بنی اسرائیل و سامری (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بنی اسرائیل، در ساخت
گوساله زرین با
سامری همکاری کرده و به او کمک کردند.
قالوا مآ اخلفنا موعدک بملکنا ولـکنا حملنآ اوزارا من زینة القوم فقذفنـها فکذلک القی السامری(گفتند: «ما به میل و
اراده خود از
وعده تو تخلف نکردیم؛ بلکه مقداری از زیورهای
قوم را که با خود داشتیم افکندیم!» و
سامری اینچنین القا کرد...)
بنی اسرائیل که خود را در برابر اعتراض شدید
موسی علیهالسلام دیدند و متوجه شدند براستی کار بسیار بدی انجام دادهاند، در مقام عذرتراشی برآمدند و" گفتند ما
وعده تو را به میل و
اراده خود تخلف نکردیم" (قالوا ما اخلفنا موعدک بملکنا). در واقع این ما نبودیم که به اراده خود گرایش به
گوساله پرستی کردیم" لکن مبالغی از زینت آلات
فرعونیان به همراه ما بود که ما او را از خود دور ساختیم، و سامری نیز آن را افکند" (و لکنا حملنا اوزارا من زینة القوم فقذفناها فکذلک القی السامری).
در اینکه بنی اسرائیل چه کردند و سامری چه کرد؟
مفسران بحثهایی دارند که در مجموع فرق زیادی از نظر نتیجه ندارد.
بعضی گفتهاند" قذفناها" یعنی ما زینت آلاتی را که قبل از حرکت از
مصر از فرعونیان گرفته بودیم در
آتش افکندیم، سامری هم آنچه داشت نیز در آتش افکند تا ذوب شد و از آن
گوساله ساخت. بعضی گفتهاند معنی جمله این است ما
زینت آلات را از خود دور ساختیم و سامری آن را برداشت و در آتش افکند تا از آن
گوساله بسازد. این احتمال نیز وجود دارد که جمله" فکذلک القی السامری" اشاره به مجموع برنامه و طرحی است که سامری اجرا کرد.
به هر حال معمول است که وقتی بزرگی زیردستان خود را در باره گناهی که مرتکب شدهاند ملامت میکند، آنها سعی دارند،
گناه را از خود رد کنند و به گردن دیگری بیفکنند،
گوساله پرستان بنی اسرائیل که با میل و
اراده خود از
توحید به
شرک گرائیده بودند خواستند تمام گناه را بر گردن سامری بیفکنند.
فاخرج لهم عجلا جسدا له خوار فقالوا هـذا الـهکم والـه موسی فنسی.(و برای آنان
مجسمه گوسالهای که صدایی همچون صدای
گوساله (واقعی) داشت پدید آورد؛ و (به یکدیگر) گفتند: «این خدای شما، و خدای
موسی است!» و او فراموش کرد (پیمانی را که با
خدا بسته بود)!)
در کلمه" اخرج" دلالتی است بر اینکه کیفیت ساختن
گوساله پنهانی و دور از مردم بوده، چون فرموده
گوسالهای برایشان بیرون آورد، و کلمه"
جسد" به معنای جثهای است که
جان نداشته باشد، و به هیچ وجه بر
بدن جاندار اطلاق نمیشود، این نیز دلالت دارد بر اینکه
گوساله مذکور بی جان بوده، و در آن هیچ اثری از آثار
حیات نبوده، و کلمه" خوار"- به ضمه خاء- به معنای آواز
گوساله است.
و چه بسا
مفسرین جمله" فکذلک القی السامری فاخرج لهم... " را کلامی مستقل گرفتهاند که یا کلام خدای سبحان و بعد از خاتمه کلام قوم است که گفتند" فقذفناها" و یا از کلام خود قوم است، و بنا بر نظریه این مفسرین ضمیر در کلمه" قالوا" به بعض قوم بر میگردد، و ضمیر در" فاخرج لهم" به بعض دیگر قوم، هم چنان که ظاهر هم همین است.
و ضمیر در" نسی" به قول بعضی
از مفسرین به
موسی بر میگردد، و معنا این است که گفتند: این است معبود شما و معبود موسی، ولی موسی این معبود خود را فراموش کرده و با اینکه اینجا است او به جستجوی آن به (کوه) طور رفته. بعضی
دیگر گفتهاند ضمیر آن به
سامری بر میگردد و مراد از آن فراموش کردن خدای تعالی است بعد از آنکه به یاد او بود، چون به او
ایمان آورده بود و معنایش این است که سامری بعد از آنکه به پروردگارش ایمان آورده بود او را فراموش کرده، عملی انجام داد که قوم را
گمراه نمود. و ظاهر جمله" فقالوا هذا الهکم و اله موسی " از آنجا که نسبت گفتن را به جمع داده و فرمود: " گفتند" این است که در قضیه ساختن
گوساله، افراد دیگری همدست سامری بودهاند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۳۳۴، برگرفته از مقاله «بنی اسرائیل و سامری».