بدر خشنی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَدْرِ خَرْشَنی (
ذیقعده ۳۳۰/اوت ۹۴۲)، از سرداران و امرای برجسته
بغداد در سده ۴ق/۱۰م میباشد.
درباره تاریخ و محل تولد بدر از مآخذ موجود اطلاعی به دست نمیآید، اما از نسبت او میتوان گفت که احتمالاً در خرشنه، جایی در آسیای صغیر در ناحیه ملطیه، نزدیک لوقان که ابن خردادبه از آن به عنوان یکی از «حصون» آن ناحیه نام برده،
به دنیا آمده است. اینکه بدر از چه تاریخی وارد فعالیتهای سیاسی شد، نیز بر ما پوشیده است. نام وی نخستینبار در گزارشی مربوط به وقایع سال ۳۱۹ق/۹۳۱م آمده است حاکی از آنکه او در این
سال گروهی از ارمنیان را که با ایشان جنگیده، و اسیرشان کرده بود، به
بغداد گسیل داشته است. از این روایت تاریخی میتوان نتیجه گرفت که او احتمالاً فرماندهی سپاه را در جنگی در آسیای صغیر برعهده داشته است
و از همین موقع است که میتوان نشانههای او را در تاریخ جست و جو کرد.
در ۳۲۰ق که مونس خادم سرانجام مقتدر خلیفه عباسی را از پای درآورد و خود در
موصل اقامت گزید، بدر خرشنی نیز با عدهای از سواران خویش از شهر ارزن (در شرق شبه جزیره آناتولی) به وی پیوست و مونس از این کار خشنود شد.
چون در
شوال ۳۲۰ قاهر به خلافت نشست، بدر خرشنی به جای ابن یلبق حاجب، وظایف او را برعهده گرفت
اما چند ماه بعد وی نیز در زمره کسانی بود که با راضی خلیفه جدید
بیعت کرد
و ریاست شرطه بغداد را از سوی او عهده
دار شد.
هنگام ظهور
فتنه حنابله (۳۲۳ق/۹۳۵م) بدر به عنوان رئیس شرطه در فرو نشاندن آشوب نقشی مهم داشت و بر بربهاری و یارانش بسیار سخت گرفت.
بدر همچنین در نزاع میان ابن مقله وزیر (ه م) و
محمد بن یاقوت (د ۳۲۳ق) حاجب راضى، جانب وزير را گرفت؛ و چون محمد بن ياقوت و يارانش خليفه را به سوي خود متمايل كردند، راضى نيز بدر خرشنى را به درخواست آنان عزل، و مأمور دمشق كرد.
(وی را به حکومت نواحی
حلب فرستاد. بدر به آنجا رفت، ولی میان او و طریف، حاکم قبلی نزاع برخاست و بدر سرانجام به امر خلیفه به بغداد بازگشت.
)
روایت دیگری نشان میدهد که خلیفه تحت فشار مخالفان وزیر و یارانش بدر را به
حکومت برخی نواحی
اصفهان و
فارس گماشت، اما چون میان دو گروه توافقی حاصل شد، وی بر همان سمت ریاست شرطه باقی ماند.
به رغم این همداستانی، گویا روابط بدر با دو گروه نظامی عمده بغداد، یعنی ساجیه و حُجَریه،
چندان تیره بود که وقتی آنها
خانه ابن مقله وزیر را
آتش زدند، بدر از بیم ایشان مدتی به خانه یکی از رجال متنفذ بغداد پناه برد.
بدر خرشنی به پارهای ماموریتهای نظامی خارج از عراق نیز رفت
چنانکه در ۳۲۵ق/۹۳۷م از حضور او در
مصر یاد شده است.
ابن رائق (ه م) نیز او را به ماموریتی به
اهواز و ناحیه
واسط و
بصره گسیل کرد.
در آشوبهای این دوره
بغداد، بدر به عنوان یکی از عوامل
سلطه و ستمگری
خلیفه و دولتمردان بغداد مورد تنفر مردم بود، چنانکه وقتی (در ۳۲۹ق)
ابوالحسین بریدی (
آل بریدی) و
اصحاب او در بغداد
فتنهای برپا کردند، بدر در این گیر و
دار به دست عامه مردم افتاد و چندان او را زدند که نزدیک به
مرگ بود، تا آنکه کسانی از نزدیکان خلیفه او را از چنگ مردم نجات دادند.
وی همچنان ریاست شرطه و گویا فرماندهی سپاه بغداد را در دست داشت، چه، در
جمادی الاخر ۳۳۰ وقتی ابوالحسین بریدی برای تسخیر بغداد از واسط بیرون آمد، در کنار نهر دیالی از سپاهیان بدر خرشنی شکست خورد.
هم در این سال بود که متقی بدر را بر راه فرات گماشت
اما بدر که از نزاعها و دستهبندیهای گوناگون بغداد، تنها زیان دیده بود، سرانجام به
محمد بن طغج اخشید (آل اخشید) که این زمان بر مصر و
شام حکمرانی میکرد، پناه برد. بنابر روایتی محمد بن طغج، خود با او مکاتبه کرد و او را نزد خود خواند
سپس به
حکومت دمشق منصوبش کرد، اما اندکی بر نیامد که بدر بر اثر
بیماری درگذشت.
براساس یک بیت
شعر که
صفدی نقل کرده است،
ولایت او بر دمشق دو ماه به درازا کشید.
درباره بدر خرشنی باید به یک نکته دیگر نیز اشاره کرد، چه، برخی از محققان او را ممدوح ابوالطیب متنبی (د ۳۵۴ق) دانستهاند
و اتفاقاً با بدر خرشنی هم
عصر بوده است.
(۱) ابن اثیر، الکامل.
(۲) ابن تغری بردی، النجوم.
(۳) ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، ۱۴۱۲ق/۱۹۹۲م.
(۴) ابن خردادبه، المسالک و الممالک، بهکوشش دخویه، لیدن، ۱۸۸۹م.
(۵) ابن زولاق، حسین، «سیره محمد ابن طغج الاخشید»، شذرات من کتب مفقوده، به کوشش احسان عباس، بیروت، دارالغرب الاسلامی.
(۶) ابن شاکر کتبی، محمد، عیون التواریخ، نسخه عکسی موجود در کتابخانه مرکز.
(۷) ابن شداد، محمد، الاعلاق الخطیره، به کوشش یحیی عباره، دمشق، ۱۹۷۸م.
(۸) ابن ظافر، علی، اخبار الدوله الحمدانیه، به کوشش تمیم رواف، دمشق، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۵م.
(۹) ابن عدیم، عمر، زبده الحلب من تاریخ حلب، به کوشش سامی دهان، دمشق، ۱۳۷۰ق/۱۹۵۱م.
(۱۰) ابن فضلالله عمری، مسالک الابصار، چ تصویری، فرانکفورت، ۱۹۸۸م.
(۱۱) ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، به کوشش آمدرز، قاهره، ۱۳۳۲ق/۱۹۱۴م.
(۱۲) صفدی، خلیل، امراء دمشق، به کوشش صلاحالدین منجد، بیروت، ۱۹۷۰م.
(۱۳) صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش ددرینگ، بیروت، ۱۹۷۰م.
(۱۴) صولی، محمد، الاوراق، اخبار الراضی بالله و، به کوشش هیورث دن، قاهره، ۱۹۳۵م.
(۱۵) عزام، عبدالوهاب، شرح بر دیوان متنبی، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م.
(۱۶) العیون و الحدائق، به کوشش عمر سعیدی، دمشق، ۱۹۷۲م.
(۱۷) غزی، کامل، نهر الذهب فی تاریخ حلب، به کوشش شوقی شعث و محمود فاخوری، حلب، ۱۴۱۳ق/۱۹۹۳م.
(۱۸) قرطبی، علی، صله تاریخ الطبری، همراه ج ۱۱ تاریخ طبری.
(۱۹) کبیسی، حمدان عبدالمجید، عصر الخلیفه المقتدر بالله، بغداد، ۱۳۹۴ق/۱۹۷۴م.
(۲۰) متنبی، دیوان، به کوشش دیتریچی، برلین، ۱۸۶۱م.
(۲۱) همدانی، محمد، تکمله تاریخ الطبری، همراه ج ۱۱ تاریخ طبری.
(۲۲) یاقوت، بلدان.
(۲۳) الیواقیت و الضرب، منسوب به ابوالفدا، به کوشش محمدکمال و فالح بکور، حلب، ۱۴۱۰ق/۱۹۸۹م.
(۲۴) ۲ EI.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بدر خشنی»، شماره۴۶۱۴.