بقط
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَقط، (لاتینی: پکتم، یونانی: پختن)، اصطلاحی در
جهان یونانی مآب که به پیمانهای ناظر به تعهدات دو جانبه و نیز پرداختهای وابسته به آن اطلاق میشد.
عربها این اصطلاح را برای نامیدن خراجی به کار میبردند که کشور مسیحی نوبه میپرداخت. این کشور به جهت وضع خاص جغرافیایی و روحیه جنگجویی سکنهاش، در برابر نخستین فتوحات
مسلمانان پایداری کرد. پس از جنگی سخت، به سرکردگی
عمرو بن عاص (۲۰یا۲۱)، که به بازگشت اجباری قوای عمرو انجامید، جانشین وی،
عبدالّله بن سَعد بن اَبی سَرح، عامل عثمان در
مصر ، پیمانی دو جانبه، متفاوت با معاهدات «صلح» که در
فقه شناخته شده است، با نوبه بست (سال ۳۱). طرفینِ معاهده توافق کردند که از کشورهای یکدیگر آزادانه عبورکنند، اما حق سکونت در مملکت طرف معاهده را نداشته باشند. مردم نوبه نیز تعهد کردند که مهاجران فراری و بندگان و
اهل ذمّه ای را که
مالیات سرانه میپرداختند، باز گردانند و علاوه بر این مخارج نگهداری مسجدی را که قرار بود در دُنقُلَه (دُمقُلَه)
ساخته شود بپردازند، همچنین سالانه ۳۶۰ بنده، که دست کم در ابتدای کار از اسیران جنگی خودِ آنان بودند، تحویل دهند. و رفته رفته، رسم بر این شد که چهل بنده دیگرنیز به کارگزاران عرب، که مأمور نظارت بر حسن اجرای مواد معاهده بودند، تسلیم کنند. مسلمانان نیز متقابلاً ملزم شدندکه در برابر، به آنها
گندم و دیگر غلات، و منسوجات بدهند.
فقهای دوره بعد نتوانستند مواد این پیمان را با نظام فقهی
اسلام منطبق سازند، و چنانکه از بیانِ
مستفاد میشود، سنّتی ـ یا دست کم تعبیری از سنّتی موجود ـ مطرح شد که، منشأ سهم مسلمانان، (تعهّد نوبیها به) تحویل چهل بنده پس از مبادله آنها با
شراب به نوشته ابن عبدالحکم
اسب و سایر کالاها بود. این وضع سیاسی را «هُدنَه» (قرارداد متارکه) نیز خواندهاند. مالک
بن اَنس آن را صلح شرعی دانسته است، اما اکثر فقهای دیگر میدانستند که این معاهده تنها پیمان عدم تجاوز بوده و مسلمانان مکلّف نبودهاند از کشور نوبه در برابر کشور دیگری دفاع کنند. این عهدنامه را حکمرانان بعدی تأیید کردند و طبری در این مورد خصوصاً از عمرِ دوم یاد میکند. بعدها، شاید به سبب نبودن اسیران جنگی، مردم نوبه توانستند تعهدات خود را به موقع انجام دهند و در نتیجه ناگزیر شدند این کمبود را با جایگزین کردن هموطنان خویش جبران کنند. حیوانات مخصوص باغ وحش و برای آزمایشهای طبی که بعدها در سهمیه مقرر منظور شده شاید برای رفع این کمبودهابوده است.
در روزگار مهدی و معتصم، تعدیلهایی مشاهده میشود. در عهد معتصم، که نوبه در صدد نقض پیمان برآمد، معلوم شد که
خراج مردم نوبه از آنچه مسلمانها میپردازند کمتر است. عجز حکّام مسلمان از قدرتنمایی برای تغییر قاطع این وضع از آنجا آشکار میشود که طریق مسالمت در پیش گرفتند و به مردم نوبه اجازه دادند سهمیه مقرر را تنها هر سه سال یک بار تسلیم کنند، ولی با تقاضای برچیدن پادگان اَلقَصر در خاک نوبه، که در آنجا سهمیهها مبادله میشد، موافقت نشد. از زمان بَیبَرس بُندُقداری (۶۷۴) نوبه قطعاً تحت انقیاد درآمد و بخشی از آن بهطور کامل تابع
حکومت مسلمین شد، هر چند که امرای کوچک محلی کمابیش استقلال خود را حفظ کردند. از آن پس، اسلامی شدن نوبه بسرعت ادامه یافت و بی شک اصطلاح بَقط، که با تغییر اوضاع و احوال مفهوم خود را از دست داده بود، متروک شد.
(۱) ابن عبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۲) احمد
بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۶۶، ص ۲۳۶ به بعد.
(۳) محمد
بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، چاپ دخویه (و دیگران)، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.
(۴) احمد
بن علی مقریزی، الخطط، بولاق ۱۲۷۰، ج ۱، ص ۱۹۹ و بعد، قاهره ۱۳۲۴، ج ۱، ص ۳۲۲ به بعد.
(۵) (یاقوت حموی، معجم البلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵).
(۶) C H Becker, Zeitschrift fدr Assyriologie, XXII, ۱۴۱ ff;.
(۷) August Friedrich von Pauly, Paulys Real-Encyclopجdie der classischen Altertumswissenschaft, ed G Wissowa, W Kroll, and K Mittelhaus, Stuttgart ۱۸۹۴-۱۹۷۰, Munich ۱۹۷۳-۱۹۷۴, sv "pactum";.
(۸) E M Quatremةre, Mإmoires gإographiques et historiques sur l'ـgypte , , ۴۲ ff
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بقط»، شماره۱۱۹۴.