• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: برف.

‌بَرْف‌، از پدیده‌های‌ جوی‌ است که‌ اغلب‌ طبیعی‌دانان‌ قدیم‌، در چگونگی‌ پیدایش‌ آن‌ سخنانی‌ گفته‌اند.



در این‌ مقاله‌ نخست‌ آراء یونانیان‌، با تکیه‌ بر الاثار العلویه، نوشته ارسطو، و رساله‌ای‌ به‌ همین‌ نام‌ از تئوفراستوس‌ و نیز الاراء الطبیعیه‌ منسوب‌ به‌ پلوتارک‌ که‌ امروزه‌ آن‌ را از آئتیوس‌ آمدی‌ می‌دانند، نقل‌، و سپس‌ تأثیر آن‌ها بر نظرات‌ دانشمندان‌ مسلمان‌ بررسی‌ شده‌ است‌.

۱.۱ - نظر آناکسیمنس‌

آناکسیمنس‌ گمان‌ داشت‌ که‌ هرگاه‌ باران‌ یخ‌ بزند، برف‌ پدید می‌آید و اگر در این‌ هنگام‌ با آب‌ و هوا آمیخته‌ شود، تگرگ‌ تولید می‌شود.
[۱] منسوب‌ به‌ پلوتارک‌، الاراء الطبیعیه، ص۱۴۵، ترجمه قسطا بن‌ لوقا، همراه‌ فی‌ النفس‌ ارسطو، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، بیروت‌/کویت‌، ۱۹۵۴م‌.
(ظاهراً وصف‌ این‌ دو پدیده‌ جابه‌جا شده‌ است‌).

۱.۲ - نظر فیثاغورس‌

در ضمن‌ِ نظریه‌ای‌ که‌ به‌ فیثاغورس‌ و پیروان‌ او منسوب‌ شده‌، آمده‌ است‌ که‌ هوای‌ پدید آورنده برف‌ و باران‌ سردتر از هوای‌ پدید آورنده تگرگ‌ است‌، در حالی‌ که‌ محل‌ پدید آمدن‌ آنها گرم‌تر از محل‌ تولد تگرگ‌ است‌
[۲] محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص۶۹ -۷۰، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
(قدما عموماً این‌ نکته‌ را قبول‌ داشتند).

۱.۳ - اسکندر افرودیسی‌

به‌ گفته ابن‌ رشد، اسکندر افرودیسی‌ این‌ مطالب‌ را از الاثار العلویه ارسطو نقل‌ کرده‌، ولی‌ ارسطو در این‌ کتاب‌ چنین‌ مطلبی‌ را از آن‌ها یاد نکرده‌ است‌. ارسطو خود، بارش‌ باران‌، برف‌ و تگرگ‌ را پی‌آمدِ سرد شدن‌ ابر می‌دانست‌.
[۳] محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص۷۷، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
ابن‌ بطریق‌ در ترجمه این‌ سخن‌ ارسطو افزوده‌ است‌ که‌ آب‌ تنها در جایی‌ که‌ ابر وجود دارد، یخ‌ می‌زند.
[۴] یحیی بن‌ بطریق‌، الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۸، ترجمه‌ و تحریر متئولوگیکای‌ ارسطو، به‌ کوشش‌ کازیمر پترایتس‌، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
و ابن‌ رشد همان‌ کلمات‌ را به‌ ترتیبی‌ دیگر ذکر کرده‌ است‌.
[۵] محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۶۷، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.


۱.۴ - نظریه ارسطو

به‌ نظر ارسطو برف‌ و شبنم‌ِ یخ‌زده‌ دارای‌ علتی‌ مشابه‌اند؛ تنها تفاوت‌ میان‌ آنها در درجه‌ و مقدار (ماده‌) (تفاوت‌ کمّی‌) است‌، زیرا برف‌ بر اثر یخ‌ زدن‌ ابر (بخار بسیار) و شبنم‌ یخ‌زده‌ بر اثر یخ‌ زدن‌ بخار (اندک‌ گرد آمده‌ در یک‌ روز)، یعنی‌ شبنم‌، تولید می‌شود. از این‌رو، برف‌ نشانه سرزمین‌ یا فصل‌ سرد است‌. همین‌ رابطه‌ میان‌ باران‌ (ه م‌) و شبنم‌ برقرار است‌، زیرا ابرها تا زمانی‌ که‌ گرمای‌ خیزاننده بخارات‌ از آن‌ها بیرون‌ نرفته‌ باشد، و پیش‌ از غلبه سرما بر آنها، یخ‌ نمی‌زنند.
[۶] محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۶۷، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
[۷] المپیدروس‌، تفسیر لکتاب‌ ارسطاطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، ترجمه حنین‌ بن‌ اسحاق‌، شروح‌ علی‌ ارسطو مفقوده فی‌ الیونانیه، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
[۸] حنین‌ بن‌ اسحاق‌، جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص۳۵، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
ابن‌ بطریق‌ کم‌ و بیش‌ مفهوم‌ کلی‌ سخن‌ ارسطو را رسانده‌ است‌؛ اما چند خطا و کاستی‌ و فزونی‌، از جمله‌ نکاتی‌ درباره نرمی‌ دانه‌های‌ ابر و سختی‌ دانه‌های‌ شبنم‌ِ یخ‌زده‌، در ترجمه‌ دیده‌ می‌شود.
[۹] یحیی بن‌ بطریق‌، الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۸-۳۹، ترجمه‌ و تحریر متئولوگیکای‌ ارسطو، به‌ کوشش‌ کازیمر پترایتس‌، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
ابن‌ رشد نیز کم‌ و بیش‌ از ابن‌ بطریق‌ پیروی‌ کرده‌ است‌.
[۱۰] محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۶۷-۶۸، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.

ارسطو همچنین‌ آورده‌ است‌ که‌ عموماً بارش‌های‌ شدید تگرگ‌ در نواحی‌ معتدل‌تر و بارش‌های‌ شدید برف‌ در نواحی‌ سردتر رخ‌ می‌دهد.
[۱۱] محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.


۱.۵ - تئوفراستوس‌

تئوفراستوس‌ شاگرد ارسطو می‌پنداشت‌ که‌ اگر ابر، پیش‌ از آنکه‌ بر اثر سرما به‌ آب‌ تبدیل‌ شود (منعقد شود)، یا (پس‌ از تبدیل‌ آن‌ به‌ آب‌، اما) پیش‌ از گرد آمدن‌ قطرات‌ آب‌ و پیوستن‌ آنها به‌ یکدیگر و در حالی‌ که‌ هوا میان‌ قطرات‌ بسیار ریز آب‌ فاصله‌ انداخته‌، یخ‌ بزند، آنگاه‌ برف‌ تشکیل‌ خواهد شد؛ زیرا درون‌ برف‌ هوای‌ بسیاری‌ به‌ دام‌ افتاده‌ است‌. چون‌ برف‌ بسیار نرم‌ است‌ و اگر با دست‌ فشرده‌ شود، حجمش‌ کم‌ می‌شود و اگر آن‌ را به‌ آب‌ تبدیل‌ کنیم‌، از مقدار بسیاری‌ برف‌، تنها مقداری‌ اندک‌ آب‌ حاصل‌ می‌شود؛ علت‌ سفیدی‌ برف‌ نیز بسیاری‌ هوا در آن‌ است‌، زیرا همه اجسامی‌ که‌ هوای‌ بسیار در آن‌ها به‌ دام‌ افتاده‌ است‌، سفیدند، مانند کف‌ و مخلوط هم‌زده روغن‌ و آب‌. علت‌ سفیدی‌ شبنم‌ یخ‌زده‌ نیز همین‌ است‌، زیرا همان‌ چیزی‌ که‌ در بخش‌ بالایی‌ سپهر موجب‌ پدید آمدن‌ برف‌ می‌شود، در پایین‌ موجب‌ پدید آمدن‌ شبنم‌ یخ‌زده‌ می‌گردد
[۱۲] تئوفراستوس‌، الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۱۳۹-۱۴۲، ترجمه کهن‌ عربی‌، چ‌ تصویری‌، مجله تاریخ‌ العلوم‌ العربیه و الاسلامیه، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌، ج‌ ۱.
[۱۳] حسن‌ بن‌ بهلول‌، الدلائل‌، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷، چ‌ تصویری‌، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌.
(نکته اخیر از معدود مواردی‌ است‌ که‌ او بر نظر ارسطو صحه‌ گذارده‌ است‌).

۱.۶ - آپولونیوس‌ تیانایی‌

در کتاب‌ سر الخلیقة و صنعة الطبیعه‌، منسوب‌ به‌ آپولونیوس‌ تیانایی‌ نظر مؤلف‌ درباره برف‌ چنین‌ آمده‌ است‌: «هرگاه‌ بخار از پایین‌ زمین‌ به‌ بالا برسد و سرما بر آن‌ چیره‌ گردد و گرمایی‌ که‌ آن‌ را بدان‌ بالا رسانده‌ است‌، از آن‌ بگریزد، اگر بادها آن‌ بخارات‌ را نپراکند و بفشارد، به‌ صورت‌ آب‌ (به‌ سوی‌ زمین‌) بازمی‌گردد؛ اما به‌ سبب‌ بیرون‌ رفتن‌ گرما از آن‌ سنگین‌ می‌شود و باز به‌ صورت‌ بخاری‌ انبوه‌ در می‌آید که‌ برخی‌ اجزاء آن‌ به‌ برخی‌ دیگر می‌پیوندد و اگر سرمای‌ هوا بر این‌ بخار بسیار گردد، آن‌ بخار را در حالی‌ که‌ به‌ سوی‌ پایین‌ روان‌ است‌، جامد می‌کند و این‌ بخار جامد همان‌ برف‌ است‌».
[۱۴] آپولونیوس‌ تیانایی‌، سر الخلیقه و صنعه الطبیعه، منسوب‌ به‌ آپولونیوس‌ تیانایی‌، ج۱، ص‌ ۲۱۸، ترجمه کهن‌ عربی‌، به‌ کوشش‌ اورزولاوایسر، حلب‌، ۱۹۷۹م‌.


۱.۷ - المپیدروس‌

المپیدروس‌ نیز در تفسیر الاثار العلویه ارسطو درباره برف‌ چنین‌ گفته‌ است‌: علت‌ پدید آمدن‌ برف‌، همان‌ علت‌ پیدایش‌ باران‌ است‌. فرق‌ میان‌ برف‌ و باران‌ آن‌ است‌ که‌ باران‌ بر اثر استحاله بخار به‌ آب‌ به‌ سبب‌ سرمایی‌ اندک‌ پدید می‌آید؛ در حالی‌ که‌ برف‌ بر اثر انجماد بخار پیش‌ از تبدیل‌ شدن‌ به‌ آب‌، پدید می‌آید که‌ ناشی‌ از سرمای‌ بسیار است‌؛ و اگر بخار جامد شود، سنگین‌ می‌شود و چون‌ سنگین‌ شد، به‌ سوی‌ پایین‌ می‌رود. نقش‌ شدت‌ سرما در پدید آمدن‌ یکی‌ از این‌ دو پدیده‌ از آن‌جا معلوم‌ می‌شود که‌ باران‌ در جاهای‌ سرد که‌ سرمای‌ آن‌ شدید نیست‌، می‌بارد. در این‌ مواضع‌ برف‌ یا بسیار اندک‌ می‌بارد، یا اصلاً نمی‌بارد؛ اما برف‌ مختص‌ مواضع‌ بسیار سرد است‌. وی‌ همچنین‌ بر آن‌ بود که‌ غالباً برف‌ در جاهای‌ بسیار سرد، ولی‌ تگرگ‌ در مناطقی‌ که‌ هوای‌ غالباً صاف‌ دارد، می‌بارد.
[۱۵] المپیدروس‌، تفسیر لکتاب‌ ارسطاطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌۱۰۰-۱۰۲، ترجمه حنین‌ بن‌ اسحاق‌، شروح‌ علی‌ ارسطو مفقوده فی‌ الیونانیه، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.



طبیعی‌دانان‌ مسلمان‌ نیز در رابطه با پیدایش و ایجاد برف نظرات مختلفی دارند که در ادامه می‌آید.

۲.۱ - نظر ابن‌ ربن‌ و کِندی‌

ابن‌ ربن‌ می‌پنداشت‌ که‌ اگر بخارِ ترِ گرد آمده‌ در هوا (هنگام‌ فرایند بارش‌ باران‌) با هوایی‌ سخت‌ سرد برخورد کند، این‌ باران‌ برف‌ خواهد شد.
[۱۶] علی بن‌ ربن‌، فردوس‌ الحکمه، ج۱، ص۲۴، به‌ کوشش‌ محمد زبیر صدیقی‌، برلین‌، ۱۹۲۸م‌.
کِندی‌ نخست‌ علت‌ بارش‌ باران‌، برف‌ و تگرگ‌ را انبوه‌ شدن‌ بخارات‌ موجود در جو (نزد او معمولاً همان‌ هوا) بر اثر «اسباب‌ علوی‌ و سفلی‌» خوانده‌، و سپس‌ درباره برف‌ چنین‌ گفته‌ است‌: «هرگاه‌ سرمای‌ جوی‌ که‌ از هوای‌ میان‌ زمین‌ و ابر باران‌زا بالاتر (بالای‌ ابر) است‌، بسیار شود، و باران‌ ابر را به‌ شدت‌ فرو چکاند، آنگاه‌ جو سرد (هوای‌ زیر ابر) را در تبدیل‌ آن‌ (ابر یا قطرات‌ باران‌؟) به‌ برف‌ یاری‌ می‌دهد و پیش‌ از آنکه‌ (قطرات‌) از جو سرد بگذرند، سرما آن‌ها را جامد می‌کند و به‌ سان‌ قطراتی‌ فرو می‌نشینند. اندازه این‌ ذرات‌ جامد متناسب‌ اندازه قطرات‌ است‌، هنگامی‌ که‌ هوای‌ نزدیک‌ سطح‌ زمین‌ گرم‌ است‌، اگر دانه‌های‌ جامد بزرگ‌ باشند، می‌توانند پیش‌ از آب‌ شدن‌ از این‌ ناحیه‌ عبور کنند و به‌ صورت‌ برف‌ به‌ زمین‌ برسند؛ و اگر برای‌ این‌ کار ضعیف‌ باشند، پیش‌ از آنکه‌ به‌ زمین‌ برسند، ذوب‌ می‌گردند و باران‌ می‌شوند...».
[۱۷] یقوب کندی، «فی‌ علة الثلج‌ و البرد و البرق‌ و الصواعق‌ و الرعد و الزمهریر»، ص۸۴-۸۵، رسائل‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالهادی‌ ابوریده‌، قاهره‌، ۱۹۵۳م‌، ج‌۲.


۲.۲ - حنین‌ بن‌ اسحاق‌

حنین‌ بن‌ اسحاق‌ در گزیده‌ای‌ که‌ از الاثار العلویه ارسطو فراهم‌ کرده‌، در این‌ باره‌ آورده‌ است‌: اگر سرمایی‌ شدید بر بخاری‌ اندک‌ هجوم‌ آورد، آن‌ بخار را به‌ شبنم‌ یخ‌زده‌ (جلید) تبدیل‌ می‌کند و اگر بخار برخاسته‌ بسیار و سرمایی‌ که‌ بر آن‌ می‌زند، بسیار شدید باشد، آن‌ بخار به‌ برف‌ بدل‌ می‌گردد.
[۱۸] حنین‌ بن‌ اسحاق‌، جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۵، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
[۲۰] حسن‌ بن‌ بهلول‌، الدلائل‌، ج۱، ص۲۹۱، چ‌ تصویری‌، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌.
[۲۱] جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
پس‌ فرق‌ میان‌ شبنم‌ یخ‌زده‌ و برف‌ دو خصلت‌ است‌: یکی‌ بسیاری‌ یا کمی‌ بخار، همانگونه‌ که‌ تفاوت‌ میان‌ باران‌ و شبنم‌ نیز همین‌ است‌؛ تفاوت‌ دیگر آنکه‌ شبنم‌ یخ‌زده‌ از بخار یخ‌زده‌ در هوا، و نه‌ در ابر، پدید می‌آید؛ در حالی‌ که‌ برف‌ از ابری‌ که‌ در هوا یخ‌ می‌زند، تولید می‌شود.
[۲۲] حنین‌ بن‌ اسحاق‌، جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۵، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.


۲.۳ - مقدسی‌ و بهلول‌

مقدسی‌ تنها بخش‌ نخست‌ سخن‌ حنین‌ درباره برف‌ و شبنم‌ یخ‌زده‌ را تکرار کرده‌، اما حسن‌ بن‌ بهلول‌ علاوه‌ بر تکرار همین‌ بخش‌، به‌ آراء تئوفراستوس‌ درباره برف‌ و شبنم‌ یخ‌زده‌ نیز اشاره‌ کرده‌ است‌.
[۲۴] حسن‌ بن‌ بهلول‌، الدلائل‌، ج۱، ص‌۲۹۱، چ‌ تصویری‌، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌.
[۲۵] حسن‌ بن‌ بهلول‌، الدلائل‌، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷، چ‌ تصویری‌، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌.
[۲۶] حنین‌ بن‌ اسحاق‌، جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۵، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
[۲۷] تئوفراستوس‌، الاثار العلویه، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۲، ترجمه کهن‌ عربی‌، چ‌ تصویری‌، مجله تاریخ‌ العلوم‌ العربیه و الاسلامیه، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌، ج‌ ۱.


۲.۴ - اخوان‌ الصفا

اخوان‌ الصفا برآن‌ بودند که‌ اگر سرما مفرط باشد، قطرات‌ ریز در ابر باران‌زا یخ‌ می‌زند و از این‌ فرایند جَلید و برف‌ پدید می‌آید
[۲۸] اخوان‌ الصفا، رسائل‌ اخوان‌ الصفا، بیروت‌، ۱۹۵۷م‌.
(گويا اخوان‌ الصفا برخلاف‌ ديگر مؤلفان‌ عربى‌ نويس‌، جليد را مترادف‌ ثَلْج‌(برف‌) و نه‌ مترادف‌ صَقیع‌ (شبنم‌ یخ‌زده‌) به‌ کار برده‌اند)؛ زیرا سرما اجزاء آبی‌ را جامد می‌کند و آن‌ها را با اجزاء هوایی‌ می‌آمیزد، پس‌ به‌ نرمی‌ پایین‌ می‌آید و از این‌رو، برخلاف‌ تگرگ‌ (بَرَد) و باران‌ فرود برف‌ سریع‌ نیست‌.
[۲۹] اخوان‌ الصفا، رسائل‌ اخوان‌ الصفا، بیروت‌، ج۲، ص۷۴، ۱۹۵۷م‌.
[۳۰] زکریا قزوینی‌، عجائب‌ المخلوقات‌، ج۱، ص۸۷، بیروت‌، دارالتحریر للطبع‌ و النشر.


۲.۵ - ابن سینا

ابن‌ سینا آورده‌ است‌ که‌ اگر قطرات‌ خرد آب‌ پیش‌ از فشرده‌ شدن‌ و تبدیل‌ به‌ (قطرات‌ درشت‌) آب‌، یخ‌ بزند، دانه‌هایی‌ ایجاد می‌کند که‌ همان‌ برف‌ است‌. وی‌ همچنین‌ بر آن‌ بود که‌ سرمای‌ شدید زمستان‌ اجازه‌ نمی‌دهد که‌ ابر باران‌زا به‌ آب‌ و سپس‌ به‌ تگرگ‌ تبدیل‌ گردد، بلکه‌ مستقیماً به‌ برف‌ تبدیل‌ خواهد شد. او نیز به‌ پیروی‌ از ارسطو بر آن‌ بود که‌ نسبت‌ باران‌ به‌ برف‌ مانند نسبت‌ شبنم‌ به‌ شبنم‌ یخ‌زده‌ است‌ و باد در ایجاد برف‌ و شبنم‌ یخ‌زده‌ مؤثر است‌.
[۳۴] ابن‌ سینا، الشفاء، ج۱، ص۳۸، طبیعیات‌، المعادن‌ و الاثار العلویه، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ مدکور و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۵م‌.


۲.۶ - اسفزاری‌

اسفزاری‌ مؤلف‌ رساله فارسی‌ آثار علوی‌، بر آن‌ بود که‌ هرگاه‌ بخاری‌ از آب‌ گرم‌ برخیزد (اغلب‌ قدما، تقریباً جز ابوریحان‌ بیرونی‌، به‌ پیروی‌ از ارسطو بر آن‌ بودند که‌ این‌ بخار زودتر از بخار برخاسته‌ از آب‌ سرد، یخ‌ می‌بندد، در این‌ باره‌، به اینجا رجوع کنید،
[۳۵] یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۰۹، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
[۳۶] یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۳۰، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
[۳۷] یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۴۲، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
[۳۸] یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۳، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
[۳۹] یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۶۲- ۲۶۳، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
)، و به‌ هوای‌ سرد رسد و سرما چندان‌ شدید باشد که‌ این‌ بخار پیش‌ از تبدیل‌ شدن‌ به‌ آب‌ منعقد گردد، برف‌ پدید می‌آید. وی‌ همچنین‌ نخستین‌ کسی‌ است‌ که‌ به‌ اشکال‌ منظم‌ بلورهای‌ برف‌ توجه‌ داشته‌ است‌.
[۴۰] مظفر اسفزاری‌، آثار علوی‌، ج۱، ص۱۲- ۱۳، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
اُلاوس‌ ماگنوس‌، اسقف‌ اعظم‌ اوپسالا (سوئد) نخستین‌ دانشمند اروپایی‌ بود که‌ در ۱۵۵۵م‌ درباره شکل‌ منظم‌ بلورهای‌ برف‌ سخن‌ گفت‌
[۴۱] Britannica, ۱۹۷۸، ماکرو، ج۱۶، ص۹۱۱.
اما اسفزاری‌ حدوداً ۴۵۰ سال‌ پیش‌ از وی‌ در این‌ باره‌ چنین‌ گفته‌ است‌: «اختلاف‌ اشکال‌ از چند سبب‌ بود: یکی‌ آنکه‌ اجزاء صغار تولد کند، و باد مر آن‌ اجزاء را به‌ هم‌ پیونداند و چون‌ به‌ هم‌ بپیوندد، جملت‌ بر زمین‌ آید، و چون‌ برودت‌ بر قدری‌ از بخار مستولی‌ شود، و آن‌ بخار را ببنداند، جرم‌ آن‌ بخار کمتر شود، و نقصان‌ که‌ اندرو پدید آید، آن‌ جوهر را متشنج‌ گرداند. اگر آن‌ تشنج‌ او از ۳ جانب‌ بود، شکل‌ آن‌ برف‌ مثلث‌ گردد و اگر از ۴ جانب‌ بود، مربع‌ گردد و اگر از ۶ جهت‌ بود، مسدس‌ گردد و به‌ هیچ‌ وجه‌ مخمس‌ نشود و آن‌ را سبب‌ طبیعی‌ است‌ و این‌ جایگه‌ جای‌ بیان‌ آن‌ نیست‌ و اگر چنان‌ است‌ که‌ این‌ تشنج‌ از همه جوانب‌ یکسان‌ بود، شکل‌ آن‌ برف‌ گِرد (مانند چند ضلعی‌ منتظم‌) آید و اگر تشنج‌ از همه جوانب‌ یکسان‌ نبود و از بعضی‌ جوانب‌ زیادت‌ باشد، بر حسب‌ آن‌ اختلاف‌ شکل‌ آن‌ برف‌ مضرّص‌ آید و برف‌ را بیرون‌ از این‌ اشکال‌ نباشد».
[۴۲] مظفر اسفزاری‌، آثار علوی‌، ج۱، ص۱۲- ۱۳، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
وی‌ همچنین‌ افزوده‌ است‌ که‌ اگر سرما بسیار شدید باشد، بخاری‌ که‌ نزدیک‌ زمین‌ است‌، می‌بندد و مانند برف‌ تنک‌ بر زمین‌ می‌نشیند که‌ آن‌ را به‌ عربی‌ جلید و به‌ پارسی‌ پَشَک‌ می‌خوانند.
[۴۳] مظفر اسفزاری‌، آثار علوی‌، ج۱، ص‌۱۵، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
او همچنین‌ علت‌ برفگیر بودن‌ نواحی‌ مرتفع‌، به‌ ویژه‌ قلل‌ کوه‌ها را نزدیکی‌ بیشتر این‌ نواحی‌ به‌ مرکز زمهریر دانسته‌ است‌.
[۴۴] مظفر اسفزاری‌، آثار علوی‌، ج۱، ص‌۳۷، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.


۲.۷ - ابی‌ الخیر رازی‌ و ابن‌ سهلان‌

گفتنی‌ است‌ که‌ شهمردان‌ بن‌ ابی‌ الخیر رازی‌ در دانشنامه فارسی‌ خود موسوم‌ به‌ نزهت نامه علایی‌ تمامی‌ کتاب‌ اسفزاری‌ را بی‌ کم‌ و کاست‌ آورده‌ است‌. ابن‌ سهلان‌ در رساله فارسی‌ السنجریه‌ تقریباً همان‌ نظریه اسفزاری‌ را در نهایت‌ اختصار نقل‌ کرده‌ است‌.
[۴۵] عمر بن‌ سهلان‌، الرساله السنجریه فی‌ الکائنات‌ العنصریه، ج۱، ص۲۱، دو رساله‌ درباره آثار علوی‌، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌.


۲.۸ - مسعودی‌ مروزی‌

مسعودی‌ مروزی‌ ریاضی‌دان‌ و طبیعی‌دان‌ نامی‌ ایرانی‌ در این‌ باره‌ کم‌ وبیش‌ نظریه اسفزاری‌ را بازگو کرده‌ است‌؛ با این‌ تفاوت‌ که‌ وی‌ می‌پنداشت‌ باد در پیدایش‌ برف‌ یا بزرگ‌تر شدن‌ دانه‌های‌ آن‌ نقشی‌ اساسی‌ دارد. وی‌ درباره شکل‌ برف‌ نیز همان‌ سخن‌ افزاری‌ را (البته‌ نه‌ به‌ طور کامل‌) تکرار کرده‌ است‌.
[۴۶] محمد مسعودی‌ مروزی‌، «آثار علوی‌»، ج۱، ص‌ ۹۳-۹۴، دو رساله‌ درباره آثار علوی‌، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌.


۲.۹ - زکریای‌ قزوینی‌

زکریا قزوینی‌ نیز بر آن‌ بود که‌ اگر سرما مفرط باشد، بخار را در ابر باران‌زا می‌فشرد و به‌ برف‌ تبدیل‌ می‌کند، زیرا «اجزاء مائی‌ منجمد شود و به‌ اجزاء هوایی‌ مختلط شود، پس‌ به‌ آهستگی‌ فرود آید، به‌ خلاف‌ باران‌ و تگرگ‌».
[۴۷] زکریا قزوینی‌، عجائب‌ المخلوقات‌، ج۱، ص‌ ۸۷، بیروت‌، دارالتحریر للطبع‌ و النشر.
وی‌ همچنین‌ بر آن‌ بود که‌ در جایی‌ که‌ برف‌ می‌بارد، رعد و برق‌ پدید نمی‌آید، زیرا شدت‌ سرما بخار دخانی‌ را (که‌ پدید آورنده رعد و برق‌ است‌) فرو می‌نشاند.
[۴۸] زکریا قزوینی‌، عجائب‌ المخلوقات‌، ج۱، ص‌۹۰، بیروت‌، دارالتحریر للطبع‌ و النشر.
آراء دانشمندان‌ بعدی‌ اغلب‌ تکرار همین‌ آراء است‌. گفتنی‌ است‌ که‌ در احکام‌ نجوم‌، اتصال‌ ماه‌ یا خورشید به‌ زحل‌ نشانه «باران‌ و برف‌ آرمیده‌» بوده‌ است‌.
[۴۹] ابوریحان بیرونی‌، التفهیم‌، ج۱، ص۴۹۹، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ همایی‌، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.



در برخی‌ مآخذ پزشکی‌ و تاریخی‌، به‌ برخی‌ درمان‌های‌ غیرمعمول‌ با بهره‌گیری‌ از برف‌ اشاره‌ شده‌ است‌. به‌ طور مثال‌ اسحاق‌ بن‌ عمران‌ (ه م‌) با خوراندن‌ برف‌ بسیار به‌ ولی‌ نعمت‌ خود، شیری‌ را که‌ نزدیک‌ بود ریه‌های‌ او را پر کند، منجمد کرد و سپس‌ بیرون‌ آورد.
[۵۰] سلیمان ابن‌ جلجل‌، طبقات‌ الاطباء و الحکماء، ج۱، ص۸۵، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.
اما در مأخذ داروشناسی‌ دوره اسلامی‌ کمتر درباره خواص‌ دارویی‌ برف‌ سخن‌ رفته‌، و در اغلب‌ آنها نیز مضرات‌ خوردن‌ برف‌ به‌ مراتب‌ بیش‌ از فواید آن‌ یاد شده‌ است‌. ابن‌ بیطار در ذیل‌ مدخل‌ «ثلج‌ و جلید» به‌ نقل‌ از جالینوس‌ آورده‌ است‌ که‌ خوردن‌ برف‌ و نوشیدن‌ برفاب‌ برای‌ بیرون‌ آوردن‌ زالویی‌ که‌ به‌ حلق‌ چسبیده‌ باشد، سودمند است‌. رازی‌ نیز به‌ نقل‌ از ابن‌ ماسه‌ آورده‌ است‌ که‌ برف‌ به‌ ویژه‌ برای‌ پیرمردان‌ و کسانی‌ که‌ معده‌های‌ سرد دارند، مضر است‌؛ در مفاصل‌ دردهای‌ دیرپا (عسره الانحلال‌) پدید می‌آورد، با حبس‌ کردن‌ بخارات‌ بدن‌ و سپس‌ سرد نمودن‌ آنها موجب‌ از بین‌ رفتن‌ گرمای‌ غریزی‌ و در نتیجه‌ تشنگی‌ می‌گردد؛ برای‌ اعصاب‌ نیز ضرر دارد. رازی‌ خود بر آن‌ بود که‌ باید از برف‌ پرهیز کرد.
ابن‌ ماسویه‌ آبی‌ را که‌ با برف‌ سرد شده‌ باشد (و نه‌ برفاب‌)، بهتر از برف‌ می‌دانست‌ و بر آن‌ بود که‌ هرگاه‌ کسی‌ ناچار به‌ خوردن‌ آن‌ شود، باید پیوسته‌ به‌ گرمابه‌ رود و روغن‌ سوسن‌ و نرگس‌ به‌ تن‌ خود بمالد. ابن‌ سینا نیز تقریباً تمامی‌ آنچه‌ را رازی‌ در الحاوی‌ آورده‌ است‌، با اندکی‌ تغییر یاد کرده‌، و افزوده‌ است‌ که‌ برف‌ برای‌ کسانی‌ که‌ بدنشان‌ اخلاط سرد تولید می‌کند، مضر، و برفاب‌ برای‌ درد دندان‌ گرم‌ سودمند است‌. ابن‌ بطلان‌ درباره برف‌ و یخ‌ آورده‌ است‌: سرد به‌ طبع‌ و خشک‌ به‌ عرض‌ است‌ و برف‌ هرچند سرد و خشک‌ است‌، بر حسب‌ تأثیر حکم‌ باید کردن‌، زیرا که‌ وقت‌ بود که‌ ترطیب‌ دهد (خاصیت‌ تری‌ داشته‌ باشد). بهترینش‌ آن‌ است‌ که‌ از آبی‌ خوش‌ باشد، هضم‌ طعام‌ را سودمند و بَرْ و سینه‌ را بد است‌. دفع‌ مضرتش‌ به‌ ریاضت‌ و گرمابه‌ باید کرد، (دردِ) مفاصل‌ و تشنج‌ تولد کند؛ برای‌ مزاج‌های‌ گرم‌ و جوانان‌ مفید است‌. در تابستان‌ و شهرهای‌ جنوبی‌ مفید است‌. بدترین‌ برف‌ و یخ‌ آن‌ است‌ که‌ بر معادن‌ و جایگاه‌های‌ پلید نشسته‌ باشد. او درباره برفاب‌ نیز چنین‌ گفته‌ است‌: طبعش‌ سرد، و بهترینش‌ برف‌ پاک‌ با آب‌ روان‌ است‌، هضم‌ طعام‌ را منفعت‌ دارد و سرفه‌ را مضرت‌، دفع‌ مضرتش‌ به‌ اندک‌ اندک‌ خوردن‌ باید کرد. سردی‌ تولد کند و مزاج‌ گرم‌ و خشک‌ و جوانان‌ را نیک‌ باشد. هر که‌ عادت‌ کرده‌ باشد که‌ آب‌های‌ سرد خورد، چون‌ آب‌ مزمل‌ و آب‌ چشمه‌های‌ سرد، او را به‌ برف‌ حاجت‌ نباشد. و آن‌ به‌ که‌ گرد برف‌ نگردد، چه‌ اگر برف‌ در حال‌ْ اثرِ بد خویش‌ ظاهر نکند، در ابتدای‌ پیری‌ مضرت‌های‌ آن‌ پیدا شود، خاصه‌ مبتلایان‌ به‌ نقرس‌ را و کسانی‌ را که‌ آلات‌ شکم‌ ایشان‌ ضعیف‌ بود.
[۵۵] مختار بن‌ بطلان‌، تقویم‌ الصحه، ج۱، ص‌۱۱۰-۱۱۳، ترجمه کهن‌ فارسی‌، به‌ کوشش‌ غلامحسین‌ یوسفی‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.

داوود انطاکی‌ نیز در این‌ باره‌ به‌ برخی‌ نکات‌ تازه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌. به‌ گفته وی‌ برف‌ سرد از درجه سوم‌ و خشک‌ از درجه دوم‌ است‌. برفی‌ که‌ زمانی‌ دراز بر زمین‌ مانده‌ باشد، به‌ سبب‌ گرمای‌ عَرَضی‌ موجود در آن‌ (ناشی‌ از بخارات‌ برخاسته‌ از زمین‌) تشنگی‌ بسیار می‌آورد، در تب‌های‌ گرم‌، جَرَب‌، خارش‌ و ضعف‌ معده ناشی‌ از گرمی‌، بسیار سودمند است‌. همه جانوران‌، جز آدمی‌ را فربه‌ می‌کند، مصلح‌ آن‌ قرنفل‌ و عسل‌ است‌.
[۵۶] داوود انطاکی‌، تذکرة اولی‌ الالباب‌ و الجامع‌ للعجب‌ العجاب‌، ج۱، ص۱۰۱، بیروت‌، المکتبه الثقافیه‌.
عقیلی‌ نیز افزون‌ بر گردآوری‌ همه آراء یاد شده‌، افزوده‌ است‌ که‌ نهادن‌ ضماد برف‌ بر پیشانی‌ موجب‌ قطع‌ رعاف‌ (خون‌ دماغ‌) می‌شود.
[۵۷] محمدحسین عقیلی‌ علوی‌شیرازی‌، مخزن‌ الادویه، ج۱، ص‌۲۸۶، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.



۱. منسوب‌ به‌ پلوتارک‌، الاراء الطبیعیه، ص۱۴۵، ترجمه قسطا بن‌ لوقا، همراه‌ فی‌ النفس‌ ارسطو، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، بیروت‌/کویت‌، ۱۹۵۴م‌.
۲. محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص۶۹ -۷۰، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
۳. محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص۷۷، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
۴. یحیی بن‌ بطریق‌، الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۸، ترجمه‌ و تحریر متئولوگیکای‌ ارسطو، به‌ کوشش‌ کازیمر پترایتس‌، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
۵. محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۶۷، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
۶. محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۶۷، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
۷. المپیدروس‌، تفسیر لکتاب‌ ارسطاطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، ترجمه حنین‌ بن‌ اسحاق‌، شروح‌ علی‌ ارسطو مفقوده فی‌ الیونانیه، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
۸. حنین‌ بن‌ اسحاق‌، جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص۳۵، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
۹. یحیی بن‌ بطریق‌، الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۸-۳۹، ترجمه‌ و تحریر متئولوگیکای‌ ارسطو، به‌ کوشش‌ کازیمر پترایتس‌، بیروت‌، ۱۹۶۷م‌.
۱۰. محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۶۷-۶۸، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
۱۱. محمد بن‌ رشد، تلخیص‌ الاثار العلویه، به‌ کوشش‌ جمال‌الدین‌ علوی‌، بیروت‌، ۱۹۹۴م‌.
۱۲. تئوفراستوس‌، الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۱۳۹-۱۴۲، ترجمه کهن‌ عربی‌، چ‌ تصویری‌، مجله تاریخ‌ العلوم‌ العربیه و الاسلامیه، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌، ج‌ ۱.
۱۳. حسن‌ بن‌ بهلول‌، الدلائل‌، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷، چ‌ تصویری‌، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌.
۱۴. آپولونیوس‌ تیانایی‌، سر الخلیقه و صنعه الطبیعه، منسوب‌ به‌ آپولونیوس‌ تیانایی‌، ج۱، ص‌ ۲۱۸، ترجمه کهن‌ عربی‌، به‌ کوشش‌ اورزولاوایسر، حلب‌، ۱۹۷۹م‌.
۱۵. المپیدروس‌، تفسیر لکتاب‌ ارسطاطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌۱۰۰-۱۰۲، ترجمه حنین‌ بن‌ اسحاق‌، شروح‌ علی‌ ارسطو مفقوده فی‌ الیونانیه، به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌، بیروت‌، ۱۹۷۱م‌.
۱۶. علی بن‌ ربن‌، فردوس‌ الحکمه، ج۱، ص۲۴، به‌ کوشش‌ محمد زبیر صدیقی‌، برلین‌، ۱۹۲۸م‌.
۱۷. یقوب کندی، «فی‌ علة الثلج‌ و البرد و البرق‌ و الصواعق‌ و الرعد و الزمهریر»، ص۸۴-۸۵، رسائل‌، به‌ کوشش‌ محمد عبدالهادی‌ ابوریده‌، قاهره‌، ۱۹۵۳م‌، ج‌۲.
۱۸. حنین‌ بن‌ اسحاق‌، جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۵، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
۱۹. مطهر مقدسی‌، البدء و التاریخ‌، ج۲، ص۳۱، به‌ کوشش‌ کلمان‌ هوار، پاریس‌، ۱۹۰۱م‌.    
۲۰. حسن‌ بن‌ بهلول‌، الدلائل‌، ج۱، ص۲۹۱، چ‌ تصویری‌، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌.
۲۱. جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
۲۲. حنین‌ بن‌ اسحاق‌، جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۵، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
۲۳. مطهر مقدسی‌، البدء و التاریخ‌، ج۲، ص۳۱، به‌ کوشش‌ کلمان‌ هوار، پاریس‌، ۱۹۰۱م‌.    
۲۴. حسن‌ بن‌ بهلول‌، الدلائل‌، ج۱، ص‌۲۹۱، چ‌ تصویری‌، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌.
۲۵. حسن‌ بن‌ بهلول‌، الدلائل‌، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷، چ‌ تصویری‌، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/ ۱۹۸۵م‌.
۲۶. حنین‌ بن‌ اسحاق‌، جوامع‌ لکتاب‌ ارسطوطالیس‌ فی‌ الاثار العلویه، ج۱، ص‌ ۳۵، به‌ کوشش‌ هانس‌ دایبر، آمستردام‌/آکسفرد، ۱۹۷۵م‌.
۲۷. تئوفراستوس‌، الاثار العلویه، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۲، ترجمه کهن‌ عربی‌، چ‌ تصویری‌، مجله تاریخ‌ العلوم‌ العربیه و الاسلامیه، به‌ کوشش‌ فؤاد سزگین‌، فرانکفورت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌، ج‌ ۱.
۲۸. اخوان‌ الصفا، رسائل‌ اخوان‌ الصفا، بیروت‌، ۱۹۵۷م‌.
۲۹. اخوان‌ الصفا، رسائل‌ اخوان‌ الصفا، بیروت‌، ج۲، ص۷۴، ۱۹۵۷م‌.
۳۰. زکریا قزوینی‌، عجائب‌ المخلوقات‌، ج۱، ص۸۷، بیروت‌، دارالتحریر للطبع‌ و النشر.
۳۱. ابن‌ سینا، الشفاء، ج۲، ص۲۱۳، طبیعیات‌، المعادن‌ و الاثار العلویه، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ مدکور و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۵م‌.    
۳۲. ابن‌ سینا، دانشنامه علایی‌، ج۱، ص۶۷، طبیعیات‌، به‌ کوشش‌ محمد مشکوه، تهران‌، ۱۳۳۱ش‌.    
۳۳. ابن‌ سینا، النجاه، ج۱، ص۳۱۰، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۶۴ش‌.    
۳۴. ابن‌ سینا، الشفاء، ج۱، ص۳۸، طبیعیات‌، المعادن‌ و الاثار العلویه، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ مدکور و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۸۵ق‌/۱۹۶۵م‌.
۳۵. یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۰۹، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
۳۶. یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۳۰، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
۳۷. یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۴۲، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
۳۸. یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۳، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
۳۹. یونس کرامتی‌، «آثار دانشمندان‌ ایرانی‌ درباره آثار علوی‌ و تأثیر نظریات‌ طبیعی‌دانان‌ یونانی‌ بر آنها»، ج۱، ص۲۶۲- ۲۶۳، تاریخ‌ علم‌ در اسلام‌ و نقش‌ دانشمندان‌ ایرانی‌، به‌ کوشش‌ محمدعلی‌ شعاعی‌ و محسن‌ حیدرنیا، تهران‌، ۱۳۷۸ش‌.
۴۰. مظفر اسفزاری‌، آثار علوی‌، ج۱، ص۱۲- ۱۳، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۴۱. Britannica, ۱۹۷۸، ماکرو، ج۱۶، ص۹۱۱.
۴۲. مظفر اسفزاری‌، آثار علوی‌، ج۱، ص۱۲- ۱۳، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۴۳. مظفر اسفزاری‌، آثار علوی‌، ج۱، ص‌۱۵، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۴۴. مظفر اسفزاری‌، آثار علوی‌، ج۱، ص‌۳۷، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.
۴۵. عمر بن‌ سهلان‌، الرساله السنجریه فی‌ الکائنات‌ العنصریه، ج۱، ص۲۱، دو رساله‌ درباره آثار علوی‌، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌.
۴۶. محمد مسعودی‌ مروزی‌، «آثار علوی‌»، ج۱، ص‌ ۹۳-۹۴، دو رساله‌ درباره آثار علوی‌، به‌ کوشش‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌، ۱۳۳۷ش‌.
۴۷. زکریا قزوینی‌، عجائب‌ المخلوقات‌، ج۱، ص‌ ۸۷، بیروت‌، دارالتحریر للطبع‌ و النشر.
۴۸. زکریا قزوینی‌، عجائب‌ المخلوقات‌، ج۱، ص‌۹۰، بیروت‌، دارالتحریر للطبع‌ و النشر.
۴۹. ابوریحان بیرونی‌، التفهیم‌، ج۱، ص۴۹۹، به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ همایی‌، تهران‌، ۱۳۵۱ش‌.
۵۰. سلیمان ابن‌ جلجل‌، طبقات‌ الاطباء و الحکماء، ج۱، ص۸۵، به‌ کوشش‌ فؤاد سید، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.
۵۱. عبدالله بن‌ بیطار، الجامع‌ لمفردات‌ الادویه و الاغذیه، ج۱، ص۱۵۱، قاهره‌، ۱۲۹۱ق‌.    
۵۲. محمد بن‌ زکریا رازی‌، الحاوی‌، ج۶، ص۸۰.    
۵۳. عبدالله بن‌ بیطار، الجامع‌ لمفردات‌ الادویه و الاغذیه، ج۱، ص۱۵۱، قاهره‌، ۱۲۹۱ق‌.    
۵۴. ابن‌ سینا، القانون‌، ج۲، ص۱۶۱.    
۵۵. مختار بن‌ بطلان‌، تقویم‌ الصحه، ج۱، ص‌۱۱۰-۱۱۳، ترجمه کهن‌ فارسی‌، به‌ کوشش‌ غلامحسین‌ یوسفی‌، تهران‌، ۱۳۶۶ش‌.
۵۶. داوود انطاکی‌، تذکرة اولی‌ الالباب‌ و الجامع‌ للعجب‌ العجاب‌، ج۱، ص۱۰۱، بیروت‌، المکتبه الثقافیه‌.
۵۷. محمدحسین عقیلی‌ علوی‌شیرازی‌، مخزن‌ الادویه، ج۱، ص‌۲۸۶، تهران‌، ۱۳۵۵ش‌.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برف»، شماره۴۷۶۲.    







جعبه ابزار