بندار بن عبدالحمید کرخی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُندار کرخی اصفهانی، ابوعمرو بندار بن عبدالحمید کرخی اصفهانی، لغوی و نحوی قرن سوم است.
ابوعمرو بندار بن عبدالحمید کَرْخی اصفهانی معروف به «
ابن لره»، از بزرگان علم لغت و ادب است. وی از معاصرین
متوکّل عبّاسی (۲۳۲-۲۴۷ق) بوده، گویند هفت صد قصیده که اوّل آن «بانت سعاد» بود، در حفظ داشته، و در نحو نیز جامع آرای مصریان و کوفیان بود.
ابن لره شاگرد ابو عبید قاسم بن سلام بود.
ابن کیسان شاگرد صاحب عنوان است، و بارها در آثارش از او یاد کرده است.
سال وفاتش معلوم نیست.
نام او در برخی از منابع بندار، در بعضی مَنْداد و در پارهای دیگر به هر دو صورت آمده است.
کنیهاش را به دو صورت ابوعُمَر
و ابوعَمْرو
ضبط کردهاند.
لقبش به سه صورت
ابن لِرّة،
ابن لُرّة و
ابن لزّه ثبت شده است.
عدهای او را کرخی،
بعضی کرجی
ولی اغلب اصفهانی و از ناحیه جبال دانستهاند.
با این وصف، در نام او (بندار) و در
ایرانی بودنش اختلاف نظر و تردید نیست.
تاریخ تولد و مرگ بندار در منابع نیامده است؛ اما، چون از شاگردان ابوعبید قاسم بن سلاّم هروی (متوفی ۲۲۳) بود،
به احتمال زیاد سال تولّدش باید حدود آغاز قرن سوم باشد.
بندار از ناحیه جبال به
بغداد رفت و، با اطلاعات وسیعی که از اشعار
عرب و اخبار و انساب داشت، موردتوجه ابوالفضل جعفر متوکل،
خلیفه عباسی (حک: ۲۳۲ـ۲۴۷)، قرار گرفت و به دستگاه او راه یافت و خلیفه غالباً او را به حضور میپذیرفت.
بندار، مُبَرَّد، نحوی معروف
بصره را، که در آن ایام تازه به بغداد رفته بود، به خلیفه معرفی کرد.
اگر این روایت راست باشد، این معرفی به ترقی وی کمک بسیار کرده است.
بندار با
ابن سِکیّت (متوفی ۲۶۴)، که چند گاهی معلم فرزندان متوکل بود، دیدار داشت.
درباره قوه حافظه بندار و تعداد قصاید و ابیاتی که از بر داشت سخنان مبالغه آمیزی گفتهاند که به افسانه بیشتر شبیه است؛ ولی این گفتهها، به هر حال، از اهمیت و اعتبار او حکایت میکند.
ابن کَیْسان (متوفی ۲۹۹) که دو مکتب نحوی کوفی و بصری را تلفیق و مکتب نحوی التقاطی بغداد را ایجاد کرده است، شاگرد وی بود.
ابن کیسان در شرح معلقه امرؤالقیس یازده بار از بندار یاد کرده، اما از اصمعی (متوفی ۲۱۳)، که از بزرگترین لغویان عرب بوده، فقط دوبار نام برده است.
ابن کیسان مخصوصاً یکی از دو روایت دایر بر نسب
امرؤالقیس را از بندار
نقل کرده است.
به گفته یاقوت حموی،
بندار حدود نود سال عمر کرد.
ابن ندیم
چهار اثر با عناوین کتاب معانی الشعر، کتاب جامع اللغة، شرح معانی الباهلی و کتاب الوحوش را منتسب به او میداند.
کتابهای اولی و دومی درباره لغت بوده است، اما تاکنون هیچیک از این چهار اثر به دست نیامده است.
(۱)
ابن ندیم، الفهرست، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
(۲) محمد بن حسن زبیدی، طبقات النحویین و اللغویین، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۹۸۴.
(۳) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، بغیة الوعاة فی طبقات اللغویین و النحاة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۴.
(۴) اسماعیل بن قاسم قالی، کتاب ذیل الامالی و النوادر، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
(۵) علی بن یوسف قفطی، انباه الرواة علی انباه النحاة، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۶۹/۱۹۵۰.
(۶) یاقوت حموی، معجم الادباء، مصر ۱۳۵۵ـ۱۳۵۷/ ۱۹۳۶ـ۱۹۳۸، چاپ افست بیروت.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بندار کرخی اصفهانی»، شماره۱۸۳۷. مهدوی، سید مصلحالدین، اعلام اصفهان، ج۱، ص۱۹۸.