• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برده (قصیده)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بُرْدَه‌، یا بُراه، مشهورترین‌ قصیده‌ در مدح‌ حضرت‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌باشد.



«برده‌» در اصل‌ گویا بافته‌ای‌ خشن‌ از نوع‌ گلیم‌ بوده‌ که‌ استفاده‌های‌ گوناگون‌ داشته‌ است‌. روزها آن‌ را به‌ دوش‌ می‌انداختند و بدن‌ را به‌ آن‌ می‌پوشاندند و شبها، جامه خواب‌ بوده‌ است‌. این‌ معانی‌ همه‌ از روایاتی‌ که‌ درباره «برده» حضرت‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل‌ شده‌، آشکار است‌.
[۱] دوزی‌ ، ر،، فرهنگ‌ البسه مسلمانان‌، ج۱، ص۵۷، ترجمه حسینعلی‌ هروی‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.



اما رابطه برده‌ با شعر عربی‌، در روزگار حضرت‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آشکار شده‌ است‌: کعب‌ بن‌ زهیر پیوسته‌ پیامبر اسلام‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را هجو می‌گفت‌ و چون‌ رسول‌ اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خون‌ او را مباح‌ کرد، شاعر به‌ خدمت‌ پیامبر شتافت‌ و قصیده‌ای‌ در اظهار پشیمانی‌ تقدیم‌ آن‌ حضرت‌ کرد. در عوض‌، حضرت‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، برده خود را به‌ او بخشید. قصیده کعب‌ که‌ با کلمات‌ «بانت‌ سعاد» آغاز می‌شود، به‌ همین‌ نام‌ شهرت‌ یافته‌ است‌، نه‌ برده‌. با اینهمه‌، ماجرای‌ برده‌ و شَرَفی‌ که‌ نصیب‌ کعب‌ شده‌ بود، در ادبیات‌ عرب‌ شهرتی‌ شگفت‌ یافت‌ و آثار آن‌ در ادب‌ فارسی‌ نیز پدیدار است‌.
[۲] بیت‌ آخر، منوچهری‌ دامغانی‌، ج۱، ص۱۱۳، دیوان‌، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۱۳۲۶ش‌.

حدود ۶۰۰ سال‌ پس‌ از رحلت‌ حضرت‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ماجرای‌ برده‌ تکرار شد. اما این‌ بار، با آنکه‌ در رؤیا رخ‌ داده‌ بود، چندان‌ شهرت‌ یافت‌ و فراگیر شد که‌ کلمه «برده‌» برای‌ قصیده‌ای‌ که‌ به‌ این‌ مناسبت‌ سروده‌ شده‌ بود، عَلَم‌ گردید.


شرح‌ زندگی‌ بوصیری‌، برای‌ درک‌ شرایط و احوال‌ اجتماعی‌ و روان‌شناختیی‌ که‌ موجب‌ پدید آمدن‌ قصیده‌ شد، بسیار ضروری‌ است‌. وی‌ نسبت‌ خود را از قریه ابوصیر در مصر یافته‌ است‌، اما او خود در ۶۰۸ق‌/۱۲۱۱م‌ در دلاص‌ یا بهشیم‌ زاده‌ شد، حدود ۱۰ سال‌ در قدس‌ زیست‌ و سپس‌ به‌ مدینه رفت‌؛ پس‌ از آن‌ ۱۳ سال‌ در مکه‌ به‌ تعلیم‌ قرآن‌ مشغول‌ شد. آنگاه‌ به‌ بَلْبَیس‌ در کشور خود، مصر بازگشت‌ و آنجا، در حدود سال‌ ۶۵۹ق‌/۱۲۶۱م‌ در دستگاه‌ دولت‌، در مقام‌ «مباشر» (کاتب‌ رسمی‌) به‌ خدمت‌ مشغول‌ شد. ۴ سال‌ بعد، خود مکتب‌ خانه‌ای‌ برای‌ تعلیم‌ قرآن‌ ایجاد کرد. بوصیری‌ آنجا هم‌ دوام‌ نیاورد و به‌ پشت‌ گرمی‌ ذوق‌ شعری‌ خود، رو به‌ قاهره‌ و درگاه‌ بزرگان‌ نهاد؛ اما چون‌ توفیقی‌ نیافت‌، دوباره‌ مکتب‌ خانه‌ای‌ به‌ پا کرد و به‌ تعلیم‌ قرآن‌ پرداخت‌. وی‌ عاقبت‌ در ۶۹۴ق‌/۱۲۹۵م‌ در قاهره‌ درگذشت‌ .
چنانکه‌ ملاحظه‌ می‌شود، بوصیری‌ هیچ‌گاه‌ نتوانست‌ از راه‌ قلم‌ به‌ جایی‌ برسد. شعر او نه‌ فاخر و بلندپایه‌ و پرطمطراق‌ است‌، و نه‌ لطیف‌ و عاشقانه‌ و شورانگیز. تنها جایی‌ که‌، به‌ غیر از مدیحه معروف‌، می‌توان‌ شعر او را با لذت‌ خواند، آنجاست‌ که‌ وی‌ به‌ انتقاد از دستگاه‌ اداری‌ مصر، و فساد کارمندان‌ و قاضیان‌ و دیگر طبقات‌ اجتماع‌ می‌پردازد؛ و بدین‌سان‌، پرده‌ از چهره جامعه‌ای‌ که‌ دچار انحطاط گردیده‌، برمی‌دارد. وی‌ به‌ صراحت‌ اشاره‌ می‌کند که‌ کارمندان‌، محصولات‌ مردم‌ را می‌دزدند و از این‌ راه‌ لباس‌های‌ ابریشمی می‌پوشند و باده‌ می‌نوشند؛ کُتّاب‌، به‌ پارسایی‌ تظاهر می‌کنند، اما شکم‌هاشان‌ را به‌ مال‌ حرام‌ می‌آکنند؛ قاضیان‌ با تاویل‌ها و تفسیرهای‌ مزورانه‌، خیانت‌ خود را توجیه‌ می‌کنند؛ قبطیان‌، ادعای‌ مالکیت‌ مصر را دارند؛ یهودیان‌ ادعاهایی‌ دیگر دارند و مسلمانان‌ با هیچ‌کدام‌ نمی‌سازند. قصیده بسیار مفصلی‌ که‌ ابن‌ شاکر در فوات‌ آورده‌، و آن‌ را مشهور خوانده‌، آکنده‌ از اینگونه‌ موضوعات‌ است‌؛ اما قصیده‌ با همه اعتباری‌ که‌ از نظر تاریخ‌ و جامعه‌شناسی‌ دارد، شعر ارجمندی‌ به‌ شمار نمی‌آید. بسیاری‌ از قصاید و قطعات‌ مشهور او نیز از همین‌ قبیل‌ است‌: ماجرای‌ خری‌ که‌ مفتّش‌ «شرقّیه‌» به‌ عاریت‌ گرفته‌ بود و پس‌ نمی‌داد، قصیده‌ای‌ با انبوهی‌ اصطلاحات‌ مصری‌ که‌ در شرح‌ تنگدستی‌ خود برای‌ وزیر فرستاد، و نمونه‌های‌ دیگر.
[۶] مبارک‌ زکی‌، المدائح‌ النبویه، ج۱، ص۱۸۹، قاهره‌، ۱۳۵۴ق‌/۱۹۳۵م‌.

با اینهمه‌، قصیده‌ای‌ که‌ به‌ نام‌ «برده‌» نامزد شده‌، قصیده‌ای‌ استوار، روان‌، گویا و دارای‌ نظمی‌ روشن‌ و منطقی‌ است‌، و بی‌تردید مشهورترین‌ شعری‌ است‌ که‌ در ستایش‌ پیامبر اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سروده‌ شده‌ است‌، اما اسبابی‌ که‌ درباره سرودن‌ آن‌ نقل‌ کرده‌اند، نیز مهم‌ است‌، زیرا خود، از جهات‌ گوناگون‌ موجب‌ اعتبار و شهرت‌ بسیار قصیده‌ شده‌ است‌ و از سوی‌ دیگر، علت‌ تسمیه آن‌ را به‌ برده‌ آشکار می‌سازد.
گویا آنچنانکه‌ بوصیری‌ خود اشاره‌ کرده‌، به‌ پیشنهاد زین‌الدین‌ یعقوب‌ از وزرای‌ مصر بود که‌ وی‌ به‌ سرودن‌ چندین‌ قصیده‌ در مدح‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رو آورد. در همان‌ احوال‌ بیمار شد و نیمی‌ از‌ اندامش‌ فلج‌ گردید. در ایام‌ بیماری‌ قصیده‌ای‌ سرود و نامش‌ را الکواکب‌ الدریه فی‌ مدح‌ خیر البریه نهاد و به‌ برکت‌ آن‌، از خداوند طلب‌ شفا کرد. وی‌ پیوسته‌ آن‌ را می‌خواند و می‌گریست‌، تا شبی‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به‌ خوابش‌ آمد، دست‌ مبارک‌ را بر‌ اندام‌ بیمارش‌ کشید و برده‌ای‌ بر او افکند. نام‌ دیگر قصیده‌ «براه» به‌ معنی‌ شفایابی‌ از همین‌ جا سرچشمه‌ می‌گیرد. اما حکایت‌ معجزه‌آمیز به‌ همین‌ جا ختم‌ نمی‌شود، زیرا بر اساس‌ روایت‌، بوصیری‌ که‌ سلامت‌ یافته‌ بود، بامداد از خانه‌ خارج‌ شد و در راه‌ درویشی‌ که‌ او نیز همه آن‌ ماجرا را در خواب‌ دیده‌ بود، قصیده مدحیه‌ را (که‌ هنوز کسی‌ از وجودش‌ خبر نداشت‌) از او طلب‌ کرد.


این‌ حکایت‌، با گذشت‌ زمان‌، تفصیل‌ بیشتر و افزایش‌ و آرایش‌ بسیار یافته‌، و مثلاً در بسیاری‌ از شروح‌، فقیر یا درویشی‌ که‌ بوصیری‌ صبحگاهان‌ دیده‌ بود، به‌ یکی‌ از مشایخ‌ بزرگ‌ به‌ نام‌ شیخ‌ ابورجا تبدیل‌ می‌گردد؛ علاوه‌ بر این‌، خواب‌های‌ دیگری‌ نیز به‌ بوصیری‌ نسبت‌ می‌دهند.
[۹] شیخ‌الاسلام‌ محمد، قصیده مبارکه برده‌، ج۱، ص۵ -۶، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.

در روایتی‌ که‌ باز ابن‌ شاکر نقل‌ کرده‌، و مورد توجه‌ حاجی خلیفه‌ بوده‌ است‌، موضوع‌ برده‌ ستاندن‌ بوصیری‌ موجود نیست‌؛ به‌ همین‌ سبب‌ حاجی‌ خلیفه‌ با اشاره‌ به‌ روایات‌ گوناگون‌، این‌ روایت‌ را معقول‌تر می‌پندارد: سعدالدین‌ فارقی‌ که‌ دچار چشم‌ درد شده‌ بود، در خواب‌ می‌بیند که‌ کسی‌ به‌ وجود قصیده‌ای‌ شفابخش‌ به‌ نام‌ «برده‌» نزد بهاءالدین‌، (وزیر ملک‌ ظاهر) اشاره‌ می‌کند. سپس‌ چون‌ از او قصیده «برده‌» را می‌طلبد، وزیر پاسخ‌ می‌دهد که‌ چیزی‌ به‌ نام‌ بُرده‌ ندارد، اما خود او هم‌ به‌ برکات‌ قصیده‌ای‌ که‌ بوصیری‌ سروده‌، گاه‌ طلب‌ شفا می‌کند. سرانجام‌ قصیده‌ امیر را از چشم‌ درد نجات‌ می‌دهد.
[۱۰] حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌، ج۲، ص۱۳۳۱- ۱۳۳۲.
از این‌ نکته‌ برمی‌آید که‌ قصیده‌، از آغاز «برده‌» خوانده‌ نمی‌شده‌ است‌.
رؤیای‌ شفا یافتن‌ بوصیری‌، و نیز موضوع‌ قصیده‌، ‌اندک‌ اندک‌ به‌ آن‌ شعر، خواصی‌ متبرک‌ و معجزه‌آمیز و مقدس‌ بخشید، چندان‌ که‌ مثلاً هر بار که‌ قصیده‌ را برای‌ وزیر بهاءالدین‌ می‌خواندند، وی‌ برهنه‌ سر و برهنه‌ پا و ایستاده‌ به‌ آن‌ گوش‌ فرا می‌داد.
[۱۱] حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌، ج۲، ص۱۳۳۱.
آنگاه‌ انبوهی‌ رؤیا و نیز معالجات‌ معجزه‌آسا گرداگرد قصیده‌ پدید آمد. شاید صوفیان‌ بیش‌ از همه‌ از آن‌ بهره‌ گرفته‌اند. ایشان‌ حتی‌ قرائت‌ بیت‌ ۵۱ آن‌ را که‌ درود بر حضرت‌ رسول‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است‌، در مناسبت‌های‌ گوناگون‌ مستحب‌ می‌شمارند. برخی‌ به‌ امید آنکه‌ حضرت‌ رسول‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را مانند بوصیری‌ در خواب‌ بینند، هر شب‌ آن‌ را قرائت‌ می‌کردند و برای‌ آن‌ آدابی‌ نهاده‌ بودند....
[۱۲] مبارک‌ زکی‌، المدائح‌ النبویه، ج۱، ص۱۹۹، قاهره‌، ۱۳۵۴ق‌/۱۹۳۵م‌.



این‌ قصیده‌، در ایران‌ نیز رواج‌ دارد: شیخ‌الاسلام‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ خواندن‌ این‌ قصیده‌ (اگر شرایط مراعات‌ شود) در هر امری‌ سودآور است‌. وی‌ ۷ شرط برشمرده‌ است‌ که‌ با وضو داشتن‌ آغاز می‌شود و با صلوات‌ گفتن‌ به‌ شیوه بوصیری‌ (بیت‌ ۵۱) خاتمه‌ می‌پذیرد.
[۱۳] شیخ‌الاسلام‌ محمد، قصیده مبارکه برده‌، ج۱، ص‌۶ - ۷، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
در کردستان‌ ایران‌، هنوز هم‌ به‌ مناسبت‌ میلاد حضرت‌ رسول‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مجالس‌ ذکری‌ از آن‌ نوع‌ برپا می‌گردد.
[۱۴] حواری‌ نسب‌ احمد، ترجمه قصیده مبارکه برده‌، سنندج‌، ۱۳۶۸ش‌.
[۱۵] بستانی‌ بطرس‌، دائره المعارف‌، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
[۱۶] بستانی‌ بطرس‌، دائره المعارف‌، ج۵، ص۳۱۲، بیروت‌، دارالمعرفه‌.



قصیده میمیه‌ در بحر بسیط که‌ با مصراع‌ «امن‌ تذکر جیران‌ بذی‌ سلم‌» آغاز می‌شود، در روایات‌ معروف‌، بر ۱۶۱ و گاه‌ ۱۶۲ بیت‌ شامل‌ است‌. اما گاه‌ ابیات‌ مجعول‌ فراوانی‌ نیز بر آن‌ افزوده‌اند. قصیده‌ با ساختار تشبیب‌ که‌ سرآغاز همه قصاید بزرگ‌ عرب‌ است‌، شروع‌ می‌شود. اما عشق‌، معشوق‌ و منزلگه‌ معشوق‌، همه‌ در فضایی‌ روحانی‌ و دینی‌ غوطه‌ور است‌. این‌ بخش‌ شامل‌ ۱۲ بیت‌ است‌. پس‌ از آن‌، ذکر نفس‌ اماره‌ آغاز می‌شود که‌ نصیحت‌ پیران‌ نمی‌شنود. این‌ نفس‌، توشه‌ای‌ شایسته‌ برای‌ پیری‌ که‌ اینک‌ چون‌ میهمان‌ بر شاعر وارد شده‌، آماده‌ نساخته‌ است‌. بوصیری‌ در این‌ بخش‌، مردم‌ را حتی‌ از دسیسه‌های‌ گرسنگی‌ و یا شکم‌ بارگی‌ هم‌ بر حذر می‌دارد. عموماً ۱۶ بیت‌ در این‌ باره‌ سروده‌ شده‌، و برخی‌ از مصرع‌های‌ این‌ بخش‌ به‌ صورت‌ ضرب‌المثل‌ درآمده‌ است‌.
[۱۷] مبارک‌ زکی‌، المدائح‌ النبویه، ج۱، ص۲۰۴- ۲۰۵، قاهره‌، ۱۳۵۴ق‌/۱۹۳۵م‌.
در مرتبه سوم‌، مدح‌ حضرت‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در ۳۰ بیت‌ آمده‌ است‌. برخی‌ از ابیات‌ این‌ بخش‌، در نهایت‌ زیبایی‌ و استواری‌ است‌. در مرتبت‌ چهارم‌، سخن‌ از میلاد رسول‌ اکرم‌ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است‌ (در ۱۹ بیت‌): در اثر میلاد آن‌ حضرت‌، طاق‌ کسری‌ از هم‌ بشکافت‌، آتش‌ جاویدان‌ مجوسان‌ فرو مرد، دریاچه ساوه‌ خشکید... نیز در آن‌ آمده‌ است‌ که‌ چگونه‌ درختان‌ به‌ او سجده‌ کردند، ابر چگونه‌ بر سر مبارکش‌ سایه‌ افکند، عنکبوت‌ چگونه‌ بر در غار تار و پود بست‌، و چگونه‌ آن‌ حضرت‌ بیمار و مجنون‌ را شفا بخشید.... پنجم‌، در ذکر دعا و ستایش‌ (۱۰ بیت‌) است‌. در مرتبت‌ ششم‌، شرف‌ قرآن‌، عظمت‌ و اعجاز آن‌ را در ۱۷ بیت‌ شرح‌ داده‌ است‌. در مرتبه هفتم‌،روایت‌ معراج‌ نبوی‌ در ۱۳ بیت‌ است‌. در مرتبه هشتم‌، سخن‌ از جهاد و خاصه‌ دلاوری‌های‌ حضرت‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اصحاب‌ اوست‌ (۲۲ بیت‌) که‌ از بخش‌های‌ بسیار برازنده قصیده برده‌ و حتی‌ از جمله زیباترین‌ آثار ادب‌ دینی‌ عرب‌ است‌. مرتبت‌ نهم‌ و دهم‌ (۱۴ بیت‌ + ۹ بیت‌) در استغفار و توسل‌ به‌ حضرت‌ رسول‌ و مناجات‌ و زاری‌ بر حال‌ خویشتن‌ است‌.
[۱۸] حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌، ج۲، ص۱۳۳۱.



شرح‌ها، تخمیس‌ها، تثلیث‌ها و تشطیرها و ترجمه‌های‌ گوناگون‌ قصیده برده‌ چندان‌ کثرت‌ یافته‌ است‌ که‌ جمع‌آوری‌ همه آن‌ها به‌ آسانی‌ میسر نیست‌. هنوز از هر کتابخانه شخصی‌ در کشورهای‌ اسلامی‌، شماری‌ ترجمه‌ و شرح‌ ناشناخته‌ سر بیرون‌ می‌کشد. جامع‌ترین‌ گزارشی‌ که‌ تاکنون‌ به‌ عربی‌ فراهم‌ آمده‌، هنوز بخش‌ «برده‌» در کشف‌ الظنون‌ حاجی‌ خلیفه‌ است‌.
[۱۹] حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌، ج۲، ص۱۳۳۱ بب.
وی‌ مجموعاً از ۴۶ شرح‌ نام‌ برده‌ که‌ دو تای‌ آنها فارسی‌ و ۳ تا ترکی‌ است‌. از تخمیس‌ها نیز به‌ ۱۱ تخمیس‌ اشاره‌ کرده‌ است‌. نیز در حاشیه کتاب‌ افزوده‌ شده‌ که‌ تخمیسات‌ و تسبیعات‌ قصیده‌ از شمار خارج‌ است‌، و از قول‌ سهرانی‌ آمده‌ است‌ که‌ وی‌ ۳۵ تخمیس‌ دیده‌؛ باسه‌۱ نیز به‌ ۹۰ شرح‌ به‌ زبان‌های‌ عربی‌، فارسی‌، ترکی‌ و بربری‌ اشاره‌ کرده‌ است‌
[۲۰] ۲ EI.
بروکلمان‌ ۷۲ شرح‌ به‌ زبان‌های ‌گوناگون‌ شرقی‌، و انبوهی‌ تخمیس‌، تسبیع‌ و... آورده‌ است‌.
[۲۱] GAL، ج۱، ص۳۰۹-۳۱۱.

ظاهراً نخستین‌ شرح‌، از آن‌ ابوشامه‌، فقیه‌، ادیب‌ و مورخ‌ دمشقی‌ (د ۶۶۵ق‌/۱۲۶۷م‌) بوده‌ است‌ که‌ نسخه‌های‌ خطی‌ این‌ شرح‌ در کتابخانه ملی‌ پاریس‌ و کتابخانه مونیخ‌ موجود است‌. گسترده‌ترین‌ شرح‌ نیز گویا شرح‌ ابوعبدالله‌ محمد ابن‌ مرزوق‌ تلمسانی‌ (د ۸۴۲ق‌/۱۴۳۸م‌) است‌ که‌ الاستیعاب‌ لما فیها من‌ البیان‌ و الاعراب‌ نامیده‌ شده‌ است‌. مزیت‌ این‌ شرح‌ مفصل‌ آن‌ است‌ که‌ مؤلف‌، برخلاف‌ دیگران‌، تنها به‌ شرح‌ لغوی‌ قصیده‌ بسنده‌ نکرده‌، بلکه‌ به‌ استخراج‌ معانی‌ صوفیانه شعر نیز پرداخته‌ است‌.


نخستین‌ ترجمه اروپایی‌ قصیده‌، از آن‌ِ اوری‌۱ است‌ که‌ در ۱۷۶۱م‌ متن‌ قصیده‌ و ترجمه لاتینی‌ آن‌ را در لیدن‌ منتشر کرد. به‌ آلمانی‌، شرح‌ و ترجمه روزنسوایگ‌۲ در ۱۸۲۴م‌ (وین‌) و از آن‌ِ رُلفس‌۳ در ۱۸۶۰م‌ (وین‌) منتشر شده‌ است‌. به‌ زبان‌ فرانسه‌، ترجمه‌هایی‌ از دوساسی‌۴ (۱۸۲۲م‌) و باسه‌ (۱۸۹۴م‌)، به‌ انگلیسی‌، ترجمه ردهاوس‌۵ (گلاسکو، ۱۸۸۱م‌)، و به‌ ایتالیایی‌، ترجمه گابریلی‌ (فلورانس‌، ۱۹۰۱م‌) معروفند.
[۲۲] GAL، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹.
[۲۳] ۲ EI.



از ترجمه‌های‌ فارسی‌ برده‌ شماری‌، غالباً به‌ شعر در فهارس‌ معرفی‌ شده‌ که‌ از آن‌ جمله‌ است‌:

۹.۱ - قرن هشتم و نهم

قرن‌ ۸ق‌: ترجمه ابوالقاسم‌ جنید فرزند بهرام‌ شیرازی‌.
[۲۴] منزوی‌، خطی‌، ج۴، ص۲۷۲۳.
در موزه بریتانیا؛ ترجمه محیی‌الدین‌ محمد، در ۷۷۹ق‌.
[۲۵] منزوی‌، خطی‌، ج۴، ص۲۷۲۴.
نسخه مشهد،
[۲۶] آستان‌ قدس‌، فهرست‌، ج۷، ص۲۴۸-۲۴۹.
شرح‌ شرف‌الدین‌ علی‌ یزدی‌
[۲۷] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۳.

قرن‌ ۹ق‌: ترجمه محمدحافظ شرف‌ یا محمد شریفا. این‌ ترجمه‌ که‌ با این‌ بیت‌ آغاز می‌شود:
ای‌ ز یاد صحبت‌ یارانت‌اندر ذی‌ سلم‌ {} اشک‌ چشم‌ آمیخته‌ با خون‌ روان‌ گشته‌ به‌ هم‌
بی‌گمان‌ از مشهورترین‌ ترجمه‌هاست‌ و نسخه‌های‌ متعددی‌ از آن‌ موجود است‌.
[۲۸] نوشاهی‌ عارف‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ موزه ملی‌ پاکستان‌ کراچی‌، ج۱، ص۶۰۹ -۶۱۰، لاهور، ۱۳۶۲ش‌.
احتمالاً ترجمه‌ای‌ که‌ در بسیاری‌ جایها به‌ جامی‌ نسبت‌ داده‌ شده‌، همین‌ ترجمه‌ باشد؛ هرچند که‌ نسخه‌هایی‌ از ترجمه قصیده‌، منسوب‌ به‌ جامی‌ در لنینگراد
[۲۹] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۲.
موجود است‌، اما اطلاع‌ روشنی‌ درباره آن‌ها در فهرست‌ آکادمی‌ علوم‌ شوروی‌ نیامده‌ است‌؛ حال‌ آنکه‌ در انتهای‌ این‌ نسخه‌ها (ترقیمه‌)، قصیده‌ به‌ جامی‌ منسوب‌ شده‌ است‌.
[۳۰] نوشاهی‌ عارف‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ موزه ملی‌ پاکستان‌ کراچی‌، ج۱، ص۶۰۹ -۶۱۰، لاهور، ۱۳۶۲ش‌.
نیز گزارش‌ دیگری‌ از ترجمه قصیده‌، متعلق‌ به‌ غضنفر بن‌ جعفر (سده ۱۰ق‌) دانسته‌ شده‌، حال‌ آنکه‌ در ترقیمه‌ باز نام‌ جامی‌ آمده‌ است‌.
[۳۱] منزوی، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ کتابخانه گنج‌بخش‌، ج۳، ص۱۷۰۲، لاهور، ۱۳۵۹ش‌.
[۳۲] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۳.
افزون‌ بر اینها، ۵ نسخه‌ از شرح‌ و ترجمه منسوب‌ به‌ جامی‌ معرفی‌ شده‌ است‌.
[۳۳] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۲.
با توجه‌ به‌ آنچه‌ گذشت‌، به‌ نظر می‌رسد که‌ شرح‌ خاصی‌ به‌ نام‌ جامی‌ موجود نیست‌ و هرچه‌ هست‌، ترجمه‌هایی‌ است‌ که‌ به‌ او نسبت‌ داده‌اند.

۹.۲ - قرن دهم تا سیزدهم

قرن‌ ۱۰: ترجمه‌های‌ تحت‌اللفظی‌، اما منظوم‌ از کسی‌ به‌ نام‌ نصیر (تاریخ‌تحریر: ۹۲۸ق‌)
[۳۴] آستان‌ قدس‌، فهرست‌، ج۳، ص۵.
شرح‌ محمد افضل‌ پسر روزبهان‌ معروف‌ به‌خواجه‌ مولانای‌اصفهانی‌
[۳۵] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۲.
[۳۶] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص ۳۴۸۴.

قرن‌ ۱۱: شرح‌ غضنفر فرزند جعفر حسینی ‌ (در اینجا ۱۳ نسخه‌ از آن‌ معرفی‌ کرده‌ است.
[۳۷] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۳.
).
قرن‌ ۱۲: ترجمه کسی‌ به‌ نام‌ سمرقندی‌، موجود در موزه بریتانیا
[۳۸] منزوی‌، خطی‌، ج۴، ص۲۷۲۳.
؛ ترجمه‌ای‌ به‌ تاریخ‌ ۱۱۴۵ق‌، موجود در بادلیان‌
[۳۹] مرکزی‌، میکروفیلم‌ها، ج۱، ص۵۵۹.
ترجمه‌ای‌ به‌ نام‌ شاه‌ سلطان‌ حسین‌ صفوی‌.
[۴۰] منزوی‌، خطی‌، ج۴، ص۲۷۲۴.

قرن‌ ۱۳: شرح‌ فرید فرزند فتح‌الله‌ حسینی‌.
[۴۱] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۴.

علاوه‌ بر اینها منزوی‌
[۴۲] منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۲-۳۴۸۴.
۴ شرح‌ دیگر با نسخ‌ فراوان‌ معرفی‌ کرده‌ است‌ که‌ تاریخ‌ روشنی‌ ندارند.
اینک‌ فهرست‌ جامعی‌ از تخمیسها، ترجمه‌ها و شرحهای‌ فارسی‌ این‌ قصیده‌ توسط احمد منزوی‌ در دست‌ تدوین‌ و چاپ‌ است‌. این‌ فهرستواره‌ که‌ بیشتر نسخه‌های‌ یاد شده‌ را نیز در بردارد، شامل‌ است‌ بر: ۸ تخمیس‌، ۱۱ ترجمه منظوم‌ و ۲۵ شرح‌.

۹.۳ - شرح‌ها و ترجمه‌های چاپ شده

برخی‌ از شروح‌ و ترجمه‌هایی‌ که‌ به‌ فارسی‌ چاپ‌ و منتشر شده‌ است‌، اینهاست‌: شرح‌ قصیده برده‌، از سده ۹ق‌، به‌ کوشش‌ علی‌ محدث‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌ که‌ ظاهراً کهن‌ترین‌ ترجمه فارسی‌ است‌؛ شرح‌ قصیده برده‌، از حسن‌ علیخان‌، چ‌ سنگی‌، هند، ۱۲۸۲ق‌؛ شرح‌ و ترجمه قصیده برده‌، از احمد شیخ‌الاسلام‌ مریوانی‌، ۱۳۳۴ش‌. این‌ شرح‌ و ترجمه منظوم‌ محمد شریفا، به‌ کوشش‌ حسن‌ سعید به‌ نام‌ جلوه‌گاه‌ رسالت‌ و امامت‌ در کرج‌ چاپ‌ شده‌ است‌؛ قصیده مبارکه برده‌، با ترجمه‌ و شرح‌ از محمد شیخ‌الاسلام‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌. در این‌ شرح‌، ترجمه‌های‌ منظوم‌ محیی‌الدین‌ محمد، میرجان‌ عراقی‌، محمد شریفا، جامی‌ و گاه‌ کسان‌ دیگر، جا به‌ جا آورده‌ شده‌ است‌؛ قصیده مبارکه برده‌، همراه‌ با ترجمه مختصر فارسی‌، از قیس‌ آل‌ قیس‌ و محمدرضا عادل‌، تهران‌، ۱۳۷۱ش‌؛ همچنین‌ ترجمه قصیده مبارکه برده‌، همراه‌ با شرح‌ لغات‌ مشکل‌، از احمد حواری‌ نسب‌ (سنندج‌، ۱۳۶۸ش‌).


(۱) آستان‌ قدس‌، فهرست‌.
(۲) ابن‌ شاکر محمد، فوات‌ الوفیات‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.
(۳) بستانی‌ بطرس‌، دائره المعارف‌، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
(۴) حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌.
(۵) حواری‌ نسب‌ احمد، ترجمه قصیده مبارکه برده‌، سنندج‌، ۱۳۶۸ش‌.
(۶) دوزی‌ - ر-، فرهنگ‌ البسه مسلمانان‌، ترجمه حسینعلی‌ هروی‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
(۷) شیخ‌الاسلام‌ محمد، قصیده مبارکه برده‌، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
(۸) صفدی‌ خلیل‌، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ س‌ددرینگ‌، بیروت‌، ۱۳۹۴ق‌/۱۹۷۴م‌.
(۹) مبارک‌ زکی‌، المدائح‌ النبویه، قاهره‌، ۱۳۵۴ق‌/۱۹۳۵م‌.
(۱۰) مرکزی‌، میکروفیلم‌ها.
(۱۱) منزوی‌، خطی‌.
(۱۲) منزوی، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ کتابخانه گنج‌بخش‌، لاهور، ۱۳۵۹ش‌.
(۱۳) منوچهری‌ دامغانی‌، دیوان‌، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۱۳۲۶ش‌.
(۱۴) نوشاهی‌ عارف‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ موزه ملی‌ پاکستان‌ کراچی‌، لاهور، ۱۳۶۲ش‌.
(۱۵) GAL.
(۱۶) ۲ EI.


۱. دوزی‌ ، ر،، فرهنگ‌ البسه مسلمانان‌، ج۱، ص۵۷، ترجمه حسینعلی‌ هروی‌، تهران‌، ۱۳۵۹ش‌.
۲. بیت‌ آخر، منوچهری‌ دامغانی‌، ج۱، ص۱۱۳، دیوان‌، به‌ کوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، ۱۳۲۶ش‌.
۳. ابن‌ شاکر محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۳۶۲، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.    
۴. صفدی‌ خلیل‌، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۸۸.    
۵. ابن‌ شاکر محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۳۶۲-۳۶۴، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.    
۶. مبارک‌ زکی‌، المدائح‌ النبویه، ج۱، ص۱۸۹، قاهره‌، ۱۳۵۴ق‌/۱۹۳۵م‌.
۷. ابن‌ شاکر محمد، فوات‌ الوفیات‌، ج۳، ص۳۶۸-۳۶۹، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۴م‌.    
۸. صفدی‌ خلیل‌، الوافی‌ بالوفیات‌، ج۳، ص۹۳-۹۴.    
۹. شیخ‌الاسلام‌ محمد، قصیده مبارکه برده‌، ج۱، ص۵ -۶، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۰. حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌، ج۲، ص۱۳۳۱- ۱۳۳۲.
۱۱. حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌، ج۲، ص۱۳۳۱.
۱۲. مبارک‌ زکی‌، المدائح‌ النبویه، ج۱، ص۱۹۹، قاهره‌، ۱۳۵۴ق‌/۱۹۳۵م‌.
۱۳. شیخ‌الاسلام‌ محمد، قصیده مبارکه برده‌، ج۱، ص‌۶ - ۷، تهران‌، ۱۳۶۱ش‌.
۱۴. حواری‌ نسب‌ احمد، ترجمه قصیده مبارکه برده‌، سنندج‌، ۱۳۶۸ش‌.
۱۵. بستانی‌ بطرس‌، دائره المعارف‌، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
۱۶. بستانی‌ بطرس‌، دائره المعارف‌، ج۵، ص۳۱۲، بیروت‌، دارالمعرفه‌.
۱۷. مبارک‌ زکی‌، المدائح‌ النبویه، ج۱، ص۲۰۴- ۲۰۵، قاهره‌، ۱۳۵۴ق‌/۱۹۳۵م‌.
۱۸. حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌، ج۲، ص۱۳۳۱.
۱۹. حاجی‌ خلیفه مصطفی‌، کشف الظنون‌، ج۲، ص۱۳۳۱ بب.
۲۰. ۲ EI.
۲۱. GAL، ج۱، ص۳۰۹-۳۱۱.
۲۲. GAL، ج۱، ص۳۰۸-۳۰۹.
۲۳. ۲ EI.
۲۴. منزوی‌، خطی‌، ج۴، ص۲۷۲۳.
۲۵. منزوی‌، خطی‌، ج۴، ص۲۷۲۴.
۲۶. آستان‌ قدس‌، فهرست‌، ج۷، ص۲۴۸-۲۴۹.
۲۷. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۳.
۲۸. نوشاهی‌ عارف‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ موزه ملی‌ پاکستان‌ کراچی‌، ج۱، ص۶۰۹ -۶۱۰، لاهور، ۱۳۶۲ش‌.
۲۹. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۲.
۳۰. نوشاهی‌ عارف‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ فارسی‌ موزه ملی‌ پاکستان‌ کراچی‌، ج۱، ص۶۰۹ -۶۱۰، لاهور، ۱۳۶۲ش‌.
۳۱. منزوی، فهرست‌ نسخه‌های‌ خطی‌ کتابخانه گنج‌بخش‌، ج۳، ص۱۷۰۲، لاهور، ۱۳۵۹ش‌.
۳۲. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۳.
۳۳. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۲.
۳۴. آستان‌ قدس‌، فهرست‌، ج۳، ص۵.
۳۵. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۲.
۳۶. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص ۳۴۸۴.
۳۷. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۳.
۳۸. منزوی‌، خطی‌، ج۴، ص۲۷۲۳.
۳۹. مرکزی‌، میکروفیلم‌ها، ج۱، ص۵۵۹.
۴۰. منزوی‌، خطی‌، ج۴، ص۲۷۲۴.
۴۱. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۴.
۴۲. منزوی‌، خطی‌، ج۵، ص۳۴۸۲-۳۴۸۴.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «برده»، شماره۴۷۳۲.    






جعبه ابزار