بایسنقر میرزا (نواده تیمور گورکانی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بایسنقر میرزا، یکی از نوادگان
تیمور گورکانی و از امیران
ماوراءالنهر بودهاست.
او دومین
پسر سلطان محمود سمرقندی بود و مادرش پاشابیگم نام داشت. بایسنقر (۸۸۲ - محرم ۹۰۵ق/۱۴۷۷- اوت ۱۴۹۹م) در حصار شادمان به دنیا آمد
و هنوز بسیار
جوان بود که پدرش حکومت
بخارا و توابع آن را به او، و
حکومت حصار را به برادرش مسعود میرزا سپرد.
در ۹۰۰ق/۱۴۹۵م پس از درگذشت سلطان محمود، اشراف و اعیان سمرقند بایسنقر میرزا را از بخارا فراخواندند و بر
تخت حکمفرمایی نشاندند.
بیشتر دوره حکومت بایسنقر به
جنگ و نبرد گذشت: نخست با سلطان محمود بن یونس چغتایی والی تاشکند - که در ۹۰۰ق به قصد تسخیر ماوراءالنهر به سمرقند لشکرکشی کرد - جنگید و نبرد به
سود بایسنقر خاتمه یافت.
سپس در ۹۰۱ق ترخانیان و در رأس آنان درویش محمد ترخان (والی بخارا) که بر سر حکومت سلطان علی (برادر کوچکتر بایسنقر) به توافق رسیده بودند - حیلهای اندیشیدند و بایسنقر را از تخت حکومت به زیر آوردند و سلطان علی را جانشین او ساختند؛ اما پس از چند
روز، شماری از اشراف و اعیان ماوراءالنهر، بایسنقر را از مخفیگاهش بیرون آوردند و باز بر سریر
قدرت نشاندند. با آنکه او دستور داد تا چشمان سلطان علی را میل کشند، اما امر وی به گونهای اجرا شد که به چشمان شاهزاده آسیبی نرسید و او توانست پس از چند روز به بخارا بگریزد.
سلطان علی در بخارا با لشکر فراوانی قصد سمرقند کرد و در نبردی که بیرون از دروازههای شهر میان دو
سپاه درگرفت، پیروزی از آنِ سلطان علی شد و بایسنقر به شهر گریخت. در آن هنگام بایسنقر از ۳ سو تهدید میشد: ۱. از سوی غرب (بخارا) توسط سلطان علی؛ ۲. از جنوب (حصار) توسط برادر بزرگترش سلطان مسعود که داعیه تسخیر سمرقند را داشت؛ ۳. از شرق (اندیجان) توسط بابر، پسر عموی خود و
فرزند شیخ عمر، به بهانه بازپسگیری
تاج و
تخت و مُلک پدری
در این میان، بابر و سلطان علی با یکدیگر توافق کردند که سرزمینهای
ماوراءالنهر را میان خود تقسیم کنند
آنگاه بابر از اندیجان و سلطان علی از بخارا به سمرقند حمله آوردند و ۷ ماه شهر را در محاصره گرفتند. بایسنقر پس از کوشش بسیار، از شیبانی خان ازبک یاری خواست، اما باز هم کاری از پیش نبرد
و در ۹۰۳ق/۱۴۹۸م از سمرقند گریخت و به خسروشاه، یکی از امیران پدرش - که قندز و بدخشان را در اختیار داشت و مستقلاً حکومت میکرد - پناه برد.
پس از چندی که از اقامت بایسنقر میرزا در قندز گذشت، وی همراه خسروشاه با سپاهی انبوه برای تسخیر تختگاه سلطان مسعود، به حصار روی آورد. مسعود به
تدبیر و
حیله خسروشاه از شهر گریخت و بایسنقر بار دیگر بر مسند حکومت و قدرت تکیه زد.
در این میان، خسروشاه که گویا خیال
سلطنت در سر میپخت، پس از چندی نخست سلطان مسعود را گرفته، در چشمانش میل کشید و سپس چون از بابت بایسنقر آسوده خیال نبود، در اواسط محرم ۹۰۵ق او را به
قتل رسانید.
بایسنقر میرزا از دیگر شاهزادگان تیموری به حسن
اخلاق و
آداب، مهربانی، نیک سیرتی و فضل و
دانش ممتاز بود.
بابر میرزا که خود
دشمن بایسنقر محسوب میشد، او را به
شجاعت و
عدالت ستوده است.
او خط نستعلیق را نیکو مینوشت و در نقاشی نیز توانا بود
شعر نیز میسرود و «عادلی» تخلص میکرد و گفتهاند: اشعارش نزد مردم مقبولیت داشته است.
نسخه گزیدهای از دیوان او در کتابخانه شماره ۱ مجلس شورای اسلامی (شم ۴۹۴۰) موجود است.
(۱) محمد اوحدی بلیانی، عرفات العاشقین، نسخه خطی کتابخانه ملی ملک، شم ۵۳۲۴.
(۲) علی بنایی، شیبانینامه، به کوشش کازویوکی کوبو، کیوتو، ۱۹۹۷م.
(۳) احمد تتوی و آصفخان قزوینی، تاریخ الفی، به کوشش سیدعلی آل داود، تهران، ۱۳۷۸ش.
(۴) غیاثالدین خواندمیر، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۵) علیشیرنوایی، مجالس النفائس، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۶) احمد غفاری قزوینی، تاریخ
جهان آرا، تهران، ۱۳۴۳ش.
(۷) گلبدن
بیگم، همایوننامه، به کوشش ا س بوریج، لاهور، ۱۹۷۴م.
(۸) زینالعابدین منزوی نویدی، تکمله الاخبار، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۹ش.
(۹) عبدالباقی نهاوندی، مآثر رحیمی، به کوشش محمد هدایت حسین، کلکته، ۱۹۲۵م.
(۱۰) آ وامبری، تاریخ بخاری، ترجمه احمد محمود ساداتی، به کوشش یحیی خشاب، قاهره، شرکه الاعلانات الشرقیه.
(۱۱) Babur، ۰ ahirud-din Mu h ammad، B bur-N ma، tr A S Beveridge، New Delhi، ۱۹۷۰.
(۱۲) Barthold، WW، Four Studies on the History of Central Asia، tr V and T Minorsky، Leiden، ۱۹۶۲.
(۱۳) Dughlat، M M H، Traikh-i-Rashidi، tr E D Ross، Patna، ۱۹۷۳.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بایسنقر میرزا»، شماره۴۴۶۰.