بنگلادش
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کشوری حجگزار در جنوب
آسیا است.
نام رسمی این کشور جمهوری خلق بنگلادش
است. بنگلادش از شمال و
شرق به ایالت آسام و از غرب به ایالت بیهار و بنگال غربی محدود شده و از جنوب
شرقی با کشور میانمار و از جنوب با
خلیج بنگال هممرز است.
مساحت آن ۱۴۳،۹۹۸ کیلومتر مربع است.
این کشور اکنون به شش ایالت به نام داکا، چیتاگونگ، کولنا، باریشال، سیلهت و راجشاهی تقسیم شده است. (تصویر شماره ۱۸) بیشترین میزان بارندگی در میان کشورهای
آسیایی، به این کشور اختصاص دارد. پایتخت بنگلادش شهر داکا است و بر پایه سرشماری سال ۲۰۰۰م. جمعیت استان داکا ۳۸،۶۷۸،۰۰۰ تن برآورد شده است؛
مهاجرت روستاییان به شهرها شدت یافته است.
«بنگالی» زبان اصلی مردم این کشور و یکی از شاخههای زبانهای
سنسکریت و
آریایی در شبه قاره
هند است. خط بنگالی نیز اصلاح شده خط سنسکریت است و شباهتی به
اردو ندارد. البته لغات
عربی ،
فارسی و
انگلیسی به آن افزوده شده است. تنها چند صد هزار تن
مسلمان که پس از تقسیم شبه قاره هند، از ایالت بیهار به بنگلادش مهاجرت کردند، به زبان اردو سخن میگویند. زبان اقوام سرزمینهای تپهای
شرق و شمال کشور نیز بیشتر از خانواده زبانهای تبتی برمهای است.
بر پایه آمار جولای ۲۰۰۴م. جمعیت بنگلادش ۱۴۱،۳۴۰،۴۷۳ تن است.
دین رسمی این کشور
اسلام و
مذهب رسمی آن
حنفی میباشد. حدود ۸۵% از جمعیت این کشور مسلمان و بیشتر حنفی مذهبند. ۱۵% باقیمانده
هندو و اندکی نیز
بودایی هستند.
جز آنها فرقههایی از جمله قادیانی، بهاییها و اهل حدیث نیز وجود دارند.
شیعه اثنی عشری در این کشور در اقلیت است.
نخستین بار پیش ازفتح سرزمین بنگال به دست مسلمانان، به سال ۶۱۵م. تبلیغ اسلام در این سرزمین به دست برخی
صحابه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم مانند
مالک بن وهب و
قیس بن حذیفه انجام پذیرفت.
از آن هنگام، ورود بازرگانان عرب به این مناطق آغاز شد.
در سده هشتم م. دریانوردان عرب با کشتی به سواحل بندر چیتاگونگ آمدند و در این منطقه سکونت دائم گزیدند. پیشینه تماس مردم این سرزمین با مسلمانان، به روابط بازرگانی یا ارتباط با کوچنشینهای مسلمان و کوششهای تبلیغی گروههایی از مسلمانان در این منطقه پیشتر از
فتح بنگال به دست مسلمانان برمیگردد. از سکههایی که در پهاپور و مینامتی به دست آمده، پیدا است که در روزگار هارون الرشید (حک:۱۷۰-۱۹۳ق.) نیز مسلمانان در این مناطق ساکن بودهاند.
نشانههایی از آبادیهای محل سکونت بازرگانان عرب، نزدیک چاتگام، پیش از حمله محمد بن بختیار خلجی دیده شده است.
در روزگار تیموریان، مسلمانان از شمال هند و حتی ترکستان و حبشه و دیگر کشورهای دوردست به بنگال آمدند و در آن جا ساکن شدند.
از نوشتههای تاریخنگاران مسلمان مانند
مسعودی ،
ابن خردادبه و
ادریسی به خوبی پیدا است که اعراب با کشورهای
شرق آسیا ارتباط تجاری داشتند و از همین مسیر به سواحل جنوب
شرق آسیا کالا میرساندند.
در سده یازدهم م. صوفیانی از شبه جزیره عربستان، ایران،
عراق ،
یمن و
آسیای میانه برای تبلیغ دین اسلام به این مناطق سفر نمودند.
شواهد تاریخی نشان میدهد که در روزگار خلفا، سربازان مسلمان مرزهای شمالی شبه قاره هند را درنوردیدند.
به گفته نویسنده «تاریخ فرشته»، مُهَلَب بن ابیصُفره نخستین کسی بود که به سال ۲۸ق. قدم به سرحد هندوستان نهاد و به سال ۴۴ق. شماری بسیار از هندوان به اسلام گرویدند.
فتوحات اسلامی در سده پنجم ق. در روزگار
سلطان محمود غزنوی به سوی شمال
شرقی هند گسترش یافت و تا دهلی رسید.
سلطان شهاب الدین به سال ۵۶۹ق. به گسترش فتوحات خود از حدود کرمان تا ولایت سند ادامه داد و به سال ۵۷۹ق. تا لاهور پیش رفت و بسیاری از هندوان را به اسلام درآورد.
بر اثر فتوحات شهاب الدین، دامنه ممالک غَوْریان تا سواحل گَنْگا رسید.
مردم هند بیشتر به دست همین ترکان مسلمان گشتند و مردمان
پاکستان و بنگلادش تاریخ سیاسی خود را به حکمرانان مسلمان ترک پیوند میدهند.
سلطان شهاب الدین پس از فوت برادرش سلطان غیاث الدین (م.۵۹۹ق.)که به سال ۵۷۱ق. از مولتان تا دهلی را تصرف کرده بود، فتوحات را در هند دنبال نمود. سپس سپاه احمد غزنوی بر شهرهای گوالیو، بوندلکند و دو منطقه بیهار و بنگال چیره شد؛ سلاطین غوری به ویژه سلطان شهاب الدین در دربار و سپاهیان، ترکان را به کار گماردند و با کمک آنها فتوحات را در سرزمین هندوستان دنبال کردند. قطب الدّین اِیْبک، یکی از این سرداران ترک، توانست متصرفات غوریان را در شمال هند گسترش دهد و تا شمال غربی هند پیشروی نماید.
سردار دیگر ترک به نام اختیار الدین محمد بختیار خلجی، منطقه بیهار و بنگال را تصرف کرد.
پس از شکست «لاکشمن شن» واپسین فرمانروای هندو به دست او، حکومت مسلمانان در بنگال مستقر شد.
در سال ۶۸۹ق. حکمرانان مملوک معزّی جای خود را به سلسله خلجیان دادند که از نسل اختیار الدین محمد خلجی بودند. آنها موفق شدند مغولها را که بارها تا نزدیک دهلی هجوم آورده بودند، از مرزهای شمال غربی سرزمین خویش دور کنند.
ابن بطوطه (م.۷۷۹ق.)که در سده هشتم ق. به قصد انجام حج، به سفری طولانی در کشورهای مسلمان پرداخت، آن گاه که به سرزمین هند و بنگال رسید، از فراوانی
نعمت و ارزاق عمومی در بنگال گزارش داده و از رسمهای و آیینهای مسلمانان آن سرزمین یاد کرده و به معرفی اولیا و صلحا و شاهان آن دیار پرداخته است.
پس از ترکها، مغولها در بنگال به حکومت رسیدند. آنان نیز تا اندازهای به گسترش فرهنگ اسلام پرداختند. از همین رو، مبدأ تاریخ بنگلادش در روزگار سلطنت اکبر شاه به هجری شمسی تغییر یافت.
سلسله افغانی سور از سال ۱۵۳۸ تا ۱۵۶۴م. در سرزمین بنگال پادشاهی کردند. آنها بارها برای حفظ منافع در سرزمین بنگال با لشکریان مغول به جنگهای خونین پرداختند. به سال ۱۵۶۴م. سلسله سور به دست خاندان کرانی از میان رفت. این خاندان تا سال ۱۵۷۵م. بر بنگال تسلط داشتند تا این که به سال ۱۵۷۵م. به دست نیروهای اکبر شاه مغول منقرض گشتند و حکومت مغولان در بنگال آغاز شد.
حکومت مغولان در بنگال تا ۱۷۵۷م. ادامه داشت و با شکست واپسین پادشاه
مغول ، نواب سراج الدوله، در این منطقه، به دست نیروهای
بریتانیا خاتمه یافت.
در میانه سده ۱۸م. انگلیسیها برای تسخیر این مناطق با مغولان به نبرد پرداختند و بر این سرزمین چیره شدند. این نبرد در تاریخ بنگلادش به «نبرد پالاشی» معروف است.
از آن هنگام تا حدود دو سده، انگلیسیها حکومت خود را بر این سرزمین ادامه دادند. مسلمانان و هندوها برای یافتن آزادی و استقلال کشورشان، با وحدت و همکاری بر ضد حکومت استعماری مبارزه کردند. این سرزمین در اثر مبارزه دانشوران و بزرگان مسلمان شیعی و سنی در سال ۱۹۴۷م. به
استقلال رسید و با توافق هندوان و مسلمانان، دو کشور هندوستان و پاکستان (
شرقی و غربی) پدید آمدند؛ این کشور از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۷۱م. به عنوان بخشی از خاک پاکستان به نام پاکستان
شرقی شناخته میشد. در ۱۶ دسامبر سال ۱۹۷۱م. این بخش استقلال یافت و نام جمهوری خلق بنگلادش را پذیرفت. در این میان، شاعران بنگالی به ویژه
شاعر مشهور بنگالی
قاضی نذر الاسلام در بخشیدن روحیه حماسی به ملت بنگلادش به ویژه دانشآموختگان دانشگاه داکا تأثیر فراوان نهادند.
درباره حجگزاری بنگلادشیها و روابط و مناسبات آنها با حرمین، تا پیش از آغاز دوره حاکمان مسلمان در سده سیزدهم م. آگاهیهای معتبر در دست نیست.
پس از استقرار خواجه معین الدین چِشْتی (۶۳۳ق.) عارف نامدار شبه قاره در این منطقه جنوب
شرق آسیا، آشکارا از حجگزاری بنگالیها نشان میتوان یافت. در آن هنگام، مردم با پای پیاده یا با الاغ و
شتر به صورت کاروانی رهسپار
حج میشدند و سفر آنها ماهها به درازا میکشید.
در این دوره، راه دریایی نیز به دلیل امنیت بیشتر و نزدیکتر بودن، برای سفر حج انتخاب میشد. در گزارشهای تاریخی آمده است که حاکم داکا، شاه شجاع پسر دوم شاه جهان، به قصد حجگزاری راهی مکه شد و از راه دریایی به شبه جزیره عربستان رسید.
غیاث الدین سلطان بنگاله در ۸۰۹ق. هدایا و صدقات مالی گستردهای برای حرمین فرستاد و قاضیان و امامان و خطیبان حرمین را خلعت پوشاند.
بر پایه گزارشی، همین سلطان در نوبتی دیگر هدایایی گرانبها برای حسن بن عجلان امیر
مکه فرستاد که در آن خیمهای برای سایه افکندن بر سر حاجیان نیز بود تا در صحن
مسجدالحرام نصب شود.
در ۸۱۳ق. گزارشی درباره فرستادن هدایا و صدقاتی از سوی غیاث الدین سلطان بنگاله به مکه در دست است. وزیر این سلطان به نام خان جهان موظف شد فردی به نام یاقوت غیاثی را مأمور کند تا مدرسهای در مکه نزدیک مسجدالحرام بسازد. از این رو، دو خانه چسبیده به مسجد نزدیک باب ام هانی خریداری و ویران گشت و مدرسهای دینی به نام مدرسه سلطان غیاث الدین ساخته شد. نیز باغها و بستانهایی خریداری و
وقف این
مدرسه شدند. در این مدرسه، بر پایه مذاهب چهارگانه
اهل سنت ، چهار مدرس در نوبتها و جای ویژه خود، به تدریس معارف اسلامی و فقهی میپرداختند. بعدها این مدرسه به دست محمد بن برکات امیر مکه و با همکاری قاضی شافعی شهر، ویران شد.
افزون بر این، شاه بنگاله مدرسهای در
مدینه ساخت و برای مدینه و امیر آن سرزمین، هدایا و اموالی فرستاد که میان راه مورد دستبرد قرار گرفت.
درباره رباطی نزدیک مسجدالحرام که همین سلطان ساخته، در منابع پسین گزارشی آمده است.
در سال ۸۳۲ق. جلال الدین محمد بن فندو، سلطان بنگال، اموال و هدایای فراوان برای مردم مکه و نیز امیر آن اشرف بَرْسْبای فرستاد.
بعدها نیز همین شخص در فرستادن اموال و خیرات به مکه کوشا بود و پسرش نیز این رفتار را تداوم بخشید.
در زمانهای قدیمتر، به دلیل سختی و دوری راه، انجام حج از جانب مردم مناطق بنگال
شرقی و غربی آسان نبود و حاجیانی بسیار به سرزمین وحی مشرف نمیشدند. کسانی که قصد تشرف به حج داشتند، به صورت گروهی و دستهجمعی به این سفر معنوی میپرداختند. معمولاً خانوادهها و خانمها در اینگونه کاروانها راه نمییافتند، مگر این که تجهیزات لازم در این سفر پر مشقت را فراهم کرده باشند.
به احتمال بسیار، هر چهار یا پنج سال یک تن از هر منطقه این سرزمین میتوانست به حج مشرف شود. هر گاه مسلمانی برای مناسک حج آماده میشد، در طول یک یا دو ماه بستگانش برای دیدار و وداع به او سرمیزدند. مردم از سفر حج بیمناک بودند؛ زیرا مکه از این منطقه بسیار دور بود و حاجیان با طی مسافتی زمینی بسیار طولانی به آن جا میرسیدند. هر فرد برای سفر حج باید ماهها در سفر میبود و در برگشت نیز مخاطرههایی را به جان میخرید. بدین جهت، در این دوره بیشتر مسلمانان
مستطیع نمیتوانستند در عمر خود بیش از یک بار به حج مشرف شوند. در این میان، نور قطب العالم (م.۱۴۴۷/۱۴۴۹م) به پاس این که توانسته بود بیش از یک بار به حج مشرف شود، در تاریخ بنگلادش شهرت یافت.
در کتاب
تاریخ بنگال بزرگ آمده است که حاکمان بنگال و امیران آنها هر سال افرادی را از مناطق گوناگون برای حج به مکه اعزام مینمودند. آنها در ایام حج در حرمین دفاتری برقرار میکردند و در طول سال مدارس دینی را برای آموزش اسلام به افراد بنگالی زبان باز میگذاشتند. این مدارس با کمک ثروتمندان مسلمان بنگال تأسیس شده بود.
در نیمه دوم سده هجدهم م. با استیلای سیاسی نظامی بریتانیا بر هندوستان که همزمان با رونق گرفتن سفرهای دریایی بود، حاجیان هند و بنگال معمولاً از راه دریایی رهسپار مکه میشدند
و با عبور از
اقیانوس هند به بندر
جده میرسیدند.
در این دوره، بخشی از رنج سفر کاهش یافت؛ اما حاجیان بنگالی برای عزیمت به مکه با پدیده قرعهکشی روبهرو گشتند. با افزایش شمار خواستاران حج، دولت استعماری انگلیس در هند شماری محدود از حاجیان را با قرعه انتخاب و آنها را از راه کلکته و بندر بمبئی اعزام میکرد.
در این میان، راه زمینی برای مسافرت به مکه از طریق
ایران و
کوفه یا ایران و
بصره به عنوان کهنترین مسیر متداول بوده است.
تنها شاهدی که از تاریخ میتوان برای این مسیر زمینی یاد نمود، حجگزاری حاج محمد محسن است که در سده هجدهم م. از طریق ایران و عراق به سرزمین
عربستان رسید و در آن جا از راه
نجد و
احساء به حرمین وارد شد.
به سبب دوری راه، سفر حج بیش از شش ماه به درازا میانجامید. در این دوره، بسیار رخ داد که کشتی حامل حاجیان میان راه دچار طوفان میشد. برخی حاجیان بر اثر گرمای طاقتفرسای سرزمین
حجاز در مکه یا
مدینه و یا میان راه جان خود را از دست میدادند.
پس از بیرون رفتن استعمارگران بریتانیا از هند، این سرزمین به سال ۱۹۴۷م. به دو کشور مستقل تقسیم گشت. نام بخشی از سرزمین هند را پاکستان و بخش دیگر را هندوستان نهادند. در این دوره، بنگلادش زیر نظر دولت مرکزی
پاکستان که در کراچی و سپس اسلام آباد مستقر بود، به عنوان پاکستان
شرقی اداره میشد. برنامه حجگزاری در این دوره نظم بهتر یافت و بر شمار حاجیان افزوده شد. البته از زحمات طاقتفرسای این سفر معنوی کاسته نشد. در این زمان، دولتمردان پاکستانی همان سیاست بریتانیا را دنبال کردند و شیوه
قرعهکشی را ادامه دادند. هر سال شمار خواستاران حج از ۲۰۰۰۰ تن تجاوز نمینمود؛ اما بیش از ۳۰۰۰ بنگالی نمیتوانستند اعزام شوند. این شمار از حاجیان باید از مسیر
کراچی به مکه میرسیدند و مشکلات سفر حج را همچنان به جان میخریدند.
با وجود تحویل مبالغ تعیین شده به دفتر امور حجاج که در وزارت امور دینی تأسیس شده بود، خواستاران حج سالها از انجام حج محروم میماندند و با حسرت ایام را سپری مینمودند.
یکی از مسلمانان بنگلادش که در سده هجدهم م. توفیق تشرف به مکه یافت و به اشتهار فراوان رسید،
حاج محمد محسن (م.۱۸۱۲م.) شیعه مذهب است که مدارس، مساجد، یتیمخانهها و حسیینیههایی فراوان در بنگلادش و بنگال غربی به نام وی وجود دارد. همچنین حاج شریت الله (۱۷۸۱-۱۸۴۰م.) سنی مذهب از حاجیان سرشناسی است که هنگام حضور در مکه به باورهای وهابیان تمایل یافت و پس از بازگشت نهضت فرائض را پی افکند و به ترویج باورهای محمد بن عبدالوهاب پرداخت؛ حضور بنگالیها در حرمین به دوران حکمرانان مسلمان در این سرزمین برمیگردد. بنگالیها از هنگامی که به دست صوفیان و از طریق نفوذ حاکمان مسلمان به اسلام گرویدند، برای حضور در حرمین بسیار کوشیدند. این حضور در دهههای اخیر به گونهای چشمگیر نمایان گشته است. به گزارش عوامل دولت بنگلادش از دهه شصت سده گذشته، برخی بنگالیها در مکه و مدینه مناصب
قضا را در دست داشتند. اکنون بنگلادشیها در مشاغل گوناگون از خدمت حرمین گرفته تا پزشکی و مهندسی، در حرمین حضور دارند. در منابع بنگالی زبان که تا پیش از دهه شصت سده بیستم م. نوشته شده است، کتابهای جداگانه با عنوان سفرنامه حج تدوین نشده است؛ اما بعدها کتابهایی با عنوانهای گوناگون که حاوی گزارش سفر حج است، نوشته شده است. از جمله آنها،
حج و کعبه تألیف
مولانا سمیر الدین ، مکه آمار و مدینه آمار (مکه و مدینه از آن من) تألیف مولانا حبیب الرحمان و مادها پراچه حافظی حضور (حافظی حضور در خاورمیانه) تألیف پروفسور اختر فاروق شهرت بیشتر یافت.
در پی
استقلال بنگلادش از پاکستان، وزارت ادیان بنگلادش کارگزار امور حج گشت و زیر نظر آن دفتری به نام «دفتر حج بنگلادش» مشغول به کار شد. مسؤولان این وزارت امور حج را با جدیت دنبال نمودند. در نخستین سالهای پس از استقلال، اعزام حاجیان به طور مستقیم از طریق وزارت ادیان انجام میپذیرفت؛ اما چندی بعد این سیاست تغییر نمود و امور حاجیان از دو طریق دولتی و آژانسهای مسافرتی دنبال شد. این آژانسهای مسافرتی باید از وزارت ادیان مجوز بگیرند؛ ولی در پذیرش حاجیان و دریافت هزینهها، آزادانه عمل میکنند. مردم به دلخواه خود یکی از دو طریق را برای سفر به حج میتوانند انتخاب نمایند. از این رو، شمار خواستاران حج بسیار افزایش یافته است. در آغاز این دوره، شمار حاجیان از ۳۰۰۰ به ۲۴۰۰۰ تن افزایش یافت.
بر پایه گزارش رسمی دولت بنگلادش، هر سال پنجاه هزار تن از حاجیان بنگلادشی به
عربستان اعزام میشوند. اما آمار غیر رسمی از نزدیک به صد هزار تن حکایت دارد.
بر پایه گزارش دفتر حج بنگلادش، به سال ۲۰۰۹م. شمار حاجیان بنگلادشی ۵۸۵۰۰ تن بوده است.
دولت عربستان برای بنگلادش مانند دیگر کشورها در برابر هر هزار تن جمعیت، یک سهمیه
حج تمتع تعیین نموده است. اما به دلیل کم بودن خواستار حج نسبت به جمعیت، هرگز شمار حاجیان این کشور از سهمیه تعیین شده فراتر نرفته است. بدین جهت، در سالهای اخیر، دولت عربستان محدودیت رسمی برای زائران این کشور در نظر نگرفته است.
به گزارش سایت رسمی دفتر
حج بنگلادش، به سال ۲۰۱۱م. از این کشور، با مدیریت مستقیم دولتی ۱۵۰۰۰ تن و با مدیریت آژانسها ۱۰۵۰۰۰ تن حاجی میتوانستند به
عربستان اعزام شوند.
دختران مجرد و زنان بیوه تنها به شرط همراه داشتن بستگان محرم، میتوانند به سفر حج مشرف گردند.
حجگزاری با مدیریت مستقیم دولت، از لحاظ شمار حاجیان محدودیت و از لحاظ هزینهها سقفی معین دارد. اما اعزام از طریق آژانسهای مسافرتی، هزینههای معین ندارد و به تناسب نوع امکانات، مبالغی از حاجیان دریافت میشود. بر پایه آمار رسمی دفتر حج بنگلادش، به سال ۲۰۱۱م. هر خواستار حج برای اعزام با مدیریت مستقیم دولت مبلغ ۲۵۹۰۴۲ تاکا برابر با ۳۵۰۰ دلار بابت هزینههای سفر حج، جز تغذیه و
قربانی ، باید پرداخت کند. متقاصیان حج با مدیریت آژانسها برای بلیط هواپیما و امور اداره فرودگاهها و نیز مخارج درون عربستان سعودی، هزینهای مشابه را پرداخت مینمایند و در دیگر موارد، سقف پرداختی با توافق آژانسها انجام میشود.
در بنگلادش هیچ کس حق واگذاری یا انتقال سهمیه حج خود را به دیگری ندارد و اگر کسی برای سهمیه دولتی ثبت نام کرده باشد، در صورت
انصراف ، دولت مبالغ دریافتی را به وی برمیگرداند.
گزارشهای مربوط به تعیین مقررات و هزینه حمل و نقل و اسکان حاجیان بنگالی، نشان میدهد در روزگار اخیر که امنیت و سهولت راهها افزایش یافته، جمعیتی بیشتر از مناطق
هند و بنگال به سفر حج آمدهاند و دریافت هزینههای سفر آنان برای مسؤولان عربستان حائز اهمیت بوده است.
در سفر حج، یک زائر بنگلادشی در برابر دولت یا آژانس مسافرتی به جز انجام اعمال
فریضه حج هیچ مسؤولیتی ندارد. دولت هر سال برخی نیروهای دولتی مانند مدیران و پزشکان را برای ساماندهی و ارائه خدمات بهتر به عربستان اعزام میدارد. آنها بر مسکن، بهداشت و تغذیه حاجیان نظارت میکنند.
زائران بنگلادشی اگر بخواهند از کشور خود به حج اعزام شوند، باید با گذرنامه ویژه سفر حج، مسافرت نمایند.
پس از استقلال بنگلادش در سال ۱۹۷۱م. اعزام حاجیان تنها از راه هوایی صورت میگرفت؛ اما به تدریج این مسیر با مشکلات گوناگون مانند کمبود هواپیما و نیاز به
اجاره هواپیمای خارجی روبهرو شد. هر سال هواپیماهای خارجی را برای حمل حاجیان اجاره میکنند؛ اما این کار نیاز همه خواستاران را پاسخ نمیدهد. از این رو، از سال۲۰۱۰ م. اعزام حاجیان از دو مسیر هوایی و دریایی انجام میپذیرد. رسم دینی رایج میان بسیاری از مردم از آغاز حجگزاری مسلمانان بنگلادش تا امروز این است که خواستاران حج خود را ملزم میدانند تا لباس احرامشان را از مال
حلال فراهم کنند. همچنین مسافران، پیش از عزیمت به سوی مکه، از خانواده و دوستان و فامیل طلب بخشش و عفوکرده، قرضها را ادا میکنند و
وصیتنامه خود را مینویسند.
اتحاف الوری :
عمر بن محمد بن فهد (م.۸۸۵ق.)، به كوشش عبدالكريم، مكه، جامعة ام القري، ۱۴۰۸ق؛
اردو دائرة المعارف الاسلامی :زير نظر دانشگاه پنجاب، لاهور، ۱۹۶۹م؛
اسلام و نذر اسلام :
احمد شهاب الدین ، داكا، بنياد اسلامي، ۱۹۸۰م؛
افادة الانام :
عبدالله بن محمد الغازی (م.۱۳۶۵ق.)، به كوشش
ابن دهیش ، مكه، مكتبة الاسدي، ۱۴۳۰ق؛
افغانستان در مسیر تاریخ :
غلام محمد غبار ،
تهران ، جمهوري، ۱۳۷۴ش؛
بلوغ القری فی ذیل اتحاف الوری :
عبدالعزیز بن فهد المکی (م.۹۲۰ق.)، به كوشش صلاح الدين و ديگران، دار القاهره، ۱۴۲۵ق؛
بنگلاپیدیا :گروهي از مؤلفان، داكا،
آسياتيك سوساتي، ۲۰۰۳م؛
بنگلادش :
زیبا فرزیننیا ، تهران،
وزارت امور خارجه ، ۱۳۷۲ش؛
تاریخ ابن خلدون :
ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به كوشش
خلیل شحاده ،
بیروت ، دار الفكر، ۱۴۰۸ق؛
التاریخ القویم :
محمد طاهر الکردی ، به كوشش ابن دهيش، بيروت، دار خضر، ۱۴۲۰ق؛
تاریخ بنگال بزرگ :
محمد انعام الحق ، انوسيلاني، براكاساني، ۲۰۰۳م؛
تاریخ بنگلادش :
ک. علی ، داكا، عزيز بوك ديپو، ۲۰۰۱م؛
تاریخ حکومتهای مسلمانان در هند :
عبدالعلیم ،
داکا ، مولا برادرس، ۱۹۶۶م؛
تاریخ فرشته :
محمد قاسم فرشته ، لكنهو، ۱۲۸۱ق؛
تاریخ مختصر افغانستان :
عبدالحی حبیبی ، دانش كتابخانه، ۱۳۷۷ش؛
تاریخ مسلمانان بنگلادش :
عباس علی خان ، داكا، اسلاميك سنتر، ۱۹۹۴م؛
تاریخ، فرهنگ و جامعه بنگال :
ام. ای. رحیم ، داكا، بنگا آكادمي، ۱۹۸۲م؛
جهان اسلام :
مرتضی اسعدی ، تهران، نشر دانشگاهي، ۱۳۶۹ش؛
حج در کشور بنگلادش :
خبرگزاری جهوری اسلامی ایران ، تهران، ۱۳۷۷ش؛
دانشنامه جهان اسلام :زير نظر
حداد عادل و ديگران، تهران،
بنیاد دائرة المعارف اسلامی ، ۱۳۷۸ش؛
دائرة المعارف اسلامی «در زبان بنگلا»: بنياد اسلامي بنگلادش، داكا، ۱۹۹۲م؛
رحلة ابن بطوطه :
ابن بطوطه (م.۷۷۹ق.)، به كوشش التازي،
الرباط ، المملكة المغربيه، ۱۴۱۷ق؛
شهر بندر چاتگرم :
عبدالحق چودوری ، داكا، گاتيدهارا، ۱۹۹۴م؛
طبقات ناصری :
جوزجانی ، به كوشش
عبدالحی حبیبی ، تهران، دنياي كتاب، ۱۳۶۳ش؛
طرق الحج الاسیوی :گروهي از علما،
مالیزیا ، المنظمة الاسلامية للتربية و العلوم و الثقافه، ۱۴۳۱ق؛
غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام :
عبدالعزیز بن فهد المکی (م.۹۲۰ق.)، به كوشش
شلتوت ، السعوديه، جامعة القري، ۱۴۰۹ق؛
الکامل فی التاریخ :
ابن اثیر (م.۶۳۰ق.)، بيروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛
گزیده احوال و آثار قاضی نذر الاسلام :
رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران ، داكا، ۱۹۹۵م؛
مرآة الحرمین :
ابراهیم رفعت پاشا (م.۱۳۵۳ق.)،
قم ، المطبعة العلميه، ۱۳۴۴ق؛
مکه و مدینه از آن من (سفرنامه حج):
حبیب الرحمن ، داكا، تيتاش، ۱۹۸۴م؛
ورود اسلام به بنگلادش :
نذیر احمد ، داكا، فلاح، ۱۹۹۹م.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بنگلادش».