• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی‌ضمره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از قبایل عدنانی هم‌پیمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند.



بنیضمره فرزندان بکر بن عبد مناة از تیره‌های قبیله کنانه هستند که منسوبان به آن را ضَمْری گویند. سه قبیله بنودِیل، بنی‌لیث و عُریج از قبایل هم‌عرض و بنی‌غفار از زیرشاخه‌های بنیضمره‌اند.
[۴] تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۱، ص۲۳۲.
قبیله‌ای دیگر نیز با نام بنیضمره وجود دارد که از شاخه‌های قُشیر بن کعب از زیرمجموعه‌های قبیله هوازن است.


سرزمین بنیضمره در جنوب غربی یثرب (مدینه) جای داشته و مشهورترین مکان سکونت آنان ودّان بوده که بر راه مکه قرار داشته است.
[۸] حجاز در صدر اسلام، صالح احمد العلی، ج۱، ص۱۶۰.
آن‌ها به صورت مجموعه‌های پراکنده در منطقه‌ای گسترده میان بندر یَنْبُع در غرب یثرب تا جُحْفه در میانه راه مکه و در مناطقی چون مَرُّود، بَزْواء ، هَدَّه، اُثَیْل، ودّان، مِرْجَم، یَنْبُع، اَبْواء و بدر مستقر بودند؛ کوه نِصع در پایین حجاز و ثافل اکبر (جبل صبح) و ثافل اصغر (جبل بنی‌ایوب)از کوه‌های تهامه و وادی جُمیشو دوْمو آب‌های شُبیکه، بَرودو کُلَیّهرا نیز به بنیضمره نسبت داده‌اند. خرّار نیز آبی برای بنی‌زُهیر و بنی‌بدر از تیره‌های فرعی بنیضمرهبوده و بُغَیبغه، غَیقَه و اَذناب الصفراء از آب‌های مشترک بنی‌غفار و بنیضمره شمرده شده‌اند. آن‌ها برای ییلاق به جایی به نام رُکبه و برای قشلاق به ذات نُکیف، از سرزمین‌های یلملم نزدیک‌ مکه در تهامه می‌رفتند. سکونت بنیضمره در مسیر تجارت مکه به شام، فرصت تجارت را برایشان مهیا ساخته بود. آن‌ها را دارای ثروت فراوان و جمعیت بسیار خوانده‌اند.
[۳۷] الاعلام، ج۳، ص۲۱۶.


۲.۱ - نبرد فجار

بنیضمره در دوران جاهلی در نبرد فجار که حدود ۲۶ سال پیش از بعثت رخ داد، همراه قریش با قبیله قیس عیلان جنگیدند. برّاض بن قیس ضمری با قتل عروة الرحال بن عتبه، از بنی‌کلاب ، آتش نبردهای مشهور به فجار را برافروخت و ضرب‌المثل «فَتَکَهُ البرّاض:برّاض او را غافلگیرانه کشت» از آن هنگام رایج شد.

۲.۲ - نبرد عکاظ

معبد بن صخر ضمری، پرچم‌دار ضمریان در نبرد عکاظ از نبردهای فجار بود.نبرد دیگر او با بنومحارب بن فِهر، به انگیزه آب دادن به شتران درگرفت.بنیضمره گاه در برابر قریش و برخی از قبایل هم‌عرض خود، چون بنودیل و بنی‌لیث ، وارد نبرد شدند.بنیضمره با برخی از دیگر قبایل کنانی چون بنی‌اشجع ، هم‌پیمان بودند.از شخصیت‌های بنیضمره در دوران جاهلیت می‌توان به مالک بن صَخر بن حَرّیم از رؤسای این قبیلهو مخشی بن عمرو رهبر آن اشاره کرد.


از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تا هجرت او به مدینه، گزارشی از بنیضمره در رویدادهای مربوط به پیامبر در دست نیست. می‌توان دوری سکونت‌گاه‌های بنیضمره از مکه را از عوامل این امر دانست؛ برخی مفسران آیه ۱۰۰ سوره نساء /۴:(و مَن یَخرُج مِن بَیتِهِ مُهاجِرًا اِلَی اللهِ ورَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکهُ المَوتُ) را درباره یکی از مسلمانان بنیضمره دانسته‌اند که پس از پذیرش اسلام ، قصد هجرت به مدینه را داشت، اما به محض بیرون آمدن از مکه، بر اثر بیماری درگذشت. شأن نزول‌هایی دیگر نیز برای این آیه وجود دارد.

۳.۱ - بنیضمره بعد از هجرت

پس از حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه، بنیضمره از نخستین قبایلی بودند که با او پیمان بستند. آن‌ها در غزوه ودّان، نخستین غزوه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در ماه صفر سال دوم ق. برای تصرف کاروان تجارت قریش در ابواء صورت پذیرفت، با او پیمان عدم تعرض بستند. بر پایه گزارش‌های دیگر، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از ابتدا به منظور برخورد با بنیضمره و تصرف کاروان تجاری قریش
[۶۱] اعلام ‌الوری، طبرسی، ج۱، ص۱۶۴.
از مدینه بیرون شد. اما این گزارش با توجه به عدم تحرک ضمریان بر ضد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پذیرفتنی نیست؛ بر اساس پیمانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با ضمریان بست، آن‌ها نباید در برابر وی با دشمنان اسلام همکاری می‌کردند. ابن سعد و برخی دیگر، متن مکتوب این پیمان‌نامه را ثبت کرده‌اند که دارای بندهایی از جمله تعهد دو طرف به یاری یکدیگر است.

۳.۲ - ذوالعشیره

بنیضمره در رویداد غزوه ذوالعشیره (۲ق.) هنگامی که رسول خدا به منطقه مسکونی آن‌ها در ابواء رسید، همراه هم‌پیمان مدلجی خود، پیمانی دیگر را با او منعقد کردند. به احتمال، برخی از طوایف فرعی بنیضمره که پیش از این به پیمان ابواء نپیوسته بودند، در این فرصت توانستند همراه بنی‌مُدلِج خود را هم‌پیمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم سازند. یعقوبی بر خلاف دیگران، بدون یاد کردن از پیمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با ضمریان در غزوه ابواء، گزارش پیمان پیامبر با بنیضمره را در غزوه ذوالعشیره آورده است.
[۶۷] تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۲، ص۶۶.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بر پایه روابط خود با بنیضمره، چارپایانی را که در حمله سعد بن ابی‌وقاص به کاروان قریش در سریّه خرّار پس از غزوه ابواء به سال دوم ق.
[۶۸] السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۵۱.
از بنیضمره به غنیمت گرفته شده بود، به آن‌ها بازگرداند.
[۶۹] تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۲، ص۶۹.


۳.۳ - وفاداری پیامبر و تردید بنی ضمره

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به پیمانی که با ضمریان داشت، وفادار ماند. اما با توجه به گزارش‌ها و شواهد می‌توان در وفاداری بنیضمره به این پیمان پس از ناکامی مسلمانان در نبرد احد و رویدادهایی مانند بئر معونه و رجیع ، تردید کرد. دو گزارش مؤید تزلزل ضمریان و نادیده گرفتن پیمان از سوی آن‌ها است. نخستین گزارش مربوط به فرستادن نُمیلة بن حارث از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به سوی بنیضمره است که آن‌ها اعلام کردند هیچ تعهدی درباره نبرد و صلح با پیامبر امضا نمی‌کنند. پیامبر نیز آن‌ها را به حال خود واگذاشت و به یاران خود نیروی بسیار و بزرگی بنیضمره را یادآور شد.
[۷۰] تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۲، ص۷۳.
دومین گزارش مربوط به سریّه اسامة بن زید به سوی بنیضمره است. در این رویداد، اسامه فردی از بنیضمره را که به او سلام کرد، کشت؛ زیرا به گمان وی، سلام او فریبکارانه و برای فرار از مرگ بود. با نزول آیه ۹۴ سوره نساء :(...و لا تَقولوا لِمَن اَلقی اِلَیکُمُ السَّلمَ لَستَ مُؤمِنًا) کار وی مورد نکوهش قرار گرفت.

۳.۴ - پس از غزوه احد

رسول خدا به سال چهارم ق. پس از غزوه اُحد بر پایه وعده‌ای که با قریش داشت، برای نبرد در منطقه بدر ، سکونت‌گاه بنیضمره، حاضر شد. مَخْشی بن عمرو، بزرگ قبیله بنیضمره، نزد او آمد و در برابر سخن وی که از آمادگی مسلمانان برای نبرد با بنیضمره در صورت پیمان‌شکنی گزارش داد، بر پایبندی خود به پیمان پیشین تأکید کرد. برخورد مقتدرانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم با ضمریان که با هدف آمادگی کامل مسلمانان برای نبرد با قریش انجام می‌گرفت، سیاستی حساب شده از سوی او بود؛ زیرا می‌دانست که مخشی بن عمرو و شماری دیگر که با قریش سر و سرّی دارند، چنین کاری را خواهند کرد.بر اساس گزارشی، آن گاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به سال ششم ق. رهسپار حدیبیه بود، اصحاب از بیم یورش ضمریان به مدینه پیشنهاد نبرد دادند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وفا و صله رحم ضمریان را ستود و آن‌ها را از این کار بازداشت.

۳.۵ - بعد از سال هشتم

بنیضمره از سال هشتم ق. به بعد که اسلام گسترشی چشمگیری یافت، به همکاری مثبت و سازنده با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روی آوردند. در این سال، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بنیضمره را به مدینه فراخواند تا برای فتح مکه به او بپیوندند. ابوجَعد ضمری عهده‌دار فراخواندن آن‌ها شد و آنان دعوت رسول خدا را اجابت کردند.ایشان با دو قبیله کنانی دیگر دسته واحدی را به شمار ۲۰۰ تن تشکیل داده بودند که همراه دیگر نیروهای شرکت کننده در فتح مکه، به فرمان پیامبر برای نمایش قدرت از برابر عباس عموی پیامبر و ابوسفیان که برای واپسین کوشش‌ها جهت حفظ مکه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده بود، عبور کردند.پس از فتح مکه نیز بنیضمره همراه دو قبیله کنانی دیگر به شمار ۲۰۰ تن زیر پرچم ابوواقد لیثی در غزوه حنین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را همراهی کردند.آن‌ها همچنین در غزوه تبوک (۹ق.) به پرچم‌داری ابوجعد ضمری به یاری پیامبر شتافتند.

۳.۶ - آیات مرتبط با بنی ضمره

در سال نهم ق. در ماجرای لغو پیمان‌های دوران جاهلیت و اعلام برائت از مشرکان، آیاتی نازل شد که با بنیضمره ارتباط می‌یافت. آیات ۴ و ۷ برائت/۹، بنیضمره را شامل حکم کلی لغو پیمان‌ها ندانسته، آن‌ها را استثنا کرد. به گزارش سدّی آیه (إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکینَ ثُمَّ لَمْ یَنْقُصُوکُمْ شَیْئاً وَ لَمْ یُظاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلی مُدَّتِهِمْ...) درباره بنیضمره و بنی‌مدلج از تیره‌های کنانه است که با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پیمان داشتند و هنوز نُه ماه به پایان قراردادشان مانده بود. این آیات پیامبر را به استمرار رعایت آن پیمان سفارش می‌کند؛ چنان‌که ابن عباس آیه نخست سوره توبه را که به لغو کلی پیمان‌ها اشاره دارد، درباره مشرکان عرب جز بنیضمره دانسته است.آیه ۷ همین سوره نیز برخی از پیمان‌ها را که در مسجدالحرام بسته شد، از شمول حکم کلی بیرون می‌کند:(کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللهِ وَ عِنْدَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذینَ عاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمسجدالحرام فَمَا اسْتَقامُوا لَکُمْ فَاسْتَقیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقینَ). مفسران این استثنا را درباره بنیضمره و قبایل دیگر که در صلح حدیبیه همراه قریش با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیمان بستند و بر خلاف قریش به پیمان خود وفادار ماندند، ذکر می‌کنند.
[۹۲] روض الجنان، ابو الفتوح رازی، ج۹، ص۱۷۸.
برخی نیز این آیه را مربوط به پیمانی دیگر به مدت چهار ماه می‌دانند که مشرکان از جمله بنیضمره در مسجدالحرام با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بستند.در منابع به نحوه اسلام آوردن بنیضمره اشاره نشده و هنگام سخن از آمدن هیئت‌های قبایل شبه جزیره نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از هیئت ضمره یاد نشده است؛ وجود محله‌ای به نام بنیضمره در مدینه، حاکی از مهاجرت برخی ضمریان به مدینه است. در شرح حال برخی از منسوبان به این قبیله آورده‌اند که در محله بنیضمره مدینه خانه داشته‌اند. بر پایه گزارش‌ها، برخی از ضمریان در محله‌ای از مدینه که به نام آنان شناخته می‌شد، سکونت گزیدند و همان جا مسجدی ساختند. برخی از افراد این قبیله نیز پس از اسلام به مصر کوچ کردند.

۳.۷ - مشهورترین شخصیت‌های بنی ضمره

منابع درباره برجستگان این قبیله در دوره اسلامی گزارش‌هایی عرضه کرده و گاه عنوانی را به رجال و بزرگان ضمری اختصاص داده‌اند. از مشهورترین شخصیت‌های آن‌ها در این دوره، عمرو بن امیه از نخستین مسلمانان بنیضمره و از کارگزاران رسول خدا است.
[۱۰۱] تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۲، ص۷۳.
از مأموریت‌های وی، قتل ابوسفیان به سال چهارم ق. در مکه بودکه نتیجه‌ای نداشت. از این مأموریت با عنوان سریّه «عمرو بن امیه ضمری» و «سلمة بن أسلم بن حریش» یاد می‌شود. بر پایه گزارشی، پیامبر در منزل عمرو بن امیه در مدینه نماز خوانده است.وی راوی حدیث رسول خدا است. بلاذری، ابن حزم و خلیفة بن خیاط ، برخی از شخصیت‌های بنیضمره را یاد کرده‌اند.


(۱) اسد الغابه : ابن اثير (م.۶۳۰ق.)، به كوشش علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق.
(۲) الاصابه : ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، به كوشش علي معوض و عادل عبدالموجود، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۵ق.
(۳) اعلام الوری : الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، قم، آل البيت عليهم‌السلام، ۱۴۱۷ق.
(۴) الاعلام : الزرکلی (م.۱۳۹۶ق.)، بيروت، دار العلم للملايين، ۱۹۹۷م.
(۵) الاغانی : ابوالفرج الاصفهانی (م.۳۵۶ق.)، به كوشش علي مهنّا و سمير جابر، بيروت، دار الفكر.
(۶) الاکمال :علي بن هبة الله ابن ماكولا (م.۴۷۵ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۱ق.
(۷) انساب الاشراف : البلاذری (م.۲۷۹ق.)، به كوشش زكار و زركلي، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۷ق.
(۸) الانساب :عبدالكريم السمعانی (م.۵۶۲ق.)، به كوشش عبدالله عمر، بيروت، دار الجنان، ۱۴۰۸ق.
(۹) تاریخ طبری (تاريخ الامم و الملوك): الطبری (م.۳۱۰ق.)، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۷ق.
(۱۰) تاریخ المدینة المنوره : ابن شبّة النميري (م.۲۶۲ق.)، به كوشش شلتوت، قم، دار الفكر، ۱۴۱۰ق.
(۱۱) تاریخ خلیفه : خلیفة بن خیاط (م.۲۴۰ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۴ق.
(۱۲) تاریخ مدینة دمشق : ابن عساکر (م.۵۷۱ق.)، به كوشش علي شيري، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۵ق.
(۱۳) تاریخ الیعقوبی : احمد بن یعقوب (م.۲۹۲ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۱۴) تفسير ابن ابي‌حاتم ( تفسیر القرآن العظیم ): ابن ابی‌حاتم (م.۳۲۷ق.)، به كوشش اسعد محمد، بيروت، المكتبة العصريه، ۱۴۱۹ق.
(۱۵) تفسیر ثعالبی ( الجواهر الحسان ): الثعالبی (م.۸۷۵ق.)، به كوشش عبدالفتاح و ديگران، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۱۸ق.
(۱۶) تفسير صنعاني ( تفسیر عبدالرزاق ): عبدالرزاق الصنعانی (م.۲۱۱ق.)، به كوشش محمود محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۹ق.
(۱۷) تفسیر فرات الکوفی : الفرات الکوفی (م.۳۰۷ق.)، به كوشش محمد كاظم، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۱۸) تفسیر القمی : القمی (م.۳۰۷ق.)، به كوشش الجزائري، قم، دار الكتاب، ۱۴۰۴ق.
(۱۹) التنبیه و الاشراف : المسعودی (م.۳۴۵ق.)، بيروت، دار صعب.
(۲۰) تهذیب الکمال : المزی (م.۷۴۲ق.)، به كوشش بشار عواد، بيروت، الرساله، ۱۴۱۵ق.
(۲۱) جامع البیان : الطبري (م.۳۱۰ق.)، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۵ق.
(۲۲) جمهرة انساب العرب : ابن حزم (م.۴۵۶ق.)، به كوشش گروهي از علما، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق.
(۲۳) حجاز در صدر اسلام : صالح احمد العلی ، ترجمه:‌ آيتي، مشعر، تهران ، ۱۳۷۵ش.
(۲۴) روض الجنان : ابوالفتوح رازی (م.۵۵۴ق.)، به كوشش ياحقي و ناصح، مشهد ، آستان قدس رضوی ، ۱۳۷۵ش.
(۲۵) الروض المعطار : محمد بن عبدالمنعم الحمیری (م.۹۰۰ق.)، بيروت، مكتبة لبنان، ۱۹۸۴م.
(۲۶) زاد المسیر : ابن جوزی (م.۵۹۷ق.)، به كوشش عبدالرزاق، بيروت، دار الكتاب العربي، ۱۴۲۲ق.
(۲۷) سبل الهدی : محمد بن یوسف الصالحی (م.۹۴۲ق.)، به كوشش عادل احمد و علي محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۴ق.
(۲۸) السیرة النبویه : ابن هشام (م.۲۱۳/۲۱۸ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه.
(۲۹) الطبقات الکبری : ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به كوشش محمد، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق.
(۳۰) الطبقات: خلیفة بن خیاط (م.۲۴۰ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۴ق.
(۳۱) عیون الاثر : ابن سید الناس (م.۷۳۴ق.)، بيروت، مؤسسة عزالدين، ۱۴۰۶ق.
(۳۲) فتح الباری : ابن حجر العسقلانی (م.۸۵۲ق.)، بيروت، دار المعرفه.
(۳۳) الکامل فی التاریخ : ابن اثیر (م.۶۳۰ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
(۳۴) اللباب فی تهذیب الانساب : ابن اثير (م.۶۳۰ق.)، به كوشش احسان عباس، بيروت، دار صادر.
(۳۵) مجمع البیان : الطبرسی (م.۵۴۸ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۶) مراصد الاطلاع : صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م.۷۳۹ق.)، بيروت، دار الجيل، ۱۴۱۲ق.
(۳۷) المعارف : ابن قتیبه (م.۲۷۶ق.)، به كوشش ثروت عكاشه، قم ، الرضي، ۱۳۷۳ش.
(۳۸) المعالم الاثیره : محمد حسن شراب ، بيروت، دار القلم، ۱۴۱۱ق.
(۳۹) معانی القرآن : النحاس (م.۳۳۸ق.)، به كوشش الصابوني، عربستان، جامعة ام القري، ۱۴۰۹ق.
(۴۰) معجم البلدان : یاقوت الحموی (م.۶۲۶ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۴۱) معجم قبائل العرب : عمر کحّاله ، بيروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۴۲) معجم ما استعجم : عبدالله البکری (م.۴۸۷ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، عالم الكتب، ۱۴۰۳ق.
(۴۳) المغازی : الواقدی (م.۲۰۷ق.)، به كوشش مارسدن جونس، بيروت، اعلمي، ۱۴۰۹ق.
(۴۴) المفصل : جواد علی ، دار الساقي، ۱۴۲۲ق.
(۴۵) المنمق : ابن حبیب (م.۲۴۵ق.)، به كوشش احمد فاروق، بیروت ، عالم الكتب، ۱۴۰۵ق.
(۴۶) المواهب اللدنیه : القسطلانی (م.۹۲۳ق.)، التوفيقيه، قاهره .


۱. الانساب، السمعانی، ج۸، ص۳۹۶.    
۲. اللباب، ابن الاثیر، ج۲، ص۲۶۴.    
۳. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۱، ص۸۵.    
۴. تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۱، ص۲۳۲.
۵. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۸۰.    
۶. المعارف، ابن قتیبه، ج۱، ص۱۱۶.    
۷. معجم قبائل العرب، عمر رضا کحالة، ج۳، ص۹۵۴.    
۸. حجاز در صدر اسلام، صالح احمد العلی، ج۱، ص۱۶۰.
۹. معجم البلدان، الحموی، ج۵، ص۱۱۲.    
۱۰. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۱، ص۲۴۸.    
۱۱. معجم البلدان، الحموی، ج۱، ص۴۱۱.    
۱۲. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۹.    
۱۳. معجم البلدان، الحموی، ج۱، ص۹۳-۹۴.    
۱۴. معجم البلدان، الحموی، ج۵، ص۳۶۵.    
۱۵. معجم البلدان، الحموی، ج۵، ص۱۰۲.    
۱۶. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۴، ص۱۴۰۲.    
۱۷. معجم البلدان، الحموی، ج۱، ص۷۹.    
۱۸. المفصل، جواد علی، ج۱۴، ص۳۹.    
۱۹. معجم البلدان، الحموی، ج۱، ص۳۵۷.    
۲۰. المفصل، جواد علی، ج۱۴، ص۶۴.    
۲۱. معجم البلدان، الحموی، ج۵، ص۲۸۸.    
۲۲. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۱، ص۱۳۶.    
۲۳. معجم البلدان، الحموی، ج۲، ص۷۱.    
۲۴. معجم البلدان، الحموی، ج۵، ص۲۸۸.    
۲۵. المغازی، الواقدی، ج۳، ص۱۱۱۲.    
۲۶. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۲، ص۵۶۳.    
۲۷. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۳، ص۷۸۱.    
۲۸. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۱، ص۲۴۶.    
۲۹. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۳، ص۹۵۶.    
۳۰. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۲، ص۴۹۲.    
۳۱. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۲، ص۶۵۹.    
۳۲. الروض المعطار، الحمیری، ج۱، ص۱۱۳.    
۳۳. معجم البلدان، الحموی، ج۵، ص۳۰۳.    
۳۴. مراصد الاطلاع، ابن عبد الحق، ج۳، ص۱۳۸۸.    
۳۵. معجم ما استعجم، ابو عبید البکری، ج۲، ص۶۶۹.    
۳۶. معجم البلدان، الحموی، ج۱، ص۴۱۱.    
۳۷. الاعلام، ج۳، ص۲۱۶.
۳۸. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۸۴-۱۸۵.    
۳۹. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۱۰۰.    
۴۰. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۲۸۹.    
۴۱. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱، ص۱۰۰.    
۴۲. معجم البلدان، الحموی، ج۴، ص۶۱.    
۴۳. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۸۵-۱۸۶.    
۴۴. الکامل، ابن اثیر، ج۱، ص ۵۹۰.    
۴۵. الاکمال، ابن ماکولا، ج۲، ص۴۲۲.    
۴۶. المنمق، ابن حبیب، ج۱، ص۱۲۳.    
۴۷. المنمق، ابن حبیب، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۳.    
۴۸. تفسیر قمی، القمی، ج۱، ص۱۴۶.    
۴۹. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۱، ص ۱۲۰.    
۵۰. المغازی، الواقدی، ج۱، ص۳۸۸.    
۵۱. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۵.    
۵۲. تفسیر صنعانی، الصنعانی، ج۳، ص۳.    
۵۳. معانی القرآن، النحاس، ج۵، ص۲۱۴.    
۵۴. تفسیر ابن ابی حاتم، ابن ابی حاتم، ج۳، ص۱۰۵۰- ۱۰۵۱.    
۵۵. زاد المسیر، ابن الجوزی، ج۱، ص۴۵۸.    
۵۶. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۵۹۱.    
۵۷. الطبقات، ابن‌سعد، ج۲، ص۵.    
۵۸. عیون الاثر، ابن سید الناس، ج۱، ص۲۵۹.    
۵۹. تاریخ خلیفه، خلیفة ابن خیاط، ص۳۰.    
۶۰. تاریخ طبری، ابو جعفر طبری، ج۲، ص۵۹۹.    
۶۱. اعلام ‌الوری، طبرسی، ج۱، ص۱۶۴.
۶۲. الطبقات، ابن سعد، ج۱، ص۲۱۰.    
۶۳. سبل الهدی، الصالحی الشامی، ج۴، ص۱۴.    
۶۴. المواهب اللدنیه، القسطلانی، ج۱، ص۲۰۳.    
۶۵. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۵۹۹.    
۶۶. الطبقات، ابن سعد، ج۲، ص۷.    
۶۷. تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۲، ص۶۶.
۶۸. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۵۱.
۶۹. تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۲، ص۶۹.
۷۰. تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۲، ص۷۳.
۷۱. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۱۳۵.    
۷۲. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۶، ص۵۹.    
۷۳. فتح الباری، ابن حجر العسقلانی، ج۸، ص۲۵۸.    
۷۴. نساء/سوره ۴، آیه ۹۴.    
۷۵. جامع البیان، الطبری، ج۹، ص ۷۰.    
۷۶. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۲، ص۲۱۰.    
۷۷. المغازی، الواقدی، ج۱، ص۳۸۸.    
۷۸. المغازی، الواقدی، ج۱، ص۳۸۸.    
۷۹. تفسیر قمی، القمی، ج۱، ص۱۴۶.    
۸۰. المغازی، الواقدی، ج۲، ص۷۹۹.    
۸۱. الاغانی، ابی الفرج الاصفهانی، ج۷، ص۳۰۶.    
۸۲. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۱، ص۱۲۲.    
۸۳. المغازی، الواقدی، ج۲، ص۸۲۰.    
۸۴. المغازی، الواقدی، ج۳، ص۸۹۶.    
۸۵. المغازی، الواقدی، ج۳، ص۹۹۰.    
۸۶. مجمع البیان، طبرسی، ج۵، ص ۶- ۷.    
۸۷. تفسیر ثعالبی، ثعالبی، ج۳، ص۱۶۲.    
۸۸. توبه/سوره ۹، آیه ۱.    
۸۹. تفسیر فرات الکوفی، فرات الکوفی، ج۱، ص۱۵۸.    
۹۰. توبه/سوره ۹، آیه ۷.    
۹۱. مجمع البیان، طبرسی، ج۵، ص۱۶.    
۹۲. روض الجنان، ابو الفتوح رازی، ج۹، ص۱۷۸.
۹۳. تفسیر ابن ابی حاتم، ابن ابی حاتم، ج۶، ص۱۷۵۶.    
۹۴. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۱، ص۱۲۲.    
۹۵. تهذیب الکمال، المزی، ج۳۳، ص۱۸۸.    
۹۶. تاریخ المدینه، ابن الشبة، ج۱، ص۲۶۳.    
۹۷. تهذیب الکمال، المزی، ج۳۳، ص۱۸۸.    
۹۸. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۵۶، ص۳۳۳.    
۹۹. معجم قبائل العرب، عمر رضا کحالة، ج۲، ص۶۶۸.    
۱۰۰. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۷.    
۱۰۱. تاریخ یعقوبی، ابو یعقوب، ج۲، ص۷۳.
۱۰۲. التنبیه و الاشراف، المسعودی، ج۱، ص۲۱۳.    
۱۰۳. التنبیه و الاشراف، المسعودی، ج۱، ص۲۱۳.    
۱۰۴. المعالم الاثیره، محمد حسن شراب، ج۱، ص۲۶۵.    
۱۰۵. الطبقات، ابن سعد، ج۴، ص۱۸۷.    
۱۰۶. اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۱۸۱.    
۱۰۷. الاصابه، ابن حجر العسقلانی، ج۴، ص۴۹۶.    
۱۰۸. انساب الاشراف، البلاذری، ج۱۱، ص۱۲۱.    
۱۰۹. جمهرة انساب العرب، ابن حزم، ج۱، ص۱۸۵.    
۱۱۰. الطبقات، خلیفه، ج۱، ص۷۰.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنی‌ ضمره».    




جعبه ابزار