• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بدیهه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بدیهه، گفتن سخن یا شعری بدون تفکّر و آمادگی قبلی می‌باشد.



واژه ارتجال نیز به معنی «به بدیهه شعر یا سخن گفتن و بدیهه سرایی» است.


بدیهه از ریشه «بَدأَ» (آغاز کردن) است که در آن «هاء» جایگزین «همزه» شده است؛ و ارتجال به معنای آسان بودن و به سوی پایین جاری بودن است که از اصطلاح «شَعرٌ رَجِلٌ» (موی فرو افتاده) یا «ارتجال البئر» (فرو رفتن به چاه با پای خود و بدون استفاده از طناب) استفاده شده است.


در تفاوت ارتجال و بدیهه، گفته‌اند که در ارتجال شاعر شعر خود را از قبل آماده نمی‌کند، ولی در بدیهه چند لحظه به تفکر می‌پردازد.


از دیگر مترادفات ارتجال که در فرهنگ‌ها آمده فقط واژه اقتضاب به کار می‌رود.


مقابل ارتجال و بدیهه «رویت و فکرت» (اندیشه) است.


در میان عرب‌ها از دوران پیش از اسلام بدیهه سرایی مرسوم و پسندیده بوده است.
در میان ایرانیان نیز بدیهه سرایی نشانه طبع و قریحه شاعری و تبحّر در آن بوده است.
شعرخوانی از روزگار قدیم در آیینهای رسمی، جشنهای خصوصی مانند جشن عروسی و در عصر جدید جشنهای سالیانه مدارس و نیز مجالس ترحیم رواج داشته است.
برای این مواقع اشعار مناسبی تصنیف می‌کرده یا فی المجلس می‌سروده‌اند و نیز قطعاتی از اشعار قدما را می‌خوانده‌اند، و همین رسم سبب افزایش حجم دیوان بسیاری از شاعران شده است.


به گفته نظامی عروضی
[۱] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۵۷، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
بدیهه، رکن اعلای هنر شاعری است و شعرا به واسطه بدیهه گویی پاداشهای بسیار یافته‌اند.


نظامی حکایات زیادی درباره بدیهه سرایی نقل کرده است.

۸.۱ - رودکی

مشهور‌ترین و قدیمی‌ترین حکایاتی درباره بدیهه گویی رودکی است که چون اقامت ا میرنصیر سامانی در هرات طولانی شد، اطرافیان امیرنصر که آرزومند بازگشت به دیار بودند از رودکی خواستند که با سرودن شعری امیر را به بازگشت به بخارا ترغیب کند، و رودکی نیز شعر «بوی جوی مولیان» را سرود و امیر چون شنید، چنان حالش دگرگون شد که بدون کفش پای در رکاب آورد و روی به بخارا نهاد.
ازینرو نظامی گوید آن اقبالی که رودکی در آل سامان دید از بدیهه سرایی بود.
[۲] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۵۲ـ۵۴، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.


۸.۲ - سلطان محمود

از دیگر حکایات نظامی حکایت بدیهه سرایی عنصری است که چون سلطان محمود در حالت مستی فرمان داد تا ایاز گیسوی خود را ببرد، روز بعد پشیمان و بدحال شد.
سرانجام عنصری با سرودن یک رباعی به بدیهه، خاطر او را خوش ساخت.
[۳] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۵۵ـ۵۷، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.


۸.۳ - سایرین

همچنین نظامی چند رباعی از بدیهیات معزّی، ازرقی و رشیدی نقل کرده است.
[۴] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۵] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۷۴، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
سپس درباره بدیهه سرایی خود حکایتی آورده که به فحوای آن، در فرصتی کوتاه، یعنی میان دو بار گردش ساغر در خدمت ملک جبال، پنج بیت «مقرون به الفاظ عذب و مشحون به مبانی بکر» سروده است.
[۶] احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.



جامی
[۷] نورالدّین عبد الرحمن بن احمد بن محمد (معروف به جامی)، ج۱، ص۸۶، بهارستان، چاپ افست تهران ۱۳۴۸ ش.
نیز در باب بدیهه گویی فردوسی حکایتی نقل کرده است که در مجلس سلطان محمود، عنصری و فرخی و عسجدی برای تحقیر فردوسی که از شاعران درباری نبوده است، به اتّفاق سه مصراع می‌گویند که رابع نداشته باشد، فردوسی به محض شنیدن آن سه مصراع، مصراع چهارم را بر بدیهه می‌سازد و آنان از طبع او متحیر می‌شوند.


درباره قاآنی نیز گفته‌اند که بامداد عیدی، دیر هنگام، از خواب برخاست و از آن‌جا که شعری برای تهنیت عید نسروده بود، با عجله کاغذی برداشت تا در میانه راه قصیده‌ای بسراید و چون مجال نوشتن نیافت آنرا به خاطر سپرد و در مجلس شاه خواند.
[۸] مهدی حمیدی شیرازی، شعر در عصر قاجار، ج۱، ص۱۱۲، تهران ۱۳۶۴ ش.



در میان شاعران بدیهه سرا در قرن اخیر می‌توان از ملک الشعراء بهار، لطفعلی صورتگر، محمد حسین شهریار، و ابراهیم صهبا نام برد.
منابع:
(۱) نورالدّین عبد الرحمن بن احمد بن محمد (معروف به جامی)، بهارستان، چاپ افست تهران ۱۳۴۸ ش.
(۲) مهدی حمیدی شیرازی، شعر در عصر قاجار، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳) احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.



۱. احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۵۷، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
۲. احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۵۲ـ۵۴، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
۳. احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۵۵ـ۵۷، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
۴. احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
۵. احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۷۴، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
۶. احمدبن عمر نظامی، چهار مقاله، ج۱، ص۸۵ ـ۸۶، چاپ محمد معین، تهران ۱۳۶۴ ش.
۷. نورالدّین عبد الرحمن بن احمد بن محمد (معروف به جامی)، ج۱، ص۸۶، بهارستان، چاپ افست تهران ۱۳۴۸ ش.
۸. مهدی حمیدی شیرازی، شعر در عصر قاجار، ج۱، ص۱۱۲، تهران ۱۳۶۴ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدیهه»، شماره۸۲۹.    


رده‌های این صفحه : ادبیات فارسی | شعر




جعبه ابزار