بنیعدی بن کعب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
از تیرههای
قریش و تاثیرگذار در رویدادهای حرمین طائفه بنی عدی
بن کعب می باشند.
بنی عدی، خاندان عدی
بن کعب
بن لؤی بودند.
.نسب این تیره با
رسول خدا ، در کعب، جد هشتم وی، به هم میرسد. بنی عدی قبیله خلیفه دوم
عمر بن خطاب است؛ قبایل و تیرههایی دیگر نیز از عرب عدنانی و قحطانی با عنوان
بنی عدی شناخته میشوند که بنی عدی
بن عبدمناة، بنی عدی
بن رباب، بنی عدی
بن اخرم، بنی عدی
بن اشرس، بنی عدی
بن جناب، بنی عدی
بن حارث، بنی عدی
بن نجار و بنی عدی
بن فزاره از آن جمله هستند.
پدر عدی، کعب، نخستین کسی دانسته شده که مردم را در روز
عروبه (نام پیشین روز جمعه در جاهلیت) گرد آورد و آن را «
جمعه » نامید و در آن روز و د
ر ایام حج خطبه خواند.
در منابع به محل خطابه وی در
حج اشاره نشده است. کعب میان
عرب منزلتی بس گران یافت؛ به گونهای که از سوی قریش، سال درگذشت او تا هنگام
عام الفیل ، مبدا تاریخ قرار گرفت.
عدی یکی از سه فرزند کعب
از همسرش حبیبه دختر بجالة
بن سعد
بود. خود نیز دو پسر و یک دختر به نام رزاح، عویج و الوف/الود
داشت. نسل عدی از هر دو پسر ادامه یافت
و فرزندان آن دو، تیرههای گوناگون بنی عدی را تشکیل دادند؛ نسب
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از جانب جدات مادری به عویج
بن عدی میرسد
؛ زیرا
آمنه بنت وهب ، دختر بره بنت عبدالعزی
بن عثمان، و او دخترام حبیبه بنت اسد
بن عبدالعزی؛ وام حبیبه دختر بره بنت عوف
بن عبید
بن عویج بود.
خانههای بنی عدی در روزگار جاهلیت از کنار
باب الصفا که پس از
اسلام باب بنی مخزوم خوانده شد، تا
کوه صفا امتداد داشت. از این رو، به آن «باب بنی عدی
بن کعب» نیز گفته میشد.
فاکهی گویا این نام گذاری را نپذیرفته؛ زیرا آن را از گمانهای مکیان شمرده است.
بر پایه گزارش فاکهی،
قصی بن کلاب هنگام تعیین و وا گذاری بخشهای گوناگون مکه به تیرههای قریش «اسفل الثنیه» را به بنی عدی واگذار کرد.
بنی عدی بعدها به سبب ستیز با بنی
عبدشمس منازل خود نزدیک صفا را ترک کردند و به محله بنی سهم در شمال غربی
مکه رفته، با آنها هم پیمان شدند و شماری از منازل آنها را خریدند.
میان بنی عدی و بنی سهم، قرابت نسبی و پیمانی دو جانبه وجود داشت؛ اما در ستیزی که میان افرادی از این دو قبیله روی داد و به
قتل یکی از عدویون انجامید، این پیمان از سوی بنی عدی فسخ شد.
بنی عدی همچنین بعدها سراهایی در
مدینه داشتند. ابن شبه بابی به آنها اختصاص داده است.
از هم پیمانان دیگر بنی عدی میتوان به عامر
بن ربیعة
بن مالک عنزی و واقد
بن عبدالله تمیمی، هم پیمانان خطاب
بن نفیل در روزگار جاهلیت، و نیز عاقل/غافل
بن ابی البکیر (البکیر)
از بنی سعد
بن لیث، هم پیمان
نفیل بن عبدالعزی، جد عمر
بن خطاب، اشاره کرد. خطاب پس از هم پیمانی با عامر وی را فرزند خود خواند و از آن پس به عامر
بن خطاب شناخته میشد تا این که آیه (ادعوهم لآبائهم)
نازل شد و عامر به نسب خود بازگشت.
وی پیش از ورود پیامبر به خانه ارقم مخزومی
مسلمان شد و همراه همسرش لیلی دختر ابی حثمه عدویه به
حبشه هجرت کرد.
در ستیز بنی عبدمناف با بنی عبدالدار بر تقسیم مناصب
مکه به سال ۳۵
عام الفیل،
بنی عدی و برخی از تیرههای قریش در پیمان لعقة الدم (حلف الاحلاف)
به حمایت از بنی عبدالدار برخاستند.
این پیمان از آن رو «لعقة الدم» نام گرفت که بنی عدی به بستن پیمان با خون اصرار کردند وحتی برخی از آنها
خون لیسیدند.
در نبردهای قریش با قبایل دیگر و نیز ستیزهای درونی قریش در جاهلیت، سفارت قریش (نمایندگی در مذاکراتشان میان قبایل گوناگون)
بر عهده افرادی از بنی عدی از جمله عمر
بن خطاب بود.
نیز آوردهاند که اگر داوری یا مفاخرهای رخ میداد، وی را به نمایندگی برمی گزیدند.
همچنین
نفیل بن عبدالعزی
بن ریاح، جد عمر، در روزگار جاهلیت یکی از کاهنان و داوران قریش و از جمله کسانی بود که مردم برای رفع اختلافات به او رجوع میکردند.
بنی عدی در بازسازیی کعبه (پنج سال پیش از بعثت) همراه بنی عبدالدار و بنی اسد
بن عبدالعزی مسؤولیت بنای دیوار برابر
حجرالاسود (حد فاصل رکن شامی و یمانی) را بر عهده گرفتند.
با آغاز دعوت رسول
خدا ، به تدریج برخی از بنی عدی
اسلام را پذیرفتند، هر چند بیشتر آنها مانند دیگر قبیلههای قریش، بر
شرک خود باقی ماندند. در
هجرت به حبشه (۵بعثت) افرادی از بنی عدی حضور داشتند. معمر
بن عبدالله
بن نضله، عروة
بن عبدالعزی
بن حرثان، و عدی
بن نضلة
بن عبدالعزی از آن جمله هستند. معمر به سال هفتم ق. همراه جعفر
بن ابی طالب به
مدینه آمد؛ اما عروه و عدی پیش از بازگشت در حبشه درگذشتند.
معمر که در
حجة الوداع سر مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را تراشید، یک روایت از او گزارش کرده است: «لا یحتکر الا خاطئ». وی در روزگار خلیفه دوم در حبشه درگذشت.
عدی
بن نضله نخستین مسلمانی دانسته شده که در اسلام از او
ارث بردند.
واقد
بن عبدالله تمیمی از دیگر مسلمانان بود که پیش از ورود پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به خانه ارقم مسلمان شد و در آغاز خلافت عمر (۱۳ق.) درگذشت و نسلی باقی نگذاشت.
آوردهاند که بنی عدی در
غزوه بدر (۲ق.) قریش را همراهی نکرد.
بر پایه گزارشی، آنها در سپاه قریش بودند؛ ولی در پی آگاهی از نجات کاروان تجاری مکه به ریاست
ابوسفیان و اطمینان از سلامتی اموال تجاری شان، همراه بنی زهره، از تیرههای قریش، از میانه راه (ثنیه لفت) به مکه بازگشتند.
بر پایه گزارشی، به سال هفتم ق. هم زمان با فتح
خیبر ، ۷۰ تن از بنی عدی به صورت گروهی به مدینه هجرت کردند و مردی از آنها در مکه باقی نماند.
در مدینه نقشی برجسته از این تیره گزارش نشده و تنها بعضی از آنها مانند عمر
بن خطاب فرمانده سریههایی چون تربه در
شعبان سال ششم ق. بودهاند.
آوردهاند که مهجع غلام سیاه پوست و یمنی عمر
بن خطاب، نخستین فردی بود که در بدر به
شهادت رسید.
برخی از بنی عدی همانند عمر
بن خطاب در دوران خلافت ابوبکر، نقش محوری داشتند.
ابوبکر به سبب این خدمت، وی را جانشین خود کرد. عمر در روزگار خلافتش و هنگام تقسیم عطایا، بسیاری از تیرههای قریش را بر بنی عدی مقدم داشت.
بنی عدی در نبردهای رده و فتوحات شرکت داشتند. زید
بن خطاب
بن نفیل به سال ۱۲ق. پرچم دار نبرد با مسیلمه کذاب در یمامه بود و در این نبرد کشته شد.
خارجة
بن حذافة
بن غانم عدوی که از جنگاوران قریش بود، همراه عمرو
بن عاص در روزگار عمر، نقشی مهم در فتح
مصر ایفا کرد.
وی در
حکومت عمرو بر مصر، منصب
قضاوت آن جا را داشت و در سحرگاه ۱۹
رمضان سال ۴۰ق. امامت جماعت صبح را به نیابت از عمرو عاص بر عهده داشت و به اشتباه به دست فردی از خوارج به قتل رسید.
از خارجه روایتی به نقل از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در فضیلت
نماز وتر وارد شده است.
از نقش بنی عدی در دوران خلافت امام
علی علیهالسّلام آگاهی چندان در دست نیست، جز این که در نبرد جمل به حمایت از
اصحاب جمل برخاستند
و کشتگانی نیز دادند.
عبدالله
بن عمر
بن خطاب در شمار قاعدین بود و از بیعت با
امیرالمؤمنین علیهالسّلام خودداری نمود
و در جنگها او را یاری نکرد و هنگام فوت از این بابت ابراز ندامت میکرد.
برادرش عبیدالله نیز در صفین در سپاه معاویه بود؛ برخی منابع به ستیز درون قبیلهای میان طوایف بنی عدی، از جمله بنی عمر، بنی جهم و بنی مطیع در نیمه سده اول ق. و دوره حکمرانی
مروان بن حکم (۴۲-۴۹ق.) بر مدینه اشاره کردهاند.
زید
بن عمر
بن خطاب که بعضی مادرش را
ام کلثوم دختر امیرالمؤمنین علیهالسّلام دانستهاند، در این ستیز همراه مادرش کشته شد.
علت این حادثه، باور خرافی خوله همسر ابوجهم
بن حذافه بود که میپنداشت برای درمان پادرد خود و باطل کردن جادوی کنیز همسرش به نام زجاجه، باید پاهایش را با مغز او چرب کند و شوهرش را نیز به این کار متقاعد کرد. اعتراض و مراجعه فرزندان زجاجه به سرشناسان بنی عدی چون عبدالله
بن عمر و عبدالله
بن مطیع، به اختلاف میان آنها در این زمینه و سرانجام درگیری و ستیز و خونریزی انجامید.
در رخداد حره به سال ۶۳ق. در حمله لشکر یزید به
مدینه و کشتار مردم آن شهر، گروهی از بنی عدی نیز به دست شامیان به قتل رسیدند.
به سال ۵۴۵ق. در دوران خلافت الفائز فاطمی، جماعتی از بنی عدی به مصر مهاجرت کردند و مورد استقبال صالح طلائع
بن رزیک وزیر فاطمیان قرار گرفتند و در برلس، از مناطق ساحلی غرب مصر، سکنا یافتند.
برخی از بنی عدی نیز در
قزوین ساکن بودند که گویا در رویداد فتوحات و یا پس از آن بدان جا رفتهاند. جعفر
بن ادریس قزوینی که حدود ۳۰سال امام الحرمین بود، از آن جمله است.
زید
بن عمرو
بن نفیل از حنفا بود.
نعیم
بن عبدالله نحام از دیگر چهرههای عدوی است که او را دهمین مسلمان دانسته و درباره لقبش روایتی را به
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نسبت دادهاند.
بنی عدی نعیم را به سبب حمایت هایش درباره بیوه زنان این تیره، در عقیده اش آزاد نهادند و از وی خواستند که در
مکه بماند تا این که به سال هفتم ق.
یا پس از
صلح حدیبیه (۶ق.) به مدینه هجرت کرد.
بیشتر منابع وی را از کشته شدگان اجنادین
شام در سال ۱۳ق.
و برخی در
رجب سال ۱۳ق. در یرموک دانستهاند.
عمر
بن خطاب تا پیش از مسلمان شدن، از سرسختترین دشمنان رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بود
و حتی از سوی قریش مامور قتل او شد.
اما در پرتو آیاتی از قرآن،
اسلام آورد.
حفصه دختر عمر
بن خطاب که نخست در نکاح خنیس
بن حذافه سهمی قرار داشت، پس از مرگ خنیس به نکاح رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم درآمد.
مادر وی و عبدالله، زینب بنت مظعون جمحی بود.
عبدالله
بن عمر در کودکی و هم زمان با پدر اسلام آورد. پیش از پدر به مدینه هجرت کرد و جز دو نبرد بدر و احد که به دلیل سن کم در آنها اجازه شرکت نیافت، در بیشتر غزوهها حضور داشت.
بعدها او به
فقه و
حدیث به ویژه در زمینه مناسک
حج مشغول شد.
وی به سال ۷۳ق. در سن ۸۴ سالگی در مکه درگذشت. بر پایه این گزارش و با توجه به خبری که وی را هنگام عزیمت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به
احد ۱۴ ساله یاد کرده،
به سال سوم بعثت زاده شده است. او از چهرههای برجسته
فقه و
حدیث اهل سنت است.
سعید
بن زید
بن عمرو
بن نفیل، برادر زن و شوهر خواهر عمر
بن خطاب که با همسرش فاطمه بنت خطاب پیش از ورود پیامبر به خانه ارقم مسلمان شده و بدان سبب مورد ضرب و شتم عمر نیز قرار گرفته بود، زمینه ساز اسلام آوردن وی شدند.
سعید به سبب ماموریتی که از سوی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با
طلحه به شام رفته بود، در
بدر حضور نداشت؛ اما در بیشتر نبردهای اسلام شرکت یافت.
بر پایه برخی از گزارشها، سعید به سال ۵۱ یا ۵۲ق. در وادی عقیق مدینه
و بر پایه برخی نقلهای دیگر، در
کوفه درگذشت.
برخی منابع اهل سنت وی را از عشره مبشره دانستهاند.
عبدالله
بن مطیع در قیام مردم مدینه در رخداد حره، فرمانده لشکر مهاجران و امیر مدینه از سوی ابن زبیر شد؛ اما در پی شکست از مسلم (مسرف)
بن عقبه، گریخت و جان به سلامت برد. در دوران خلافت عبدالله
بن زبیر، کنارش ماند تا این که به سال ۷۳ق.
در محاصره
حجاج بن یوسف ثقفی همراه با فرزند زبیر، ضمن مبارزه و رجزخوانی کنار
کعبه کشته شد.
عبدالله
بن حارث
بن عمرو و عبدالرحمن
بن زید
بن خطاب، برادرزاده و داماد عمر و نوه دختری ابولبابة
بن عبدالمنذر، هر دو را پس از ولادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم متبرک کرد و کامشان را برداشت.
عبدالرحمن به سال ۶۳ق. از سوی یزید
بن معاویه مدتی حکمران مکه شد
؛ اما پس از حرکت عبدالله
بن زبیر و ناتوانی عبدالرحمن در مهار وی، برکنار گشت.
بنی عدی در دوران خلافت عمر
بن خطاب، به برخی از مناصب دست یافتند؛ از جمله
نعمان بن عدی کارگزار وی در منطقه میسان از سرزمینهای
بصره شد؛ ولی به سبب سرودن اشعاری غنایی و مبتذل برکنار گشت.
شفاء دختر عبدالله عاقله زنی بود که از سوی خلیفه به عنوان محتسب بازار مدینه منصوب شد و مورد عنایت وی بود.
پسرش سلیمان
بن ابی حثمه در مسجد مدینه در روزگار عمر، امامت نماز تراویح را بر
زنان و در روزگار عثمان بر مردان و زنان بر عهده داشت و برخی نیز مقام مادرش، محتسبی بازار مدینه، را برای وی یاد کردهاند.
عبدالحمید
بن عبدالرحمن
بن زید
بن خطاب به سال ۹۹ق. از سوی عمر
بن عبدالعزیز که خود از جانب مادر نواده عمر
بن خطاب و از بنی عدی بود،
ولایت کوفه را عهده دار شد.
در دوره عباسیان نیز شماری بسیار از بنی عدی به ویژه فرزندان خلیفه دوم به
حکومت و قضاوت شهرهای گوناگون رسیدند.
هارون الرشید به رغم شکایت مردم از برخی از اینان اصرار داشت که کارگزاری از نسل عمر
بن خطاب داشته باشد.
(۱) الاخبار الطوال، ابن داود الدینوری (م. ۲۸۲ق.) ، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی، ۱۴۱۲ق.
(۲) اخبار مکه، الازرقی (م. ۲۴۸ق.) ، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
(۳) اخبار مکه، الفاکهی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
(۴) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م. ۴۶۳ق.) ، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۵) اسد الغابه، ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۶) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م. ۸۵۲ق.) ، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۷) الاعلام، الزرکلی (م. ۱۳۹۶ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۸) انساب الاشراف، البلاذری (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش زکار و زرکلی، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ق.
(۹) الانساب، عبدالکریم السمعانی (م. ۵۶۲ق.) ، به کوشش عبدالرحمن، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ۱۳۸۲ق.
(۱۰) البدایة و النهایه، ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف.
(۱۱) تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق.
(۱۲) تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر، الذهبی (م. ۷۴۸ق.) ، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
(۱۳) تاریخ خلیفه، خلیفة
بن خیاط (م. ۲۴۰ق.) ، به کوشش فواز، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۱۴) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۵) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۶) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه (م. ۲۶۲ق.) ، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۱۷) تاریخ مکة المشرفه، محمد ابن الضیاء (م. ۸۵۴ق.) ، به کوشش علاء و ایمن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۴ق.
(۱۸) تاریخ الیعقوبی، احمد
بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۹) تجارب الامم، ابوعلی مسکویه (م. ۴۲۱ق.) ، به کوشش امامی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
(۲۰) تخریج الدلالات السمعیه، علی
بن محمد الخزاعی (م. ۷۸۹ق.) ، به کوشش ابوسلامه، قاهره، وزارة الاوقاف المجلس الاعلی، ۱۴۱۵ق.
(۲۱) التدوین فی اخبار قزوین، عبدالکریم رافعی قزوینی (م. ۶۲۳ق.) ، به کوشش عطاردی، عطارد، ۱۳۷۶ش.
(۲۲) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م. ۴۵۶ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۲۳) الرده، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش الجبوری، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
(۲۴) سبل الهدی، محمد
بن یوسف الصالحی (م. ۹۴۲ق.) ، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۲۵) السیرة النبویه، ابن هشام (م. ۲۱۳/۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه.
(۲۶) سیره ابن اسحق (السیر و المغازی)، ابن اسحق (م. ۱۵۱ق.) ، به کوشش محمد حمید الله، معهد الدراسات و الابحاث.
(۲۷) صبح الاعشی، احمد
بن علی القلقشندی (م. ۸۲۱ق.) ، به کوشش زکار، دمشق، وزارة الثقافه، ۱۹۸۱م.
(۲۸) ضیافة الاخوان، محمد
بن الحسن القزوینی، به کوشش حسینی، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۹۷ق.
(۲۹) الطبقات الکبری، ابن سعد (م. ۲۳۰ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۳۰) المحبر، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، دار الآفاق الجدیده.
(۳۱) معجم قبائل العرب، عمر کحاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۳۲) المغازی، الواقدی (م. ۲۰۷ق.) ، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۳۳) المنمق، ابن حبیب (م. ۲۴۵ق.) ، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۳۴) نسب قریش، مصعب
بن عبدالله الزبیری (م. ۲۳۶ق.) ، به کوشش بروفسال، قاهره، دار المعارف.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنی عدی بن کعب».