بدیع در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بدیع، ذات بیمانند، آفریدگار مخلوقات بدون نمونه پیشین، از اسما و صفات
الهی است.
. در صورت اول بدیع بهمعنای موجود بیمانند و بینظیر است
؛ ولی درصورت دوم میتواند مفید یکی از دومعنای زیر باشد:۱. معنای فاعلی (مبدِع)؛ یعنی کسی که آفریدن او جدید و بدون سابقه و نمونه پیشین است.
۲. معنای مفعولی (مبدَع)؛ یعنی پدیدهای که بهطور جدید و بدون سابقه و نمونه قبلی آفریده شده است.
بدیع از
اسماء حسنای الهی است که در قرآن دو بار به صورت «بَدیعُ السَّموتِ وَالاَرض» به کار رفته است
همچنین در
روایات نبوی و
نهجالبلاغه و
ادعیه به این اسم اشاره شده است.
بدیع به عنوان اسمی از
اسماء حسنای الهی دو معنا میتواند داشته باشد:
کسی که نه در
ذات خود
نظیری دارد و نه در صفات و افعال.
در این صورت مفهوم بدیع مانند مفاد «لَیسَ کَمِثلِه شَیء»
خواهد بود. گفته شده:«بَدیعُ السَّموت وَ الاَرضِ» یعنی خداوند در آسمانهای
عالم ارواح و
زمین عالم اجساد نظیر و مثل ندارد.
به این مفهوم در برخی از روایات نیز اشاره شده است:«فإنّک بدیع لم یکن قبلکشیء».
برخی بدیع را معادل اسم «اوّل» خداوند دانستهاند.
آفرینندهای که مخلوقات را بدون
الگو و
مثل و مانندی که بر کار او سبقت داشته باشد، ایجاد کرده است. در دو آیهای که بدیع، در آنها به کار رفته غالب مفسران همین معنا را از آن استفاده کردهاند.
در روایتی
امام باقر (علیهالسلام) در
تفسیر «بَدیعُ السَّموتِ وَ الاَرض» فرمودهاند:خداوند همه چیز را با علم خود، بدون مثال و نمونه پیشین
ابداع و ابتکار کرد و آسمانها و زمین را آفرید، در حالی که پیش از آن
آسمان و زمینی نبود.
در
دعا آمده است:«اللّه أوّل کل شیء و آخره و بدیع کلّ شیء و منتهاه».
در دو آیهای که بدیع در آنها به کار رفته، بدیع بودن
خداوند دلیل نفی
فرزند از او قرار داده شده است:«... وخَرَقوا لَهُ بَنینَ وبَنت بِغَیرِ عِلم سُبحنَهُ وتَعلی عَمّا یَصِفون • بَدیعُ السَّموتِ والاَرضِ...»،
«وقالوا اتَّخَذَ اللّهُ ولَدًا سُبحنَهُ... بَدیعُ السَّموتِ والاَرضِ...».
با تکیه بر بدیع بودن خداوند، به دو صورت میتوان
فرزند داشتن او را نفی کرد:
اگر بدیع به معنای ذات بیمانند باشد، فرزند داشتن چنین ذاتی غیر ممکن است، زیرا فرزند داشتن عبارت از این است که موجودی برخی از اجزای وجود خود را از خود جدا کرده و به تدریج او را تربیت کند تا نوعی همانند خودش شود، و
ذات الهی منزه از مثل و مانند است.
اگر بدیع به معنای آفریننده موجودات، بدون نمونه پیشین باشد لازمه بدیع بودن خداوند آن است که
خلق و
فعل الهی شبیه فعل دیگران در تدریج و
توسّل به
اسباب نباشد، بنابراین، فرزند داشتن او ممکن نیست، زیرا تحقق فرزند به تربیت و تدریج نیاز دارد.
برخی در مجموع گفتهاند:اگر مراد از فرزند داشتن خداوند آن است که او از طریق طبیعی و معهود دارای فرزند شده است چنین امری درباره خدا صحیح نیست، زیرا این معنا درباره کسی تصور میشود که قادر نباشد از طریق خلق و ایجاد به صورت دفعی آن را به دست آورد؛ نه خدا که قادر است با اراده آنچه را که میخواهد بیافریند
و اگر مراد آن است که خداوند بدون نیاز به
همسر ،
نطفه و... فرزند را ابداع کرده است این هم درست نیست، چون اگر بنا باشد آنچه خداوند ابداع کرده فرزند او باشد باید همه مخلوقات آسمان و زمین فرزند او باشند، چون او «بَدیعُ السَّموت والأرض» است و ترجیحی هم در کار نیست.
اسماء الله الحسنی؛ الاسماء و الصفات؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ التبیان فی تفسیر القرآن؛ تفسیر العیاشی؛ تفسیر القرآن الکریم، ابنعربی؛ التفسیر الکبیر؛ تهذیب الاحکام؛ رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن؛ شرح الاسماء او شرح دعاء الجوشن الکبیر؛ شرح
اسماء الله الحسنی (لوامع البینات)؛ شرح توحید الصدوق؛ لسانالعرب؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ النور الاسنی فی شرح
اسماء الله الحسنی؛ النهایة فی غریب الحدیث و الاثر؛ نهج البلاغه؛ وسائل الشیعه.
دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله«بدیع در قرآن»