برغش (پادشاه زنگبار)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَرْغَش بن سعید بن سلطان، (سل ۱۲۸۷- ۱۳۰۵ق/۱۸۷۰- ۱۸۸۸م)
سلطان زنگبار، که در ۱۰
رجب ۱۲۸۷ تا زمان وفاتش (۱۲
شعبان ۱۳۰۵)
سلطنت کرد، که به دلیل نداشتن
اقتدار دولتهای
بریتانیا و
آلمان در سلطنت او دخالت میکردند؛ او در این ۱۸
سال خدمات قابل توجهی را انجام داد.
بَرْغَش بن سعید بن سلطان،
سلطان زنگبار، که در ۱۰
رجب ۱۲۸۷ جانشین برادر خود مجید شد، و تا زمان وفاتش (۱۲
شعبان ۱۳۰۵)
سلطنت کرد. وی پنجمین پسر سعید سلطان اباضی مذهب عمان و
زنگبار است (آل بوسعید) که پس از
مرگ پدرش در ۱۲۷۳/۱۸۵۶ کوشید تا
حکومت زنگبار را به دست آورد، اما در آغاز موفق نشد و ناچار به ولیعهدی برادر بزرگترش، ماجد اکتفا کرد.
او همواره با برادر خود مخالفت میکرد و حتی یک بار نزدیک بود با همراهی رؤسای شماری از قبایل و برخی از نزدیکانش
قدرت را از چنگ برادر بیرون آورد که با مداخله انگلیسیها ناکام ماند و در نتیجه دو سال را به حالت
تبعید در
بمبئی گذراند
هنگام جلوس به تخت سلطنت، انگلیسیان از او پشتیبانی کردند. حکومت برغش هنگامی آغاز شد که
زنگبار به یکی از دورانهای دشوار تاریخ خود نزدیک میگشت و هر چند به باور برخی از نویسندگان، اگر حمایتهای دولت انگلیس نمیبود، شاید حکومت
زنگبار در برابر تلاطمهای ناشی از رقابت قدرتهای اروپایی از میان میرفت.
اما در حقیقت فروپاشی دولت
زنگبار از مدتها پیش، پس از
مرگ سعید در ۱۲۷۳ق/۱۸۵۶م، آغاز شده بود.
سعید
پدر برغش که از دوستان وفادار دولت انگلیس به شمار میرفت، در پایان
عمر، خود را قربانی توطئه و بدعهدی دولت انگلیس میدانست.
با مرگ سعید ابتدا نزاع میان برادران بر سر قدرت موجب جدایی کامل مسقط و
زنگبار و فروپاشی کامل اتحاد ۷۰ ساله این دو قلمرو گردید.
و پس از آن مداخلات مستقیم دولت انگلیس و رقابت دیگر قدرتهای اروپایی به ویژه آلمان و فرانسه موجبات تضعیف هر چه بیشتر حکومت
زنگبار شد و سرانجام وابستگی کامل آن را به انگلیس به بار آورد.
برخی برآنند که تقسیم متصرفات سعید میان فرزندانش، خواست خود وی بوده است و گماردن دو فرزندش بر مسقط و
زنگبار در غیاب خود، دلیل این تصمیم است.
(آل بوسعید).
برغش که خواهرش او را به لحاظ هوش و زیرکی و قاطعیت از همه اعضای
خانواده برتر شمرده است،
در جریان منع
تجارت برده تا آنجا که توانست در برابر دولت انگلیس ایستادگی کرد، اما در ۱۲۹۰ق/۱۸۷۳م تحت فشار دولت انگلیس به ناچار پیمان منع تجارت برده را که برای حیات اقتصادی
زنگبار سخت زیانبار بود، با نمایندگان دولت انگلیس امضا کرد.
اما وی از آغاز در برابر کوششهای ایشان برای متوقف ساختن تجارت برده به
مقاومت برخاست، زیرا کمابیش به افراد قبیله اِباضی ملوه که با هرگونه مداخله اروپاییان در این امور بشدت مخالفت میکردند متکی بود. در ۱۲۹۰/۱۸۷۳، برغش مجبور شد که همه بازارهای برده را ببندد و از صدور برده، حتی به بخشهای داخل قلمرو خویش، بکلی جلوگیری کند؛ پس از آن به
لندن دعوت شد. در ۱۲۹۳/ ۱۸۷۶، نقل و انتقال کاروانهای برده ممنوع شد. به منظور پیشبرد این
سیاست، لوید ماتیوز، در ۱۲۹۴/۱۸۷۷ به آموزش دستهای سپاهی از آفریقاییان پرداخت.
دولت انگلیس اندکی بعد به جبران زیانی که از منع تجارت برده متوجه
زنگبار میشد، پرداخت سالیانه مبلغی را به سلطان برغش برعهده گرفت
هرچند سالها، تجارت برده همچنان در قلمرو فرمانروایی او به طور مخفی و به دست عاملان حکومتی زیر فرمان سلطان گزارش شده است.
در ۱۲۹۳ق/۱۸۷۵م و شاید به پاداش امضای معاهده یاد شده، برغش به طور رسمی به انگلستان دعوت شد و مورد
استقبال و
احترام فراوان قرار گرفت. وی در ضمن این
سفر از پرتغال و فرانسه نیز دیدن کرد.
این دیدارها و همچنین
اقامت دو ساله در بمبئی، وی را به
اندیشه ایجاد پارهای تغییرات در وضع زندگی و
معیشت مردم منطقه واداشت.
کرک، مأمور
بریتانیا،
اعتماد برغش را به خود جلب کرد و تا ۱۳۰۴/۱۸۸۶ که
زنگبار را ترک گفت، پر نفوذترین مرد آن سرزمین بود. در داخل خاک
آفریقا، برغش دعاوی فراوان و مقداری اعتبار به
ارث برده بود، اما عملاً
اقتدار چندانی نداشت.
در ۱۲۹۴/۱۸۷۷، شکست مذاکرات با سرویلیام مکینون در باب امتیاز عمران سرزمینهای میان ساحل تا دریاچه ویکتوریا باعث شد که برغش مناسبترین فرصت را در تقویت پایههای
قدرت خود در این مناطق از دست بدهد. در ۱۲۹۹/۱۸۸۱، تقاضای او، دایر بر اینکه بریتانیا بنای
تاج و تخت را در خاندان وی تضمین کند و پس از مرگ اگر فرزند نابالغی به جای گذاشت دولت انگلیس نیابت سلطنت را به عهده گیرد، ردّ شد.
در ۱۳۰۲/۱۸۸۴، پترس، مأمور آلمانی، با سرانی که برغش ادعای ریاست بر آنان را داشت، دوازده عهدنامه منعقد کرد. سرزمینهای ایشان در امتداد جاده تجارتی که به سوی
تبوره و
اوجیجی میرفت قرار داشت. در ۱۳۰۳/ ۱۸۸۵، آلمان این سرزمینها و سلطاننشین ویتو را تحت حمایت گرفت. اعتراض برغش بر این امر به ورود پنج رزمناو آلمانی و اتمام حجت آنان انجامید، که عاقبت به سبب عدم حمایت انگلیسیان مجبور به قبول آن شد.
به استثنای تمجیدهایی که در روزنامههای لندن، هنگام دیدار برغش از انگلستان - که قطعاً به اشاره دولت انگلیس یا به تأثیر از حال و هوای به وجود آمده از امضای قرارداد منع تجارت برده نوشتهاند
- وصف او به قاطعیت و پایداری بر سر سخن خود، بیشتر ناظر به کاربرد زور و
خشونت در بیرون آوردن
زمین و اموال از چنگ صاحبانشان بوده است
,
خواهر برغش او را مردی تندخو، متعصب،
خشن و بیرحم (که نزدیکترین کسان خود را قربانی
قساوت و
تعصب خویش ساخت) معرفی کرده است.
او با اینهمه قاطعیت و خشونت نسبت به
خاندان خود و مردم، در برابر دستورهای دولت انگلیس
تسلیم بود.
سپس هیئتی از نمایندگان انگلیس و
آلمان و
فرانسه تشکیل شد تا حدود قلمرو او را معین سازد. برغش، تحت فشار بریتانیا،
تسلیم تصمیمات آن هیئت شد. به موجب معاهدهها و توافقهای میان دولتهای انگلیس و فرانسه و آلمان، قلمرو حکومت وی میان انگلیس و آلمان تقسیم شد و او در حالی که بر بخش بسیار اندکی از قلمرو وسیع پدرش
حکومت میکرد و تنها نامی از سلطنت را برخود داشت، در اندوه و تلخکامی و احساس خجلت و در آن هنگام که
سلامت خود را از دست داده بود، در بازگشت از
عمان، درگذشت.
برغش فرمانروایی توانا و کوشا بود و برای پیشرفت
زنگبار خدمات بسیاری کرد، از جمله: تأمین
آب آشامیدنی، سامان دادن به ورود غلاتِ ارزان، و کوشش برای احیای کشت میخک (برای ادویه).
مهمترین اقدام او که تا سالها اهمیت شایان ذکر داشت، تأمین آب آشامیدنی سالم برای مردم
زنگبار بود.
وی همچنین با تأسیس خط کشتیرانی و توسعه روابط
زنگبار با دولتهای خارجی، زمینه به دست آمدن نیازمندیهای ضروری مردم را با بهای مناسبتر فراهم آورد.
از دیگر اقدامات مهم وی اختصاص کشتی برای انتقال رایگان زائران
خانه خدا در موسم
حج بود
وی در سازمان ارتش کوچک
زنگبار نیز دست به تغییراتی زد
که یکی از هدفهای آن کنترل ممنوعیت تجارت برده بود.
پس از طوفانِ ۱۲۸۹/۱۸۷۲ اروپاییان معاصر غالباً او را بیگانه ستیز میخواندند، اما در واقع او وضع بینهایت حساسی داشت. برغش نمیتوانست در برابر بریتانیا، خصوصاً پس از شکست فرانسه از آلمان (۱۲۸۷/۱۸۷۰) پایداری کند. بریتانیا از یک طرف او را واداشت تا سیاست ضد بردهداری را که در میان رعایای او سخت نامطلوب بود پیش گیرد و از طرف دیگر از حمایت او در برابر آلمانیها خودداری کرد.
(۱) استانلی، هنری مورتن، سفرنامه افریقا، ترجمه رضاقلی نیرالملک، به کوشش علیاکبر خداپرست، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۲) بازورث کلیفورد ادموند، سلسلههای اسلامی، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۴۹ش.
(۳) بنت سعید، سالمه، مذکرات امیره عربیه، ترجمه عبدالمجید قیسی، قاهره، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
(۴) جمل، شوقی و عبدالله ابراهیم، تاریخ افریقا، الحدیث و المعاصر، دوحه، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۵) سالمی، عبدالله، تحفه الاعیان، مکتبه الاستقامه، ۱۳۵۰ق.
(۶) سدیدالسلطنه، محمدعلی، تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آنها با ایران، به کوشش احمد اقتداری، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۷) قاسم، جمال زکریا، دوله بوسعید فی عمان و شرق افریقیا، قاهره، مکتبه القاهره الحدیثه.
(۸) قیسی، عبدالمجید، مقدمه بر مذکرات (نک: هم، بنت سعید).
(۹) هولینگزورث، ل و، زنجبار، ترجمه حسن حبشی، قاهره، ۱۹۶۸م.
(۱۰) R G, Oman Since ۱۸۵۶, Princeton, ۱۹۶۷.
(۱۱) Lofchie, M, F, Zanzibar: Background to Revolution, London, ۱۹۶۵.
(۱۲) Pearce, F B, Zanzibar, London, ۱۹۶۷.
(۱۳) Phillips, W, Oman, Beirut، ۱۹۷۱.
(۱۴) Said-Ruete, R, X The Al - Bu - Said Dyanasty in Arabia and East Africa n , Journal of the Central Asian Society, ۱۹۲۹, vol XVI.
(۱۵) R Coupland، The exploitation of East Africa، ۱۹۳۹.
(با ارجاعاتی به منابع رسمی بریتانیایی و گزارشهای خصوصی مقامات بریتانیایی)
(۱۶) RN Lyne، Zanzibar in contemporary times، ۱۹۰۵.
(Emily Rte، Memoiren einer arabischen Prinzessin، ۱۸۸۶ (۱۷.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ج۱، ص۹۸۲، برگرفته از مقاله «بَرْغَش بن سعید». دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برغش»، شماره۴۷۵۶.