه را داشتند. مسلمانان افزون بر غنیمت بردن شتران فراوان دو مرد نیز به اسارت گرفتند که پیش از ورود به مدینه، مسلمان و آزاد شدند.
ج: در شعبان سال هشتم ق.
ابوقتادة بن ربعی همراه پانزده تن به دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بر خضرة (سرزمین بنی محارب و تیرهای از بنی غطفان) در نجد بدین منظور حمله برد تا قریش از حمله پیامبر به مکه بی خبر بمانند. در این سریه، مسلمانان ۲۰۰ شتر و ۲۰۰۰ گوسفند و اسیران بسیار گرفتند و بدون هیچ آسیبی با اطمینان یافتن از رسیدن مسلمانان به مکه، به آنها پیوستند.
با وجود تحرکات سیاسی و نظامی گسترده غطفانیان بر ضد مسلمانان و اسلام آوردن بیشتر آنها پس از
فتح مکه ،
افراد و گروههایی از تیرههای این قبیله پیش از فتح مکه و فراگیر شدن اسلام در سراسر شبه جزیره عربستان، به اسلام گرویدند. منابع از انعقاد پیمان عدم تعرض ۱۰۰
یا ۷۰۰ تن از بنی اشجع، یکی از شاخههای اصلی غطفان ساکن نزدیک مکه، به سرپرستی مسعود بن رخیله با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به سال پنجم ق. گزارش دادهاند که به نزدیکی مدینه در شعب سلع کوچ کردند.۱۰۰
نیز حسیل بن نویره،
عوف بن مالک و برخی دیگر از بنی اشجع در [[فتح خیبر]
با پیامبر همراهی نمودند که یک تن از آنها در این نبرد به شهادت رسید.
در
فتح مکه نیز ۳۰۰ تن از اشجعیها زیر پرچم نعیم بن مسعود و معقل بن سنان به فرمان و دعوت پیامبر با مسلمانان همراه شدند.
پس از فتح مکه تا سال دهم ق. تیرههای گوناگون از غطفان در حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اسلام آوردند.
در
غزوه تبوک (۹ق.) نعیم بن مسعود گردآوری نیرو از قبیله اشجع را عهده دار شد.
پس از رویداد
سقیفه و به خلافت رسیدن
ابوبکر، گروههایی با انگیزههای گوناگون با حکومت او به مخالفت پرداختند و
ابوبکر با نام
مرتدان با آنها پیکار کرد.
در این هنگام، برخی از قبایل از جمله تیرههایی از غطفان، نمایندگانی نزد ابوبکر فرستادند تا به شرط پرداخت نکردن
زکات ، به خلافتش تن دهند؛ اما او نپذیرفت.
پس از آن، تیرههای غطفان
جز بنی اشجع
و بنی عامر بن صعصعه
با آگاهی از اعزام
سپاه اسامه به شام و کمبود نیروی نظامی در مدینه، به صف مرتدان پیوستند و قصد حمله به مدینه کردند.
پس از ناکامی مرتدان در حمله به مدینه،
تیرههای بنی عبس و ذبیان
و بنی فزاره به سرکردگی عیینة بن حصن فزاری همراه قبایل هوازن و بنی سلیم به طلیحة بن خویلد اسدی که اندکی پیش از رحلت پیامبر
ادعای نبوت کرده بود، پیوستند.
ابوبکر با بازگشت
اسامه از شام، او را بر مدینه گماشت و خود با سپاهی، بنی عبس و ذبیان و کنانه را که در ابرق، ناحیهای از
ربذه، گرد آمده بودند، تار و مار کرد
و خالد را برای سرکوب دیگر تیرههای غطفان، رهسپار ذوالقصه نمود.
در هنگامه نبرد خالد با طلیحه،
عیینه که نگران سرنوشت نبرد بود، نزد
طلیحه رفت تا از آیات نازل شده بر او سرانجام نبرد را دریابد. پاسخ طلیحه ادعای دروغین نبوتش را بر او نمایاند.
بدین سان، عیینه و یارانش از او کناره گیری کردند. عیینه به دست مسلمانان اسیر شد و با اظهار اسلام، ابوبکر او را بخشید.
غطفانیان از جمله عیینة بن حصن فزاری
کنار دیگر قبایل در
فتوحات ایران،
فتح نهاوند ، به سال ۲۱ ق. شرکت کردند.
از نقش غطفانیان در دوران
عثمان ، جز حضور برخی از بنی اشجع در قیام بر ضد عثمان و نیز در آغاز
خلافت امام علی علیهالسّلام گزارشی در دست نیست. در
نبرد صفین (۳۷ق.) تیرههای غطفانی ساکن عراق در سپاه امام علی علیهالسّلام حضوری چشمگیر داشتند.
برخی از بنی فزاره و بنی عبس چون عبدالله بن معتم همراه یازده تن از غطفانیان پس از قطعی شدن نبرد امام با شامیان، به سوی
معاویه گریختند
در
رخداد حره (۶۱ق.) مسلم بن عقبه، فرمانده یزید بن معاویه،
معقل بن سنان اشجعی از بزرگان بنی اشجع
را به سبب حضور اشجعیان در قیام بر ضد عثمان، به سال ۳۵ ق. گردن زد.
از شخصیتهای جاهلی آنها میتوان به
زهیر بن سلمی (۶۱۱-۶۷۲م.) از سرایندگان
معلقات سبعه و معروف به حکیم شاعران عرب نام برد. اسلام آوردن او معلوم نیست؛ اما دو پسرش بجیر و کعب که آنها نیز از شاعران بودند، اسلام آوردند.
خالد بن سنان عبسی، از حنفاء (پیامبران دوره فترت، پس از حضرت عیسی تا بعثت پیامبر اسلام) بوده و آوردهاند که دختر او پیامبر را دیدار کرد و اسلام آورد. پیامبر از پدر او به نیکی یاد کرده است.
از شخصیتهای اسلامی بنی غطفان میتوان به
نعیم بن مسعود اشجعی از
اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
و در شمار
یاران امام علی علیهالسّلام اشاره کرد که در نبرد جمل
شهید شد.عیینة بن حصن فزاری از
مؤلفة قلوبهم و در شمار مرتدان
بود. شبیب بن بجره اشجعی از
خوارج کوفه بود که با
عبدالرحمن بن ملجم در به
شهادت رساندن امام علی علیهالسّلام همراه شد.
مرثد پسر «کناز بن حصین» معروف به ابومرثد غنوی، از طایفه غنی بن اعصر و صحابی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود که در
نبرد بدر و احد حضور داشت و در رخداد رجیع (۴ق.) به شهادت رسید.
همچنین در دورههای بعد از افرادی چون ابوالبلاد یحیی بن سلیمان و تمیم بن مسیح از اصحاب امام علی علیهالسّلام و ربعی بن خراش از عابدان کوفه و ابوسیدان عبید بن طفیل به عنوان محدثان و شخصیتهای غطفانی نام بردهاند.
(۱) الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری (م. ۲۸۲ق.) ، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
(۲) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۳) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۴) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۵) الاصنام (تنکیس الاصنام)، هشام بن محمد کلبی (م. ۲۰۴ق.) ، به کوشش احمد زکی، تهران، تابان، ۱۳۴۸ش.
(۶) امتاع الاسماع، المقریزی (م. ۸۴۵ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
(۷) الانساب، عبدالکریم السمعانی (م. ۵۶۲ق.) ، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
(۸) انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۹) البدء و التاریخ، المطهر المقدسی (م. ۳۵۵ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۳م.
(۱۰) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف.
(۱۱) تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
(۱۲) تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
(۱۳) تاریخ خلیفه، خلیفة بن خیاط (م. ۲۴۰ق.) ، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۱۴) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۵) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۶) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۷) التنبیه و الاشراف، المسعودی (م. ۳۴۵ق.) ، بیروت، دار صعب.
(۱۸) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۱۹) دلائل النبوه، اسماعیل الاصفهانی (م. ۵۳۵ق.) ، به کوشش مساعد بن سلیمان، دار العاصمه.
(۲۰) الرده، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۲۱) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
(۲۲) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۳) العقد الفرید، احمد بن عبدربه (م. ۳۲۸ق.) ، به کوشش مفید قمیحه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۴ق.
(۲۴) عیون الاثر، ابن سید الناس (م. ۷۳۴ق.) ، بیروت، دار القلم، ۱۴۱۴ق.
(۲۵) فتوح البلدان، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، بیروت، دار الهلال، ۱۹۸۸م.
(۲۶) الفتوح، ابن اعثم الکوفی (م. ۳۱۴ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۱۱ق.
(۲۷) فرهنگ اعلام جغرافیایی و تاریخی در حدیث و سیره نبوی، محمد محمد حسن شراب، ترجمه، شیخی، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
(۲۸) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۲۹) مراصد الاطلاع، صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. ۷۳۹ق.) ، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۳۰) مروج الذهب، المسعودی (م. ۳۴۶ق.) ، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۳۱) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م. ۶۲۶ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۳۲) معجم قبائل العرب، عمر کحاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۳۳) معجم ما استعجم، عبدالله البکری (م. ۴۸۷ق.) ، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
(۳۴) المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۳۵) مقاتل الطالبیین، ابوالفرج الاصفهانی (م. ۳۵۶ق.) ، به کوشش سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفه.
(۳۶) وفاء الوفاء، السمهودی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
(۳۷) وقعة صفین، ابن مزاحم المنقری (م. ۲۱۲ق.) ، به کوشش عبدالسلام، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
حوزه نمایندگی ولی فقه در امور حج و زیارت مقاله «بنیغطفان»