• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برهان علّی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



یکی از راه‌های اثبات وجود خداوند، اثبات او از طریق برهان علّی یا برهان علت و معلول است که در آن از طریق معلولیت عالم به وجود خداوند پی می‌بریم. این برهان مبتنی بر اصل علیت است که عبارت است از: «‌هر معلولی نیازمند علت است». این برهان را به طور مختصر این گونه می‌توان بیان کرد: ۱. جهان معلول است. ۲. هرمعلولی نیازمند علت است. ۳. نتیجه این که جهان نیازمند علتی است که آن علت یا خداوند است و یا در نهایت به خداوند منتهی می‌شود. پس نتیجه می‌گیریم که خداوند موجود است.
[۱] سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ج۱، ص۶۶.




در فلسفه، علت به دو معنا به کار می‌رود؛ اول، علت به هر چیزی اطلاق می‌شود که چیز دیگری برآن متوقف باشد، هر نوع توقفی که باشد. مثلا دست، قلم و کاغذ علت برای نوشتن هستند. این معنا از علت، معنایی عام است، وشامل هر چهار نوع علت فاعلی، غایی، مادی و صوری می‌شود.
دوم، معنای خاص علت است که از آن به علت هستی‌بخش هم تعبیر می‌شود؛ یعنی آن موجودی که موجود دیگر را پدید می‌آورد. به بیان دیگر، علت به این معنا، موجودی است که با وجود آن، تحقق و وجود موجود دیگر ضرورت پیدا می‌کند. این علت را علت تامه نیز می‌نامند، که فقط شامل علت فاعلی می‌شود.
[۲] سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ص۶۷-۶۸.
[۳] مصباح یزدی، محمد تقی، ‌معارف قرآن (۱-۳)، قم، موسسه امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، ۱۳۷۸، ص۱۱۶-۱۱۷.
مراد ما از علت در برهان علّی، معنای خاص آن است که همان علت فاعلی هستی‌بخش است.


اکنون باید ثابت کنیم که عالم، معلول است، تا بتوانیم با استفاده از اصل علیت وجود علتی هستی‌بخش را که عالم را به وجود آورده است ثابت کنیم. معلولیت دارای نشانه‌ها و آثاری است که بواسطه آنها معلول بودن آن و در نتیجه ضعف وجودی آن و نیازمندی او به علت مشخص می‌شود. از جمله این آثار محدویت زمانی و مکانی، محدودیت آثار، وابستگی به غیر، ‌ تغییرپذیری و فناپذیری است. موجودی که تغییر می‌پذیرد، بدون تردید فقر وجودی دارد، چرا که تغییر، نشانه نقص و کمبود است.
در نتیجه این موجود، معلول و نیازمند علتی است که نقص و کمبود او را برطرف کند. وجود تغییرات گوناگون در عالم و موجودات آن، امری مسلم و غیرقابل تردید است، پس عالم معلول است و نیازمند علت.
[۴] سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ج۱، ص۶۹-۷۰.
امام علی (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «کل قائم فی سواه معلول؛ هر چیزی غیر از خداوند معلول است».
بعد از اثبات معلول بودن و نیازمندی عالم به علت، می‌گوییم علتِ عالم یا خود عالم است و یا علتی غیر از خودش دارد. یک شیء نمی‌تواند علت به وجود آمدن خودش باشد، چون لازمه آن، این است که آن شیء قبل از خودش وجود داشته باشد تا بتواند به خودش وجود بدهد و این «دور» است و امری محال. در نتیجه علت عالم باید غیر از خود عالم باشد، و این علت خارجی یا باید علتی باشد که خودش معلول نباشد و هرگز به علتی نیاز نداشته باشد- که همان خداوند است - و یا این که به یک علتی که معلول نیست منتهی شود، چون اگر علت عالم مانند خودش معلول باشد، او هم نیازمند علتی دیگر خواهد بود و اگر این علت هم معلول باشد باز نیازمند علتی دیگر خواهیم بود.
اگر سلسله علت‌هایی که خودشان نیز معلول هستند تا بی‌نهایت ادامه یابند، تسلسل (تسلسل به این معنا است که یک مجموعه و سلسله‌ای از موجودات را در نظر بگیریم که هر کدام از آنها علت برای موجود بعد از خودش باشد و معلول برای موجود قبل از خودش، واین سلسله تا بی‌نهایت ادامه داشته باشد. وجود چنین سلسله‌ای محال است و حتما باید این سلسله به یک موجودی ختم شود که علت برای موجودات بعد از خودش است ولی دیگر معلول موجودی نیست. چون اگر این سلسله به چنین سرسلسله‌ای ختم نشود، هرگز هیچ کدام از موجودات این سلسله نمی‌تواند به وجود آید. مانند جائی که گروهی از دوندگان برای مسابقه دو کنار هم ایستاده‌اند. اگر هرکدام از آنها شروع دویدن خود را مشروط به شروع دویدن دونده کناری بکند، هرگز دویدن شروع نخواهد شد. بلکه یکی از دوندگان باید بدون این که دویدن خود را مشروط به دیگران بکند، شروع به دویدن کند تا بقیه هم شروع به دویدن بکنند.) لازم می‌آید که امری محال است. به دلیل این‌که در این صورت هیچ چیز بوجود نخواهد آمد. پس سلسله علت‌ها باید به یک علتی منتهی شوند که او خودش معلول نیست و نیازمند علتی نمی‌باشد، و این علت هستی‌بخش که نیازمند هیچ علتی نیست همان خداوند تعالی است.
[۶] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد (۱-۲)، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ‌۱۳۷۴، ص۷۸-۸۰.
[۷] سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ج۱، ص۷۱-۷۲.



برخی از‌ اندیشمندان غربی مانند جان‌ هاسپرز، گمان کرده‌اند که مفاد اصل علیت، این است که «هر موجودی نیازمند علت است.»، لذا مدعی شده‌اند که این اصل در مورد خود خداوند هم جاری می‌شود و می‌توان پرسید که علت خداوند چیست؟ در حالی که باید به این گونه اشخاص پاسخ داد که مفاد اصل علیت عبارت است از این‌که «هر معلولی نیازمند علت است» نه هر موجودی، لذا این اصل در مورد خداوند جاری نمی‌شود و هرگز سئوال نمی‌شود که علت خدا چیست؟ چرا که خداوند معلول نیست و در نتیجه بی‌نیاز از علت است.
[۸] سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ص۶۹.



۱. سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ج۱، ص۶۶.
۲. سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ص۶۷-۶۸.
۳. مصباح یزدی، محمد تقی، ‌معارف قرآن (۱-۳)، قم، موسسه امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، ۱۳۷۸، ص۱۱۶-۱۱۷.
۴. سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ج۱، ص۶۹-۷۰.
۵. امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه۱۸۶.    
۶. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقائد (۱-۲)، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ‌۱۳۷۴، ص۷۸-۸۰.
۷. سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ج۱، ص۷۱-۷۲.
۸. سبحانی، جعفر و محمد محمد رضایی،‌اندیشه اسلامی، قم، نشر معارف، ۱۳۸۶، ص۶۹.



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برهان علّی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۹/۱۰.    






جعبه ابزار