بلد الحرام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بلد الحرام از نامهای مکه است که به سبب وجود پارهای ممنوعیتهای شرعی و احترام و قداستی که دارد، بر آن نهاده شده است. طبق روایات و گزارشات تاریخی، دیدگاههای مختلفی درباره پیشینه حرمت و قداست بلد الحرام ذکر شده است، از جمله: آغاز حرمت آن از روزگار پیامبری
حضرت ابراهیم (علیهالسّلام)، از هنگام آفرینش آسمانها و زمین، از هنگام آفرینش جهان. وضع احکامی برای
مکه، دستور
قرآن به
مؤمنان درباره پیشگیری از ورود
مشرکان به حرم، بیانگر حرمت و قداست آن بوده و از این رو، سبب امنیت بلد الحرام شده است. باور
مسلمانان به حرمت و قداست مکه سبب اهتمام آنها به حفظ آن شده است. با وجود این همه شواهد بر حرمت حرم، منابع تاریخ مکه نمونههایی از نبرد و خونریزی در محدوده حرم را گزارش کردهاند که موجب
هتک حرمت آن شده است؛ از جمله: وقوع نبرد میان
جزارین و
حناطین در
روز ترویه، حمله
قرمطیان به مکه، نبرد میان
ترکی بلماز و
اسماعیل بیک. مشهور مفسران حرمت مکه را به سبب حرمت
کعبه دانستهاند؛ اما برخی مفسران شیعه با توجه به
آیاتی از
سوره بلد حرمت آن را به پاس
انسان کامل میدانند. کتابهایی درباره تاریخ مکه با عنوانهای گوناگون نگاشته شده که «بلد الحرام» بخشی از نام آنها است.
بلد الحرام ترکیبی وصفی و مرکب از دو واژه «بلد» و «حرام» است. «بلد» که جمع آن «بُلدان» است،
بر شهر به اعتبار محدود بودن از چند طرف و نیز آباد و مسکونی بودنش اطلاق میشود.
«
حرام» در برابر
حلال و به معنای ممنوع است
و به چیزی گفته میشود که هتک آن ممنوع و احترامش لازم باشد.
در متون قرآنی و روایی، برخی مکانهای مربوط به مکه و نیز بعضی زمانها با واژه «الحرام» وصف شدهاند: «
المسجد الحرام»،
«
المشعر الحرام»،
«
البیت الحرام»
و «
الشهر الحرام».
«بلد الحرام» از نامهای مکه است
که به سبب وجود پارهای ممنوعیتهای شرعی و احترام و قداستی که دارد، بر آن نهاده شده است.
این ترکیب در قرآن کریم به کار نرفته؛ ولی عبارتی در آیه ۹۱
سوره نمل نشان میدهد که خداوند شهر مکه را حرمت و قداست بخشیده است:
«اِنَّما اُمِرْتُ اَنْ اَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَها.»
در سخن برخی
مفسران، بلد الحرام از مصداقهای «حُرُمات» در آیه «وَمَن یُعَظِّم حُرُماتِ اللهِ»
شمرده شده که پاسداشت آن لازم است.
تعبیر «بلد الحرام» در پارهای از
ادعیه و
روایتها به کار رفته است؛ همچون: «اللَّهُمَّ... رَبَّ البَلَدِ الحَرامِ»،
«یا ربَّ البَلَدِ الحَرام.»
طبق روایات و گزارشات تاریخی، دیدگاههای مختلفی دباره پیشینه حرمت و قداست بلد الحرام مطرح شده است که اکنون به آن میپردازیم:
اعراب جاهلی کعبه را خانه
بتان و جایی محترم میشمردند و انجام
گناه را در آن
جایز نمیدانستند. نیز مکه را که کنار کعبه قرار داشت، بلد الحرام و دارای حرمت و قداست میدانستند.
پارهای سنتهای آن دوره، مانند ممنوعیت تعرض به جنایتکار پناهنده به حرم تا هنگام بیرون آمدن از آن،
وقوع مهمترین جنگهای جاهلی مشهور به «
فِجار» بیرون از حرم مکه و نزدیک
بازار عکاظ،
پیمان
حلف الفضول و تعهد بزرگان
قریش برای دفاع از حق مظلومان در مکه
و نیز تعبیر «الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَها»
در آیهای مکی و خطاب به مشرکان عرب، مؤیدی بر اعتقاد به حرمت مکه و کوشش برای حفظ آن، دست کم اندکی پیش از ظهور اسلام، به شمار میآید. این حرمت و قداست با تغییر در نگرش مشرکانه اعراب و بر پایه نگاهی توحیدی: «... ربّ... حَرَّمَهَا»
و نیز تغییراتی در گونههای آن
به
اسلام و سنت اسلامی انتقال یافت.
شواهدی دیگر حکایت دارند که حرمت مکه پیشینهای بس کهنتر داشته است. در روایتی،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آغاز حرمت مکه را از روزگار پیامبری ابراهیم (علیهالسّلام) دانسته است.
بر پایه روایتی دیگر، او در روز
فتح مکه تاکید کرد که
خداوند مکه را از هنگام آفرینش آسمانها و زمین حرمت بخشیده است.
بر پایه دعای ابراهیم (علیهالسّلام) برای سکونت خانوادهاش در سرزمینی بیابانی کنار بیت الله الحرام «رَبَّنا اِنِّی اَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّم»،
کعبه و به تبع آن مکه
پیش از دعای ابراهیم (علیهالسّلام) حرمت داشتهاند. در جمعبندی روایتهای یاد شده، برخی بر این باورند که مکه از آغاز آفرینش نزد مردم دارای احترام بوده و از زمان ابراهیم (علیهالسّلام) قوانینی برای آن وضع شد که پارهای امور را در آن ممنوع کرد.
برخی نیز تحریم را از هنگام آفرینش جهان میدانند؛ ولی بیان
حکم و یا
مکلف شدن مردم به آن را به زمان ابراهیم (علیهالسّلام) نسبت میدهند.
دیدگاهی دیگر، تحریم دوم را تاکیدی بر اولی میداند.
عموم
فقیهان بر پایه روایت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در روز فتح مکه،
ممنوعیت گریزاندن صید، بریدن و کندن گیاهان و برداشتن
لُقَطه (اشیای پیدا شده) را از
احکام مربوط به حرمت مکه شمردهاند. مواردی دیگر مانند افزایش
دیه قتل و
جَرح در مکه
و حرمت جنگیدن در آن
نیز با تاثیر از حرمت و قداست مکه تشریع شدهاند.
افزون بر موارد فوق، دستور قرآن به مؤمنان درباره پیشگیری از ورود مشرکان به حرم به سبب
نجاست آنها از سال
نهم ق به بعد
را میتوان در جهت حفظ حرمت مکه به شمار آورد.
حرمت حاصل از احکام و ممنوعیتهای یاد شده، به امنیت مکه از جهت تشریعی انجامیده و گویا به همین سبب، برخی حرمت مکه را به معنای امنیت آن دانستهاند.
افزون بر فتوای فقیهان، گزارشهای گوناگون از دوران پس از اسلام، گویای باور مسلمانان به حرمت و قداست مکه و اهتمام آنها به حفظ آن است. نشانهگذاری محدوده حرم که از زمان ابراهیم (علیهالسّلام) آغاز شده بود و در دوره اسلامی استمرار یافت،
بیرون آمدن
حسین بن علی (علیهالسّلام) از مکه از بیم هتک حرمت حرم،
کراهت داشتن برخی افراد از بالا بردن صدا در مکه
و با پای پیاده در آن قدم نهادن
از این جملهاند. رواج شماری از روایات نیز فارغ از درستی اسناد، در همین جهت قابل تحلیل است؛ مانند این که هنگام
طوفان نوح، ماهیان بزرگ از خوردن ماهیان کوچک در محدوده حرم خودداری میکردند.
افزون بر این، در برخی روایتها به بزرگداشت مکه از سوی دیگر مردم و امتهای پیش از اسلام همچون
حواریون اشاره شده است.
با وجود این همه شواهد بر حرمت حرم، منابع تاریخ مکه نمونههایی از
نبرد و خونریزی در محدوده حرم را گزارش کردهاند که موجب هتک حرمت آن شده است؛ از جمله: وقوع نبرد میان جزارین و حناطین در روز ترویه سال
۲۶۲ق تا جایی که مردم بیم داشتند که
حج آن سال باطل شود،
حمله قرمطیان به مکه و کشتار ۱۷۰۰ تن در مسجدالحرام
و حدود ۳۰ هزار تن در پیرامون آن همراه ربودن گوهرهای گنجینه کعبه و نیز برکندن
حجرالاسود و انتقال آن به
بحرین در فاصله سالهای
۳۱۷ق-
۳۳۹ق،
نبرد میان ترکی بلماز و اسماعیل بیک از امیران
محمدعلی پاشا به سال
۱۲۴۰ق و ویرانی برخی دکانها در
مَسعی ؛ درگیری به سال
۱۲۷۲ق و جاری شدن خون در خیابانهای مکه.
مشهور مفسران حرمت مکه را به سبب حرمت کعبه دانستهاند.
با وجود این، برخی مفسران شیعه به پشتوانه آیات مکی «لا اُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ• وَ اَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ»
که در آن از قسم به مکه و حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این شهر یاد شده است، حرمت مکه را به پاس انسان کامل میدانند.
روایتهای تطبیق بلد الحرام بر
اهل بیت (علیهمالسّلام) و تاویل بلد الحرام به انسان کامل در کلام
عارفان با این آموزه همراهی میکنند؛ به
مدینه نیز «حرم» میگویند و به مجموع مکه و مدینه «
حرمین» اطلاق میشود.
با وجود این، ترکیب «بلد الحرام» درباره مدینه به کار نرفته است. اطلاق حرم بر مدینه، گویا بر پایه روایاتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که حرم گردانیدن مکه را به ابراهیم (علیهالسّلام) و مدینه را به خود نسبت داده و همراه دعا برای برکت و رونق یافتن مدینه، کارهایی مانند کندن گیاهان،
صید،
ریختن خون و حمل
سلاح را در آن ممنوع شمرد.
کتابهایی درباره تاریخ مکه با عنوانهای گوناگون نگاشته شده که «بلد الحرام» بخشی از نام آنها است: از جمله:
شفاء الغرام باخبار البلد الحرام تقیالدین فاسی (م،
۸۳۲ق)، خلاصهای از کتاب یاد شده با عنوان
تحفة الکرام باخبار البلد الحرام از همان نویسنده که با عنوان
تحصیل المرام من تاریخ البلد الحرام نیز شناخته میشود،
هادی ذوی الافهام الی تاریخ البلد الحرام که خلاصهای است به قلم نویسنده یاد شده از تحفة الکرام،
غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام نوشته
عبدالعزیز بن فهد هاشمی (م،
۹۲۲ق)،
الاعلام باعلام بلد الله الحرام نوشته
محمد بن احمد مکی (م.
۱۰۴۹ق) که در مجلد پنجم فهرست مخطوطات مکتبة الاوقاف العامه موصل از آن یاد شده است،
نفائس الاکرام فی فتوح بلد الله الحرام از
مرزوقی (بعد از
۱۰۶۰ق) که در جزء سوم فهرست مخطوطات مکتبة رفاعة رافع الطهطاوی به آن اشاره شده است،
افادة الانام بذکر اخبار بلد الله الحرام از
عبدالله غازی (م.
۱۳۶۵ق).
(۱) اتحاف الوری، عمر
بن محمد
بن فهد (م،۸۸۵ق)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، ۱۴۰۸ق.
(۲) اخبار مکه، الازرقی (م،۲۴۸ق)، به کوشش ابن دهیش، مکتبة الاسدی، ۱۴۲۴ق.
(۳) اخبار مکه، الفاکهی (م،۲۷۹ق)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
(۴) الاستذکار، ابن عبدالبر (م،۴۶۳ق)، به کوشش سالم عطا و محمد معوض، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۰م.
(۵) بحار الانوار، المجلسی (م،۱۱۱۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
(۶) التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۲۰ق.
(۷) تاریخ الیعقوبی، احمد
بن یعقوب (م،۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق.
(۸) تحصیل المرام، محمد
بن احمد الصباغ (م،۱۳۲۱ق)، به کوشش ابن دهیش، ۱۴۲۴ق.
(۹) التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ش.
(۱۰) ترتیب اصلاح المنطق، ابن السکیت (م،۲۴۴ق)، به کوشش بکایی، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، ۱۴۱۲ق.
(۱۱) التفسیر الکبیر، الفخر الرازی (م،۶۰۶ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق.
(۱۲) تهذیب الاحکام، الطوسی (م،۴۶۰ق)، به کوشش موسوی و آخوندی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۱۳) جامع البیان، الطبری (م،۳۱۰ق)، به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
(۱۴) جوامع الجامع، الطبرسی (م،۵۴۸ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۱۸ق.
(۱۵) جواهر الکلام، النجفی (م،۱۲۶۶ق)، به کوشش قوچانی و دیگران، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۱۶) الدر المنثور، السیوطی (م،۹۱۱ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۳۶۵ق.
(۱۷) روض الجنان، ابوالفتوح رازی (م،۵۵۴ق)، به کوشش یاحقی و ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵ش.
(۱۸) زبدة البیان، المقدس الاردبیلی (م،۹۹۳ق)، به کوشش بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویه.
(۱۹) سبل الهدی، محمد
بن یوسف الصالحی (م،۹۴۲ق)، به کوشش عادل احمد و
علی محمد، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۲۰) السنن الکبری، البیهقی (م،۴۵۸ق)، بیروت، دار الفکر.
(۲۱) شرح الاسماء الحسنی، هادی السبزواری (م،۱۲۸۹ق)، قم، مکتبة بصیرتی، چاپ سنگی.
(۲۲) شفاء الغرام، محمد الفاسی (م،۸۳۲ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
(۲۳) الصحاح، الجوهری (م،۳۹۳ق)، به کوشش العطار، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۴۰۷ق.
(۲۴) صحیح البخاری، البخاری (م،۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۱ق.
(۲۵) صحیح مسلم، مسلم (م،۲۶۱ق)، بیروت، دار الفکر.
(۲۶) صهبای حج، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۷ش.
(۲۷) العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین، محمد الفاسی (م،۸۳۲ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
(۲۸) عمدة القاری، العینی (م،۸۵۵ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۲۹) العین، خلیل (م،۱۷۵ق)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
(۳۰) فتح الباری، ابن حجر العسقلانی (م،۸۵۲ق)، بیروت، دار المعرفه.
(۳۱) فتح القدیر، الشوکانی (م،۱۲۵۰ق)، بیروت، دار المعرفه.
(۳۲) الکافی، الکلینی (م،۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
(۳۳) کامل الزیارات، ابن قولویه القمی (م،۳۶۸ق)، به کوشش القیومی، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق.
(۳۴) الکشاف، الزمخشری (م،۵۳۸ق)، قم، بلاغت، ۱۴۱۵ق.
(۳۵) کنز الدقائق، المشهدی (م،۱۱۲۵ق)، به کوشش العراقی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۷ق.
(۳۶) لباب التاویل فی معانی التنزیل (تفسیر
خازن)،
علی بن محمد البغدادی (م،۷۴۱ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
(۳۷) المبسوط، السرخسی (م،۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۸) مجمع البحرین، الطریحی (م،۱۰۸۵ق)، به کوشش حسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق.
(۳۹) مجمع البیان، الطبرسی (م،۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
(۴۰) مجموع الفتاوی، ابن تیمیه (م،۷۲۸ق)، به کوشش محمد حامد، بیروت، دار الکتاب العربی.
(۴۱) المجموع شرح المهذب، النووی (م،۶۷۶ق)، دار الفکر.
(۴۲) المستدرک
علی الصحیحین، الحاکم النیشابوری (م،۴۰۵ق)، به کوشش مرعشلی، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۴۳) مسند احمد، احمد
بن حنبل (م،۲۴۱ق)، بیروت، دار صادر.
(۴۴) المصباح، الکفعمی (م،۹۰۵ق)، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۳ق.
(۴۵) المصنّف، ابن ابیشیبه (م،۲۳۵ق)، به کوشش سعید محمد، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
(۴۶) معجم البلدان، یاقوت الحموی (م،۶۲۶ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۹۵م.
(۴۷) معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م،۳۹۵ق)، به کوشش عبدالسلام، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ق.
(۴۸) مفردات، الراغب (م،۴۲۵ق)، به کوشش صفوان داودی، دمشق، دار القلم، ۱۴۱۲ق.
(۴۹) المفصل، جواد
علی، دار الساقی، ۱۴۲۲ق.
(۵۰) مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، تهران، دار الحدیث، ۱۴۱۹ق.
(۵۱) من لا یحضره الفقیه، الصدوق (م،۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
(۵۲) مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب (م،۵۸۸ق)، به کوشش گروهی از اساتید نجف، نجف، المکتبة الحیدریه، ۱۳۷۶ق.
(۵۳) المنمق، ابن حبیب (م،۲۴۵ق)، به کوشش احمد فاروق، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۵ق.
(۵۴) وسائل الشیعه، الحر العاملی (م،۱۱۰۴ق)، قم، آل البیت، ۱۴۱۲ق.
•
حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله "بلد الحرام"، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱۲/۲۵.