بحرالغزال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَحْرُالْغَزال،
رود و استانی در
سودان میباشد، اکثر جمعیت آن پیرو
آنیمیسم(جانگرایی) بودند و مسیحیان ۱۵% کل جمعیت را تشکیل میدادند. همزمان با اوجگیری تجارت
برده در بحرالغزال، قبایلی که از این رهگذر در آستانه نابودی قرار گرفتند،
اسلام را پایگاه اجتماعی و فرهنگی مطمئنی یافتند. چه،
استقلال و آزادگی آنان را به رسمیت میشناخت و با بردهفروشی در ستیز بود. از اینرو، شمار فراوانی به آیین اسلام گرویدند.
این
رود شاخه مهم غربی
رود نیل است که به سمت شمال شرقی
افریقا جریان دارد و حوضه آن از شمال غربی تا
دارفور، از جنوب غربی تا کنگو، و از مغرب تا افریقای مرکزی و زئیر گسترده شده است. بحرالغزال از به هم پیوستن
رودهای بزرگی چون تُنج، جور، آگور و رُهل پدید میآید.
این
رود در
غرب دریاچه «نو۱»، در ۹ و ۲۹ عرض شمالی با
رود بحرالجبل تلاقی میکند و آبریز
نیل - کنگو را تشکیل میدهد. آن دو که یک دهم حجم
آب نیل را تامین میکنند، به «
نیل سفید» شهرت دارند. بحرالغزال پس از تلاقی با
بحرالجبل، مسیر پرپیچ و خمی را میپیماید. این
رود با گذشتن از دریاچه نو در ۱۰ عرض شمالی و ۹ طول شرقی، به راه خود در قاره افریقا ادامه میدهد. در شمال شرقی آن، مجموعه جزایری به چشم میخورد. بحرالغزال در نزدیکی تلاقی با
بحرالعرب، حوضهای را به طول ۱۰ مایل و عرض یک مایل تشکیل میدهد. هر چند این
رود در امتداد مسیر خود به جانب شرق باریکتر میشود، اما عمق بیشتری مییابد.
بحرالغزال در مقایسه با
رودهای اروپا، پرخروشتر و پرآبتر است و بارانهای فصلی گاه به طغیان آن میانجامد. سیلابهای حاصل از دوره پرآبی رودخانه، تا ارتفاع ۳ پا زمینهای اطراف خود را در آب فرو میبرد. بر اثر رسوباتی که بحرالغزال در مسیر حرکت خود برجای نهاده، باتلاقهای پهناوری پدید آمده است.
این باتلاقهای دائمی در مسیر جریان بحرالغزال مدتها هر گونه راه عبور و مرور از
نیل به این منطقه را مسدود ساخته بود، چنانکه کشتیرانی در آن تقریباً ناممکن به نظر میرسید. بعدها با لایروبی این مسیر در دوره پرآبی رودخانه، امکان کشتیرانی فراهم آمد.
بحرالغزال از دیرباز نظر جغرافیدانان اروپایی را به خود جلب کرده بود. از اواخر
سده ۱۸م پژوهشگران در این منطقه به کاوش پرداختند و نقشههای جامع و دقیقی از مسیر حرکت
رود و شاخههای متعدد آن تهیه کردند.
این استان که در جنوبغربی سودان واقع، و به «اقلیم السدود» نیز معروف است، از
شمال به دارفور و کُردُفان، از جنوب به استوائیه غربی، از مشرق به
البحیره و از
مغرب به افریقای مرکزی منتهی میشود.
بحرالغزال از نظر جغرافیایی به دو منطقه متمایز شمالی و جنوبی تقسیم میشود. ناحیه شمال آن سراسر پوشیده از دشتهای آبرفتی حاصلخیز است. هرچه به سمت جنوب پیش میرویم، ارتفاع آن از سطح
دریا افزایش مییابد و در نهایت به رشتهکوههایی منتهی میشود که این استان را از
رود کنگو جدا میسازد.
در سرزمین ناهموار بحرالغزال به سبب چشمههای جوشان، ریزش بارانهای موسمی و جریان
رود بحرالغزال و شاخههای آن، صحنههای سحرانگیزی از جنگلهای انبوه با درختانی کهنسال پدید آمده است. در این جنگلها انواع حیوانات استوایی، از جمله طوطی دمقرمز،
زرافه و
گاو وحشی یافت میشود.
بحرالغزال در زمره استانهای بزرگ سودان است که از نظر تقسیمات اداری، به ۸ بخش تقسیم میشود.
این استان با مساحتی نزدیک به ۲۱۴ هزار کم۲، جمعیتی در حدود ۳ تا ۴ میلیون نفر را در خود جای داده است.
بیشتر جمعیت بحرالغزال را دَنکهها تشکیل میدهند که به دامداری مشغولند و به
زبان مردم
نیل سخن میگویند.
دناقله، گروه جعالی و رِزَیقات از دیگر قبایل بزرگ آن به شمار میآیند که نقش چشمگیری در رشد و توسعه این منطقه داشتهاند. زبان این قبایل سودانی است.
افزون بر آن، برخی از قبایل
عرب نیز در بحرالغزال سکنی گزیدهاند. پیش از آغاز سده ۱۳ق/۱۹م شمار
مسلمانان در آنجا اندک بود. اکثر مردم پیرو آنیمیسم (جانگرایی) بودند و
مسیحیان ۱۵% کل جمعیت را تشکیل میدادند. همزمان با اوجگیری تجارت برده در بحرالغزال، قبایلی که از این رهگذر در آستانه نابودی قرار گرفتند،
اسلام را پایگاه اجتماعی و فرهنگی مطمئنی یافتند. چه، استقلال و آزادگی آنان را به رسمیت میشناخت و با بردهفروشی در ستیز بود. از اینرو، شمار فراوانی به آیین اسلام گرویدند.
زندگی ساکنان بحرالغزال پیوندی ناگسستنی با میزان آب
رود نیل دارد. از آنجا که ۵۶% از رسوبهای
نیل سفید در این منطقه تهنشین میشود، کشاورزی در آنجا رونق فراوانی دارد.
دانههای روغنی، موز، ذرت، توتون و برنج، مهمترین محصولات کشاورزی این استان است. بحرالغزال از صادرکنندگان عمده
عاج، تمرهندی،
مس،
عسل و لاستیک به شمار میآید و از معادن غنی مس و
آهن برخوردار است.
پس از ۱۸۹۹م از خرطوم تا بحرالغزال خط کشتیرانی تاسیس گشت.
همچنین در ۱۹۶۲م خط آهنی از جنوب کردفان به وائو۱، مرکز بحرالغزال کشیده شد.
نخستین بار در سده ۱۱ق/۱۷م که فرمانروای تُنجور به بحرالغزال تاخت، از این منطقه یاد شده است.
در سده ۱۹م که بازرگانان در جستوجوی عاج و برده و دیگر ثروتهای طبیعی به قاره افریقا گام نهادند، سواحل بحرالغزال شاهد بروز درگیریهای خونینی میان آنان بود.
تجارت پرسود برده، نخست نظر اروپاییان را به این منطقه جلب کرد، اما در اواخر
دهه ۱۸۵۰م با کشف گذرگاه
نیل سفید در بحرالغزال، بازرگانان
مصر و
سوریه نیز به جمع آنان پیوستند. دیری نپایید که سوداگران ثروتمند بومی، این تجارت را در انحصار خویش قرار دادند. هنگامی که
خدیو اسماعیل (حک ۱۲۹۲-۱۳۱۲ق/۱۸۷۵- ۱۸۹۵م)، نایبالسلطنه عثمانی مصر تلاش گستردهای را برای منع بردهفروشی آغاز کرد، سوداگران راه مناطق دورافتاده بحرالغزال را که از سیطره خدیو خارج بود، در پیش گرفتند.
در میان تاجران برده بیش از همه،
زبیر رحمت منصور پرآوازه شد. او فعالیت خود را از ۱۸۵۷م آغاز کرد و در مدت کوتاهی نبض اداری، تجاری و اقتصادی بحرالغزال را در دست گرفت. وی در ۱۸۶۶م با اعراب جنوب دارفور قراردادی مبنی بر استفاده از راه
کاروان رو شکّا منعقد ساخت. در ۱۲۸۶ق/۱۸۶۹م خدیو مصر برای سیطره بر مناطق جنوبی سودان به بحرالغزال لشکر کشید. زبیر به سبب
ثروت سرشاری که از تجارت برده اندوخته بود، اعتماد خدیو را به خود جلب کرد و در نتیجه به حکمرانی بحرالغزال گمارده شد. زبیر با تشکیل شورایی از بزرگان شهر زمام امور را در دست گرفت و با حمایت سپاهی که از سیاهپوستان بومی گرد آورده بود، با حکام محلی درآویخت و
شورش آشوبگران را خاموش ساخت. زبیر دروازههای بحرالغزال را به روی تاجران مناطق شمالی کشور گشود و رونق بازرگانی،
امنیت و رفاه نسبی را برای ساکنان بحرالغزال به ارمغان آورد
و توانست اندکاندک سیطره خود را بر مناطق اطراف بگستراند. دستگاه حکومتی خرطوم که از
قدرت او هراسیده بود، در ۱۲۸۹ق/۱۸۷۲م سپاهی به فرماندهی محمد بلالی که فردی ماجراجو از اهالی دارفور بود، به بحرالغزال گسیل داشت. با شکست بلالی اعتبار زبیر فزونی یافت. وی برای حفظ پایههای قدرت خود از رویارویی با
حکومت سودان روی برتافت و به گفتوگوهای مسالمتآمیز تن داد. این مذاکرات به انتصاب زبیر از سوی خدیو، به استانداری بحرالغزال انجامید. وی نیز فعالانه برای تثبیت سیطره خدیو بر مناطق جنوبی سودان کوشید. زبیر پیوسته سودای حکمرانی بر سراسر جنوب را در سر میپروراند. از اینرو، در ۱۸۷۳م که
قبیله رزیقات با حمله به بازرگانان،
پیمان خود را نقض کردند، فرصت یافت تا به شکا یورش برد. هر چند او در حمله به کردفان ناکام ماند، اما توانست در ۱۲۹۱ق/۱۸۷۴م پس از کشتن سلطان ابراهیم، فرمانروای دارفور، این منطقه را به تصرف خویش درآورد.
دیری نپایید که رابطه زبیر با اسماعیل ایوب، حاکم سودان به تیرگی گرایید. هنگامی که زبیر برای دادخواهی به
قاهره رفت، به دستور خدیو در آنجا باز داشت، و از مقام خود
عزل شد. در این زمان فرزندش، سلیمان امور بحرالغزال را سامان میبخشید. در ۱۲۹۴ق/۱۸۷۷م گوردن در سودان به حکومت رسید. وی سلیمان را عزل کرد و ادریس ابتر از قبیله دناقله را بر بحرالغزال گمارد. سلیمان با رقیب خود درآویخت و قدرت از دست رفتهاش را بازیافت. آنگاه بر گوردن شورید. در نتیجه، وی، سلیمان و پدرش را غیاباً به
مرگ و مصادره اموال محکوم کرد. سرانجام سلیمان پس از درگیریهای متعدد، در ۱۸۷۹م به دست گِسی، معاون ایتالیایی گوردن کشته شد. از آن پس گسی بر بحرالغزال
حکم راند و همان
سال جای خود را به لاپتن وانهاد.
در ۱۲۹۸ق/۱۸۸۱م محمد احمد عبدالله، سودانی پرتوانی که خود را مهدی نامید، با هدف تشکیل حکومتی اسلامی در سراسر سودان،
قیام کرد. او از ناخرسندیهای عمومی ناشی از
استبداد حاکمان محلی به نفع خود سود جست و در میان قبایل دناقله و جعالیها، هواداران سرسختی یافت.
مهدی سپاهی به سرکردگی کرمالله کُرقُساوی به بحرالغزال گسیل داشت. وی با حمایت مقامات عالی رتبه شهر، مقاومت لاپتن را در هم کوبید و سرانجام در ۲۲ یا ۲۸ آوریل ۱۸۸۴ بحرالغزال را گشود و دو سال در آنجا حکم راند.
از آن پس بحرالغزال آماج توسعهطلبیهای استعمارگران اروپایی قرار گرفت. در ۱۳۱۲ق/۱۸۹۴م بلژیک با حمایت
انگلیس به آنجا لشکر کشید. از سوی دیگر نیروهای نظامی
فرانسه نیز به موجب پیمانی که در ۱۴ ژوئیه همان سال با کنگو منعقد ساختند، در بحرالغزال فرود آمدند. سرانجام با فتح سودان توسط نیروهای مشترک انگلیسی و مصری، فرانسویان آنجا را ترک گفتند و پس از امضای قراردادی میان فرانسه و انگلیس به ادعاهای فرانسه در این منطقه پایان داده شد. بعدها استان بحرالغزال به تصرف کامل
دولت سودان درآمد و شهر وائو به عنوان مرکز این استان شناخته شد
(۱) جوهری، یسری، شمال افریقیه، اسکندریه، ۱۹۷۶م.
(۲) حسن، حسنابراهیم، انتشار الاسلام و العروبه فیما یلی الصحراء الکبری، قاهره، ۱۹۵۷م.
(۳) شبیکه، مکی، السودان عبرالقرون، بیروت، ۱۹۶۵م.
(۴) شقیر، نعوم، تاریخ السودان، به کوشش محمدابراهیم ابوسلیم، بیروت، ۱۹۸۱م.
(۵) شقیر، نعوم، جغرافیه و تاریخ السودان، بیروت، ۱۹۷۲م.
(۶) ضرار، ضرار صالح، تاریخ السودان الحدیث، بیروت، ۱۹۶۸م.
(۷) طوسون، عمر، تاریخ مدیریه خط الاستواء المصریه، اسکندریه، ۱۳۵۵ق/۱۹۳۷م.
(۸) فوزی، ابراهیم، السودان بین یدی غردون و کتشنر، ۱۳۱۹ق.
(۹) کوک، ژ م، مسلمانان افریقا، ترجمه اسدالله علوی، مشهد، ۱۳۷۳ش.
(۱۰) گونیلی، حسین، جغرافیای ممالک اسلامی، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۱۱) لودویگ، امیل،
النیل، ترجمه عادل زعیتر، قاهره، ۱۹۵۱م.
(۱۲) مونس، حسین، اطلس تاریخ الاسلام، قاهره، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۱۳)هالت، پ م و م و دالی، تاریخ سودان بعد از اسلام، ترجمه محمدتقی اکبری، مشهد، ۱۳۶۶ش.
(۱۴) Americana.
(۱۵) Britannica، ۱۹۷۸.
(۱۶) EI ۲.
(۱۷) Nachtigal، G، Sahara and Sudan، London، ۱۸۸۹.
(۱۸) Oliver، R and J D، Fage، A Short History of Africa، ۱۹۷۳.
(۱۹) Theobald، A B، The Mahd/ ya، London، ۱۹۵۵.
(۲۰) Trimingham، J S، A History of Islam in West Africa، New York، ۱۹۷۸.
(۲۱) Wingate، F R، Mahdiism and the Egyptian Sudan، London، ۱۹۶۸؛
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بحرالغزال»، شماره۴۵۲۶.