بختیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بُخْتی، یا بُخْتیّه، یکی از طایفههای کهن کُرد ساکن در ناحیة بُخْتان (بوتان) در
جزیره ابن عمر در کرانه غربی
رود دجله میباشد.
ناحیة قَردو که جغرافی نویسان اسلامی (مانند
ابن اثیر،
بلاذری و
طبری) آن را بقردا و بقردی خواندهاند، تا اوایل دوره اسلامی به تمامی منطقه و شهری که امروزه به
جزیره ابن عمر معروف است، و پس از آن به بخشی از منطقه و ناحیة بوتان، اطلاق میشد.
در دوران کهن این ناحیه جولانگاه تاخت و تاز دولت نیرومند خالدی (= هالدیا) بود که در سده ۹قم در ناحیه وان تشکیل شد. این همان دولتی است که
آشوریان با نام «اورارتو»،
عبریان «اراراط» (آرارات) و یونانیان «الارودی»، «خالدوی» و «خالدایوی» از آن یاد میکنند و تا سده ۶قم برقرار بوده است.
خالدی
ها با آمدن
ارامنه به ناحیه وان، از آنجا به کوهستان
ها پناه بردند
بنا بر روایت افسانهای، تبار کردها به دو برادر به نامهای بُخْت و بَجَن
باز میگردد. این دو برادر به سودای به دستآوردن فرمانروایی جزیره، کارشان به ستیزه و جدایی کشید. بُخْت حکومت شهر جزیره را یافت و بجن به حصن کیفا رفت.
حصن کیفا را قلعه و شهری در کران دجله، و میان آمِد و جزیره ابنعمر دانستهاند.
از آن پس سرزمینی که طایفه بختی در آن میزیست، به نام آن طایفه، بختی، بختان و یا بُهتان و بوتان نامیده شد.
در تعیین نیای قومی کردان، مینورسکی بختیان را بر نیاهای پیشنهادی دیگر ترجیح میدهد و به نقل از هرودت، کردهای بختی را همان گروه قومی میداند که با ارمنیان در خاک بختان میزیستند و در دوره
هخامنشی سیزدهمین ساتراپ امپراتوری
ایران را تشکیل داده بودند.
مینورسکی با استناد به نوشته گزنفن که سرزمین کردوچئی۱ را در خاور بوتان دانسته، مینویسد که این نام از آن زمان به بعد، بارها در متون آمده، و به بخشی از کرانه چپ رود دجله، نزدیک
کوه جودی اطلاق میشده است. این ناحیه که نزد نویسندگان باستان به کردوئن۲، و نامهای دیگری شبیه آن، شهرت داشته، در میان
سامی
ها با تبدیل حرف آغازین این کلمه به «ق» به کار میرفته است. این ناحیه در زبان آرامی «بیت - قَردو» و شهر جزیره ابن عمر «گزرِتایِ قَردو»، در زبان ارمنی «کردوز» و در عربی «بقردا» نامیده میشده است. بعدها نام بقردا از فهرست نامهای اسلامی حذف، و جزیره ابن عمر و بوتان جای آن را گرفت
بنا بر روایت اسطورهای، بیت - قردو یا بقردی نخستین دهکدهای بود که
حضرت نوح (علیهالسلام) پس از فرونشستن طوفان، آن را در پای کوه جودی بنا نهاد و ۸۰تن ازهمراهان خود را در آن مسکن داد و از آن رو این ده را «سوق ثمانین» خواندهاند.
مینورسکی ولایتی را که به نام بهتان، بوتان، یا بختان معروف بود و مورخان اسلامی جزیرة عمریه یا ابن عمر میخواندند، همان جایی میداند که مورخان یونانی آن را «کاردو» و «کردو» و به زبان ارمنی «قردو» نامیدهاند
این محل با ناحیه زَوَزان در جزیره ابن عمر،
واقع در میان کوههای
ارمنستان، اخلاط
آذربایجان،
دیاربکر و
موصل تطبیق میکند. جغرافینویسان اسلامی شهرهای زوزان و
بَشنویه را قرارگاه کردهای بختی یا بختیه و بشنوی (احتمالاً صورت دیگر بَجنوی و بَچنوی منسوب به بَجَن یا بچن)
دانسته، و قلعه آتیل در زوزان را از قلعههای بختینشین، و قلعه
جُرذَقیل (=گورکیل) را بزرگ ترین قلاع و مرکز بختی
ها نوشتهاند
بدلیسی گورکیل را ناحیهای از ولایت جزیره و کوه جودی را واقع در آن، و شامل ۱۰۰ پارچه ده معرفی میکند و مینویسد: مسلمانان و ارمنیان با هم در آنجا زندگی میکردند. کردهای
مسلمان این ناحیه ۷قبیله - ۴قبیله حسینی و ۳ قبیلة یزیدی - بودند.
وی از اقامتگاههای مهم عشیره بختی نیز قلعة نش اتل و ارمشاط گورکیل را ذکر میکند که در تصرف کردهای براسپی بوده که عمدتاً از اعوان و انصار عشیره بختی به شمار میرفتند.
مینورسکی
علّوس و بازالحَمرا را نیز از اقامتگاههای دیگر طایفه بختی در این ناحیه نام میبرد.
جزیره در خلافت
عمر بن خطاب در ۱۹ق/۶۴۰م
گشوده شد
و به گفتة
یاقوت نخستین کسی که به آبادانی آن پرداخت، حسن بن عمر بن خطاب تغلبی (ح ۲۵۰ق) بود، اما بدلیسی آبادانی آنجا را به
عمر بن عبدالعزیز نسبت میدهد.
این شهر در شمال موصل قرار دارد
از سابقه ساختار نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی طایفه بختی اطلاعی در دست نیست. امروزه نیز این طایفه از هم گسسته، و در ایل
ها و طایفههای دیگر کُرد مستحیل شده است. درخلال گزارشهای تاریخی جسته گریخته به طایفه بختی و برخی تیرههای وابسته به آن اشاراتی شده است. تیرههای
سندی،
محمدی،
راسنی صحیح آن: طاسنی = داسنی،
دُنْبلُی دنبکی را منتسب به طایفه بختی دانستهاند.
داسنی بزرگترین تیره، با حدود هزار خانوار در موصل، ۵۰۰ خانوار در عَقْره (ناحیهای در استان موصل) و شماری پراکنده در روستاهای پیرامون عقره بوده است. رئیس آنها
میرعلاءالدین کورک (= گورک) بود که در عقره میزیست.
گروهی از دنبلی
ها در آذربایجان زندگی میکنند که آنها را از طایفههای مهاجر کرد جزیره ابن عمر یا ولایت بختی (بختان یا بوتان) دانستهاند. این گروه در میان کردان به دنبلی بُخت
یا دنبلی بختی معروف بودند. شمار آن
ها را حدود هزار خانوار تخمین زدهاند
وضع کنونی طایفه بختی روشن نیست. ظاهراً پس از سلب قدرت از امیران بختی، بختی
ها به تدریج سرزمین جزیره را رها کردند و به مناطق دیگر پراکنده شدند و به ایلات و طوایف مختلف کرد پیوستند، یا با آن
ها درآمیختند. یکی از تیرههای طایفههای ایل شکاک (ه م)، از ایلات کرد مرزنشین غرب ایران، بوتان نامیده میشود که در گهروکه در غرب
اورمیه ساکنند
دهقان، ص۶۱؛.
نام این طایفه را
عزاوی بوتا و بوتی یاد کرده، و از عشایر پراکنده در ایران و
ترکیه دانسته است.
طایفة بوتان ظاهراً گروهی از طایفه بختی هستند که نیاکانشان از بوتان به ترکیه مهاجرت کرده، و گروهی از آن
ها به ایران آمده، و به
ایل شکاک پیوستهاند. بیات مینویسد: به سبب سرکوب کردها در ترکیه، گروهی از طوایف و تیرههای کرد در ۱۳۰۵ش به ایران و دولت ایران پناهنده شدند و در غرب این سرزمین سکنی گزیدند. در میان این گروه طوایفی از بوتان نیز در چهریق و شپیران به سمکو (اسماعیل آقا سمیتقو)، سرپرست ایل شکاک ملحق شدند.
به احتمال زیاد بختیهای بوتان به یکی از لهجههای کرمانجی (یا کردی) متعلق به دسته لهجههای کردی شمالی و شمال غربی صحبت میکردهاند. دلیل بر این مدعا اولاً اشعاری به لهجة کرمانجی از دانشمند و ادیب بختی بوتانی، شیخ احمد مشهور به «ملای جزیری» است که به قولی در سده ۶ق و به قولی دیگر در سده ۱۲ق میزیسته است،
ثانیاً انتشار روزنامه دوزبانه ترکی - کرمانجی به نام کردستان است که آن را یکی از امیران بدریخانی به لهجه کرمانجی متعلق به لهجه شمالی بوتان منتشر میکرد
بدلیسی
تمام طوایف کُرد را
شافعی مذهب میداند، مگر چند طایفه از الوسات (عشایر) کُرد ساکن در موصل و
شام، مانند طایفههای طاسنی (=داسنی)، خالدی و دنبلی که
مذهب یزیدی داشتند
ظاهراً در همان سدههای نخستین اسلامی، بختی
ها کیش یزیدی را رها کردند و به مذهب
اهل تسنن پیوستند و مساجد و مدارسی در شهرها و آبادیهای محل سکونتشان در جزیره و بوتان بنا کردند و روستاها و کشتزارهایی را وقف اماکن مقدس نمودند.
ابن بطوطه در وصف جزیره ابن عمر، از مسجد کهن و مستحکم آن شهر که با سنگ ساخته شده بود، سخن میگوید.
نسب دودمان امیران بختی را به
خالد بن ولید (د ۲۱ق)، از
صحابه مشهور
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رساندهاند
نخستین نیای بزرگ دودمان خالدی را که درجزیره به حکومت رسید، سلیمان بن خالد نوشتهاند. سلیمان ۳ فرزند به نامهای حاجی بدر، میر عبدالعزیز و میر ابدال داشت که پس از درگذشتش، شایستهترین آنها، میر عبدالعزیز (حک ۶۶۳ - ۶۸۰ق)، حکومت جزیره را به دست گرفت و امیر بوتان شد و نواحی گورکیل و فنیک را به دو برادر خود سپرد.
پس ازعبدالعزیز افرادی از دودمان خالدی - که به امیران عزیزی معروف شدند - چند سده بر بوتان امارت کردند. با مرگ میرشرف بن خان ابدال، در ۱۰۱۲ق، دوره حکمرانی دودمان عزیزان بختی به پایان رسید.
از تاریخ حیات اجتماعی و سیاسی امیران بختی که پس از عزیزان بر جزیره حکومت کردند تا آغاز فرمانروایی بدر خان بیگ، سر سلسله بدرخانیان بختی، یعنی تا ۱۲۲۷ق/۱۸۱۲م، (که امارت او را در ۱۸۲۱م آوردهاند،)
اطلاعات دقیقی در دست نیست. امیربدرخان پس از تسلط کامل بر تمام مناطق جزیره، به قصد رهایی ایلات و عشایر کرد از اسارت حکومتهای
عثمانی، برای متفق ساختن امیران و شیوخ عشایر وان، هکاری (یا حکاری)، خیزان، موش و... کوشید.
بدرخان بیگ در ۱۲۵۸ یا ۱۲۶۱ق
بر حکومت عثمانی شورید و پس از غلبه بر سپاه ترک، استقلال جزیره را اعلام کرد و به نام خود سکه زد. او قلمرو حکومتش را به تدریج تا وان،
ساوجبلاغ (مهاباد کنونی)،
رواندوز و
موصل توسعه داد و بسیاری از قلاع مهم
سنجار،
دیاربکر،
اورمیه و
اشنویه را به تصرف درآورد.
وی در ۱۲۶۳ق/۱۸۴۷م در جنگ با سپاه عثمان پاشا، سردار ترک، در پیرامون اورمیه، بر اثر
خیانت برادرزادهاش، عزالدین شیر شکست خورد و جزیره هم به تصرف سپاه عثمانی درآمد. سرانجام، پس از چندبار رد و بدل شدن جزیره میان او و عثمانی
ها، بدرخان به اسارت درآمد و در ۱۲۶۷ق درگذشت. با مرگ او بوتان موقعیت امیر نشینی خود را از دست داد
در ۱۲۹۴ق/۱۸۷۷م، دو تن از فرزندان امیربدرخان، عثمان پاشا و کنعان پاشا، در فرصتی که به فرمان حکومت عثمانی برای تشکیل سپاهی از کردها یافته بودند، به جزیره ابن عمر آمدند و در ۱۲۹۶ق/ ۱۸۷۹م حکومت آزاد
کردستان را اعلام کردند. سرانجام، پس از جنگهای پیاپی با سپاهیان عثمانی و پیروزی بر آنها، وقتی عثمان پاشا و برادرش به قصد گفت و گوی
صلح با سلطان عبدالحمید به
استانبول رفته بودند، دستگیر و زندانی شدند و پس از آزادی هم تحت نظر قرار گرفتند.
در میان امیران بدرخانی، مدحت بیگ (مقداد بیگ)
نخستین نشریه کردی کردستان را در ۱۳۱۶ق/۱۹۱۸م تأسیس کرد که هر دو هفته یک شماره به مدت ۴سال منتشر شد
امین عالی بیک نیز نخستین حزب سیاسی کُرد را در ۱۳۲۸ق در استانبول بنیاد نهاد.
در دوران امارت امیران بختی وقایعی چند در جزیره رخ داد که عمدهترین آنها بدینشرح است: ۱. حمله امیر تیمورگورکان در ۷۹۶ق/۱۳۹۴م به جزیره و ویران کردن شهر و قلعه آن، به سبب سرپیچی امیر عزالدین بختی از تسلیم شخصی به نام شیخ، از کردان بختی.
۲. لشکرکشی محمدحسن بیگ آققویونلو (د ۸۸۲ق) به جزیره در زمان حکمرانی امیر کک (کاکا) محمد بن ابراهیم و تسخیر جزیره توسط ترکمانان در ۸۷۳ق/۱۴۶۸م و کشته شدن بسیاری از اعیان بختی و سپرده شدن امارت جزیره به شخصی به نام چلبی از طایفه لوی ترکمن. ۳. لشکرکشیهای متعدد
شاه اسماعیل صفوی برای تسخیر جزیره و سرنگون کردن امیرنشین آن، و ناکامی او به سبب ایستادگی سپاه بختی.
(۱) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۲) عبدالله ابن قتیبه، عیون الاخبار، بیروت، ۱۹۲۵م.
(۳) محمدحسن اعتماد السلطنه، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، ۱۳۶۸ش.
(۴) شرف خان بدلیسی، شرف نامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۵) کاوه بیات، شورش کردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجی ایران، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۶) محمد خزائلی، اعلام قرآن، تهران، ۱۳۴۱ش؛ دهقان، علی، سرزمین زردشت، تهران، ۱۳۴۸ش؛
(۷) غلامرضا رشید یاسمی، کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۸) محمدامین زکی، خلاصة تاریخ الکرد و کردستان، ترجمة محمد علی عونی، قاهره، ۱۹۳۹م.
(۹) محمدامین زکی، کوردوکوردستان، مهاباد، ۱۳۵۰ق/۱۹۳۱م.
(۱۰) مظفر زنگنه، دودمان آریایی، کردوکردستان، تهران، چهر.
(۱۱) شرف الدین علی یزدی، ظفرنامه، تهران، ۱۳۳۶ش.
(۱۲) بیژن شهریار افشار، «ایل شکاک»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۵ش، شم ۴۴.
(۱۳) صدیق صفیزاده، تاریخ کرد و کردستان، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۱۴) عباس عزاوی، عشائر العراق، بغداد، ۱۳۶۶ق/۱۹۴۷م.
(۱۵) بابا مردوخ روحانی، تاریخ مشاهیر کرد، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۶) محمد مردوخ کردستانی، تاریخ مردوخ، تهران، چاپخانة ارتش.
(۱۷) محمد مقدسی، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۱۸) نادرمیرزا، تاریخ و جغرافی دارالسلطنة تبریز، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
(۱۹) یاقوت حموی، بلدان.
(۲۰) ابن بطوطه، رحلة، بیروت، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
(۲۱) Bruinessen, M M van, Agha, Shaikh and State, Utrecht, ۱۹۷۸.
(۲۲) Driver, G R, X The Name Kurd and its Philological Connexions n , JRAS, ۱۹۲۳.
(۲۳) Edmonds, C J, Kurds, Turks and Arabs, London, ۱۹۵۷.
(۲۴) EI ۱.
(۲۵) EI ۲.
(۲۶) Franz, E, Kurden und Kurdentum, Hamburg, ۱۹۸۶.
(۲۷) Kendal, X The Kurds under the Ottoman Empire n , People Without a Country, tr, M Pallis, London, ۱۹۸۰.
(۲۸) Kinnane, D, The Kurds and Kurdistan, London, ۱۹۶۴.
(۲۹) Nikitine, B, Les Kurdes, Paris, ۱۹۵۶.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بختیه»، شماره۴۵۶۸.