• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی اسلم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




بنی‌ اسلم از قبایل ساکن حجاز و مامور بردن قربانی‌ها در عمرة القضاء و فتح مکه بودند. درباره هنگام و چگونگی اسلام آوردن اسلمی‌ها، گزارش‌های چندان بر جای نمانده است. طبق برخی گزارشات، برخی از ایشان در همان سال‌های نخست هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّماسلام آوردند و او را در غزوه‌هایش یاری کردند. آن‌ها در استوار ساختن خلافت ابوبکر و بیعت گرفتن برای او، نبرد صفین و نیز در قیام نفس زکیه بر ضد منصور عباسی نیز نقش محوری داشتند. در قرآن به اسلام آوردن برخی از اسلمیان و تخلف و سرپیچی آنها از فرمان پیامبر اشاراتی شده است. در میان شخصیت‌های بنی اسلم، راویان احادیث نبوی و خادمان نبوی به چشم می‌خورد.



بنی‌اَسلم از فرزندان اسلم بن اَفصی/اقصی بن حارثة بن عمرو بن مزیقیا (عامر)، از زیرشاخه‌های قبیله خزاعه از عرب قحطانی به شمار آمده‌اند. در روایتی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اسلمی‌ها از تبار اسماعیل (علیه‌السّلام) دانسته شده‌اند. ابن حَجَر با این استدلال این روایت را نپذیرفته است که در این صورت بایستی همه عرب قحطانی از نسل او به شمار آیند. نسل اسلم از دو فرزندش سلامان و هَوازن استمرار یافت.
[۵] هروی، ابن سلام، النسب، ص۲۹۱.
تیره‌هایی از عرب قحطانی هم‌نام بنی‌اسلم نیز وجود داشته‌اند که مورد نظر نیستند. از آن میان، می‌توان به فرزندان اَسلم بن الحاف و اسلم بن ربیعه از سعد بن حِمْیَر اشاره کرد. میان عرب عدنانی نیز از بنی‌قَمْعه به نام اسلم وجود دارد.


اسلمی‌ها میان راه مکه به مدینه و در همسایگی قبیله بنی‌غفار نزدیک مدینه استقرار داشتند.


مناطق منتسب به آنان عبارت بودند از: جَمدان، کوهی از سرزمین‌های مدینه در میان قُدید و عُسْفان ؛ ضَجْنان متعلق به اسلم، هُذَیل و غاضره ؛ شَبَکه شَدَخ، آب‌گاهی از آنِ اسلم و غفار ؛ وَبْرَه، قریه‌ای دارای نخلستان از مناطق پیرامونی مدینه. آن‌ها همچنین در مر الظهران نخلستان‌هایی داشتند.


به نظر می‌رسد که عمده اشتغال اسلمیان، کشاورزی و دامداری بوده است؛ آنان در روزگار جاهلیت از هم‌پیمانان قبیله بنی‌غفار بودند و در تیراندازی مهارت داشتند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آن‌ها فرمود: «جد شما تیرانداز بود.»
ƒ

درباره هنگام و چگونگی اسلام آوردن اسلمی‌ها، گزارش‌های چندان بر جای نمانده است. از گزارش‌های پراکنده برمی‌آید که برخی از ایشان در همان سال‌های نخست هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّماسلام آوردند و او را در غزوه‌هایش یاری کردند.

۵.۱ - بنی اسلم در غزوه احد

در هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به یثرب، بریدة بن حصیب، رئیس قبیله اسلم در جایی به نام غمیم میان رابُغ و جُحْفه نزدیک مکه نزد او آمد و با پذیرش دعوت وی، همراه ۸۰ خانواده مسلمان شد. آنان در این ناحیه با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نماز جماعت برپا کردند. بریده سپس به میان قبیله‌اش بازگشت و پس از نبرد احد (۳ق) به مدینه آمد. در غزوه اُحد یا حَمْراء الاسد برخی اسلمیان در پیشاپیش سپاه اسلام حضور داشتند؛ پس از رویداد بِئر مَعونه (۴ق) که در آن برخی مبلغان به شهادت رسیدند، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره قبایلی چون عَضْل و قاره، نفرین نمود و در حق قبایلی چون اَسلم دعا کرد. این از اسلام آوردن یا دست کم بی‌طرفی برخی از اسلمی‌ها حکایت دارد. در خبری دیگر، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) این قبیله را بهتر از قبایلی چون تَمیم و غَطَفان دانست.

۵.۲ - اسلام آوردن بنی اسلم در قرآن

آورده‌اند که عمرة بن افصی/ اقصی اسلمی با گروهی نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد. آنان با معرفی خود به عنوان تیراندازان عرب، از پیامبر خواستند تا منزلتی برای آن‌ها نزد خود قائل شود، بدان سان که دیگران آن را بپذیرند و به آن اقرار کنند. از همین رو، به دستور رسول خدا برای آن‌ها نامه‌ای نوشته شد. منابع به مفاد این نامه اشاره نکرده‌اند. برخی مفسران آیه ۱۱ سوره احقاف: «وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلَّذینَ آمَنُوا لَو کانَ خَیراً ما سَبَقُونا اِلَیهِ وَ اِذ لَم یَهتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هذا اِفکٌ قَدیمٌ» را درباره اسلام آوردن بنی‌اسلم و دیگر قبایل صحرانشین و در پاسخ به خرده‌گیری برخی قبایل دیگر درباره اسلام ایشان دانسته‌اند. همچنین مقصود از صحرانشینان مؤمن در آیه ۹۹ سوره توبه: «وَ مِنَ الاَعرابِ مَن یُؤمِنُ بِاللهِ وَ الیَومِ الآخِرِ وَ یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ... غَفُورٌ رَحیمٌ» را اسلمی‌ها و برخی دیگر از قبایل دانسته‌اند.

۵.۳ - بنی اسلم در غزوه حدیبیه

به گزارش واقدی، در حدیبیّه (۶ق) که مسلمانان به قصد انجام عمره، به مکه رفتند، ۱۰۰ یا ۷۰ تن از اسلمیان حضور داشتند و ناجیة بن جندب اسلمی با جوانانی از قبیله خود، قربانی‌ها را حرکت می‌داد. هشت تن از فرزندان حارثه اسلمی نیز در بیعت رضوان شرکت کردند. با این حال، به گزارش ابن ‌عباس، مقصود از صحرانشینان متخلف در آیه ۱۱ سوره فتح برخی اسلمیان بودند که پس از فراخوان رسول خدا برای شرکت در غزوه حدیبیه، با بهانه‌تراشی، دعوت پیامبر را اجابت نکردند : «سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْاَعْرابِ شَغَلَتْنا اَمْوالُنا وَ اَهْلُونا.» بر پایه گزارشی، تعدادی از قبیله اسلم و غفار و جهینه، با آگاهی از حرکت ابوبصیر و گفتار رسول خدا، به او پیوستند.

۵.۴ - بنی اسلم در غزوه خیبر

اسلمیان در غزوه خیبر (۷ق) ۱۰ روز دژ «نَطَاه» را در محاصره گرفتند؛ اما نتوانستند آن را بگشایند. از این‌ رو، اسماء بن حارثه اسلمی را نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرستادند تا در حق او دعا کند. اسماء سلام آن‌ها را به رسول خدا رسانید و گرسنگی و ناتوانی اسلمی‌ها را یادآور شد. رسول خدا برای آن‌ها دعا کرد که خداوند بزرگ‌ترین دژ را که از همه بیشتر آذوقه داشته باشد، برای اسلمیان بگشاید. بر پایه گزارشی دیگر، آن‌ها دژ صعب بن معاذ را محاصره و همراه با قبیله غفار آن را فتح کردند و یک تن از ایشان در این غزوه به شهادت رسید. در عُمرة القضاء (۷ق) جوانانی از اسلم به سرپرستی ناجیه اسلمی مامور بردن قربانی‌ها بودند.

۵.۵ - بنی اسلم و فتح مکه

در سال هشتم ق و پیش از فتح مکه، بُریده اسلمی نزد رسول خدا آمد و به دستور او نامه‌ای در تایید وی نوشته شد. در همین سال در فتح مکه، اسماء و هند پسران حارثه اسلمی ماموریت یافتند تا اسلمیان را برای شرکت در آن فرا‌خوانند و از او بخواهند که در ماه رمضان در مدینه حضور داشته باشد. از این‌ رو، آن‌ها به شمار ۴۰۰ تن و با دو پرچم که یکی را بُریدة بن حُصیب و دیگری را ناجیه حمل می‌کرد، به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیوستند.

۵.۶ - بنی اسلم در غزوه حنین

در غزوه حُنین نیز اسلمی‌ها حضور داشتند و آورده‌اند که شمار آن‌ها به ۱۰۰۰ تن می‌رسید.

۵.۷ - بنی اسلم در غزوه تبوک

بُریده اسلمی در غزوه تبوک (۹ق) از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مامور فراخوانی هم‌قبیله‌ای‌های خود شد تا به دستور رسول خدا، اسلمیان در ناحیه فُرع به او بپیوندند. اما برخی از ایشان از فرمان رسول خدا سرپیچی کرده، در تبوک حضور نیافتند. آن دسته از مسلمانان به ویژه صحرانشینان که به رغم فرمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را در سپاه تبوک همراهی نکردند، منافق خوانده شدند. از این‌ رو، مفسران ذیل آیات مربوط به نفاق در سوره توبه به ویژه آیات ۱۰۱ و ۱۲۰ به قبایل و افرادی اشاره کرده‌اند که از فرمان پیامبر سرپیچیدند. از آن جمله، از اسلمی‌ها یاد شده که شامل همه مسلمانان اسلمی نمی‌شود. بنی‌اسلم در مدینه جمعیتی فراوان داشتند. از این‌ رو، مسجد اسلم از مساجد نه‌گانه مدینه در دوران پیامبر بود.
ƒ

آن‌ها در استوار ساختن خلافت ابوبکر نقش محوری داشتند و با مساعدت ایشان، برای ابوبکر بیعت گرفته شد. آورده‌اند که ورود این قبیله به مدینه و بیعت آنان با ابوبکر، موجب پایداری خلافت او شد؛ زیرا آن‌ها کوچه‌های مدینه را پر کردند و عمر بن خطاب که بیعت را ناممکن می‌دید، با دیدن آن‌ها به پیروزی اطمینان یافت. به گزارشی، گروهی از بنی‌اسلم با وعده عمر برای اعطای خواربار، مردم مدینه را به بیعت وادار کردند و با چوب و چماق به جان آن‌ها افتادند.
با گسترش فتوحات، برخی از ایشان در کوفه ساکن شدند و از همین رو، در کوفه محله‌ای به نام اسلم وجود داشته است. در دوره خلافت امیر المومنین علی (علیه‌السّلام) آن‌ها در نبرد صفین (۳۷ ق) حضور یافتند. کسانی چون بریده، عبدالله، مُنْقذ و عُرْوَه به شهادت رسیدند و امام با رجزی به ستایش از آنان پرداخت. آن‌ها همچنین در قیام نفس زکیه بر ضد منصور عباسی، با همراهی قبایل مُزینه و جُهینه، طائف را از عباسیان گرفتند.


مشهورترین افراد اسلمیان در دوران رسول خدا عبارت‌اند از: هند و اسماء پسران حارثه از خادمان رسول خدا، بُریدة بن حُصیب راوی حدیث پیامبر، ناجیة بن جندب نگهبان شتران قربانی رسول خدا در حجة الوداع، ابوفراس ربیعة بن کعب اسلمی، و عبدالله بن نضله اسلمی از نخستین اسلام آورندگان و راوی حدیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).
[۹۲] عسقلانی، ابن حجر، مقدمه فتح الباری، ص۴۷۷.
او در اُحد پس از زخمی شدن، رسول خدا سر وی را به دامن گرفت. از او اخباری در رویداد فتح مکه گزارش شده است. همو به دستور رسول خدا، عبدالله بن اخطل را کشت که پیشتر خونش را مباح اعلام کرده بود. عطاء بن ابی‌مروان واقدی، مؤلف المغازی، از موالی اسلمیان بوده است. از دیگر راویان حدیث در میان بنی‌اسلم، می‌توان به ایاس بن سلمة بن اکوع و محمد بن حمزة بن عمرو اسلمی اشاره کرد.


(۱) الاستیعاب، ابن عبدالبر (م،۴۶۳ق)، به کوشش البجاوی، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۲ق.
(۲) اسد الغابه، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۳) الاصابه، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، به کوشش علی معوض و عادل عبدالموجود، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۴) الاغانی، ابوالفرج الاصفهانی (م،۳۵۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۵) الانساب، عبدالکریم السمعانی (م،۵۶۲ق)، به کوشش عبدالرحمن بن يحيى معلمی يمانی و غيره، مجلس دائرة المعارف العثمانيه.
(۶) تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
(۷) تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر (م،۵۷۱ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۸) تاریخ المدینة المنوره، ابن شبّه (م،۲۶۲ق)، به کوشش شلتوت، قم، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۹) تاریخ الیعقوبی، احمد بن یعقوب (م،۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
( ۱۰) تفسیر ثعالبی (الجواهر الحسان)، الثعالبی (م،۸۷۵ق)، به کوشش عبدالفتاح و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ق.
(۱۱) تفسیر قرطبی (الجامع لاحکام القرآن)، القرطبی (م،۶۷۱ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۵ق.
(۱۲) تلخیص الحبیر، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، دار العلمیه.
(۱۳) تهذیب الکمال، المزی (م،۷۴۲ق)، به کوشش بشار عواد، بیروت، الرساله، ۱۴۱۵ق.
(۱۴) جمهرة انساب العرب، ابن حزم (م،۴۵۶ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
(۱۵) الدر المنثور، السیوطی (م،۹۱۱ق)، بیروت،دار الفكر.
(۱۶) زاد المسیر، ابن جوزی (م،۵۹۷ق)، بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۷ق.
(۱۷) سبل الهدی، محمد بن یوسف الصالحی (م،۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۱۸) السقیفة و فدک، الجوهری (م،۳۲۳ق)، به کوشش امینی، بیروت، شرکة الکتبی، ۱۴۱۳ق.
(۱۹) سنن الدارقطنی، الدارقطنی (م،۳۸۵ق)، به کوشش مجدی الشوری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
(۲۰) السنن الکبری، البیهقی (م،۴۵۸ق)، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، دار الكتب العلميه.
(۲۱) شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، النعمان المغربی (م،۳۶۳ق)، به کوشش جلالی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۴ق.
(۲۲) شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید (م،۶۵۶ق)، مکتبه آیة الله العظمی مرعشی نجفی.
(۲۳) صحیح البخاری، البخاری (م،۲۵۶ق)، به کوشش محمد زهير بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲هـ.
(۲۴) صحیح مسلم، مسلم (م،۲۶۱ق)، به کوشش محمدفؤاد عبدالباقی، دار احياء التراث العربی.
(۲۵) الطبقات الکبری، ابن سعد (م،۲۳۰ق)، بیروت، دار صادر.
(۲۶) عیون الاثر، ابن سید الناس (م،۷۳۴ق)، بیروت، مؤسسة عزالدین، ۱۴۰۶ق.
(۲۷) الغارات، ابراهیم الثقفی الکوفی (م،۲۸۳ق)، به کوشش المحدث، بهمن، ۱۳۵۵ش.
(۲۸) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
(۲۹) اللباب فی تهذیب الانساب، ابن اثیر (م،۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر.
(۳۰) مجمع البیان، الطبرسی (م،۵۴۸ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۱) مسند احمد، احمد بن حنبل (م،۲۴۱ق)، به کوشش شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، مؤسسه الرساله.
(۳۲) معالم المدرستین، العسکری (م،۱۳۸۶ش)، بیروت، النعمان، ۱۴۱۰ق.
(۳۳) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۳۴) معجم قبائل العرب، عمر کحّاله، بیروت، الرساله، ۱۴۰۵ق.
(۳۵) معجم ما استعجم، عبدالله البکری (م،۴۸۷ق)، به کوشش السقا، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق.
(۳۶) المغازی، الواقدی (م،۲۰۷ق)، به کوشش مارسدن جونس، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۹ق.
(۳۷) مقدمة فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
(۳۸) مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهرآشوب (م،۵۸۸ق)، به کوشش محمدحسین آشتیانی، هاشم رسولی، علامه‌، ۱۳۷۹ق.
(۳۹) المنمق، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۴۰) المیزان: الطباطبائی (م،۱۴۰۲ق)، بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ق.
(۴۱) النسب، ابن سلّام الهروی (م،۲۲۴ق)، به کوشش مریم محمد، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۰ق.
(۴۲) نهایة الارب، احمد بن عبدالوهاب النویری (م،۷۳۳ق)، قاهره، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ۱۴۱۲ق.


۱. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۲۳۸، دار الجنان.    
۲. ابن اثیر، عزالدین، اللباب، ج۱، ص۵۸، دار صار.    
۳. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب، ج۶، ص۲۳۰.    
۴. عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری، ج۶، ص۵۳۹-۵۴۰، دار المعرفه.    
۵. هروی، ابن سلام، النسب، ص۲۹۱.
۶. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۰، دار الکتب العلمیه.    
۷. بکری اندلسی، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، ج۱، ص۲۳، عالم الکتب.    
۸. کحاله، عمر، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۶، مؤسسه الرساله.    
۹. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۴۶۷، دار الکتب العلمیه.    
۱۰. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۴۷۳، دار الکتب العلمیه.    
۱۱. بکری اندلسی، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، ج۱، ص۳، عالم الکتب.    
۱۲. بغدادی، محمد بن حبیب، المنمق، ص۱۳۱.    
۱۳. نمیری بصری، عمر بن شبه، تاریخ المدینه، ج۲، ص۶۵۵، دار الفکر.    
۱۴. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۴۵۳، دار صار.    
۱۵. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۳۲۲، دار صار.    
۱۶. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۳، ص۳۲۸، دار صار.    
۱۷. کحاله، عمر، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۲۶، مؤسسه الرساله.    
۱۸. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۶۳، دار صار.    
۱۹. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۵، ص۱۰۴، دار صار.    
۲۰. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۲۱، ص۱۵، دار احیاء التراث العربیی.    
۲۱. ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ج۴، ص۱۳۹، دار الکتاب العربی.    
۲۲. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۵۸۹، دار الکتب العلمیه.    
۲۳. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۴، ص۱۴۷، دار طوق النجاة.    
۲۴. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۵، دار الکتب العلمیه.    
۲۵. یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۷۹، دار صار.    
۲۶. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۲، دار صار.    
۲۷. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۲۱۴، دار صار.    
۲۸. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۲، دار صار.    
۲۹. ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۵، دار الکتاب العربی.    
۳۰. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۲، دار صار.    
۳۱. ابن حزم، علی بن احمد، جمهرة انساب العرب، ص۲۴۰، دار الکتب العلمیه.    
۳۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۳۷.    
۳۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۴۹.    
۳۴. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۵۳، دار صار.    
۳۵. سمعانی، عبد الکریم، الانساب، ج۱، ص۲۶، مجلس دائرة المعارف العثمانیه.    
۳۶. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۷۱، دار صار.    
۳۷. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۴، دار صار.    
۳۸. ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ج۴، ص۱۳۹، دار الکتاب العربی.    
۳۹. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۱.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۹، دار المعرفه.    
۴۱. توبه/سوره۹، آیه۹۹.    
۴۲. ابن جوزی، جمال‌الدین، زاد المسیر، ج۲، ص۲۹۱، دار الکتاب العربی.    
۴۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۵۷۴.    
۴۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۳۲.    
۴۵. ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ج۴، ص۳۹۸، دار الکتاب العربی.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۹، ص۱۷۵-۱۷۶، دار المعرفه.    
۴۷. ابن جوزی، جمال‌الدین، زاد المسیر، ج۴، ص۱۳۰، دار الکتاب العربی.    
۴۸. قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، ج۱۶، ص۲۶۸، دار احیاء التراث العربی.    
۴۹. فتح/سوره۴۸، آیه۱۱.    
۵۰. ابن شهرآشوب، رشیدالدین، المناقب، ج۱، ص۲۰۴، علامه‌.    
۵۱. ابن سید الناس، محمد بن عبدالله، عیون الاثر، ج۲، ص۱۳۲-۱۳۳، مؤسسة عزالدین.    
۵۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۶۵۸-۶۵۹.    
۵۳. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۶۵۸-۶۵۹.    
۵۴. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۶۹۹-۷۰۰.    
۵۵. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۳۲.    
۵۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۷۸۲.    
۵۷. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۲۲، دار صار.    
۵۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۰۰.    
۵۹. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۴۲، دار صار.    
۶۰. سیوطی، جلال‌الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۱۶۱، دار الفکر.    
۶۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۲۳۴، منشورات اسماعیلیان.    
۶۲. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۹۹۰.    
۶۳. توبه/سوره۹، آیه۱۰۱.    
۶۴. طبرسی، فصل بن جسن، مجمع البیان، ج۵، ص۱۰۰، دار المعرفه.    
۶۵. قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۴۰.    
۶۶. ثعالبی، ابوزید، تفسیر ثعالبی، ج۳، ص۲۰۸.    
۶۷. توبه/سوره۹، آیه۱۲۰.    
۶۸. طبرسی، فصل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۱۲۳، دار المعرفه.    
۶۹. قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، ج۸، ص۲۹۰.    
۷۰. دارقطنی، علی بن عمر، سنن دارقطنی، ج۲، ص۴۵۸، مؤسسه الرساله.    
۷۱. عسقلانی، ابن حجر، تلخیص الحبیر، ج۲، ص۱۳۵، دار العلمیه.    
۷۲. عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج۱، ص۱۷۶، مؤسسه النعمان.    
۷۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۵۸-۴۵۹، مؤسسه اعلمی.    
۷۴. جوهری بصری بغدادی، ابوبکر، السقیفة و فدک، ص۴۸.    
۷۵. ابن ابی‌الحدید، عزالدین، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۲۰، مکتبه آیة الله العظمی مرعشی نجفی.    
۷۶. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۰۲، دار صار.    
۷۷. نعمان مغربی، نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۲، ص۳۳.    
۷۸. ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، الاغانی، ج۱۱، ص۲۰۲،.    
۷۹. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۲۳، دار صار.    
۸۰. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۱، ص۸۶.    
۸۱. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۵۴۴.    
۸۲. مزی، جمال‌الدین، تهذیب الکمال، ج۱، ص۲۰۶.    
۸۳. حنبل، احمد، مسند احمد، ج۳۸، ص۱۲۲، مؤسسه الرساله.    
۸۴. قشیری لنیسابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۱، ص۱۹۹، دار احیاء التراث العربی.    
۸۵. بیهقی، ابوبکر، السنن الکبری، ج۴، ص۴۲۸، دار الکتب العلمیه.    
۸۶. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۳، ص۱۰۹۰-۱۰۹۱.    
۸۷. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۷۳، دار صار.    
۸۸. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۱۳، دار صار.    
۸۹. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۴، ص۱۴۹۵.    
۹۰. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۹، دار صار.    
۹۱. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۳۳۰.    
۹۲. عسقلانی، ابن حجر، مقدمه فتح الباری، ص۴۷۷.
۹۳. ابن عساکر، علی بن حسن، تاریخ دمشق، ج۶۲، ص۹۴.    
۹۴. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۶۶، دار صار.    
۹۵. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۳۳.    
۹۶. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۲۹۹، درا صار.    
۹۷. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۶۶، دار صار.    
۹۸. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۸۵۹.    
۹۹. عسقلانی، ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۴۰.    
۱۰۰. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی، ج۵، ص۴۱.    
۱۰۱. ثقفی کوفی، ابراهیم، الغارات، ج۲، ص۵۸۱.    
۱۰۲. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۵، ص۱۲۵، دار طوق النجاه.    
۱۰۳. قشیری لنیسابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۳۳، دار احیاء التراث العربی.    
۱۰۴. قشیری لنیسابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۲، ص۵۸۹، دار احیاء التراث العربی.    
۱۰۵. حنبل، احمد، مسند احمد، ج۲۵، ص۴۲۱، مؤسسه الرساله.    
۱۰۶. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۳، ص۹۵، دار طوق النجاه.    



سید محمود سامانی، دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بنی‌ اَسلم"، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۰۱/۲۳.    






جعبه ابزار