بلوکباشی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُلوکْباشی، عنوانی نظامی و اداری در تشکیلات
دولت عثمانی، به معنی فرمانده و رئیس بلوک (ه م). این عنوان در نظام اداری
ایران نیز از سده ۱۰ق/۱۶م به بعد کاربرد داشته است.
این منصب در سازمان سپاه عثمانی اهمیت ویژهای داشت. همانطور که فرماندهان واحدهای سپاه ینیچری را به طور عموم یایاباشی (سر پیاده) مینامیدند، رؤسا و فرماندهان واحدهای موسوم به آغابلوک لری از «دسته آغاهای ینیچری» را بلوکباشی میگفتند.
بلوکباشیهای قدیمی و با سابقه را باش بلوکباشی (سربلوکباشی) میخواندند.
بلوکباشیها که «بلوک خدا» نیز نامیده میشدند.
در دو سوی زین اسبشان
گرز و
سپر آویزان میکردند. هنگامی که پادشاه به
مسجد میرفت، این گروه با لباسهای آراسته و رسمی و اسبان تزیین شده، در حالی که نیزهای در دست داشتند، او را همراهی میکردند.
بلوکباشیهای عثمانی وقتی صاحب «تیمار» میشدند. (نک: ه د، اقطاع) با حقوق۸ تا ۱۵هزار آقچه به قلعه بانی منصوب میگشتند. اینان کلاهی بلند، مزین به سنگهای قیمتی بر سر مینهادند و ردای بلندی میپوشیدند که قسمت جلو آن باز بود.
در تشکیلات اداری
دولت عثمانی رؤسای صنوف مختلف و صاحبان حِرَف نیز بلوکباشی نامیده میشدند.
اگر چه اصطلاح بلوک در
ایران سابقهای دیرین دارد و دست کم به دوران
ایلخانان میرسد. (نک: ه د، بلوک) اما کاربرد عنوان بلوکباشی ظاهراً از روزگار فرمانروایی
صفویان (سدههای ۱۰-۱۲ق) در ایران رواج یافته است. در مآخذ تاریخ صفویه از بلوکباشی به عنوان منصبی نظامی در شرح حوادث مربوط به قیام جلالیها در عثمانی و آمدن آنان به
تبریز، یاد شده است.
بلوکباشیها در دوره صفویه نظارت بر امور چهارپایان را بر عهده داشتند و زیر نظر امیر آخورباشیِ صحرا ایفای وظیفه میکردند. یکی از وظایف مهم امیر آخورباشی تعیین و انتصاب بلوکباشیها بوده است.
عنوان بلوکباشی و منصب آن پس از صفویه نیز وجود داشته است. ژان اوتر که در دوره
افشاریه به ایران آمده، از یک نفر بلوکباشی که او را در
سفر بغداد و
استانبول همراهی کرده، و نگاهداری اسبها را بر عهده داشته، نام برده است.
در دوران
زندیه و
قاجار نیز بلوکباشی جزو «باشیان سرکار عظمت مدار» بوده است.
پس از
عهدنامههای
گلستان و
ترکمانچای نیز عنوان بلوکباشی همچنان کاربرد داشت.
به نوشته
عبدالله مستوفی، بلوکباشیها در سازمان اداری دوره قاجار وصول
مالیات را نیز بر عهده داشتند.
(۱) اسکندر بیک منشی، عالم آرای عباسی، تهران، ۱۳۵۰ش.
(۲) ژان اوتر، سفرنامه، ترجمه علی اقبالی، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳) محمد خورموجی، تاریخ قاجار حقایقالاخبار ناصری، بهکوششحسین خدیو جم، تهران، ۱۳۳۴ش.
(۴) محمد هاشم رستمالحکما، رستم التواریخ، به کوشش محمد مشیری، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۵) محمد تقی سپهر، ناسخ التواریخ تاریخقاجاریه، به کوشش جمشید کیانفر، تهران ۱۳۷۷ش.
(۶) ویلم فلور، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران ۱۳۶۶ش.
(۷) عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۸) میرزا سمیعا، تذکره الملوک، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۳۲ش.
(۹) علینقی نصیری، القاب و مواجب دوره سلاطین صفویه، به کوشش یوسف رحیم لو، مشهد، ۱۳۷۲ش.
(۱۰) IA.
(۱۱) Pakalon، M Z، Osmanl o tarih deyimleri ve terimleri s N zl O g O، Istanbul، ۱۹۴۶.
(۱۲) TOrkiye diyanet vakf o Isl @ m ansiklopedisi، Istanbul، ۱۹۹۲.
(۱۳) Uzun ۵ ars o l o، I H، Osmanl o devleti teskil @ t o ndan Kapukulu ocaklar o، Ankara، ۱۹۸۴.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بلوکباشی»، شماره۵۰۶۶.