بزم بهشتیان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله به بررسی بزم و میهمانی بهشتیان در بهشت و نعمتهای موجود میپردازیم.
ان اصحـب الجنة الیوم فی شغل فـکهون• هم وازوجهم فی ظـلـل علی الارائک متکـون• لهم فیها فـکهة و لهم ما یدعون.
«بهشتیان امروز به نعمتهای خدا مشغول و مسرورند (و از هر اندیشه ناراحت کننده برکنار). آنها و همسرانشان در سایههای (قصرها و درختان بهشتی) بر تختها تکیه کردهاند! برای آنها در
بهشت میوه بسیار لذت بخشی است و هر چه بخواهند در
اختیار آنها خواهد بود».
فوکه وهم مکرمون• فی جنت النعیم• علی سرر متقـبلین.
«میوههای گوناگون پر ارزش، و آنها مورد احترامند. در باغهای پرنعمت بهشت. بر تختها روبروی یکدیگر تکیه زدهاند».
جنت عدن مفتحة لهم الابوب• هـذا ذکر وان للمتقین لحسن مـاب• متکـین فیها یدعون فیها بفـکهة کثیرة و شراب.
«این یک یادآوری است، و برای پرهیزگاران بازگشت نیکوئی است. باغهای جاویدان بهشتی که درهایش به روی آنان گشوده است در حالی که در آن بر تختها تکیه کردهاند و انواع میوهها و نوشیدنیهای گوناگون در
اختیار آنان است».
ان المتقین فی مقام امین• فی جنت وعیون• یدعون فیها بکل فـکهة ءامنین.
«پرهیزکاران در جایگاه
امن و امانی هستند. در میان باغها و چشمهها. آنها هر نوع میوهای را بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد، و در نهایت
امنیت به سر میبرند».
ان المتقین فی جنت ونعیم• کلوا واشربوا هنیـا بما کنتم تعملون• وامددنـهم بفـکهة ولحم مما یشتهون.
«اما پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند. (به آنها گفته میشود) بخورید و بیاشامید گوارا، اینها به خاطر اعمالی است که انجام میدادید. همواره از انواع میوهها و
گوشتها از هر نوع تمایل داشته باشند در اختیار آنها میگذاریم.»
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة• متکـین علیها متقـبلین• و فـکهة مما یتخیرون.
«در باغهای پر نعمت بهشت جای دارند. آنها (مقربان) بر تختهائی که صف کشیده و به هم پیوسته است قرار دارند. در حالی که بر آن تکیه کرده و روبروی یکدیگرند. و میوههائی از هر نوع که مایل باشند».
فی جنت النعیم• علی سرر متقـبلین• یطاف علیهم بکاس من معین• بیضاء لذة للشربین.
«در باغهای پرنعمت بهشت. بر تختها روبروی یکدیگر تکیه زدهاند. گرداگرد آنها قدحهای لبریز از شراب طهور را میگردانند شرابی که سفید و درخشنده و لذتبخش برای نوشندگان است».
جنت عدن مفتحة لهم الابوب• متکـین فیها یدعون فیها بفـکهة کثیرة و شراب.
منظور از جمله (یدعون فیها بفاکهة کثیرة و شراب) این است که بفهماند اهل تقوی در بهشت حکمشان روا است، به نحوی که بین آنان و خواستههایشان واسطهای نیست، مثلا، از میوههای بهشتی که انواعی بسیار است، هر یک را صدا بزنند خود آن
میوه و یا شراب نزدشان حاضر میشود، بدون این که
احتیاج باشد که کسی آن میوه را برایشان بیاورد.
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة• متکـین علیها متقـبلین• یطوف علیهم ولدن مخلدون• باکواب و اباریق و کاس من معین.
«...نوجوانانی جاودانی (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنها میگردند. با قدحها و کوزهها و جامهائی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)!».
کلمه (اکواب) جمع کوب است، که در
عرب به معنای ظرفی است که نه دسته داشته باشد و نه لوله به خلاف اباریق که جمع ابریق است و به معنای ظرفی است که هم دسته دارد، و هم لوله، و در فارسی آن آفتابه میگویند. و بعضی گفتهاند: ابریق به معنای ظرفی است که تنها لوله داشته باشد. و کلمه (کاس) همان کاسه فارسی است. بعضی از مفسرین در پاسخ از این سوال که چرا اکواب و اباریق را جمع آورد، و در خصوص کاس آن را به صیغه مفرد آورد، گفتهاند: جهتش این است که کلمه کاس تنها در موردی بر ظرف
اطلاق میشود که پر باشد، و کاسه خالی را کاس نمیگویند. و مراد از (معین) خمر معین است، یعنی شرابی که پیش روی آدمی جریان داشته باشد.
فی جنت النعیم• علی سرر متقـبلین• یطاف علیهم بکاس من معین• بیضاء لذة للشربین.
(یطاف علیهم بکاس من معین (کلمه کاس) به معنای همان کاسه فارسی است که نام ظرف آب و شراب است. و از بسیاری از علمای اهل لغت نقل شده که گفتهاند: ظرف آب و شراب را (کاس) نمیگویند مگر وقتی که پر از آب و شراب باشد، و اگر خالی شد نامش (قدح) است، و کلمه (معین) در نوشیدنیها به معنای آن نوشیدنی است که ازپشت ظرف دیده شود، (مانند
آب و شرابی که در ظرف بلورین باشد)، و این کلمه از ماده عین مشتق شده، وقتی میگویند: (عان الماء) معنایش این است که: آب ظاهر گشت و روی زمین جریان یافت، و مراد از (کاس معین) زلال بودن آب و یا شراب ا ست، و به همین جهت دنبالش فرمود: (بیضاء).
(بیضاء لذة للشاربین)- یعنی شرابی صاف و زلال که صفا و زلالیاش برای نوشندگان لذتبخش است. پس کلمه (لذة) در آیه مصدری است که معنای وصفی از آن
اراده شده، تا مبالغه را افاده کند، ممکن هم هست
مونث (لذة) باشد که آن نیز - بنا به گفته بعضی - به معنای لذیذ است.
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة• متکـین علیها متقـبلین• یطوف علیهم ولدن مخلدون• اکواب و اباریق و کاس من معین.
در
مجمع البیان در ذیل
آیه (یطوف علیهم ولدان مخلدون) میگوید در معنای ولدان اختلاف است، بعضی گفتهاند همان فرزندان اهل دنیا هستند، که (به خاطر کوچکی سن) نه حسناتی دارند تا مستقلا برای خود پاداشی داشته باشند، و نه گناهانی تا
عقاب شوند، ناگزیر این پست را به آنان محول کردهاند.
آنگاه میگوید: از
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) هم
روایت شده که وقتی پرسیدند اطفال مشرکین در
آخرت چه وضعی دارند؟ فرمود: خدمتگزاران اهل بهشتند. مؤ لف: این
روایت را الدر المنثور هم از حسن نقل کرده، لیکن روایتش ضعیف و غیر قابل اعتماد است.
ان المتقین فی مقام امین• فی جنت وعیون• یلبسون من سندس واستبرق متقـبلین• یدعون فیها بکل فـکهة ءامنین.
«...آنها لباسهائی از حریر نازک و ضخیم میپوشند، و در مقابل یکدیگر مینشینند».
کلمه (سندس) به معنای پارچه نازکی است که از
ابریشم بافته شده باشد، و کلمه (استبرق) پارچه ضخیم ابریشمی است، و هر دو کلمه در اصل فارسی بوده، و به زبان عرب داخل شده است.
(متقابلین)- یعنی روبروی همند تا با هم انس داشته باشند، چون نزد
اهل بهشت هیچ ناملایمی نیست، زیرا فرمود: در مقامی
امین قرار دارند.
ان المتقین فی جنت ونعیم• وامددنـهم بفـکهة ولحم مما یشتهون.
کلمه (امداد) به معنای آوردن چیزی است به طور دائم و پشت سر هم، که البته هم در خیر استعمال میشود، مانند
آیه مورد بحث میفرماید: پشت سر هم و لا ینقطع میوه و
گوشت از هر نوعش که بخواهند برایشان میفرستیم، و هم در
شر و
عذاب، استعمال میشود، مانند آیه شریفه (و نمد له من العذاب مدا).
و معنای آیه این است که: ما اهل بهشت را به میوه و هر
گوشتی که میل داشته باشند روزی میدهیم، یک روزی پشت سر هم و ساعت به ساعت و لا ینقطع.
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة• متکـین علیها متقـبلین• یطوف علیهم ولدن مخلدون• ولحم طیر مما یشتهون.
«... و
گوشت پرنده از هر نوع که بخواهند».
مقدم داشتن میوه بر
گوشت، به خاطر آن است که از نظر تغذیه بهتر و عالیتر است، به علاوه میوه قبل غذا لطف دیگری دارد. البته از بعضی دیگر از آیات قرآن استفاده میشود که شاخههای درختان بهشتی کاملا در دسترس بهشتیان است، به طوری که به آسانی میتوانند از هرگونه میوهای شخصا تناول کنند این معنی، درباره غذاهای دیگر بهشتی نیز مسلما صادق است، ولی شک نیست، که وقتی خدمتکارانی آنچنان غذاهائی این چنین را برای آنها بیاورند لطف و صفای دیگری دارد، و به تعبیر دیگر این یکنوع احترام و اکرام بیشتر نسبت به بهشتیان و رونق و صفای افزونتر برای مجالس انس آنها است، حتی در مجالس معمول دنیا نیز بسیار میشود که با وجود قرار داشتن میوه و غذا در دسترس میهمانان، میزبان شخصا به آنها تعارف میکند، و این نوعی احترام و محبت محسوب میشود.
فی جنت النعیم• علی سرر موضونة• متکـین علیها متقـبلین• الا قیلا سلـما سلـما.
«...تنها چیزی که میشنوند (سلام) است (سلام)!».
آیا این سلام از ناحیه خداوند است؟ یا از ناحیه فرشتگان؟ یا خود بهشتیان نسبت به یکدیگر؟ و یا همه اینها؟
از همه مناسبتر تفسیر اخیر است چنانکه در آیات دیگر
قرآن به سلام خداوند و فرشتگان و بهشتیان بر یکدیگر اشاره شده است.
آری آنها جز سلام چیزی نمیشنوند،
سلام و درود
خداوند و
ملائکه مقربین او، و سلام و درود خودشان به یکدیگر، در آن جلسات پرشور و پرصفا که لبریز از دوستی و محبت است. محیط آنها آکنده از سلام و
سلامت است، و همین معنی بر تمام وجود آنها
حکومت میکند، هر چه میگویند بر همین محور دور میزند و نتیجه تمام گفتگوها و بحثهای آنها به سلام و
صلح و صفا منتهی میشود، اصولا
بهشت دارالسلام و خانه سلامت و اءمن و
امان است چنانکه در
آیه ۱۲۷
انعام میخوانیم (لهم دارالسلام عند ربهم).
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۴۸۱، برگرفته از مقاله «بزم بهشتیان».