بنی خراسان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خراسانیان (بنیخراسان)، از خاندانهای حکومت گر در شهر تونسبودند
در سدههای پنجم و ششم هجری. خراسانیان یا بنیخراسان از آشفتگی و هرجومرج ناشی از یورش اعراب بنیهلال به افریقیه استفاده کردند و در سالهای ۴۵۲ تا ۵۲۲ و ۵۴۳ تا ۵۵۴ در شهر
تونس قدرت را به دست گرفتند.
گفته شده است که خراسانیان از مردم
تونس بودند، ولی به احتمال قویتر، آنان از قبایل صَنْهَاجه محسوب میشدند.
در برخی منابع نیز بر ایرانیتبار بودن آنها تأکید شده است.
فرمانروایان این خاندان عبارت بودند از :
عبدالحق بن عبدالعزیز. مردم
تونس که از حکومت معزّبن بادیس و ناتوانی وی در سرکوب شورشهای اعراب ناراضی بودند، به حمادیان روی آوردند و از آنها یاری خواستند و خواستار تعیین فرمانروای جدیدی برای
تونس شدند. در پی این درخواست ناصربن علناس، حاکم حمّادی شهر قلعه، عبدالحقبن عبدالعزیز از بنیخراسان را به امارت
تونس رساند.
بدین ترتیب، عبدالحق زمام امور
تونس را به دست گرفت و شورای مشایخ نیز وی را در اداره امور کمک میکردند. عبدالحق با حسن نیتو توانایی در اداره امور، نظر مردم را به خود جلب نمود. اوبا عقد پیمانی با اعراب و پرداخت باج به ایشان از شورشها و تجاوزات آنها ممانعت کرد.
در سال ۴۵۸، تمیمبن معزّبن بادیس به قصد بازپسگیری
تونس، با سپاه خود از مهدیه حرکت کرد و مدتی طولانی
تونس را محاصره نمود. عبدالحق ناگزیر تن به صلح و اطاعت داد و به این ترتیب
توانست تا سال ۴۸۸ که وفات یافت در امارت خود بماند.
عبدالعزیز بن عبدالحق. عبدالعزیز ملقب به شیخالاجل، برخلاف پدرش، امیری ضعیف و ناتوان بود و خراسانیان در زمان او حکومتی نیمهمستقل داشتند که گاه تحت امر زیریان (دولت صنهاجی) و زمانی هم فرمانبردار بنیحمّاد بودند.
عبدالعزیز در محرّم ۴۹۹ یا ۵۰۰ از دنیا رفت وپسرش احمد جانشین او شد.
احمدبن عبدالعزیز. او زمانی قدرت را به دست گرفت که
تونس فرمانبردار دولت صنهاجی بود. احمد پس از کسب قدرت، به مناسبات خود با دولت صنهاجی پایان داد و از راه و رسم مشایخ (که پدر و جدّش با آن حکومت کردند) عدول کرد و به شیوه ملوک و شاهان روی آورد و ستم آغاز کرد. وی عمویش، اسماعیل، را که با پدرش در اداره
تونس شریک بود، کشت و پسر عمویش، ابوبکر، از بیم جان به بَنْزَرْت گریخت. احمد همچنین عدهای از مردم و بزرگان
تونس را به مهدیه و دیگر نواحی تبعید کرد.
در ۵۱۰، علیبن یحییبن تمیمبن مُضَر، حاکم افریقیه، شهر
تونس را به محاصره درآورد و احمدبن عبدالعزیز با او صلح کرد.
در ۵۱۴، عزیزبن منصوربن حماد، حاکم بِجایه، به
تونس لشکر کشید. احمدبن عبدالعزیز به ناچار از او اطاعت کرد و در مقام خود ماند. در سال ۵۲۲، مُطَرِّفبن علیبن حَمْدون زناتّی، از سرداران بنیحماد، از بجایه به افریقیه رفت و همه شهرهای آن، از جمله
تونس، را تصرف کرد و احمدبن عبدالعزیز را از آنجا بیرون راند. احمد به همراه خانوادهاش به بجایه رفت و بقیه عمر را همانجا گذراند.
او که برجستهترین حکمران این خاندان بود، ۲۲ سال با زیرکی و قدرت بر
تونس حکمرانی کرد.
پس از احمدبن عبدالعزیز، امارت
تونس به ترتیب به کرامةبن منصور از بنیحماد، برادرش ابوالفتوحبن منصور، محمدبن ابیالفتوح، و مَعَدّبن منصور رسید و تا ۵۴۳ قدرت بنوخراسان از
تونس برچیده شد و دورهای از هرجومرج بر
تونس گذشت.
ابوبکربن اسماعیل بن عبدالحق. در ۵۴۳، مردم
تونس که از تسلط رومیان بر شهر مهدیه ترسیده بودند، بر معدّبن منصور شوریدند و فتنه بزرگی برپا شد.
در پی این فتنه، مردم
تونس تصمیم گرفتند حکومت را به خراسانیان بازگردانند. ازاینرو گروهی به شهر بَنْزَرْت رفتند و ابوبکربن اسماعیلبن عبدالحق را که در زمان احمدبن عبدالعزیز به آنجا گریخته بود، به
تونس بردند و امیر خود کردند. او پس از هفت ماه حکومت با دسیسه برادرزادهاش، عبداللّهبن عبدالعزیزبن اسماعیل، کشته شد.
عبداللّه بن عبدالعزیز بن عبدالحق. او از ۵۴۴ تا حدود ده سال قدرت را در
تونس در دست داشت. وی در این مدت قاضی ابوالفضل جعفر و پسرش و فرزند دخترش را از ترس اینکه مبادا عربها را برضد وی جمع کنند، کشت. در دوران حکومت او، مردم از اذیت و آزار اعراب منطقه به عبدالمؤمنبن علی، از حکام موحّدون، شکایت کردند. او نیز فرزندش، عبداللّه، را در ۵۵۲ یا ۵۵۳ با سپاه موحّدون از بجایه به افریقیه فرستاد.
تونس برای مدتی در محاصره قرار گرفت، اما لشکر موحدون شکست خورد و عقب نشست. در این هنگام، عبداللّهبن عبدالعزیز از دنیا رفت و برادرزادهاش، علیبن احمدبن عبدالعزیز جانشین وی شد.
علی بن احمد بن عبدالعزیز. در دوره حکومت پنج ماهه علیبن احمد، عبدالمؤمنبن علی موحدی شخصآ به
تونس لشکر کشید و از خشکی و دریا شهر را محاصره کرد. مردم
تونس پس از جنگیدن با عبدالمؤمن، شبانه گروهی را به نزد وی فرستادند و شرایط او را پذیرفتند و میان دو طرف صلح برقرار گردید. در پی این صلح، عبدالمؤمن در ۵۵۴ وارد
تونس شد و علیبن احمد پس از واگذاری نصف اموالش، همراه با خانوادهاش به قصد مراکش از
تونس خارج شد ولی در راه وفات یافت و با مرگ وی، حکومت خراسانیان منقرض گردید و
تونس به اشغال موحدون درآمد.
خراسانیان در دوره خود اقدامات فرهنگی و عمرانی چندی انجام دادند. احمدبن عبدالعزیز برای فرونشاندن شورش اعراب با آنها معاهداتی بست و اعراب نیز متعهد شدند که آذوقه شهر را تأمین و از مسافران حمایت کنند. او برای مستحکم کردن شهر
تونس برج و باروهایی بنا کرد و قصری در
تونس ساخت که به قصر بنیخراسان معروف شد. مسجدجامع القصر نیز از بناهای این دوره است.
احمدبن عبدالعزیز به علما و ادبا توجه داشت و آنها را در اطراف خود جمع میکرد، از جمله ابنحمدیس، شاعر معروف این دوره، که احمدبن عبدالعزیز را در قصیده مفصّلی ستوده است (ص ۱۴۲ـ۱۴۴؛.
خراسانیان همچنین توجه خاصی به بازارها و مسافرخانهها داشتند که به رونق تجارت در افریقیه انجامید.
در صنایع
تونس و مناسبات آن با دیگر کشورها نیز پیشرفتهایی حاصل شد که نامه عبداللّهبن عبدالعزیز به اسقف اعظم پیزا در ۵۵۲/ ۱۱۵۷، برای تقویت مناسبات تجاری میان دو طرف، شاهدی بر این مدعاست
(Banu) Khurasan").
خراسانیان با برقراری امنیت در منطقه و ایجاد مناسبات خوب با صقلیه (سیسیل)، شهرهای
تونس را برای رفتوآمد تجار ایتالیایی باز کردند تا با آسودگی به بندرهای
تونسبروند. همچنین اصلاحاتی برای تسهیل تجارت خارجی بهوجود آوردند، به اینترتیب که عُشر برخی از صادرات را بر بازرگانان خارجی بخشیدند یا کاهش دادند.
در دوران خراسانیان در
تونس، تا قرن هفتم و قبل از تحتالحمایه شدن
تونس، در مدارس زیتونه وصادقیه زبان فارسی تدریس میشد.
خراسانیان به تجدید بنای جامع زیتونه نیز توجه داشتند و توسعه آنجا را مایه افتخار مرکز حکومت خود میدانستند. به این منظور، بر تعداد دروازههای آن افزودند. بر لوحهای نصبشده بر این دروازهها نام مؤسسان آنها از بنیخراسان ذکر شده است.
مسجد المهراس نزدیک بابالبحر (که براساس کتیبه موجود در آن، به دستور سلطانالمنصور باللّه أبیمحمد عبدالعزیز و برادرش، أبیطاهر اسماعیلبن خراسان، در جمادیالآخره ۴۸۶ ساخته شده است) و قُبّة سیدی بوخریصان/ بوخریسان، نزدیک جامع القصر، از دیگر بناهای دوران حکومت خراسانیان است.
منابع :
(۱) ابنابیدینار،
المؤنس فی اخبار افریقیة و
تونس.
(۲) ابناثیر، الکامل.
(۳) ابنحمدیس، دیوان.
(۴) ابنخلدون، تاریخ.
(۵) ابنعذاری، البیان المُغرِب فی اخبار الاندلس و المَغرِب.
(۶) احمدبن عامر،
تونس عبرالتاریخ: منذ اقدم العصور الی اعلان الجمهوریة.
(۷) هادی روژه ادریس، الدولة الصنهاجیة.
(۸) بنخوجه (محمد)، تاریخ معالم التوحید فی القدیم و فی الجدید.
(۹) عبداللّهبن محمد تجانی، رحلة التجانی.
(۱۰) علی شابی، العلاقات الثقافیة بین
تونس و ایران.
(۱۱) احمد طویلی، تاریخ مدینة
تونس.
(۱۲) عزالدین عمر موسی، النشاط الاقتصادی فی المغرب الاسلامی خلال القرن السادس الهجری.
(۱۳) عثمان کعاک، روابط ایران و
تونس در گذر زمان.
(۱۴) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، قاهره.
(۱۵) EI۲, sv " (Banu) Khurasan" (by HR Idris).
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۶۹۶۸.